سريال روز♦ تلويزيون
توليد و پخش سريال هاي مناسبتي در دو دهه گذشته از سوي مديران سيما بسيار مورد توجه قرار گرفت تا خلاء موجود در غياب مجموعه هاي قابل پخش در اعياد و روزهاي سوگواري مذهبي يا ماه رمضان پر شود. آخرين حلقه زنجير توليد مجموعه هاي مناسبتي که امسال به نمايش در آمده، يک وجب خاک نام دارد و هم اکنون به صورت هر روزه از شبکه سوم سيما در حال پخش است.
يک وجب خاک
کارگردان: علي عبدالعلي زاده. نويسنده: خشايار الوند. طراح صحنه و لباس: حسين عالي نژاد. موسيقي: حميد رضا صدري. تهيه کننده: بهروز مفيد. تدوين: رضا بهار انگيز. مدير فيلمبرداري: هوشنگ غفوري. مدير توليد: ابراهيم اسدي. منشي صحنه: آرزو نيکپور. دستيار کارگردان: فرزاد جعفري. صدا گذاري: محمد رضا يوسفي. صدا بردار: امير عابديني. مدير تدارکات: شاهپور دلداد. طراح گريم : آرمين اسماعيلي. تيتراژ: ساسان توکلي فارساني.
بازيگران : رضا بابک، مهتاج نجومي، آناهيتا همتي، رامتين خدا پناهي، برزو ارجمند، يوسف تيموري، محسن قاضي مرادي، مهران رجبي، روشنک عجميان، مريم خدارحمي، عباس محبوب، با حضور داريوش اسد زاده و ابوالفضل پورعرب.
خلاصه داستان : زميني قديمي و بي ارزش که متعلق به آقاي افشارزاده است، به علت پروژه هتل سازي در کنار آن به زميني گران قيمت و ميلياردي تبديل شده افراد بسياري درگير اين موضوع شده و هر يک به فکر به دست آوردن پول هنگفت زمين براي خود مي افتند.
تفاوت مديوم
فيلمنامه يکي از ارکان اصلي يک مجموعه تلويزيوني به حساب مي آيد و اگر مجموعه اي فاقد فيلمنامه اي منسجم، گيرا و بکر باشد به احتمال بسيار زياد اثر توليد شده داراي استانداردهاي لازمه براي مديوم تلويزيون نخواهد بود. البته گاهي پيش مي آيد که کارگرداني با تجربه از فيلمنامه اي ضعيف اثري قابل تامل و در خور ارائه دهد؛ که البته اين موارد جزء استثنا ها به شمار مي رود. علي عبداالعلي زاده فعاليت جدي خود را از سينما آغاز کرد، در واقع او با ساختن فيلم "سيزده گربه روي شيرواني داغ" که در ژانر فيلم هاي علمي – تخيلي خود را به مخاطبان سينما معرفي کرد. او امسال با ساخت سريال "يک وجب خاک" به تجربه اي جديد در حوزه رسانه پرداخته است. فيلمنامه يک وجب خاک به لحاظ ساختمان داراي ساختار ساده و مشخصي است. ماجراي آقاي افشارزاده[رضا بابک] که صاحب زميني در اصفهان است و با گذشت زمان بر ارزش زمين او افزوده مي شود. در کنار اين اتفاق اطرافيان او از جمله: محسن[رامتين خداپناهي] دامادش وکالت او را براي فروش زمين برعهده مي گيرد و بخشي از پول زمين را بالا مي کشد. آقاي کامراني[مهران رجبي] که از دوستان قديمي و دشمنان جديد اوست با محسن به توافق مي رسد تا دوست خود را سرکيسه کند و...
در واقع هسته اصلي ساختمان اثر همان موضوع زمين و درگيري هاي اطراف آن مي باشد. حال عنصري که باعث جذاب شدن اين سوژه از سوي نويسنده مي شود، پرداخت درست و بهانه قراردادن زمين براي ناگفته هاي بسياري در سطوح مختلف اجتماعي – اقتصادي کشور است که البته نويسنده تا حدي در اين زمينه موفق عمل کرده، اما گسترش و بسط رويدادها و موقعيت ها در بيشتر مواقع به کندي صورت مي پذيرد و همين عامل به عنصر تعيين کننده اي براي لطمه خوردن اثر تبديل مي شود.
هنگامي يک روايت براي مخاطب جذاب تر و دراماتيک تر مي شود که مخاطب علاوه بر دريافت معاني يک رويداد و اتفاق و همذات پنداري با شخصيت هاي آن، معاني ضمني ديگري که در اثر مستتر است دريافت کند. در واقع منطق رويداد براي مخاطب از ارزش فوق العاده اي برخوردار است. اگر شخصيت ها در مواجهه با يکديگر عمل و عکس العمل درستي از خود بروز ندهند و نيروي شخصيتي آنها بي هيچ منطقي سازمان دهي شده باشد آنگاه مخاطب با اعمالي تصنعي و مضحک روبرو مي شود که تاريخ مصرف آنها گذشته است. بعضي از روابط در اين سريال به درستي پرداخت نشده و چون صاحبان اثر سطحي و يکسويه از آن گذشته اند مخاطب هم دريافت چنداني ازآنها ندارد. مثال بارز آن : شخصيت آقا ماشاءالله[محسن قاضي مرادي] و پسرش اياز[يوسف تيموري] مي باشد که نوع مناسبات بين آنها در بيشتر مواقع به ورطه هجو و تنها به قصد خنداندن مخاطب پيش مي رود. کارگردان اثر هم کمکي به رفع اين نقاط ضعف نمي کند و عنصري مضاعف از خود به اثر تزريق نمي کند.
دکوپاژ بسيار ساده و پيش پاافتاده : حرکات عمودي و افقي دوربين، عدم تحرک دوربين در اکثر نماها، عدم هدايت صحيح بازيگران، در نيامدن بيشتر فضا سازي هاي اتفاقات و رويدادها و... ازجمله نقاط ضعف اثر و کارگرداني است که نمي توان به سادگي از کنار آنها گذشت. در بخش بازيگري با طيف وسيعي از بازيگران مواجه هستيم. ابوالفضل پورعرب که ايفاگر نقش مهندس محبي است ديگر نشاني از آن جوان پر نشاط و پرانرژي دهه 70 سينماي ايران ندارد. رضا بابک و مهتاج نجومي بازي قابل قبول و منسجمي از خود ارائه مي دهند. تنها نکته قابل تامل است، بازي يوسف تيموري است که با استفاده از بداهه پردازي خالق لحظات کميک و طنزي مي شود که گاه لحظات بسيار گيرايي منتهي مي شود. يک وجب خاک بي شک تجربه تکرار نشدني در کارنامه عبدالعلي زاده به حساب مي آيد آن هم از اين حيث که او بيشتر به تفاوت مديوم سينما با تلويزيون پي مي برد
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر