جمعه، آبان ۱۸، ۱۳۸۶

گفت وگو♦ سينماي ايران



اگرچه فيلم "در شهر خبري نيست، هست؟" موفق نشد تا درآمد زيادي در گيشه کسب کند، اما توانست به ‏عنوان يک کمدي متفاوت جلب توجه کرده و جايگاهي مناسب در ميان فيلم هاي کمدي اين سال ها بيابد. به ‏کارگيري قابليت هاي ديداري/شنيداري سينما در جهت خلق موقعيت هاي کميک ازجمله شاخص ترين ويژگي ‏هاي "در شهر خبري نيست، هست؟" به شمار مي رود که حکايت از ذوق و قريحه کارگردان جوانش دارد...‏

گفت و گو با سيد رضا خطيبي‎‎کمدي موقعيت‎‎
‎‎شما به چه نوع فيلم هايي علاقه داريد؟ از جنبه هاي مختلف مثل ژانرها يا به لحاظ هنري و...‏‎ ‎‎‎خود من به شخصه همه نوع فيلم را دوست دارم. از اکشن ترين فيلم ها بگيريد تا فيلم هاي فيلمسازاني مثل ‏تارکوفسکي، برگمان و... در سينماي ايران هم همين طور بسياري از فيلمفارسي ها را ديده ام، فيلم هاي ‏شاخص تاريخ سينماي ايران راهم بارها تماشا کرده ام. من به اين مسئله اعتقاد دارم که مخاطب قبل از روبرو ‏شدن با هر فيلم بايد تکليف خودش را روشن کند که به تماشاي چگونه فيلمي مي رود. وقتي انتظارات مخاطب ‏از فيلم روشن باشد، خيلي مشکلات حل مي شود. وقتي فيلمي اکشن را تماشا مي کني بايد انتظار يک فيلم ‏سرگرم کننده و حادثه محور را داشته باشيد و... ‏
‎‎با اين اوصاف مخاطب فيلم شما بايد انتظار تماشاي چگونه فيلمي را داشته باشد و يا با چه پيش ‏فرضي به تماشاي اين فيلم برود؟‎ ‎فيلم "درشهر..." يک فيلم کمدي است که براي سرگرم کردن مخاطب ساخته شده است. به همين خاطر ‏مخاطب هم بايد انتظار ديدن يک فيلم سرگرم کننده را داشته باشد، اينکه مي رود به سينما براي اينکه به ‏شوخي هاي فيلم بخندد و خوش باشد. با چنين فرضي فکر مي کنم انتظارات مخاطب تا حدي برآورده شود. ‏طبيعي است اگر ما يک فيلم هنري ساخته بوديم مخاطب بايد با انتظار ديگري به تماشاي اين فيلم مي نشست. ‏

‎‎خود شما چه نوع کمدي را مي پسنديد؟ اگر به فيلم شما استناد کنيم ظاهرا کمدي موقعيت مورد پسند ‏شماست...‏‎ ‎من از انواع کمدي لذت مي برم، اما هريک به جاي خود، بستگي به نوع فيلم دارد. گاهي کمدي کلامي جواب ‏مي دهد و گاهي کمدي موقعيت و ديگر شيوه ها. "در شهر خبري..." از ويژگي هايي برخوردار بود که به ‏نظر ما استفاده از کمدي موقعيت با وجود دشواري هايي که دارد بيشتر مناسب به نظر مي رسيد. بنابراين ‏بيشتر شوخي هاي فيلم به جاي آنکه در لحظه شکل بگيرند، احتياج به زمينه چيني دارند و ما اين زمينه چيني ‏را گاه از چند صحنه يا سکانس قبل آغاز مي کرديم تا در صحنه مورد نظر به نتيجه برسد. اينکه تا چه اندازه ‏در اين زمينه موفق بوده ايم برمي گردد به نظر تماشاگران فيلم که ديدگاه آنها از اهميت بسياري برخوردار ‏است. ‏
‎‎شما هنگام کار به چه شيوه اي عمل مي کنيد، همه چيز را از قبل طراحي کرده وبا دکوپاژ از پيش ‏آماده شده سر صحنه مي رويد و مطابق آن عمل مي کنيد يا اينکه سر صحنه دکوپاژ مي کنيد و تا لحظه آخر ‏در چگونگي کارتان تغيير به وجود مي آوريد؟‎ ‎ترجيح مي دهم هنگامي که سر صحنه هستم همه چيز از قبل طراحي شده باشد، دکوپاژ کامل در دست داشته ‏باشيم، حتي در موارد لازم استوري بورد هم داشته باشم. در اين فيلم هم از قبل همه صحنه ها دکوپاژ شده ‏بودند، سر صحنه هم دستيار من دکوپاژ کامل را در دست داشت. اما اين شيوه باعث نمي شود که خيلي خود ‏را مقيد کرده و راه تغيير و خلاقيت هاي لحظه اي را ببندم. اگر سر صحنه ايده بهتري به ذهنم برسد يا به من ‏پيشنهاد بشود، دکوپاژ را تغيير مي دهم. ‏
‎‎توليد فيلم به سال 1384 بر مي گردد. چرا اين قدر فاصله ميان توليد و اکران عمومي آن افتاده ‏است؟‎ ‎فيلم نياز به يکسري به جلوه هاي ويژه داشت که زمان بر بودند بنابراين پس از پايان فيلمبرداري هم قدري ‏کار طول کشيد از طرف ديگر زمان اکران فيلم هم يک بار به تعويق افتاد. ‏

‎‎‏"در شهر خبري..." را براي جشنواره فيلم فجر ارائه کرديد؟‎ ‎بله، فيلم به دفتر جشنواره ارائه شد، اما ظاهرا هيات انتخاب آن را نپسنديد، خب فيلم هم يک کار کمدي ساده ‏بود و کار هنري جشنواره پسندي نبود که انتظار خاصي در اين زمينه از آن داشته باشيم. ‏
‎‎اما بدون اغماض و تعارف در جشنواره فيلم هايي با کيفيت پايين تر از "در شهر..." هم وجود ‏داشت...‏‎ ‎‏ ‏خب، مسئله سليقه هاي هنري هم وجود دارد. داوران و کساني که براي قضاوت در هر جشنواره اي حضور ‏دارند، هريک سليقه خاصي دارند که به هرحال در نتايج تاثير مي گذارد و اين هم امري معمول در همه ‏جشنواره هاست. ‏
‎‎در مجموع چقدر حاصل فيلم به خواسته هاي شما نزديک بوده است و شما را راضي مي کند؟‏‎ ‎‎‎شما هيچ کارگرداني را پيدا نمي کنيد که از حاصل کارش راضي باشد. ‏
‎‎هميشه اين وسوسه وجود دارد که اگر فلان جا را فلان طور مي ساختم بهتر بود...‏‎ ‎بله، هميشه اين وسوسه وجود دارد. من هم از اين قاعده مستثني نيستم. خيلي ايده ها دارم که نتوانستم اجرا کنم. ‏خيلي ايده ها هم بعدا به ذهنم آمد که اي کاش آنها را اجرا مي کردم. اين مسئله البته محدود است به کار خودم، ‏اما درمورد بقيه گروه و همکارانم واقعاً از همه آنها متشکرم. ‏

هیچ نظری موجود نیست: