چهارفصل♦ قا ب
شايد افسانه "فلوت زن شهر هاملين" را شنيده باشيد. نوازنده دوره گردي که با نواي جادويي فلوت اش کودکان "هاملين" را سحر کرد و با خود به ناکجاآباد برد. امروزه "هاملين" را تنها با فلوت زن افسانه اي اش نمي شناسند چرا که زادگاه کاريکاتوريستي افسانه اي هم هست: "سباستين کروگر" که قلم اش مانند ساز فلوت زن، ما را سحر مي کند و به دنبال خود مي برد.
کاريکاتوريست شهر هامليندرباره سباستين کروگر
شايد افسانه "فلوت زن شهر هاملين" را شنيده باشيد. نوازنده دوره گردي که با نواي جادويي فلوت اش کودکان "هاملين" را سحر کرد و با خود به ناکجاآباد برد. امروزه "هاملين" را تنها با فلوت زن افسانه اي اش نمي شناسند چرا که زادگاه کاريکاتوريستي افسانه اي هم هست: "سباستين کروگر" که قلم اش مانند ساز فلوت زن، ما را سحر مي کند و به دنبال خود مي برد.
سباستين کروگر متولد 1963 هاملين آلمان، با اين همه شهرت و اعتبار، چندان سني ندارد. او در رشته نقاشي و گرافيک تحصيل کرده و از همان سال هاي جواني نام خود را به عنوان نقاش، تصويرگر و کاريکاتوريستي جريان ساز بر سر زبان ها انداخته است. او تا به حال سه مجموعه از کاريکاتور ها و نقاشي هاي اش منتشر کرده و نشريات معتبري مانند پلي بوي، اشترن، پنتهاوس، لِسپرسو، اشپيگل و يو.اس.تودي به طور متناوب محل نشر آثارش بوده اند، اخيراً بر روي چند پروژه سينمايي هم کار مي کند.
کروگر با مهارتي شگرف تکنيک هاي متنوع نقاشي را در کاريکاتور چهره به کار مي برد و از سوژهاي اش تابلو هايي ماندگار مي سازد. بسياري از شخصيت هاي معروف هاليوود ستايشگر، خريدار و البته سوژه آثار چهره او هستند.اگر ژان مولاتيه هنر کاريکاتور چهره را در دهه 70 و 80 با ساخت و ساز هاي پُر وسواس و رنگ آميزي هاي دقيق و هنرمندانه اش به شکلي از نقاشي نزديک کرد، کروگر اين سياق را در دهه 90 به اوج و اعتلا رساند. او بيشتر، نقاشي خبره با مهارتي شگرف است که خطوط و تناسبات چهره را عالي مي شناسد و استعداد عالي خود را در اغراق چهره و اندام انساني با اين مهارت در هم مي آميزد و آثاري همسنگ با نقاشي هاي کلاسيک اروپا خلق مي کند.
کروگر در آثارش سبک هاي مختلف نقاشي را به کار مي گيرد از طراحي هاي مدادي تا نقاشي ابستره اما عمده شهرت او ساخت و ساز هاي پر وسواس و جزئيات او با رنگ اکريليک است که آثار کم اغراق تر او را به عکس-نقاشي نزديک مي کند.
در اغراق، او بر بديهيات انگشت نمي گذارد، بزرگتر کردن يک بيني بزرگ از هر کاريکاتوريست آماتوري بر مي آيد، کروگر آنچه را هم که به چشم من و تو نمي آيد مي بيند و پر رنگ مي کند. او حالات، حرکات و رفتار هاي انساني را عالي مي شناسد و چهره و اندام را مثل خمير بازي ورز مي دهد و به شکلي که مي خواهد در مي آورد. کاريکاتورش را از هنري فوندا در فيلم روزي روزگاري در غرب ببينيد که چطور به جاي چهره در حالت اندام اغراق مي کند و تمام حس شخصيت فوندا را در يک قاب به تصوير مي کشد و به نتيجه اي بديع و متفاوت از کاريکاتورهاي سنتي مي رسد. بي جهت نيست که تايمز لندن درباره اش نوشته : " کروگر جوهره شخصيت سوژه اش را از خلال کاريکاتور به اختيار خود در مي آورد." گاهي دفرماسيون هاي شديد اش باعث مي شود که تصويري گروتسک و سرشار از حس زوال پديد آورد (مثل پرتره سيلوستر استالونه يا سوفيا لورن پا به سن گذاشته) و گاه با اغراقي ملايم و محبت آميز شخصيت محبوب اش را نقش مي زند (مثل بونو، خواننده يو.تو) در هر حال در شديد ترين اغراق ها شباهت با سوژه را از دست نمي دهد.
اگر کاريکاتور را به شکل سنتي و در سبک دوميه، ديويد لوين يا بسک و سامپه دوست داريد، به عبارت ديگر اگر مانند من ستايشگر "خط" در کاريکاتور هستيد شايد که شيوه کار و تکنيک نقاشانه و پيچيده سباستين کروگر که بر رنگ و نور متکي است چندان براي شما دلچسب نباشد اما در هر صورت نمي توانيد از ستايش قدرت و استعداد او خودداري کنيد! گشتن در گالري سايت شخصي او مثل چرخيدن در شهرکي مدرن با ساختمان هايي عظيم و "هاي-تک" است، نيم ساعتي با دهان باز به گرد بناها مي چرخيد و سرشار از حس تحسين و اعجاب نسبت به جزئيات و اتصالات و مصالح مدرن مي شويد اما آخر سر بعيد نيست احساس غريبي کنيد و دل تان براي خانه هاي سنگي "فرانک لويد رايت" تنگ شود!
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر