جمعه، مهر ۲۷، ۱۳۸۶

گپ♦ تلويزيون



مهران رجبي متولد 1340 کرج و داراي درجه کارشناسي گرافيک از دانشگاه تهران و کارشناسي ارشد از ‏دانشگاه تربيت مدرس است. اولين بار در سريال بچه هاي مدرسه همت به کارگرداني رضا مير کريمي در ‏نقش ناظم بازي کرد و بعدها توسط وي با ايفاي نقشي در کودک و سرباز به سينما راه يافت. بازي وي در اين ‏فيلم مورد توجه منتقدان و تماشاگران قرار گرفت و يک سال بعد بازي وي در نقش يک روحاني در فيلم زير ‏نور ماه تحسين همگان را برانگيخت. رجبي تا امروز بازي هاي ماندگاري رد فيلم هاي معتبر سينماي ايران ‏از جمله از کنار هم مي گذريم، خانه اي روي آب، ايستگاه متروک و ... به يادگار گذاشته و هم اکنون مجموعه ‏تلويزيوني راه بي پايان به کارگرداني همايون اسعديان[درباره جواني که در آلمان تحصيل کرده و اکنون با ‏طرح جامع تحقيق و توليد پروتزهاي پزشکي با هزينه‌ اي پائين ‌تر از معادل خارجي وارد ايران شده است] و ‏مجموعه مناسبتي يک وجب خاک با شرکت وي در حال پخش است. به همين مناسبت با وي گفت و گويي ‏انجام داده ايم که خواهيد خواند. از رجبي سريال روزگار قريب آماده پخش است. ‏
‏‎‎رجبي تغيير‎ ‎نمي کند‏‎‎
‏<‏strong‏> آقاي رجبي مشغول چه کاري هستيد؟ ضمن اينکه امسال هم درماه رمضان ميهمان خانه هاي مردم ‏هستيد؟<‏‎/strong‏> ‏بله، درحال حاضر مشغول تصويربرداري بخش هاي پاياني سريال "روزگار‎ ‎قريب" هستيم که فکرمي کنم ‏ظرف يک ماه آينده اين سريال تمام شود و اواسط يا اواخر پاييز به پخش برسد. من درآن سريال سي تا نود و ‏پنج سالگي يک شخصيت را بازي مي کنم. سريال "يک وجب خاک" به کارگرداني علي عبدالعلي زاده را هم ‏براي ماه مبارک رمضان کارمي کنيم که پخش آن اخيرا از شبکه سه آغاز شده است. ‏
‏<‏strong‏>گويا از حضور در سريال هاي ماه مبارک رمضان راضي هستيد. چه خصوصيتي باعث ‏حضورمجدد شما دراين سريال مناسبتي شد؟<‏‎/strong‏> ‏سريال هاي ماه مبارک رمضان ويژگي خاص خودشان رادارند. به نظرمن اين سريال ها بايد ازداستاني ‏شيرين برخوردارباشند. ضمن اينکه به هرحال فضاي خاص و ماورايي اين ماه نيز بايد در داستان لحاظ شده ‏باشد. فکرمي کنم رسالت اين سريال هم درماه رمضان شيرين کردن فضاي اين ماه عزيز است، پس قاعدتاً ‏بايد از يک داستان طنز برخوردار باشد. آن طوري که شنيدم، تصورم اين است که کار ما بين سريال هاي ‏ديگري که درشبکه هاي مختلف کارمي شود، ازطنزبيشتري برخورداراست. ظاهراً آن سه کار قدري بيشتر ‏از فضايي ماورايي برخوردار هستند و پيش بيني خودم اين است که قدري ازسريال "زيرزمين" هم موفق تر ‏باشد. آن هم به دليل داستان خوبي است که دارد. من و تمامي عوامل اين کار اميدوار هستيم سريال مورد ‏استقبال مخاطب تلويزيون در اين ماه قراربگيرد. ‏
‏<‏strong‏>در بازي مهران رجبي بر خلاف چهره جدي اش، لحظات کمدي و طنز بسياري به چشم مي خورد. ‏اين مسئله در بيشتر کارهاي شما عموميت دارد.<‏‎/strong‏> ‏طنزي که ارائه مي کنم يک طنز دروني و زير پوستي است که با نوع لحن انتخابي ام دراداي ديالوگ البته به ‏کمک ميميک چهره وشل وسفت کردن نگاه، لحظات طنزي را به وجود مي آورد. تصورخودم ازبازي ام اين ‏است، البته دوستان تخصص بيشتري درطنزدارند. من تلاش ندارم طنز را صرفاً با کلام يا با حرکت القاء کنم. ‏فکرميکنم اين خيلي بد است که ما صرفا ازاين خصوصيت استفاده کنيم. به نظرمن دراين لحظه بازيگري ‏صورت گرفته و زندگي نشده است. ‏
‏<‏strong‏>معمولاً حضور شما در اغلب مواقع با شيريني کار"شکل طنز" همراه است، اين خصوصيات با ‏شما همراه است يا اينکه قابل حفظ و تغيير است؟<‏‎/strong‏> ‏معمولاً کساني که من را براي ايفاي يک نقش دعوت مي کنند، اين ذهنيت رادارند. يعني قاعدتاً براي انتخاب ‏بنده نيم نگاهي هم به پرونده ام دارند. به نظرمن هيچ کس نمي تواند چيزي غير از خودش باشد و ممکن است ‏در ادعا و مصاحبه چيزي غير از خودش را نشان دهد، اما معتقد هستم هيچ کس هيچ تفاوتي با آن چيزي که ‏هست ندارد، مگراينکه در هنر و جوهرش کمي توانايي نشان دادن چيزي غيرازخودش باشد. نمي توانم ادعا ‏کنم چيزي غيرازمهران رجبي هستم. مثلا درفيلم "قاعده بازي" ازگريم متفاوتي برخوردارم، اما مطمئن هستم ‏خود خودم هستم چه آنجا که آقا صابر بودم، و چه اينجا ديلم هستم . قاعدتاً خلقيات صابر بودن نبايد در جايگاه ‏آقا ديلم نفوذ کند، اما رجبي تغييرنمي کند. به هرحال هر دو اين شخصيت ها يک ذات مشترک دارند. ‏
‏‏<‏strong‏>چون بازيگر هر دو کاراکتر شما هستيد.<‏‎/strong‏> ‏زنده باشيد! نمي دانم الان بايد ازشما تشکرکنم؟ خيلي ممنونم. جواب بعضي ازچيزها رانمي دانم.[مي خندد]‏
‏<‏strong‏>تا به حال طنز روتين نود شبي هم به شما پيشنهاد شده است؟<‏‎/strong‏> ‏بله، اخيرا کاري از آقاي مديري پيشنهاد شد که متاسفانه بنده به دليل گرفتاري نتوانستم حضورپيدا کنم. گويا ‏ايشان بسيار با عجله از من خواسته بودند خدمتشان برسم که من عذرخواهي کردم و گفتم شايد براي يک ماه ‏آينده بتوانم برنامه ريزي کنم و خدمت برسم، اما براي پس فردا نمي توانم چون به پروژه ديگري متعهد هستم. ‏
‏<‏strong‏>پس علاقه مند هستيد در کارهاي طنز نود شبي هم بازي کنيد؟<‏‎/strong‏> ‏خدا شاهد است که زياد علاقه ندارم! ‏
‏<‏strong‏>علت چيست؟<‏‎/strong‏> ‏به خاطر اينکه داستان هاي بسيار سبکي دارد و اگر راستش را از من بخواهيد، بايد بگويم وقتي مي بينم، ‏عذاب مي کشم. به هرحال حيف است اين زماني که مصرف مي شود، با اين همه مخاطب، مي توان کارهايي ‏با کيفيت بهتربه لحاظ داستان ساخت. مولوي مي گويد: عقده را بگشاده گير اي منتهي..... عقده اي سخت است ‏برکيسه اي تهي. من تاحدودي منتقد اين کارهاي نود شبي هستم. ‏
‏<‏strong‏>اين تصورهست با توجه به علاقه اي که به کار طنز داريد، از حضور در اين جنس از آثار استقبال ‏کنيد.<‏‎/strong‏> ‏بله، اما طنز کار واقعاً سختي است، چون طنزواقعي بسيارهم جدي است وبا لودگي بسيارتفاوت دارد. من ‏دوست دارم طناز باشم، اما دوست ندارم لوده باشم. همين مسئله است که آدم را اذيت مي کند. البته شايد خيلي ‏ازمردم اين مسئله رامتوجه نشوند وازديدن اين کارها لذت هم ببرند وفوقش بگويند اين قسمت با حال بود واين ‏قسمت نه، ولي واقعاً بعضي از اين کارها عذاب آوراست و اي کاش يک فکراساسي بشود. ‏

هیچ نظری موجود نیست: