شنبه، آبان ۲۶، ۱۳۸۶

گفت وگو♦ تئاتر ايران


‏‏رضا صابري، درام نويس وکارگردان تئاتر، متولد 1327 مشهد است. اين هنرمند عرصه هنرهاي نمايشي، تربيت شده ‏دوران طلايي تئاتر مشهد دردهه 60 است. رضا صابري که که نشان درجه يک هنري-دکترا-دارد، داراي بيش از 5 ‏عنوان برگزيده دررشته نويسندگي، طراحي وکارگرداني از اولين، دومين و دوازدهمين جشنواره بين المللي تئاتر فجر، ‏ايران زمين و... است. پاي حر فهاي او نشسته ايم. ‏
مصاحبه با رضا صابري
‎‎درام نويسان، بنيان تئاتر مملکتند‎‎
‏<‏strong‏>چگونه وارد کار تئاتر شديد و اين حرفه را چه زماني و چطور فرا گرفتيد؟<‏‎/strong‏>‏سال 1350 آغاز فعاليت هاي مرکز تئاتر مشهد بود و من از همان ابتدا با شوق قبلي وارد آنجا و شروع به کار کردم. ‏آشنايي من با داريوش ارجمند باعث شد که با ديگر بزرگان تئاتر آشنا شده و مدت دو سال با فراگيري تئوري و کارهاي ‏تجربي به فراگيري علم تئاتر پرداختم. در دهه شکوفايي درام نويسي ايران در سال هاي 50 غالب صحنه هاي خالي ‏تئاتر در شهرستان ها شاهد اجرايي آثاري از تهران بود. من و ارجمند براي فرار از اين وضعيت حقارت بار تصميم ‏گرفتيم که به نوعي ديگر عمل کنيم. بنابراين من مي نوشتم و ارجمند کارگرداني مي کرد. اين هسته کوچک موجب خلق ‏آثار بديعي شد. ‏
‏<‏strong‏>شما در رشته دانشگاهي تئاتر تحصيل نکرديد، جنبه هاي علمي و تئوريک تئاتر را چگونه ‏آموختيد؟<‏‎/strong‏>‏شاخص ترين دوره ها و کلاس هايي را که منت در تئاتر گذراندم همان سه چهار سال اولي بود که من در کنار قديمي ‏هاي تئاتر به آموزش پرداختم. درمورد باروري، فهم و درک بهتر به مطالعات مستمر و تجربه اندوزي هاي مکرر ‏پرداختم. من معتقدم که درک و شناخت تئاتر جز از اين طريق ميسر نخواهد شد. بهتر است همين جا اعتراف کنم که ‏ادعاي من به معني بي اعتنايي به فراگيري علم تئاتر در پشت ميز دانشگاه نيست. ‏
‏<‏strong‏>به نظر شما دوران طلايي تئاتر ايران مربوط به چه سال هايي است؟<‏‎/strong‏>‏به ناچار بايد بپذيريم که بنيان تئاتر هر مملکتي را درام نويسان آن رقم مي زنند. به اين ترتيب دهه 40 و50 و دهه هاي ‏‏60 و70 دوره هاي طلايي تئاتر ايران در قبل و بعد از انقلاب است. دهه هاي قبل از انقلاب محمل حضور خلاقانه درام ‏نويساني مانند بهرام بيضايي، علي نصيريان، بهمن فرسي، اکبر رادي، غلامحسين ساعدي و اسماعيل خلج بود. در اين ‏دوران نمايشنامه نويسان خرد و کلان ديگري هم بودند که هر کدام حاصل شيوه ها و شگردهاي ويژه خود بودند. ‏
‏<‏strong‏>حضور درام نويسان و کيفيت آثارشان را در دوران بعد از انقلاب چگونه ارزيابي مي کنيد؟<‏‎/strong‏>‏در دهه 60 و70 اگرچه اين حرکت متوقف نمي شود اما تعدادي از اين افراد از گردونه فعاليت خود آگاهانه حذف مي ‏شوند. اما درعوض نسلي پويا به اين کاروان مي پيوندند که حاصل انديشه هاي نوين انقلابي هستند مانند:قطب الدين ‏صادقي، فرهاد ناظر زاده کرماني، داوود کيانيان. ‏
‏<‏strong‏>اولين نمايشنامه تان را چگونه و تحت چه شرايطي نوشتيد؟<‏‎/strong‏>‏نمايشنامه "عصمت" بود. نمايشنامه اي که با انديشه جمعي به پختگي لازم رسيد و شروع خوبي شد براي خلاقيت هاي ‏بعدي و همين طور زير بناي درام نويسي در خراسان. بعد از اين نمايشنامه، نمايشنامه هاي "اياس"، "سايه هاي بلند". با ‏همين تفکر راه ما تا پيش از سفر ارجمند به فرانسه ادامه پيدا کرد که از آن به بعد مجبور شدن به تنهايي راه را طي کنم. ‏
‏<‏strong‏>تئاتر آن دوران را در مقايسه با تئاتر امروز چگونه ارزيابي مي کنيد؟<‏‎/strong‏>‏به هر حال در تئاتر آن دوره که بيش از هر چيز نگاه حکومت وابسته فرهنگي گذشته در بي اعتباري و انحراف افکار ‏عمومي از تئاتر آرماني و هنرمندان آرمان گرا رقم مي خورد مشکلات عديده اي موجود بود که گاه پاره اي از آن ها را ‏در همه حکومتهاي دنيا مي توان ديد. ‏
‏<‏strong‏>همه هم دوره اي هاي شما طي سال هاي اخير براي پيشرفت بيشتر به تهران آمدند، چرا شما اين کار را ‏نکرديد و در مشهد مانديد؟<‏‎/strong‏>‏من اعتقاد دارم در هر کجاي اين مملکت چنانچه حرکتي در هر زمينه اي برپايه علم، آگاهي، اصول و شعور و خلاقيت ‏بنا شده باشد راه را براي خودش و پيشرفت شما باز مي کند در تهران هيچ خبري نيست. اگر منظورتان از پيشرفت چاپ ‏عکس تان در پشت مجلات و روزنامه هاست که اسمش پيشرفت نيست. کافي است شما براي اين کار کمي پول خرج ‏کنيد تا به شهرتي کاذب برسيد. با پول همه چيز ممکن مي شود. پيشرفت به اين معناست که من و امثال من در ‏شهرستانهاي برهوت بدون کمترين امکاناتي دست به توليدات خلاقانه بزنيم که دامنه اجرايش تا بزرگترين تالارهاي ‏نمايش تهران برسد. خب اين اتفاق که براي من در طول ساليان متمادي افتاده است. پس دردم چيست؟
‏<‏strong‏>از اينکه در مشهد مانده ايد و تئاتر کار کرديد راضي هستيد؟<‏‎/strong‏>‏چراکه نه، خيلي راضي ام... ‏
‏<‏strong‏>بسياري تئاتر دهه 60 مشهد را حتي قابل رقابت با تئاتر پايتخت مي دانند. نظر شما هم همين ‏است؟<‏‎/strong‏>‏اساسا هيچ شهري قادر به رقابت با تهران نيست و نخواهد شد. اينکه بخواهيم اين مقايسه را انجام دهيم به نظرم کمي ‏خودخواهانه مي آيد. مشهد در اين حوزه تلاش هاي درخشاني را کرده و اين را هم در عمل ثابت کرده است. اين شهر ‏نخبگان بسياري را در زمينه هنر به تهران هديه کرده است. داريوش ارجمند، رضا کيانيان، داوود کيانيان، فريدون ‏جيراني، مهدي صباغ زاده، غلامرضا موسوي، هادي مرزبان، محمود رضا رحيمي. اين هنرمندان به همراه بسياري ‏ديگر از هنرمندان داراي جايگاه ويژه اي در تئاتر و هنر مملکت هستند. ‏

هیچ نظری موجود نیست: