چهارفصل♦ قاب
نام سيد مسعود شجاعي طباطبائي چنان با مسئوليت هاي اجرائي و مسائل حاشيه اي گره خورده که گاهي شخصيت هنري اش از ياد مي رود؛ اما اگر چشم بر اين حاشيه ها بپوشيم و تنها بر کارنامه هنري او به عنوان يک کارتونيست متمرکز شويم، هنرمندي ارزشمند و قابل اعتنا را مي بينيم که توان بالا رفتن و نشستن بر بالاترين قله هاي کارتون ايران را دارد.
هنرمندي مسئول يا مسئولي هنرمنددرباره مسعود شجاعي طباطبائي
نام سيد مسعود شجاعي طباطبائي چنان با مسئوليت هاي اجرائي و مسائل حاشيه اي گره خورده که گاهي شخصيت هنري اش از ياد مي رود؛ دبير چند دوره جشنواره دوسالانه کاريکاتور تهران، رئيس خانه کاريکاتور، مدير مسئول کيهان کاريکاتور، مسئول گروه کاريکاتور حوزه هنري و دبير يکي از جنجالي ترين نمايشگاه هاي کاريکاتور دنيا در چند سال اخير؛ يعني مسابقه "هالوکاست" روزنامه همشهري که نام شجاعي را در فهرست سياه چندين کشور اروپايي قرار داد که ورود او را به خاک خود ممنوع کردند. اما اگر چشم بر اين حاشيه ها بپوشيم و تنها بر کارنامه هنري او به عنوان يک کارتونيست متمرکز شويم، هنرمندي ارزشمند و قابل اعتنا را مي بينيم که توان بالا رفتن و نشستن بر بالاترين قله هاي کارتون ايران را دارد.
مسعود شجاعي طباطبائي متولد 1343 فارغ التحصيل رشته نقاشي از دانشگاه تهران و داراي مدرک کارشناسي ارشد گرافيک از دانشکده تربيت مدرس و عضو فعال "کاسني"- يکي از اولين گروه هاي فعال کارتون و کاريکاتور بعد از انقلاب که افشين سبوکي و علي جهانشاهي، از مستعد ترين کارتونيست هاي نسل بعد از انقلاب همراهي اش مي کردند- است. اين گروه در اوايل دهه هفتاد به نوعي هسته اوليه مجله کيهان کاريکاتور را شکل داد و ديگر هنرمندان نسل هاي قديم و جديد کارتون را فارغ از هر گرايش به گرد هم آورد که نقطه عطفي در مطبوعات کارتون و کاريکاتور بعد از انقلاب بود. روندي که متأسفانه چندان دوام نياورد.
شجاعي طراحي است فوق العاده، خط و سطح را عالي مي شناسد و کار با رنگ را خوب مي داند. خط هاي ظريف و پويايي دارد، مي تواند ترکيب بندي کادرش را تنها با يک تک درخت و پرنده به همان خوبي انسجام دهد که با انبوهي آدم و ساختمان و ماشين و ساير جزئيات. اما با تمام اين امتيازات، آثارش بعضاً ناقص و نيمه تمام مي نمايند. انگار توان بالقوه اش به فعليت در نمي آيد؛ کارهاي فکورانه اش آنچنان که بايد به ياد نمي مانند، عمق نمي گيرند و شعاري به نظر مي رسند، مثل کهنه ايده آليستي که احساسات اش را از تغييرات بي رحمانه زمانه نمي تواند کنترل کند و به ناچار انديشه اش را فرياد مي زند. کارهاي فکاهه او هم انگار از خنداندن ابا دارند، مثل فرد خجولي که سعي دارد در برابر جمع لطيفه اي خنده دار تعريف کند و مي ترسد شوخي اش بي ادبانه باشد يا کسي را برنجاند يا مديري که نگران است تصوير عمومي اش خدشه دار شود. نوعي "ترديد" و "عدم اطمينان" در ايده هاي بخشي از آثار شجاعي جاري است. ترديد نسبت به درستي لحن روايتي که برگزيده يا ترديد نسبت به خنداندن مخاطب بي آنکه به دام ابتذال بيفتد. در حالي که اجراهاي او از استاندارد کارتون ايران به مراتب بالاتر مي ايستد. مهارت اش در پرداخت جزئيات از بزرگاني مثل مورديلو و کينو چندان کم ندارد و هر گاه قلم بر مي دارد و چهره ها را به کاريکاتور مي کشد راحتي و تحرک خط هايش "مورت دراکر" را تداعي مي کند.
آثار نمايشگاهي شجاعي که پرحوصله تر از کارتون هاي مطبوعاتي او به نظر مي رسند تا به حال جوايز متعددي نصيب خود کرده اند از جمله جايزه ويژه مسابقه بين المللي آيدين دوغان ترکيه در سال 1376، جايزه ويژه مسابقه بين المللي کارتون چين دز سال 1384 و جايزه اول مسابقه بين المللي کارتون سوريه در سال 1385.
بسياري معتقد هستند که حضور ثابت و تغييرناپذير شجاعي در بخش اجرائي بزرگترين رويداد هاي کاريکاتوري کشور به خاطر ارتباطات او با مراکز قدرت است و نشان از نوعي انحصارطلبي دارد. اما مخالف و موافق معترف هستند که او وظيفه طاقت فرساي مديريت و برنامه ريزي رويداد هايي از اين دست را يک تنه به شايستگي انجام مي دهد. کاري که با هر درصد نفوذ و رفاقت با مقامات، به خاطر ذات هائل، نابهنجار و پيچيده بوروکراسي اداري در ايران، سخت و پرمشقت است و توان و زمان مي طلبد. شايد مسئوليت هاي ريز و درشت اجرايي وقت گير نمي گذارند تا او انرژي اش را به تمامي صرف ايده ي اثر کند و آن را به کمال برساند که اگر چنين شود، نام مسعود شجاعي طباطبائي در کنار بزرگان تاريخ کارتون ايران جاي خواهد داشت.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر