جمعه، آذر ۰۲، ۱۳۸۶

فيلم روز♦ سينماي ايران



‏اتوبوس شب آخرين فيلم کيومرث پور احمد ناگهان در تهران اکران شد. اين فيلم نگاه متفاوتي به جنگ دارد و خسرو ‏شکيبائي يکي از بهترين نقشهاي سينمائيش را در اين فيلم ايفاکرده است.‏

‎‎اتوبوس شب‎‎
کارگردان:کيومرث پوراحمد. نويسنده: پوراحمد، حبيب احمد زاده و حسن شکاري. مدير تصويربرداري: مهدي جعفري. ‏تهيه کننده:مهدي همايونفر. بازيگران: خسرو شکيبايي، محمدرضا فروتن، مهرداد صديقيان، الناز شاکردوست.‏
پسرک جواني در بحبوحه جنگ بايد با کمک يک جوان ديگر و راننده اي پير تعدادي اسير را به پشت جبهه منتقل کنند. ‏پسر دوم در طول راه مجروح مي شود. پسرک و راننده تنها هستند که در جاده گم مي شوند. اسرا شورش مي کنند و ‏زندان بانان خود را به اسارت مي گيرند. ولي ناگهان يکي از ميان آنان به ايران علاقمند شده و جنگ دوباره مغلوبه مي ‏شود. پسر دوم در راه مي ميرد و گروه به پشت جبهه مي رسند و با زن باردار پسر مواجه مي شوند که منتظر اوست.‏
‎‎شب و جنگ‎‎
کيومرث پوراحمد در اين سال هايي که فيلم ساخته توانسته سبکي قابل تامل را از خود در سينما برجاي بگذارد. فيلم هاي ‏او آنقدر صميمي و روان هستند که حتي در آنهايي که اقبالي ميان مخاطبان نداشت- مثل گل يخ و نوک برج- اين مسئله ‏به خوبي قابل نمود است.‏
اتوبوس شب در کارنامه پوراحمد نقطه عطفي محسوب مي شود. اول به اين دليل که توانست به مدد آن دوباره به سينماي ‏مورد علاقه اش بازگردد و دوم اينکه توانست شيوه هاي جدي فيلمسازي را در اين فيلم تجربه کند. فيلم اتوبوس شب ‏يکسره در فضايي بسته و محدود شکل مي گيرد. کل فيلم در يک اتوبوس مي گذرد که امکان مانور هاي دوربين را ‏براي فيلمساز سخت مي کند و حتي امکان نورپردازي چندان دقيقي را هم ندارد. بنابراين پوراحمد سراغ استفاده از ‏دوربين هاي ديجيتال رفته است و تصويربرداري کار خود را نيز به يکي از بچه هاي مطرح سينماگر فيلم کوتاه يعني ‏مهدي جعفري سپرده است. ‏
در اتوبوس شب با نوجواني رو به رو هستيم که در طول فيلم به واسطه مسئوليتي که بر دوشش قرار گرفته به بلوغ ‏رسيده و کامل مي شود. در اين بين حتي فاروق عراقي و راننده اتوبوس هم به نگاهي جديد از زندگي دست مي يابند. ‏پوراحمد بسيار سعي داشته با وجود تنگناهايي که لوکيشن برايش ايجاد مي کرده به نگاهي گزارشي در تصويربرداري ‏متوسل شود. بنابراين در بسياري از فصول دوربين روي دست است و دائم هيجان و تعليق هاي فيلم را از همين طريق ‏به بيننده منتقل مي کند. جنس تصاوير هم سياه و سفيد است و فيلمساز توانسته از اين امکان هم به خوبي استفاده کند. ‏فضاي سياه و سفيد فيلم ذهنيت تماشاگر را به گذشته هاي دور مي برد و ياد تصاوير آرشيوي جنگ را در ذهنش زنده ‏مي کند. ‏

فيلم در جاهايي خط اصلي داستان خود را متوقف مي کند و داستانک هايي را مورد پرداخت قرارمي دهد که جنبه هاي ‏مختلفي را در بر مي گيرد. به طور مثال داستان فرعي شورش زندانيان در راستاي ايجاد تعليق در داستان گنجانده شده ‏است. اما قصه رو يا رويي جوان زخمي و دکتر عراقي که روزگاران گذشته با هم دوست بوده اند در راستاي ديگري از ‏مضمون فيلم قرار مي گيرد. داستان هاي اين چنين بسيار در فيلم پراکنده شده اند که سبب مي شود رنگ ثابت فيلم و ‏داستان محيط بسته آن تماشاگر را مورد آزار قرار ندهد. اگرچه در اين ميان داستان شخصيتي همانند فاروق مي توانست ‏مورد پرداخت بيشتري قرار گيرد.‏
بازيگران نيز همانند ديگر فيلم هاي پور احمد بازي هايي به يادماندني دارد. خسرو شکيبايي در نقش راننده پس از مدت ‏ها بازگشتي موفقيت آميز دارد. راننده اي خسته و عصبي که در برخي لحظات هم مي ترسد. او از يک سو ناراحت ‏است که گوش به فرمان يک نوجوان بسپرد و از سويي ديگر نيز مجبور به اين فرمانبرداري است. مهرداد صديقيان نيز ‏که شخصيت اصلي پوراحمد در فيلم محسوب مي شود به خوبي بلوغ را در رفتار خود بروز مي دهد. حرکات و گويش ‏او کاملا در ابتداي فيلم کودکانه است. اما در ادامه که با حوادث مختلفي رو به رو مي شود به جبر تقدير به پختگي ‏ميرسد. حرکات و رفتارش سنگين تر مي شود و در پايان به زاويه نگاهي دست مي يابد که شايد در ابتدا فاقد آن بود. ‏محمدرضا فروتن چندان در اين بين نمي تواند خود را آنگونه که لازم است به نمايش بگذارد. نقش او زير بار دو نقش ‏پسر و راننده گم شده است. اما در هر حال فصولي که نوبت به بازي اش مي رسد بارقه هايي از توان خود را به نمايش ‏مي گذارد.‏
سال گذشته دو نفر از فيلمسازان مهم سينماي ايران يعني رخشان بني اعتماد و پوراحمد به استفاده از دوربين ديجيتال ‏روي آوردند که در نوع خود حرکت جالبي است و به نظر مي رسد سينماي ايران قصد دارد اين شکل تصويري را قبول ‏کند. در هرحال سينما نياز به جرقه هايي دارد تا آن را از سکون خارج کند و پور احمد توانست مسبب يکي از اين ‏حرکت ها در اتوبوس شب باشد. ‏

هیچ نظری موجود نیست: