چهارفصل ♦ قا ب
مسعود مهرابي متولد 1333 تهران، دانش آموخته رشته سينما از دانشکده هنرهاي دراماتيک، هرچند بيشتر به عنوان ژورناليست که از پايه گذاران ماهنامه فيلم مطرح است، اما او در زمينه کارتون و کاريکاتور هم با انتشار چندين مجموعه، قبل و بعد از انقلاب و سال ها طراحي در نشرياتي مانند " کيهان"، "مردم"، "آيندگان" و "سروش"، خود را به عنوان يکي از پيروان سنت کارتون روشنفکري ايران مطرح کرده است.
طنز ترسيمي، نه کاريکاتوردرباره مسعود مهرابي
به نظر مي رسد که نوشتن درباره کارنامه "مسعود مهرابي" کار بيهوده اي باشد چرا که خود او قلم به دست گرفته و بيوگرافي اش را در سايت "ايران کارتون" تبديل به "اتوبيوگرافي" نسبتاً طولاني کرده و به تفصيل از تأثيرات اش بر کاريکاتور، مطبوعات و سينماي ايران نوشته است تا احتمالاً بار سنگين داوري را از دوش منتقدان و کارشناسان برداشته باشد!
مهرابي طراحي کارتون را از بخش خوانندگان هفته نامه "توفيق" آغاز کرد سپس آثارش را براي هفته نامه "کاريکاتور" به مديريت محسن دولو فرستاد، در حالي که شانزده سال بيشتر نداشت دعوت به همکاري شد و يک صفحه کامل از نشريه را در اختيار گرفت تا هر آن چه مي خواهد بر کاغذ آورد. از آن پس آثار مهرابي در نشريات مختلف و متنوعي به چاپ رسيد، اما سکوي پرش او چاپ آثارش در ويژه نامه هنر و انديشه روزنامه کيهان بود که به سر دبيري بهار ايراني( هوشنگ اسدي) منتشر مي شد. اختصاص پشت جلد يکي از شماره هاي هنر وانديشه که پيشتر به آثار هنرمنداني چون اردسير محصص، کامبيز درم بخش و بهرام داوري اختصاص داشت، جاي محرابي را تثبيت کرد. آثار در نمايشگاه هاي داخل و خارج از کشور به نمايش در آمده و جايزه هاي معتبري را هم به خود اختصاص داد از جمله مدال نقره نمايشگاه بين المللي يومي يوري شيمبون ژاپن در سال 1360.
در آثار مهرابي قرار است ايده ها ذهن را به حرکت در آورند و احتمالاً گاهي تلخندي بر گوشه لب بنشانند، "ذهنيت" و"درون" مقدم بر "برون" است و اگر اشاره اي به اجتماع و سياست مي شود بسيار درون گرايانه و ذهني است. معاني در غلاف تمثيل پيچيده مي شوند تا در فضاي بسته، آزادانه تر بيان شوند که در سنت کارتون روشنفکري ايران، رفته رفته اين ابهام، خود به "ارزش هنري" تبديل مي شود و در مقابل وجه مردم پسند کارتون يا اساساً هر گونه توجه به مخاطب عام قرار مي گيرد. مهرابي در شرح برپايي اولين نمايشگاه گروهي کاريکاتوريست هاي ايراني در سال 1356 مي نويسد: "...از آن جا که معتقد بودم "کاريکاتور" کلمه مناسبي براي آثار غير ژورناليستي ما نيست عنوان طنز ترسيمي را جايگزين آن کردم..."
مسعود مهرابي معتقد است که سبک کار او در دهه 1350 بسياري از کارتونيست هاي نسل بعد را تحت تأثير قرار داده هرچند به نظر مي رسد عناصر بصري و معنايي آثار او، خود برگرفته از کارتون هاي روشنفکرانه اروپايي دهه هاي 1960- 1970 ميلادي باشند که بر نسل هاي مختلف کارتون روشنفکري ايران تأثير گذاشته اند، از فضاسازي هاي سياه و سفيد سنگين و خفه اي که خطوط متقاطع در هم تنيده [هاشور] پديد مي آورد تا موتيف هايي مانند ديوار هاي ممتد بلند، درختان، طناب هاي دار، پرندگان، مردان بي سر، مرداني با سر هايي به شکل هاي مختلف و از اين قبيل که مکرراً در آثار هنرمندان تلخ انديش جريان سازي مثل توپور، ميهائسکو و کاردون استفاده شده است، پس اگر شباهتي است احتمالاً ناشي از آبشخور يکسان اين جريان بوده.
از حيث تکنيک کار و اجرا مسعود مهرابي -به نقل از همان بيوگرافي- خود را صاحب سبکي خاص از هاشور زدن مي داند که بر اساس منبع نور هاي متغير شکل مي گيرد و با حذف بُعد دوم، شخصيت هاي آثارش را تک بعدي مي کند. البته جاي بحث دارد که اين شيوه خاص، چقدر به محصولات هنري مهرابي کمک کرده. هاشورهاي يکنواخت او در بسياري از کارهاي اش مثل روکش مزاحمي بر سطوح مختلفي گسترده شده اند بي آن که تأثير بصري مثبتي بگذارند يا لااقل نمايشگر حجم، بافت يا جنسيت سطح مورد نظر باشند. همان نوع هاشور که بر تخته سنگ يا تنه درخت مي نشيند، موج دريا و ابر آسمان و اندام انسان را هم مي پوشاند که در مقايسه با شيوه کار کساني چون براد هولاند، کلود سر و توکا نيستاني، اين شيوه مکانيکي هاشور زدن بيشتر خامدستانه مي نمايد تا نمايشگر سبکي خاص.
در هر حال در تعدادي از آثار مهرابي هاشورها با حوصله و منطق بر اجسام و سطوح نشسته و در ترکيب با ايده هاي جذاب نتايج درخشاني به بار آورده اند مثل اثري که مردي با سري به شکل چاقو را در کنار قرباني بي سرش، خوش و خرم به تصوير کشيده است.
در بعضي آثار هم او سايه و روشن و خطوط اضافه را کنار گذاشته و مثل کامبيز درمبخش به خطوط پيراموني اجسام اکتفا کرده که اين روش نتايج متفاوت به بار آورده است. گاهي خطوط با اعتماد به نفس و مطمئن بر کاغذ نشسته و ايده را سرخوشانه و فارغ از هاشورهاي تحميلي به نمايش درآورده اند و گاه خط هاي لرزان، بي پشتوانه هاشورهاي عيب پوش، رنجور به نظر مي رسند و حتي استفاده هنرمند از ابزار کمکي مثل خط کش براي ترسيم خطوط صاف، نتوانسته اين ضعف را مخفي کند.
در هر حال تجربه هاي ارزنده مسعود مهرابي در دهه 1350 و 1360 آنچنان که بايد ادامه پيدا نکرد و کاستي ها فرصت تصحيح و کمال نيافتند. در دو دهه اخير او بيشتر وقت خود را به ماهنامه سينمايي فيلم اختصاص داده و در زمينه کارتون کم کار و کم کارتر شده است.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر