جمعه، آبان ۱۸، ۱۳۸۶

سريال روز♦ تلويزيون


‏‎مهدي فخيم زاده از ميانه دهه 1370 از سينما به تلويزيون آمد و سه مجموعه بزرگ و پر خرج تاريخ ‏تلويزيون ايران- تنها ترين سردار، ولايت عشق، خواب و بيدار- را ساخت. هم اکنون چهارمين سريال پليسي ‏وي با نام بي صدا فرياد کن روزهاي چهارشنبه از شبکه دوم سيما پخش مي شود. نگاهي داريم به اين سريال.‏

‎‎بي صدا فرياد کن‎‎
نويسنده و کارگردان: مهدي فخيم زاده. طراح صحنه و لباس: مجيد شهبازي. تدوين: حميد رضا قرباني. جلوه ‏هاي ويژه رايانه اي: بابک احمديان. عکاس: محمد فوقاني. منشي صحنه: مريم نراقي. دستيار اول کارگردان: ‏حميد رضا قرباني. مدير فيلمبرداري: ناصر کاووسي. طراح گريم: مهديه اعرابي. طراح جلوه هاي ويژه: ‏عظيم محمدي. جانشين توليد: حسن مصطفوي. صداگذاري: مهدي صادقي. مدير توليد: منوچهر رهنما. ‏موسيقي: کارن همايونفر. تيتراژ: بابک احمديان. تهيه کننده : مهدي فخيم زاده. ‏
بازيگران: محمد صادقي، سارا خوئيني ها، مهدي فخيم زاده، فريبا کوثري، ليلا برخورداري، انوشيروان ‏فاطمي، کامران تفتي، اردشير تفتي، فرداد صفا خو، ليلا کرمعلي و فرهاد قائميان. ‏
‎‎پليس هميشه درستکار‎‎
مهدي فخيم زاده در سال هاي پاياني دهه 1340 با پيوستن به گروه تئاتري پاسارگاد وارد عرصه بازيگري ‏شد. چند سال بعد بازي در سريال هاي تلويزيوني و فيلم هاي سينمايي را نيز آغاز کرد، اما بازيگري عرصه ‏تنگي بيش براي وي نبود. از اين رو با نوشتن فيلمنامه و بعدها کارگرداني آنها ميداني بزرگ تر براي خود ‏فراهم کرد. 5 فيلمي که پيش از انقلاب ساخت، از توانايي هاي وي خبر مي داد. اما گذشت يک دهه لازم بود ‏تا به اوج پختگي برسد. بازي اش در فيلم هاي اشباح و زخمه و کارگرداني فيلم هاي خواستگاري، شتابزده و ‏تاواريش نام وي را به عنوان بازيگر و کارگرداني توانا بر سر زبان ها انداخت. اما وي از ميانه دهه 1370 ‏ترجيح داد بيشتر در حوزه تلويزيون کار کند که حاصل آن سه مجموعه بزرگ و پر خرج تاريخ تلويزيون ‏ايران- تنها ترين سردار، ولايت عشق، خواب و بيدار- بود. هم اکنون چهارمين سريال وي با نام بي صدا ‏فرياد کن روزهاي چهارشنبه از شبکه دوم سيما در حال پخش است که همچون مجموعه قبلي وي در ژانر ‏پليسي قرار دارد.‏
درام هاي جنايي – پليسي از گونه ژانرهايي است که کمتر در تلويزيون و سينماي ايران به آن پرداخته شده ‏است. و اگر هم پرداخته شده آنقدر آثار توليد شده، سطحي و فاقد تکنيک بوده که موفق به جذب مخاطب نشده ‏است. بيشترين معضل و مشکلي که اين ژانر همواره از آن رنج برده، فقدان قصه و فيلمنامه منسجم است و تا ‏زماني که فيلمنامه اي قوي و محکم به لحاظ دراماتيک وجود نداشته باشد اثر ارزنده اي ساخته نخواهد شد. ‏فيلمنامه هايي که طي ساليان گذشته در اين گونه ساخته شده، همگي از شخصيت پردازي به شدت کم مايه و ‏ضعيفي برخوردار بوده اند. هنگامي داستان براي مخاطب جذاب و پرهيجان مي شود که دو نيروي متضاد ‏درون داستان همسنگ و برابر هم باشند. و اين عامل باعث به وجود آمدن تعليقي در طول فيلمنامه مي شود که ‏مخاطب را تا انتهاي اثر با خود همراه مي کند. رعايت همه اين موارد و اصولي که بدان اشاره شد ماحصل ‏يک کار منسجم است.‏

فيلمنامه "بي صدا فرياد کن" در نگاه اول رويکردي تکراري به مقوله مواد مخدر دارد. پرداختن به مضموني ‏چون مواد مخدر، داستاني است که چندين و چند سريال و مجموعه تلويزيوني درباره اين موضوع ساخته ‏شده[همچون کار قبلي فخيم زاده "خواب وبيدار"]، اما در اين مجموعه فخيم زاده به سراغ بخشي از صدمات ‏و آسيب هاي مواد مخدر و زير شاخه اي از مواد مخدر رفته که کمتر در تلويزيون به آن پرداخته شده، و ‏مخاطب عام درمورد آن اطلاع اندکي دارد. پرداختن به قرصهاي روان گردان موضوعي جديد-لااقل در ‏جامعه ما- است که اکثر افراد از صدمات آن بي خبرند. ساختمان داستان، چندان پيچيده نيست. جواني را به ‏علت مصرف نوعي از قرصهاي روان گردان که به تازگي وارد شهر شده و مرگ زاست به بيمارستان منتقل ‏مي کنند. جوان از دنيا مي رود. پليس جواني که دکتر هم مي باشد "سارا خوئيني ها" از طرف مافوق خود ‏‏"فرهاد قائميان" مسئول رسيدگي به اين پرونده مي شود، او به مهماني مي رود و پسر ديگري را که او هم ‏همان قرص را مصرف کرده به بيمارستان منتقل مي کند. حال جوان دوم چندان مساعد نيست، فشار از جانب ‏مقامات بالا بر افسر پرونده بيشتر مي شود تا اينکه... ‏

پرداخت شخصيت ها و روند پيشروي حوادث بسيار روان و جذاب طراحي شده است. و همين چيدمان کمک ‏شاياني به ريتم درون قاب اثر کرده است. يکي از علل هماهنگي محتوا و فرم اثر يکي بودن خالق آن مي ‏باشد. فخيم زاده هم به عنوان نويسنده وهم به عنوان کارگردان تعادل و نسبت منطقي و درستي بين متن مکتوب ‏و متن اجرايي به وجود آورده است. او همچنين اين نکته را در دکوپاژ و پلان بندي اثر لحاظ کرده، ريتم و ‏قاب بندي و ضرباهنگ صحنه ها متناسب با رويدادها و شخصيت ها طراحي شده اند. و اينها از نکات قوت ‏کارگرداني فخيم زاده به حساب مي آيد. اما نکته اي که شايان ذکر است انتخاب نامناسب بعضي از بازيگران ‏است که مناسب نقش هايشان نيستند و نقش هاي خود را نيز نمي توانند به درستي ايفا کنند، نمونه آن بازيگران ‏بخش پليس مجموعه مي باشند که بيشتر براي بازي در نقش هاي منفي مناسب هستند تا در نقش هاي مثبت ‏داستان. در ديگر بخش ها تمام عوامل از هارموني و هماهنگي ستودني برخوردار هستند که ناشي از حضور ‏کارگرداني با تجربه و هوشمند است که چنين عوامل و مجموعه اي را گرد هم آورده. اما نکته پاياني قابل ‏انتقادي که بر اکثر سريال هايي از اين دست وارد است. پرداختن و نشان دادن چهره پليس در اجتماع است، ‏تمام پليس ها در اين مجموعه ها، درستکار، با صداقت کاري، متعهد، متدين و... به تصوير کشيده مي شوند و ‏انگار هيچ پليس متخلفي در جامعه ما وجود ندارد!! و تا به امروز کسي جسارت عبور از اين خط قرمز را ‏نداشته است.

هیچ نظری موجود نیست: