فيلم روز♦ سينماي جهان
<strong>فيلم هاي روز سينماي جهان</strong>
<strong>مه The Mist</strong>
نويسنده و کارگردان: فرانک دارابانت. موسيقي: مارک ايشام. مدير فيلمبرداري: ران اشميت. تدوين: هانتر ام. ويا. طراح صحنه: گرگوري ملتون. بازيگران: تامس جين[ديويد درايتون]، مارشيا گي هاردن[خانم کارمودي]، لوري هولدن[آماندا دامفرايز]، آندره برافنر[برنت نورتون]، توبي جونز[اليو]، ويليام سدلر[جيم گروندين]، جفري د مون[دان ميلر]، فرانسس استرنهاگن[ايرنه]، الکسا دوالس[سالي]، ناتان گمبل[بيلي]. 127 دقيقه. محصول 2007 آمريکا. نام ديگر: Stephen King's The Mist. نامزد جايزه بهترين بازيگر خردسال يا نوجوان/ناتان گمبل از مراسم هنرمندان جوان.
ديو درايتون که به همراه همسر و پسرش بيلي در ويلايي کنار درياچه زندگي مي کند، فرداي شبي توفاني متوجه مه روي درياچه مي شود. وقتي با همسايه اش برنت نورتون و پسرش براي خريد به شهرک بريجتن مي روند، مردي سراسيمه با صورتي زخم وارد سوپر مارکت شده و از وجود چيزي خطرناک درون مه در حال گسترش خبر مي دهد. مه به سرعت شهر را فرا مي گيرد و مشتريان داخل سوپر مارکت در آنجا به دام مي افتند. ابتدا همه به اين باور مي رسند که به دليل نزديکي پايگاه نظامي اين مه احتمالاً از انفجار مخزن ماده اي شيميايي حاصل شده است. اما زني به نام مارمودي که باورهاي مذهبي سفت و سختي دارد، معتقد است اين مه از علائم واقعه اي آخر زماني براي تنبيه اهالي است. وقتي ديو به همراه چند نفر ديگر براي کنترل ژنراتور برق فروشگاه وارد انبار پشتي آن مي شوند، ديو متوجه صدايي نعره مانند از خارج ساختمان مي شود. بر اثر اصرار بي مورد ديگران، براي درک منبع صدا در انبار را باز مي کنند. فرجام اين کار وارد شدن بازوهايي غول پيکر متعلق به جانوري ناشناخته و کشته شدن يکي از کارکنان جوان فروشگاه است. هنوز کمتر کسي به وجود موجودات خطرناک در بيرون از فروشگاه باور دارد، اما زماني که سوپر مارکت مورد هجوم حشرات غول آسا قرار مي گيرد اجباراً مي پذيرند. خانم کارمودي که حمله حشرات را نيز جزئي از پيشگويي کتاب مقدس مي دادند، ابتدا با هشدار دادن و سپس با موعظه افرادي را به دور خود جمع و تحريک مي کند. زماني که ديو و چند نفر ديگر براي آوردن دارو و لوازم پانسمان از سوپر مارکت خارج مي شوند، تحريک ها به اوج مي رسد. خانم کارمودي عقيده دارد براي رهايي از بلايي که بر سرشان نازل شده، بايد قرباني بدهند و اين فرد کسي نيست جز پسر ديو درايتون....
<strong>چرا بايد ديد؟</strong>
فرانک دارابانت متولد 1959 مون بليه، فرانسه است. اما آمريکايي تبار است و شهرتي نيک در سينماي هاليود دارد و محبوبيتي معقول در ميان نويسندگان، منتقدان سينمايي و تماشاگران ايراني دارد. ريشه اين شهرت و محبوبيت فيلم رهايي از شاوشنگ/رستگاري در شاوشنک است که از فيلم هاي مهم ژانر زندان در دهه 1990 محسوب مي شود.
دارابانت با فيلمنامه هاي ترسناک مانند قسمت سوم کابوس در خيابان الم، مگس 2، حباب و سريال اينديانا جونز جوان آغاز کرده و بعدها تهيه کنندگي و کارگرداني را به کارنامه خود افزوده است. دومين فيلمش مسير سبز نيز با استقبال متوسط تماشاگران روبرو شد، اما بعد از شکست فيلم The Majesticدر 2001 تا امروز فيلم ديگري نساخته بود. مه بعد از شش سال وقفه بازگشتي قدرتمندانه به هر سه حيطه کاري است. دارابانت که تا امروز سه بار نامزد دريافت اسکار شده، هم اکنون در حال بازسازي فيلم فارنهايت 451 تروفو است که در سال 2009 به نمايش در خواهد آمد.
مه حاصل همکاري يا بهتر بگوييم اقتباس مجدد او از نوشته هاي دوستش استيون کينگ است. مه از معروف ترين رمان کوتاه[novella] کينگ است که در سال 1980 منتشر شد. دارابانت جز پايان تيره اي که به داستان افزوده، سعي کرده اقتباسي بسيار وفادارانه از رمان کينگ ارائه دهد و مي توان گفت يکي از بهترين و موفق ترين اقتباس ها از داستان هاي کينگ را ساخته است. اقتباس 18 ميليون دلاري دارابانت تا هفته گذشته بيش از 25 ميليون دلار در گيشه در آمد داشته که بر اين مبلغ افزوده خواهد شد. مه يکي از بهترين فيلم هاي ترسناک سال هاي اخير است که قدرت هراس انگيز خود را نه از موجودات غريب و گاه عظيم الجثه خود، بلکه از رفتار آدم ها مي گيرد. ترسناک ترين شخصيت فيلم خانم کارمودي است. نماينده باورهاي خرافي و مذهبي که ايده قرباني کردن پسر درايتون را به مشتريان سوپر مارکت تلقين مي کند و زماني که با گلوله اي در پيشاني مي ميرد، تماشاگر براي هميشه نفسي به راحتي مي کشد. شنيدن سخنان زهرآگين او خوف انگيزتر از ديدار هيولاي غول پيکر پايان فيلم است و تصميم به کشتن بازماندگان توسط درايتون در اثر نوميدي در آخر فيلم تلخ تر از همه بلاهايي که بر سرشان آمده است. تم پس زمينه فيلم خلق فاجعه توسط خود بشر است. ازمايش هاي مشکوک ارتش سبب خلق اين جانوران مهلک شده و تاوان سنگيني توسط اهالي براي اين آزمايش هاي احمقانه پرداخته مي شود. تماشاي فيلم استادانه مه در ميان خيل آثار خونريز ترسناک شرقي و غربي زنگ تفريح جانانه اي است. مي توان گفت که دارابانت و مه و صد البته استيون کينگ قادر به ترميم آبروي رفته اين ژانر شده اند. شما چي فکر مي کنيد؟ژانر: درام، ترسناک، علمي تخيلي، مهيج.
<strong>غير قابل رديابي Untraceable</strong>
کارگردان: گرگوري هابليت. فيلمنامه: رابرت فايولنت، مارک برينکر، آليسون برنت بر اساس داستاني از رابرت فايولنت و مارک برينکر. موسيقي: کريستوفر يانگ. مدير فيلمبرداري: آناستاس ان. ميکوس. تدوين: ديويد روزنبلوم. طراح صحنه: پل ايدس. بازيگران: دايان لين[جنيفر مارش]، بيلي برک[کارآگاه اريک باکس]، کالين هنکس[گريفين دوود]، جوزف کراس[اوئن رايلي]، مري بث هرت[استلا مارش]، پيتر لويس[ريچارد بروکز]، تايرون جيوردانو[تيم ويلکز]، پرلا هني جاردين[آني هسکينز]، تيم د زارن[هربرت ميلر]. 100 دقيقه. محصول 2008 آمريکا. نام ديگر: Streaming Evil.
جنيفر مارش مامور مخفي در بخش ويژه کنترل جرائو اينترنتي و رسانه اي کار مي کند. جنيفر مادري مجرد است که با دختر و مادر خود زندگي مي کند. يک روز با انتشار سايتي به نام "با من بکش/Kill With Me" که به شکل زنده مراحل کشته شدن گربه اي کوچک را نشان مي دهد، پي به وجود شخصي خطرناک در پشت اين ماجرا مي برد. اما هشدارهاي او را کسي جدي نمي گيرد، چون جان يک گربه هيچ ارزشي ندارد. مدت کوتاهي بعد، تصاوير مردي نگون بخت از همين سايت پخش مي شود. در عرض چند ساعت آتي، قرباني در برابر چشمان مردم به قتل مي رسد و رقم بازديد کنندگان سايت هر لحظه افزايش مي يابد. رديابي سايت و محل پخش تصاوير تقريباً غير ممکن است. چون قاتل داراي دانش وسيع در زمينه رايانه و اينترنت بوده و تمام محک کاري هاي لازم راانجام داده است. تلاش هاي مارش براي قانع کردن رئيس خود براي تقاضاي کمک از مسئولين امنيت ملي کشور به نتيجه نمي رسد. قاتل سريالي اين بار براي کشتن سومين قرباني خود راهي بديع انتخاب کرده تا تماشاگران سايت خود را با خويش همراه سازد. قرباني به صندلي بسته شده و در اطراف وي لامپ هاي گرمازاي قوي قرار دارد، و با افزوده شدن هر بيننده به سايت يکي از لامپ ها روشن شده و قرباني در برابر چشمان بينندگان کباب مي شود. جنيفر و همکارش گريفين تحقيقات را دنبال مي کنند، غافل از اين که هدف بعدي قاتل خود آنها هستند. گريفين به دام مي افتد و در برابر چشمان جنيفر و ميليون ها بيننده سايت درون محفظه اسيد جان مي بازد. اما قبل از مرگ پيامي به شکل مورس با باز و بسته کردن پلک چشم هايش براي جنيفر مي فرستد. جنيفر موفق به کشف هويت قاتل مي شود، اما قبل از دستگيري خود به دام قاتل مي افتد...
<strong>چرا بايد ديد؟</strong>
گرگوري کينگ هابليت متولد 1944 ابيلين تگزاس در دانشگاه UCLA درس خوانده و بعدها با سمت دستيار تهيه کننده وارد تلويزيون شده است. از دهه 1980 با ساختن سريال هاي Hill Street Blues و LA Law شروع به کارگرداني کرده است. در 1996 با ساختن Primal Fear وارد سينما شده و بعدها فيلم هاي Fallen، فرکانس و نبرد هارت را ساخته است. اما سابقه وي در تلويزيون درخشان تر ا سينما بوده و تا امروز 10 جايزه امي[اسکار تلويزيوني] دريافت کرده است. آخرين فيلمي که از وي به نمايش در آمد خدشه نام داشت که 3 سال پس از فيلم موفق تلويزيوني. NYPD 2069 در اوايل سال گذشته و پيش از فيلم فعلي پخش شد.
فيلم 35 ميليون دلاري غير قابل رديابي در قالب فيلمي مهيج به پديده اي نو مي پردازد: جرائم اينترنتي يا خلاف کاران دنياي مجازي که به شکلي دقيق در قالب تريلري خوش ساخت قرار است به خورد بيننده داده شود. هابليت به عنوان يک کارگردان متوسط تمامي سعي خود را کرده و فيلمي خوش ساخت تر از اثار پيشين خود فراهم کرده است. جدا از بداعت جرم، قابل ژانري فيلم پر از کليشه هاست و اي کاش نبود[يعني اگر مارش و گريفين قرباني نمي بودند، حاصل کار فيلم بهتري بود].
قاتل فيلم يک آدمکش سريالي است که انگيزه اش تنها لذت بردن تماشاي مرگ قربانيان نيست. بلکه در صدد گرفتن انتقام از کساني است که شاهد خودکشي پدرش بوده اند و با بي تفاوتي آن را نظاره کرده اند. او تماشاگران را متهم به همدستي در مرگ او مي کند و بعدها با شراکت دادن بازديدکنندگان سايت مرگبارش در قتل انسان ها وجدان جامعه را به چالش مي طلبد. راه حلي منحط که نتيجه اي معقول از آن حاصل مي شود. تماشاگر و مارش با ديدن تعداد بازديدکنندگان سايت که هر لحظه بر ان افزوده مي شود، خود را با جامعه اي تشنه خون و روان پريش مواجه مي بينند. جامعه و انسان هايي که در پايان با مرگ مغز متفکر و طراح اين جنايت ذره اي از تمايل شان به خون ريختن و نابودي همنوع کاسته نمي شود. به نظرم ديدن سوال هراس آور يکي از بازديدکنندگان سايت در پايان فيلم[جدا از مکانيسم خلق هيجان آن تا اين لحظه 28 ميليون دلار نصيب تهيه کننده کرده] که چگونه مي شود اين فيلم را دانلود کرد، ارزش وقت و پولي که صرف ديدار غير قابل رديابي شود را دارد. و اگر مي خواهيد بدانيد که آيا مي توان با اينترنت آدم کشت، غير قابل رديابي را ببينيد! ژانر: جنايي، مهيج.
<strong>سرقت بانک The Bank Job</strong>
کارگردان: راجر دانلدسون. فيلمنامه: ديک کلمنت، ايان لا فرنيس. موسيقي: جي. پيتر رابينسون. مدير فيلمبرداري: مايکل کولتر. تدوين: جان گيلبرت. طراح صحنه: گاوين بوکت. بازيگران: جيسوت استيهم[تري ليدر]، سافرون باروز[مارتين]، استفان کمپبل مور[کوين]، دانيلي ميز[ديو]، جيمز فالکنر[گاي سينگر]، الکي ديويد[بامباس]، مايکل جيبسون[ادي]، ريچارد لينترن[تيم اورت]، دان گالاگر[جرال پايک]، ديويد سوشه[لو ووگل]، پيتر د جرزي[مايکل ايکس]، هتي موراهانخگيل بنسون]. 110 دقيقه. محصول 2008 انگلستان. نام ديگر: Baker Street، D-Notice.
تري ليدر صاحب يک گاراژ کوچک که به خريد و فروش اتومبيل اشتغال دارد، دچار گرفتاري مالي است و تحت فشار قرار دارد. در همين زمان سر و کله مارتين پيدا شده و از تري مي خواهد تا در يک کار با او همراهي کند. و اين کار چيزي نيست جز سرقت صندوق امانات يک بانک ليدز در خيابان بيکر. تري گروهي از تبهکاران را گرد آورده و ترتيب کار بانک را مي دهند. حين سرقت تري متوجه مي شود که مارتين نظر خاصي به يکي از صندوق دارد. داخل صندوق که متعلق به تروريستي سياه پوست به نام مايکل ايکس است، عکس هايي رسوايي برانگيز يکي از اعضاي خانواده سلطنتي قرار دارد و مايکل به وسيله آن دولت انگلستان را تحت فشار قرار داده است. سرقت با موفقيت انجام مي شود، اما تري خبر ندارد که اين دزديبا حمايت مامورين MI5 انجام شده و مارتين نيزمامور همين سازمان است. اما به سرقت رفتن صندوق امانات مردي به نام لو ووگل-از بزرگان دنياي تبهکاران لندن- که در آن دفترچه اي حاوي اسامي تمام مامورين فاسد و رشوه بگير پليس قرار دارد، پاي او و افراد جنايتکارش را به ميان مي کشد. حال بايد تري جان خود و اعضاي خانواده اش را از چنگ دو نيروي متخاصم نجات دهد...
<strong>چرا بايد ديد؟ </strong>
راجر دانلدسون متولد 1945 بالارت استراليا نامي آشناست. از 20 سالگي به نيوزيلند مهاجرت کرده و در سينماي آن کشور صاحب نام است. اولين فيلمش Sleeping Dogs در 1977 اولين فيلم نيوزيلندي بود که شانس نمايش در سينماهاي امريکا را پيدا کرد. با فيلم The Bounty در 1984 شهرتي بين الملي يافت، اما نتايج حضورش رد سينماي تجاري هاليوود از اواخر دهه 1980 چندان موفق آميز نبود. بعد از موفقيت نسبي راه گريزي نيست در 1987، شکست همه جانبه کوکتل در سال بعد، بازسازي ناموفقش از گريز سام پکين پا در 1994 يا فيلم کم رومق قله دانته در ژانر سينماي فاجعه باعث شد تا با احتياط بيشتري قدم بردارد. دست گرمي اش با تريلر/درام سياسي سيزده روز در سال 2000 بعدها به خلق تريلر خوش ساخت مامور جديد/ The Recruit منتهي شد و دو سال قبل موفق ترين فيلمش سريع ترين ايندين دنيا را در نيوزيلند کارگرداني کرد.
سرقت بانک يا به زبان خودماني ساختن کار بانک يک نمونه خوش ساخت از سينماي گانگستري بريتانياست. نمونه اي به روز که مي تواند يادآور دوران خوش کارتر را بگيريد يا کار ايتاليايي باشد. مزيت اين فيلم در مقايسه با اثار پيشين خود اتکا به داستاني واقعي است که در 11 سپامبر 1971 رخ داده است. سرقتي که پول هاي و اشياي گران قيمت به يغما رفته طي آن هرگز کشف نشد. داستان به شکلي وفادارانه ضعف دستگاه پليس[که توسط يک اپراتور راديو به نام رولندز که تصادفاً مکالمات دزدهاي داخل بانک و نگهبان بيرون ساختمان را شنيده، در جريان سرقت قرار مي گيرند]، فساد شديد موجود در آن، فساد در ميان اعضاي خانواده سلطنتي، دنياي تبهکاران لندن و.... ترسيم و پرونده اي را در برابر چشمان تماشاگران بازسازي کرده که پليس سال هاي سعي در مخفي نگهداشتن آن داشت. تهيه کننده از داشتن منبع موثق اطلاعاتي-جورج مک ايندو- سخن گفته و اين که عکس هاي رسوايي برانگيز به شاهزاده مارگرت تعلق داشته است. شخصيت مايکل ايکس[که پرونده واقعي وي تا سال 2054 غير قابل دسترسي براي عموم است] نيز بر اساس اطلاعات همين منبع پرداخته شده است. اما شخصيت مارتين را بيشتر زاييده تخيلي مي دانند که همين از سنديت فيلم اندکي مي کاهد.
منتقدان انگليسي زبان به تحسين فيلم گشوده اند که دليل آنها پرداخت خوب دانلدسون از مراحل سرقتو فصل نفس گير پاياني آن است. فيلم که با سرمايه اي 20 ميليون دلاري ساخته شده، فقط در هفته اول نمايش خود نيمي از اين مبلغ به چنگ آورده است. نقطه قوت فيلم بازي جيسون استيتهم و سافرون باروز است. استيتهم توانسته در کمتر از يک دهه تبديل به بازيگر قابل اطمينان فيلم هاي اکشن و پليسي با تبار بريتانيايي و لهجه کاکني شود. از کاريزماي او هر چه بگويم، کم است. در يک کلام لايق ميراثي است که امثال مايکل کين براي او به جا گذاشته اند. اگر مدت هاست فيلم خوش ساختي در ژانر سرقت نديده ايد، به تماشاي ساخته شدن کار اين بانک برويد!ژانر: مهيج.
<strong>توطئه Conspiracy</strong>
کارگردان: آدام مارکوس. فيلمنامه: آدام مارکوس، دبرا ساليوان. موسيقي: سيوجين نام. مدير فيلمبرداري: بن وينستون. تدوين: اريک ال. بيزون. طراح صحنه: را آرانکيو پارين. بازيگران: وال کيلمر[ويليام مک فرسون]، گري کول[رودس]، جنيفر اسپوزيتو[جوآنا]، جي جابلونسکي[معاون کلانتر فاستر]، گرگ سرانو[ميگل سيلوا]، استيسي ماري واردن[کارلي]، کريستوفر گرام[ئي. بي. ]، راب رامونک[کلانتر باک]. 90 دقيقه. محصول 2008 آمريکا.
ويليام مک فرسون، عضو گروه ويژه تفنگداران دريايي آمريکا در جنگ عراق يک پاي خود را از دست داده و دچار ناراحتي روحي توام با سر دردهاي شديد شده است. مدتي پس از ترخيص از ارتش پيامي تلفني از دوست مکزيکي تبار خود در آريزونا دريافت مي کند که او را به کمک مي طلبد. مک فرسون به اريزونا مي رود و با زحمت شهرک مرزي کوچک محل اقامت دوستش را پيدا مي کند. اما هيچ کس دوست او را نمي شناسد. هيچ کس حاضر به راهنمايي او نيست و تقريباً همه اهالي از ورود او ناراحت هستند. پس از کرايه اتاقي در تنها هتل شهر، مک فرسون با ديدن شواهدي در مي يابد که دوستش ناپديد شده است. به زودي مشخص مي شود که تمام مامورين پليس حکم دست راست مردي ثروتمند را دارند که شهر را بازسازي کرده و در واقع مالک شهر محسوب مي شود. کلانتر و مامورين او با توطئه چيني مک فرسون را دستگير و زنداني مي کنند. ارباب مقتدر شهر به ديدار وي مي آيد و پس از درک بي نتيجه بودن تهديد و تطميع مک فرسون او را به دست مامورين فاسد پليس مي سپارد تا به قتل برسانند. اما مک فرسون مي گريزد و با کمک گرفتن از جوآنا و دوستان مکزيکي او پس از يافتن مدارکي دال بر مجرم بودن مامورين پليس و ارباب شهر شروع به مبارزه با آنها مي کند....
<strong>چرا بايد ديد؟ </strong>
آدام مارکوس متولد 1968 وست پورت کانکتيکات آمريکاست. دانش آموخته دانکشده هنر Tisch دانشگاه نيويورک است. نويسندگي، بازيگري و کارگرداني را در سال 1993 با فيلم جيسون به جهنم مي رود: جمعه نهايي آغاز کرد. دومين فيلمش روزهاي برفي را شش سال بعد ساخت که تنها نقطه روشن کارنامه وي تاکنون به شمار مي رود. توطئه سومين فيلم او پس از وقفه اي 9 ساله است.
اگر بخواهم فيلم را در يک جمله نقد کنم، خواهم گفت: رمبو در بلک راک...بله، درست حدس زده ايد تلفيق ناشيانه اولين خون و روز بد در بلک راک که هر دو از فيلم هاي مهم تاريخ سينما هستند منجر به توليد فيلم زير متوسط و کليشه اي شده که تنها مي تواند نوجوانان را براي کرايه کردن دي وي دي آن تشويق کند. آن هم به ضرب و زور حضور وال کيلمر که بدجوري در سراشيبي سقوط افتاده و پذيرفته در محصولي چنين بي قدر و قيمت بازي کند. البته فيلم در ظاهر به موضوعي واقعي-کارگران مکزيکي- اشاره دارد و همين امر سبب شده تا فرماندار نيو مکزيکو نيز جلسه اي مطبوعاتي در معرفي فيلم ترتيب بدهد. شخص وال کيلمر نيز که در همين منطقه زندگي مي کند و مزرعه اي 6 هزار هکتاري دارد، بي هيچ چشم داشتي آن را در اختيار اکيپ فيلمبرداري قرار داده است. اما ان چه که از خرج 8 ميليون دلار پول بي زبان حاصل شده، يک توطئه آبکي است و ديگر هيچ!
توصيه اي براي تماشاي اين فيلم نمي کنم. چون براي فيلم بازها و دوستداران سينما همه حوادث فيلم آن قدر اشنا و بديهي است که ارزش تلف کردن وقت را ندارد. شايد به همين خاطر است که در آمريکا نيز فيلم مستقيماً روي دي وي ديپخش شده است. ژانر: درام.
<strong>اسب آبي: حماسه اعماق The Water Horse: Legend of the Deep</strong>
کارگردان: جي راسل. فيلمنامه: رابرت نلسون جيکابزبر اساس کتاب ديک کينگ اسميت. موسيقي: جيمز نيوتون هاوارد. مدير فيلمبرداري: اليور استاپلتون. تدوين: مارگ وارنر. طراح صحنه: توني باروف. بازيگران: اميلي واتسون[آن مک مارو]، الکس اتل[انگوس مک مارو]، بن چاپلين[لوئيس موبري]، ديويد موريسي[سروان هميلتون]، پيريانکا زي[کريستي مک مارو]، مارشال نايپر[گروهبان استرونک]، جوئل تابک[گروهبان واکر]، ارول شند[ستوان ورمزلي]، براين کاکس[انگوس پير]. 111 دقيقه. محصول 2007 آمريکا، انگلستان.
ميانه جنگ جهاني دوم، سواحل اسکاتلند. انگوس مک مارو به همراه خواهرش کريستي و مادرش آن در ساختمان اربابي لرد کيلين زندگي مي کنند. مادر انگوس خدمتکار و پدرش که به جنگ رفته، قبلاً مباشر اين عمارت بوده اند. الکس روزي هنگام گردش در سواحل Loch Ness تخم بزرگي يافته و به خانه مي برد. به زودي حيواني عجيب سر از اين تخم برمي آورد. الکس او را کروزو ناميده و سعي مي کند مخفيانه از ان نگهداري کند. اما به زودي سر و کله گروهي از افراد ارتش سلطنتي به فرماندهي سروان هميلتون به آنجا مي رسند. هميلتون حامل نامه اي از لرد کيلين خطاب به آن مک ماروست. در نامه از او خواسته شده تا ترتيب اقامت هميلتون و افسران وي در عمارت اربابي را تا اطلاع ثانوي بدهد. چون هميلتون و افرادش که متعلق به هنگ توپخانه هستند، بايد پايگاهي مشرف به درياچه-که گمان مي رود زير دريايي هاي آلماني از آن سو قصد حمله به خاک بريتانيا را داشته باشند-احداث و در آنجا ايفاي وظيفه کنند. همزمان نوکر تازه عمارت به نام لوئيس موبري از راه مي رسد. با وارد شدن او و افراد هميلتون، الکس بايد بيشتر مراقب کروز باشد. چون روز به روز با سرعتي شگفت در حال بزرگ شدن است. او و خواهرش به زودي راز وجود کروزو را ناچار با موبري در ميان گذاشته و از حمايت او برخوردار مي شوند. اما هميلتون که به آن نظر دارد، از رابطه دوستانه به وجود آمده ميان موبري و فرزندان آن خشنود نيست. آن که نيز که هنوز راز کشته شدن همسرش را با کودکان خود در ميان نگذاشته، احساس نياز به يک تکيه گاه عاطفي دارد، اما به زودي در مي يابد هميلتون انتخابي نامناسب است. الکس به توصيه موبري، کروز را ناچار در درياچه رها مي کند. اما به زودي حوادثي به وقوع مي پيوندد که شايعه وجود جانوري عظيم و خطرناک در درياچه در ميان اهالي مي پيچد. فقط الکس، کريستي و موبري مي دانند که کروزو خطرناک نيست. ولي لحظه اي فرا مي رسد که افراد توپخانه هميلتون کروزو را زير آتش سنگين خود قرار مي دهند...
<strong>چرا بايد ديد؟</strong>
جي راسل متولد 1960 نورث ليتل راک ارکانزاس آمريکاست. از دانشگاه کلمبيا در رشته فيلمنامه نويسي و کارگرداني فارغ التحصيل شده است. اولين فيلمش به نام آخر خط را در 1988 ساخت و از مستند سازهاي ثابت شبکه ديسکاوري، فاکس، سي بي اس و پي بي اس است. اما فيلم هاي بلند سينمايي اش بيشتر محصولاتي فانتزي يا خانوادگي براي کودکان و نوجوانان هستند. مانند سگ من اسکيپ[2000] برنده جايزه نقره از جشنواره جيفوني، Tuck Everlasting[2002] و همين آخري که آن را بعد از اکيپ آتش نشاني 49 کارگرداني کرده است. مي شود اسب آبي: حماسه اعماق را کامل ترين و موفق ترين اثر وي تا امروز دانست. يک فيلم 45 ميليون دلاري که تا هفته گذشته در همين ميزان در گيشه به دست آورد، که نشان از موفقيت تقريبي اش دارد.
اسب آبي ستايشي جذاب از تخيلي و فانتزي هاي کودکانه است و دادن جنبه اي اسطوره اي به آن و حتي واقعي مانند ارجاع به ماجراي هيولاي Loch Ness که در برخي فيلم ها به منشاء آن اشاره هايي نيز شده است. فيلمنامه نويس و کارگردان با انتخاب هوشمندانه زمان و مکاني مناسب، قصه فيلم را جلوه اي واقعگرايانه بخشيده و زمينه را براي همدلي ييشتر تماشاگران با شخصيت هاي اثر فراهم کرده اند. لوکيشن هاي فريبنده اسکاتلند در کنار جلوه هاي ويژه اي که براي خلق کروزي شيطان به کار گرفته شده، سهم عمده اي در جذابيت فيلم دارند. همچون فيلم هاي خانواده محور بريتانيايي، بر اهميت حضور پدر تاکيد شده و انگوس به نوعي دست به انتخاب زده و جايگزين مناسب را در قالب موبري تازه وارد مي يابد. اين موضوع در کنار پيام هاي رقيق احساسي فيلم جلوه اي پر رنگ تر دارد، که حاصل کار را از نمونه هاي مشابه آمريکايي متمايزتر مي کند. همين امر مي تواند فروش آن را در آمريکا دچار مخاطره کند. اما بي تامل بايد لقب يکي از هوشمندانه ترين فيلم هاي خانوادگي سال 2007 را نثار اسب آبي کرد. توصيه مي کنم براي دو ساعت هم که شده خود را به دست اين فيلم و دنياي کودکانه اش بسپاريد. ضرر نخواهيد کرد!ژانر: ماجرا، خانوادگي، فانتزي.
<strong>ايرلندي سياه Black Irish</strong>
نويسنده و کارگردان: براد گان. موسيقي: جان فريزل. مدير فيلمبرداري: مايکل فيموجناري. تدوين: آندرئا بوتيگليه رو. طراح صحنه: شارون لوموفسکي. بازيگران: برندان گليسون[دزموند مک کي]، مايکل انگارانو[کول مک کي]، تام گوييري[تري مک کي]، اميلي ون کمپ[کاتلين مک کي]، مليسا ليو[مارگرت مک کي]، مايکل ريسپولي[جويي]، فين کرتين[مربي]. 95 دقيقه. محصول 2007 آمريکا. برنده جايزه تماشاگران و جايزه هيئت داوران جشنواره فلوريدا، برنده بهترين فيلم از جشنواره جکسون هول، برنده جايزه بهترين بازيگر مرد/مايکل انگارانو-بهترين فيلم و بهترين بازيگر نقش مکمل/تيم گوييري از متد فست، برنده جايزه بهترين فيلم از جشنواره نيوپورت بيچ.
اصرار کول مک کي 16 ساله اهل جنوب بوستون براي مستقل شدن، او را در برابر خانواده ايرلندي/کاتوليک خود قرار مي دهد. برادر بزرگ ترش تري وارد دنياي جنايت و مواد مخدر شده، خواهرش کاتلين که آبستن شده، به جايي دور فرستاده مي شود تا مايه شرم ساري خانواده نباشد و دزموند-پدر کول- روزها را با مستي ناشي از الکل و افسوس خوردن سپري مي کند. تنها چيزي که سبب مقاومت کول مي شود علاقه به بيس بال و استعدادش در اين زمينه است. او با وجود بي اعتنايي خانواده اش به توانايي هاي وي، سعي دارد تا قهرمان اين رشته ورزشي شود. براي اين کار تصميم دارد تا به هر قيمتي که شده وارد مسابقات ايالتي شود. تصميمي که زندگي خانواده او را تغيير خواهد داد...
<strong>چرا بايد ديد؟</strong>
براد گان نام آشنايي نيست. اولين تجربه اش در سينما به سال 2006 و نوشتن فيلمنامه شکست ناپذير يا سرسخت براي اريکسون کور باز مي گردد. يک درام زندگي نامه اي/ورزشي درباره وينس پاپل بازيکن تيم Philadelphia Eagles که استقبال تجاري خوبي از آن شد. ايرلندي سياه اولين فيلم او در مقام نويسنده و کارگردان است که مي توان اولين قدم او براي ساختن يک کارنامه موفق هنري به شمار رود. نقدهاي مثبتي که روي فيلم نوشته شده و جوايزي که دريافت کرده، نشان از زايش يک فيلمساز خوش قريحه دارد.
ايرلندي سياه يک فيلم قابل اعتنا از سينماي مستقل آمريکاست که با بودجه اي معادل 3 ميليون دلار ساخته شده است. فيلمنامه به دقت نوشته شده آن از ملودرام هاي رايج به شدت دور است و از تجارب شخصي گان ريشه گرفته است. قهرمان جوان او نمونه اي آرماني از مقاومت در برابر دنياي بي رحمي است که انگار از دل فيلمهاي کلاسيک سينماي آمريکا بيرون آمده است. گان حوادث روزمره او را چون ماجراهايي بزرگ پرورانده و با جزئيات کامل به تصوير کشيده تا درامي قابل قبول از زندگي در آمريکاي امروز ارائه دهد. مطالعه او درباره قوميت، ريشه هاي مذهبي و مشکلات اجتماعي فيلم را به نمونه اي ميکروسکوپي از جامعه بوستون تبديل کرده است. سهم اصلي در جذابيت و موفقيت فيلم متعلق به بازيگر نقش اصلي مايکل انگارانو است که تا امروز چندان شناخته شده نبود. اما بايد منتظر ماند و او را در فيلم هاي تازه تري ديد. برندان گليسون نيز بي نياز از هر گونه تعريف، همچون هميشه عالي است!ژانر: درام.
<strong>شب خوب The Good Night</strong>
نويسنده و کارگردان: جک پالترو. موسيقي: الک پورو. مدير فيلمبرداري: جيلز نوتجنز. تدوين: ريک لولي. طراح صحنه: ايو استوارت. بازيگران: پنلوپه کروز[آنا/ملوديا]، مارتين فريمن[گري]، گوينت پالترو[دورا]، سايمون پگ[پل]، دني د ويتو[مل]، کيت آلن[نورمن]. 93 دقيقه. محصول 2007 آمريکا، انگلستان، آلمان.
گري شلر گيتاريست موفق گروه On The One در گذشته که به تازگي سي مين سالگرد تولدش را پشت سر گذاشته، بر سر يک دو راهي مهم زندگي خود قرار گرفته است: کارش دچار رکود و يکنواختي شده و زندگي در کنار همسرش دورا او را عصبي مي کند. به اين ها اضافه کنيد موفقيت روزافزون دوستش پل را که باعث افسرده تر و نوميدتر شدن گري مي شود... تا اينکه با زني زيبا، باهوش و با نمک به نام آنا آشنا مي شود که شيفته گري است. اما يک جاي کار مي لنگد و چون آنا فقط در روياهاي گري حضور دارد. همين امر سبب مي شود تا گري با مردي به نام مل آشنا شود که جلساتي درباره تکنيک هاي رويابيني و تعبيرهاي آن برگزار مي کند. فرجام اين آشنايي کشف آنا در دنياي واقعي-ملوديا- و يافتن چشم اندازهايي تازه در زندگي است...
<strong>چرا بايد ديد؟</strong>
جک[جيکاب دانر] پالترو متولد 1975 لس انجلس است. فرزند بروس پالترو-کارگردان- و بليث دانر-بازيگر- و برادر بانو گوئينت پالتروي بازيگر که از سال 1995 با ساختن فيلم کوتاه حکم تخليه شروع به فيلمسازي کرد. بعدها قسمت هايي از سريال هاي ديگران، هيئت منصفه و پليس نيويورک را کارگرداني کرد. شب خوب اولين فيلم بلند سينمايي اوست که با هزينه 15 ميليون دلار ساخته شده، اما در گيشه موفقيت چنداني به دست نياورده است.
يک کمدي عاشقانه درباره بحران ميان سالي و بحران خلاقيت در نزد جوان هنرمندي است که کمال مطلوب را مي جويد و کمتر مي يابد. او اسير دنياي پوشالي آگهي هاي تبليغاتي شده و استعداد و نيرويش را با دست خود به باد مي دهد. وقتي پل از او مي خواهد تا بر خلاف منطق چون مشتريان کار بد مي پسندند، کار خوب ارائه نکند و گري مي پذيرد؛ اين آغاز سقوط است. رابطه اش با همسرش دورا اسير روزمرگي شده و هيچ نقطه اوجي در روابط شان وجود ندارد. اما همين زن وقتي او را در حمام سرگرم خود ارضايي مي بيند، به او مي گويد دچار مشکل شده است. او حتي قادر به ديدن خود در طرف ديگر معادله نيست. بنابر اين تنها گري دچار مشکل است و او نيز راه چاره را در گريز زدن به دنياي خواب مي بيند. در سال هاي اخير فيلم هاي زيادي با مضمون خواب و رويا ساخته شده اند، مانند دانش رويا ديدن، فرهنگ خواب و.... اما بي تعارف اگر مي خواهيد شما هم شب خوبي با روياهاي شيرين داشته باشيد، اولين تجربه کارگرداني جک پالترو را از دست ندهيد!ژانر: کمدي، درام، عاشقانه.
گفت وگو♦ سينماي جهان
تام هنکس از بازيگران و چهره هاي شناخته شده سينماي هاليوود کنوني است که پس از نزديک به سه دهه فعاليت در صنعت سينما يکي از ثروتمندترين و تاثيرگذارترين افراد سينماي آمريکا به شمار مي رود. دو بار اسکار گرفته و 50 جايزه معتبر ديگر در کارنامه اش دارد و سهمي موثر در توليد 30 فيلم بزرگ داشته است. يکي از آخرين فيلم هايي که آن را تهيه و در نقش اول آن بازي کرده، جنگِ چارلي ويلسون به کارگرداني مايک نيکولز بود. درامي سياسي و بجث انگيز که داستانش ريشه در واقعيت داشت....
گفت و گو با تام هنکس
<strong>غرب خاورميانه را درک نکرده است</strong>
<strong>درمقام تهيه کننده باني توليد فيلم جنگِ چارلي ويلسون هستيد.</strong>درآغاز کتاب جرج گريل روزنامه نگار فقيد، راوي ماجراي چارلي ويلسون را نمي شناختم. در گذشته وقتي افغانستان توسط روس ها بمباران مي شد فکر مي کردم خيلي خوب است که مجاهدين مي تواند ارتش سرخ را شکست دهند. نمي دانستم که پول سلاح از طرف واشنگتن مي رسد و اين که يک زن خوش گذران جنوبي کاملاً مذهبي، سکسي و ضد کمونيست با کمک چارلي ويلسون زنباره کهنه کار باعث و باني تمام قضايا شده است.
<strong>چه چيزي در اين داستان توجه تان را جلب کرد ؟</strong>چارلي ويلسون همان تاثيري را برمن گذاشت که فارست گامپ، با اين تفاوت که ويلسون يک شخصيت حقيقي است. داستان او به يک شوخي سورئاليستي سياسي مي ماند. کتاب يک اثر فوق العاده روزنامه نگاري است و دست مايه اي طلايي را دراختيار آرون سوروکين فيلم نامه نويس قرار داد که فيلم مردان افتخار و سريال درکاخ سفيد را مديون او هستيم. از او خواستيم که درحد امکان يک اقتباس متفاوت و شوخ را ارايه کند. هدف اجتناب از موعظه و يا دادن يک درس تاريخ بود.
<strong>براي کارگرداني فيلم مايک نيکولز انتخاب اول تان بود ؟</strong>بله، مدت زيادي بود که مي خواستيم با هم يک فيلم کار کنيم. مايک نيکولز استاد هجو است و مي داند چگونه داستاني از رفتارهاي پيچيده انساني را هدايت کند. از کچ 22 تا نزديک تر اين را ثابت کرده است. چيزي که موجب موفقيت فيلم مي شود نگاه ناهمگون مايکل است نسبت به انگيزه هاي هرکدام ازشخصيت ها فيلم، از شخصيت من گرفته تا جوليا و يا نقش مامور سيا که به شکلي عالي توسط فيليپ سايمور هافمن ايفا مي شود. مايک نيکولز از پرداختن به کوچک ترين جزئيات لذت مي برد و اين کار را با ترکيبي از انرژي و طنزانجام مي دهد. وهمين است که فيلم هاي او را بامزه و پخته مي کند.
<strong>راضي کردن جوليا رابرتز براي قبول اين نقش سخت بود؟</strong>مايک اين کار را به عهده گرفت! او تبديل شده است به يکي از مرشدهاي جوليا و او را سر نزديک تر هدايت کرده است. مي دانستم که اگر پاي او درکار باشد جوليا همکاري خواهد کرد.
<strong>اولين بار است که شما فيلمنامه اي را به او مي دهيد. عجيب است نه ؟</strong>در واقع تمام اين مدت همديگر را مي شناختيم. او به جاي يکي از شخصيت ها در فيلم نقاشي متحرک مورچه قلدر حرف زده است که من آن را تهيه کرده ام. اما موقعيت بازي با هم تا حال پيش نيامده بود.
<strong>آيا اشتياق او را براي بازگشت به مقابل دوربين را حس کرديد ؟</strong>جوليا رابرتز به خوبي مي داند که جايگاه او در سلسه مراتب صنعت سينما کجاست. اما آنچه امروز براي او مهم است، کار خوب است. او شوهري دارد که دوستش دارد و سه بچه خردسال. کوتاه کنم: او در آغاز فيلمبرداري تنها دو پسردوقلويش را داشت. درمدت فيلمبرداري حامله شد، چيزي که همه ما را غافلگير کرد و به خصوص مايک را؛ چرا که او سرنزديک تر هم حامله شده بود ! خلاصه او ديگر احتياجي به سينما ندارد و به همه چيز دست يافته است. او فيلم کار نمي کند مگر آن که فکر کند به زحمتش مي ارزد. آنچه او در شخصيت جوآن هرينگ مي ديد زني دلربا و به صورت هم زمان بامزه و جذاب و درعين حال محافظه کار که از سر يک تمايل واقعي مي خواهد وضعيت جهان را تغيير بدهد. او از موقعيت ايفاي نقشي جذاب بهره برد که در عين حال زمان فيلمبرداري آن زياد طول نمي کشيد. در ضمن در مدت پانزده روز فيلم برداري در مراکش او خانواده کوچک خود را نيز همراه خود آورد و من هم همين طور. روزهاي خيلي خوبي بود.
<strong>نقش چارلي ويلسون تصوير اخلاقي و دوست داشتني تان در ذهن تماشاگران را از بين مي برد. چون در لحظات کوتاهي شما را برهنه و در ميان رقاصه هاي استريپ تيز مي بينيم !</strong>اين صحنه آن را مي طلبد. اما حتي وقتي در جاده پرديشن/راهي به سوي تباهي نقش يک قاتل پست را بازي مي کردم به من گفتند: اما يک ناکس مهربان است ! و اين بار مي گويند شما نقش کسي را داريد که ترتيب همه دخترها را مي دهد.همه شب مست و پاتيل است و کوکايين مصرف مي کند. بدون آن که به کارنامه اش لطمه اي بخورد. اما شما همه اين کارها را به شيوه اي دوست داشتني انجام مي دهيد!
<strong>چارلي ويلسون حقيقي در سرصحنه حضور داشت ؟</strong>بله، جوليا رابرت ترجيح داد که جوآناي واقعي را هرچه ديرتر ملاقات کند تا کم ترين تاثير را بر او بگذارد. درمورد من، چارلي ويلسون حقيقي که امروزه بازنشسته شده است را درکنارم داشتم. بي ترديد او يک آدم خوش تيپ مثل کوين کاستنر را براي نقشش ترجيح مي داد! (خنده ) ازهمان آغاز به ما گفت که برايش اهميتي ندارد که همه چيز را بيرون بريزيم، چرا که همه چيز درمورد او حقيقت دارد. دل نگراني اش اين بود که انگيزه هاي او درست به تصوير کشيده نشود. چارلي از اين که ايالات متحده در ويتنام و کره به جماهير شوري باخته بود شديداً ناراحت بوده است. او به دنبال يک پيروزي بوده ومي خواست آن را با گرفتن طرف شهروندان افغان به دست بياورد. آدم هايي که ترحمي شديد در قبال آنها احساس مي کرد و مسلماً اين کار را انجام داده است. او مانند يک بچه بزرگ سال عمل کرده است، چون مثل سياست مداران ديگر پيچيده نيست.
<strong>چنين شخصيتي را تحسين مي کنيد ؟</strong>آنچه که او انجام داده است، باورنکردني است. چارلي ويلسون پاشنه آشيل جماهير شوروي را هدف گرفت. نه ماه بعد از شکست شوروي در افغانستان، ديوار برلين فرو ريخت.....
<strong>و اين که عملکرد او در افغانستان باب اسلام گرايي و تروريسم را گشود؟</strong>ما هميشه شروع مي کنيم به عمليات نجات و بعداً متوجه خرابکاري مان مي شويم. جهان غرب از اسکندر کبير تا لارنس عربستان خاورميانه را درک نکرده است. اما اگر مي خواهيم کسي را به خاطر 11 سپتامبر سرزنش کنيم، بايد از مرکز تعليم خلباني در ميامي شروع کنيم که افرادي که با هواپيما به برج هاي تجارت جهاني کوبيدند را تعليم داد و سپس ملکول اسپرمي که بن لادن را درست کرد سرزنش کنيم...و رسانه هاي ارتباطات جمعي آمريکا که حقيقت را از بينندگان تلويزيوني مخفي مي کنند براي آن که آنها در بي خبري نگه دارند... پس سرزنش را معطوف به چارلي ويلسون نکنيد!
گزارش ♦ تلويزيون
24 فيلم آمريکائي نوروز
75 فيلم خارجي
برنامه کامل فيلم هاي خارجي سيماي جمهوري اسلامي به شرح زير است:
شبکه اول سيما
<strong>پرستيژ/اعتبار The Prestige
محصول ٢٠٠٦ آمريکا، انگلستان. کارگردان: کريستوفر نولان. بازيگران: هيو جکمن، کريستين بيل، مايکل کين، پايپر پرابو.
خلاصه: لندن در آستانه قرن بيستم. رابرت انجي ير و آلفرد بوردن شعبده بازاني هستند که از جواني و اولين برخورد شان همواره به شکلي دوستانه در حال رقابت با هم بوده اند. قابليت ها و مهارت هاي اين دو در گذر زمان افزون تر و به همراه آن رقابت شان نيز شديدتر شده و رنگي از نفرت به خود گرفته است. رقابت اين دو همواره در اين مسير بوده که شعبده تازه و پيچيده تري عرضه کنند که دومي ياراي مقابله با آن را نداشته باشد. ولي اين رقابت به زودي در مسيري تلخ و خطرناک مي افتد و زندگي هر دو و حتي اطرافيان شان را نيز دچار مخاطره مي کند.
<strong>فهرست آرزوها The Bucket List
محصول ٢٠٠٧ آمريکا. کارگردان: راب راينر. بازيگران: جک نيکلسون، مورگان فريمن، شوت هيز، بورلي تاد، آلفونسو فريمن.
خلاصه: ادوارد کول ميليونر و کارتر چمبرز کارگر مکانيک هيچ نکته مشترکي با هم ندارد جز بيماري علاج ناپذيري که گرفتارش شده اند و مجبور مي شوند اتاقي در بيمارستان را با هم تقسيم کننند. کول که از حضور کارتر در اتاق ناراضي است، کم کم به بودن وي عادت مي کند. اما بعد از آزمايش هاي متعددي که روي هر دوي آنها انجام مي شود، کول و کارتر متوجه مي شوند که مدت زيادي براي استفاده از نعمت هاي زندگي در اختيار ندارند. از اين رو پس از تنظيم ليستي از کارهايي که هميشه دل شان مي خواسته آنها را انجام دهند، از بيمارستان فرار مي کنند. اين سفر مشترک در هوا و زمين باعث مي شود که به همديگر انس گرفته و يکديگر را تسلي دهند، اما مهم تر از دوستي به وجود آمده ميان اين دو مرد درک لذت زندگي توسط آنهاست...
<strong>تک تيرانداز Shooter
محصول ٢٠٠٧ آمريکا، کانادا. کارگردان: آنتوان فوکوآ. بازيگران: مارک والبرگ، مايکل پنيا، دني گلوور، الياس کوتيس، کيت مارا.
خلاصه: باب لي سواگر تک تيرانداز خبره بعد از عملياتي در اتيوپي که منجر به کشته شدن همرزم وي شده، از ارتش خارج مي شود. سي و شش ماه سرهنگ ايزاک جانسون به سراغ وي رفته و از او مي خواهد تا در خنثي کردن عمليات ترور رئيس جمهور به وي کمک کند. بنابر اطلاعات موجود اين سوء قصد توسط يک تک تيرانداز و در سه نقطه اي که رئيس جمهور قصد ظاهر شدن يا سخنراني دارد، انجام خواهد گرفت. باب بعد از بازديد هر سه محل، محتمل ترين مکان را انتخاب و به همراه تيم سرهنگ جانسون در آنجا مستقر مي شود. اما در لحظه موعود در مي يابد که همه اين برنامه توطئه اي براي قتل رئيس جمهور و خود او به عنوان قاتل فرضي است. سوء قصد به وقوع مي پيوندد. رئيس جمهور جان سالم به در مي برد، اما اسقف اعظم اتيوپي کشته مي شود. باب نيز توسط همکاران جانسون مورد اصابت گلوله قرار گرفته و فرار مي کند. در حين فرار مجبور مي شود تا به نيک ممفيس افسر FBI حمله کرده و اتومبيل وي را سرقت کند. به زودي باب توسط FBI و رسانه ها به عنوان مظنون اصلي قتل اسقف اعظم اتيوپي معرفي و تحت تعقيب گسترده قرار مي گيرد. باب ناچار براي کمک گرفتن نزد سارا فن بيوه همرزم اش مي رود. همزمان نيک ممفيس نيز که احساس کرده، باب نمي تواند قاتل اصلي باشد، در صدد يافتن سرنخ هايي براي کشف توطئه است. به زودي راه باب و نيک با هم تلاقي مي کند. آن دو با دلايلي مختلف قصد دارند تا گردانندگان اصلي اين توطئه را کشف کنند. توطئه اي که با عمليات ٣٦ ماه قبل باب در اتيوپي و سناتوري فاسد به نام ميچم ارتباط دارد...
<strong>پادشاه کاليفرنيا King of California
محصول 2007 آمريکا. کارگردان: مايک کاهيل. بازيگران: مايکل داگلاس، اوان ريچل وود، ويليس برک.
خلاصه: ماجراهاي پدري که تازه از اسايشگاه رواني مرخص شده با دختر نوجوانش که با هم به دنبال گنجينه اي مدفون مي گردند.
<strong>دانشجوي سال اول The Freshman
محصول 1990 آمريکا. کارگردان: اندرو برگمن. بازيگران: مارلون براندو، ماتيو برادريک، برونو کيرباي، پنلوپ ان ميلر.
خلاصه: کلاکر کلاگ جوان که در سال اول دانشکده سينما تحصيل مي کند، بعد از سرق وسايلش توسط دزدي خره پا با يکي از بزرگان دنياي تبهکاران به نام کارمينه ساباتيني ملقب ب امپراطور آشنا مي شود. اما اين آشنايي به زودي پاي کلاگ جوان را به ماجراهاي پيچيده اي باز مي کند...
<strong>اندرسن جوان Unge Andersen
محصول 2005 دانمارک، نروژ، سوئد
کارگردان: رومله هامريش. بازيگران: سايمون دال تائولف، ميکل کونيهر، پوک شرابو، هننيمگ ينسن.
<strong> خواننده ها Les Choristes
محصول 2004 فرانسه، سوئيس، آلمان. کارگردان: کريستف باراتيه. بازيگران: ژرار ژونو، فرانسوا برلين، کد مراد، ژان پل بونير.
خلاصه: سال 1948. کلمان ماتيو استاد موسيقي در يک آسايشگاه بازپروري نوجوانان صاحب سمتي مي شود. او با استفاده از قدرت موسيقي و اواز سعي مي کند تا زندگي بچه ها را دگرگون کند.
<strong>مرد ستاره اي L' Uomo delle stelle
محصول 1995 ايتاليا. کارگردان: جوزپه تورناتوره. بازيگران: سرجيو کاسته ليتو، تيزانا لوداتو، فرانکو اسکالداتي.
خلاصه: مردي به نام جو مورتي در روستاهاي سيسيل مي گردد و از چهره هاي جذابي که پيدا مي کند براي استوديوي هاي رم تست بازيگري مي گيرد. اما در واقع او شيادي است که از شهرت طلبي مردم ساده لوح سو استفاده مي کند تا پول هاي آنان را بالا بکشد تا اين که دختري به نام بئاتا عاشق او مي شود
<strong> تورنادو
محصول آلمان
<strong>پسران آفتاب
محصول آمريکا
<strong>شبکه دوم سيما
<strong>در دره الاه In The Valley Of Ellah
تاريخ پخش: چهارشنبه 29/12/86 ساعت 15/23 تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14
محصول: سال 2007 آمريکا. کارگردان: پل هگيس. بازيگران: تامي لي جونز- چارليز تِرون.
خلاصه: روزي به "هانک" که افسر بازنشسته ارتش آمريکا است، خبر ميدهند پسرش در محل خدمت خود حاضر نشده است. هانک به دنبال پسرش ميرود و پس از جستجوي فراوان جسد قطعه قطعهاي را مييابد که سوخته است و پس از انگشتنگاري معلوم ميشود جسد پسر هانک ديرفيلد است. هانک همچنان به دنبال علت مرگ پسرش است، اين در حالي است که کارآگاهان به اين مظنون هستند که پسر هانک در قاچاق مواد مخدر دست داشته و...
<strong>قلبم را در وطنم دفن کن Bury My Heart at Wounded Knee
تاريخ پخش: پنجشنبه 01/01/87 ساعت 15/23 تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 محصول: سال 2007 آمريکا. کارگردان: وِس سيمونيا. بازيگران: اِيدان کوئين- آدام بيچ.
خلاصه: در دهههاي پاياني قرن نوزدهم، دولت آمريکا سرخپوستان را مجبور به ترک سرزمينهاي مادري و سکونت در مناطق حفاظت شده مينمايد. رؤساي برخي از قبايل تسليم اين خواسته ميشوند اما برخي ديگر مخالفت نموده و دولت آمريکا مجبور به امضاي قراردادي با آنها ميشود. اين شروع مشکلي براي سرخپوستان است که در آينده بايد با آن کنار بيايند اما...
<strong>هدف نامرئي Invisible Target
تاريخ پخش: جمعه 02/01/87 ساعت 15/23 تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 محصول: سال 2007 هنگ کنگ. کارگردان و تهيه کننده: بِني چان.بازيگران: شاون لو- نيکولاس تهسِئي.
خلاصه: «چن جين»، «فانگ اي وي» و «وي چينگ خا» سه مأمور بسيار وظيفهشناس و متعهد پليس هستند که در پي يک حادثه با يکديگر همراه ميشوند. قصد اصلي اين سه نفر يافتن و متلاشي کردن گروه سارقاني است که شش ماه قبل در يک عمليات مسلحانه مقدار زيادي از پولهاي بانک را سرقت کردهاند.
<strong>کودک The Kid
تاريخ پخش: يکشنبه 04/01/87 ساعت 15/23 تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 محصول: سال 2003 آمريکا. کارگردان: جان تورتِل تاب. بازيگران: بروس ويليس- اسپنسر بِرِسلين.
خلاصه: «راس دورتيز» مشاور کاري و تبليغاتي مشهوري است که در کار خود بسيار موفق است و تعداد زيادي از افراد سرشناس او را به عنوان مشاور خود برگزيدهاند. در همين ميان او متوجه حضور پسربچه هشت سالهاي در خانهاش ميشود. وي با کمي کنکاش درمييابد کودکي که در منزل اوست، «منِ کودکي»اش است که از دوران گذشته به اين زمان آمده و...
<strong>سريعترين سرخپوست دنيا The World`s Fastest Indian
تاريخ پخش: دوشنبه 05/01/87 ساعت 23 تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 محصول: سال 2005 نيوزلند.تهيه کننده و کارگردان: روجر دونالدسون. بازيگران: آنتوني هاپکينز- لِين ريا.
خلاصه: «برت مونرو» پيرمرد نيوزلندي است که عاشق سرعت و بجا گذاردن رکوردهاي جديد سرعت بر روي زمين است. وي صاحب موتوري است که 42 سال پيش در زمان جنگ جهاني دوم آن را خريداري کرده و در طول اين سالها تغييرات زيادي در وضعيت ظاهري و موتور آن بوجود آورده به طوري که موتورش که سرخپوست نام دارد از قابليت بالايي برخوردار شده و ميتواند با موتورهاي بسيار جديدتر به رقابت بپردازد. در نتيجه برت تصميم ميگيرد در مسابقه جهاني رکورد سرعت در بارنويل آمريکا شرکت کند و اين شروعي است براي...
<strong>راکت The Rocket
تاريخ پخش: چهارشنبه 07/01/87 ساعت 15/23 تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 محصول: سال 2005 کانادا. کارگردان: کارلوس بينام.
خلاصه: «موريس» پسر يک فرانسوي است که پيش از جنگ جهاني در کانادا به عنوان کارگر مشغول فعاليت است و همزمان با کارش، هاکي هم بازي ميکند. وي به تدريج مهارت خود را در هاکي به همه ثابت ميکند و همزمان با جنگ جهاني دوم به عنوان يکي از بازيکنان مطرح کانادا راهي مسابقات مختلف ميشود که...
<strong>گانگستر آمريکايي Amerivan Gangster
تاريخ پخش: پنجشنبه 08/01/87 ساعت 15/23 تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 محصول: سال 2007 آمريکا. کارگردان: ريدلِي اسکات. بازيگران: دنزل واشينگتون- راسل کرو.
خلاصه: «فرانک لوکاس» راننده و دستيار يکي از متنفذين محله هارلم نيويورک که يکي از محلههاي سياهپوستان است، پس از مرگ رئيسش وارد تجارت مواد مخدر ميشود. او که از هوش سرشاري برخوردار است متوجه ميشود نوع مرغوبي از هروئين در ويتنام در حال توليد است در نتيجه با کنار زدن واسطهها مستقيماً به ويتنام ميرود.
<strong>خاطرات فردا Memories Tomorrow
تاريخ پخش: جمعه 16/01/87 ساعت 15/23 تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 محصول: سال 2006 ژاپن. کارگردان: يوکيهيکو تي سُتسُمي. بازيگران: کِن واتانابه- کاناکو هيگوچي.
خلاصه: «سائکي» مردي است که در آستانه 50 سالگي علائمي از بيماري آلزايمر را در خود مشاهده ميکند. در ابتدا او حاضر به پذيرش اينکه دچار مشکلي شده، نميشود اما به خاطر اصرار همسرش «اميکو» به پزشک مراجعه ميکند. با انجام آزمايشها مشخص ميشود او دچار آلزايمر شده ولي...
<strong>فرزندان افتخار Children Of Glory
تاريخ پخش: دوشنبه 12/01/87 ساعت 15/23 تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 محصول: سال 2006 مجارستان. کارگردان: کريستينا گودا. بازيگران: کاتا دوبو- ايوان فنيو.
خلاصه: «کارچي» از اعضاي متبحر تيم ملي واتر پلوي مجارستان است که با يکي از اعضاي کميته دانشجويي مبارزه با سلطه شوروي بر مجارستان به نام «ويکي» آشنا ميشود. کارچي که در ابتدا تنها به مسابقه و شرکت در المپيک ميانديشد، در پي علاقه به ويکي به مبارزان عليه سلطه شوروي ميپيوندد و در پي درگيريهاي فراوان شوروي، متعهد ميشود از مجارستان خارج شود...
<strong>پينگ پنگ
تاريخ پخش: سهشنبه 13/01/87 ساعت 15/23 تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 محصول: سال 2002 ژاپن. کارگردان: فاميهيکو سوري. بازيگران: يوسوکه کوبوزوکا- آراتا.
خلاصه: «سوکيموتو» و «هوشيمو» دو دوست دوران بچگي و از اعضاي تيم پينگ پنگ مدرسه هستند و هر دو توانايي و استعداد بسيار زيادي در پينگ پنگ دارند. «سوکيموتو» بازيکن بسيار قابلي است اما به دليل روحيه آرامي که دارد چندان به بُرد اهميت نميدهد ولي «هوشيمو» برعکس او به بُرد علاقه بسياري دارد و تمام هدفش پيروزي به هر نحو ممکن است. روزي هوشيمو از بازي با رقيب خود شکست خورده و تصميم ميگيرد ورزش پينگ پنگ را ترک کند.
<strong>نقشه بازي The Game Plan
تاريخ پخش: سهشنبه 28/12/86 ساعت 15/23 تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 محصول: سال 2007 آمريکا. کارگردان: اندي فيک من. بازيگران: دوآين جانسون- مديسون پتيس.
خلاصه: ستاره فوتبالي به نام «جو کينگ من» دختر هشت سالهاي دارد که از ازدواج قبلي اوست و با همسر قبلياش زندگي ميکند ولي روزي به سراغ جو ميآيد. جو در ابتدا از نگهداري دختر خود ناراحت است و امتناع ميکند اما به تدريج اوضاع بهتر ميشود چون وجود دخترش باعث ميشود بر شهرت او افزوده شود اما پس از مدتي....
<strong>پرنده اسکاتلندي Flying Scotsman
تاريخ پخش: شنبه 10/01/87 ساعت 15/23 تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 محصول: سال 2006 آلمان و انگلستان. کارگردان: داگلاس مکينون. بازيگران: جاني لي ميلر- سين براون.
خلاصه: داستان اين فيلم بر اساس واقعيت ساخته شده و برگرفته از زندگي ورزشي گِرام اُبري دوچرخهسوار اسکاتلندي است که موفق ميشود با تغييراتي ابتکاري و استفاده از قطعه ماشين لباسشويي، دوچرخه ساده و غيرحرفهاي خود را ارتقاء دهد و رکورد خوبي را به نام خود ثبت کند. گِرام تصميم ميگيرد در مسابقات جهاني دوچرخهسواري سال 1993 شرکت کند ولي...
<strong>شبکه سوم سيما
<strong>شعله 2 - Ram Gopal Varma Ki Aag
زمان پخش : سه شنبه 28/12/86 – ساعت 15 : 20 محصول هند – سال 2007. کارگردان : رام گوپال وارما. بازيگران : آميتا باچان، اجي ديوگان، سوشميتاسن، نيشاکوتاري و...
خلاصه داستان: اين فيلم درباره دو راهزن است که به يک پليس بازنشسته کمک مي کنند تا انتقام خود و خانواده اش را از تبهکاري مخوف بگيرد و...
<strong>نبرد نهايي Flash point
زمان پخش : جمعه 9/1/87 – ساعت 15 : 20 محصول هنگ کنگ – سال 2007. کارگردان : ويلسون ييپ، بازيگران : دني ين، لوئيس کو، کولين چو.
خلاصه داستان: ويلسون يک مأمور مخفي پليس است که به يک گروه جنايتکاري بنام"سازمان سه گانه" مي پيوندد که توسط سه برادر ويتنامي اداره مي شود. او قصد دارد تا با جاسوسي تمام تشکيلات اين گروه را براندازي کند و...
<strong>طعمه
زمان پخش : پنجشنبه 1/1/87 – ساعت 15 : 20 محصول آمريکا، کانادا و استراليا – سال 2000. کارگردان : آنتوني فوکوآ، بازيگران : جاميه فوکس، ديويد مورس، رابرت پستورلي، دوگ هاتچيسون و...
خلاصه داستان : در نيويورک "الوين ساندرز" بعلت دزديدن ميگو از رستوران محل دستگير مي شود و در زندان با "جان جانتر" هم سلول مي شود. جان از اعضاي باند "متخلفان تکنولوژي بالا" است که معادل 42 ميليون دلار طلا از خزانه دولت دزديده است. جان بعلت ناراحتي قلبي وخيمي که دارد و روز بروز بدتر مي شود به الوين پيامي کددار مي دهد تا به همسرش محل اختفاي طلاها را اطلاع دهد و...
<strong>جستجوگر Seeker
زمان پخش : دوشنبه 5/1/87 – ساعت 15 : 20 محصول آمريکا – سال 2007 کارگردان : ديويد ال کانينگهام. بازيگران : الکساندر لودويک، کريستوفر الکسون، آيان مک شين، فرانچز کانروي.
خلاصه داستان: فيلم در مورد مرد جواني است که مي فهمد جز آخرين گروه جنگجوياني است که زندگي خود را وقف جنگيدن با نيروهاي تاريک مي کند. يکسري نشانه هايي مي يابد که او را بسوي نبرد با نيروهايي که قدرتشان غير قابل تصور است مي کشاند و...
<strong>سيل
زمان پخش : چهارشنبه 7/1/87 – ساعت 15 : 20 محصول انگلستان، آفريقاي جنوبي وکانادا – سال 2007.کارگردان : توني ميچل. بازيگران : رابرت کارليل، جسالين گيلسيگ، تام کارتناي، جوان والي و...
خلاصه داستان: زماني طوفان اتفاق مي افتد که در سواحل بخش شرقي انگليس، دريا بالا آمده و از تمام سدها مي گذرد و در شهر جريان مي يابد و زندگي ميليون ها لندني را به مخاطره مي اندازد. بالاترين مهندسان دريايي و متخصص سد سازي "راب " و همسر سابقش و پدرش فقط چند ساعت فرصت دارند تا شهر را از تخريب کامل نجات دهند و...
<strong>کريش Krish
زمان پخش : پنجشنبه 8/1/87 – ساعت 15 : 20 محصول هندوستان – سال 2005. کارگردان : راکش روشن. بازيگران : هريتيک، پرينکاچوپرا و رکا.
خلاصه داستان: کريش به همراه مادربزرگش در روستاي دورافتاده اي زندگي مي کنند. پدر کريش که در ظاهر فوت کرده است از بدو تولد عقب مانده ذهني بود که بعد از دريافت مختصاتهاي عجيبي در فضا، تحت تأثير قدرت يک موجود فرازميني قرار مي گيرد و قدرت هاي خارق العاده وجود او را فرا ميگيرد و...
<strong>نوماد: جنگجو Nomad
زمان پخش : شنبه 10/1/87 – ساعت 15 : 20 محصول مشترک فرانسه و قزاقستان – سال 2005. کارگردانان : سرجي بودرو و ايوان پاسر. بازيگران : کونو بکر، جاي هرناندز، جيسون اسکات لي، دوسخان ژولژاک سي نو و...
خلاصه داستان: اين فيلم به حماسه اي تاريخي که در قرن هيجدهم در قزاقستان رخ داده است، مي پردازد. جايي که براي يک جوان مقدر مي شود تا سه قبيله اي را درکشورميجنگيدند، باهم متحد کند و...
<strong>گورو GURU
زمان پخش : سه شنبه 13/1/87 – ساعت 15 : 20 محصول هندوستان – سال 2007. کارگردان : ماني راتنام بازيگران: ميتان چاکرابرتي، ابهشک باچچان، آيشواريا راي.
خلاصه داستان : در هندوستان، يک معلم مدرسه پسري بنام گورو را به فرزندي قبول مي کند پدرش نااميد مي شود وقتي گورو به آرزوهاي بلند او دست نمي يابد. وقتي گورو بزرگ مي شود نمي تواند شغلي حسابي در هند براي خود پيدا کند، براي همين براي گرفتن کار به ترکيه مي رود. او پس از بازگشت به هند، قادر به راه اندازي کسب و کار شخصي نيست و...
<strong>جايي براي پيرمردها نيست No Country for old men
زمان پخش : شنبه 3/1/87 – ساعت 15 : 20 محصول امريکا - سال 2007. کارگردانان : اتان کوئن و جوئل کوئن. بازيگران : تومي لي جونز، خاوير باردم، جوش برولين، وودي هارلسون و...
خلاصه داستان : اين فيلم در مجموع سه کاراکتر اصلي دارد، آنتون شيگور، قاتل بي رحمي است که حتي در موقعي که تحت بازداشت پليس است و به دستانش دستبند زده اند نيز خطرناک است.اولين ماس، يک جوشکار سابق است که همراه همسرش در يک خانه کارواني زندگي مي کند.روزي بطور اتفاقي دو ميليون دلار پول را داخل کيفي پيدا مي کند. شيگور در تلاش است تا ماس را پيدا کند و پولها را از او بگيرد. و شخصيت سوم کلانتري است که درصدد يافتن و دستگيري شيگور است تا جلوي جنايتهاي بعدي او را بگيرد و...
<strong>شبکه چهارم سيما
<strong>ترور جسي جيمز توسط رابرت فورد ترسو The Assassination of Jesse James
محصول ٢٠٠٧ آمريکا. کارگردان: اندرو دومينيک. بازيگران: براد پيت، مري لوئيز پارکر، بروکلين پرولکس، داستين بالينجر، کيسي افلک، سام راکول، سم شپرد.
خلاصه : سال ١٨٨١. جسي جيمز ٣٤ ساله پس از ١٤ سال غارت قطارها، بانک ها و دليجان ها در حال کشيدن نقشه سرقتي تازه و همزمان دور ماندن از تير رس جايزه بگيراني است که در صدد شکار اويند. همکار ثابت اش-برادر بزرگترش فرانک- او را ترک کرده تا زندگي آرامي براي خود دست و پا کند. جسي براي سرقت آخر نياز به افرادي تازه دارد، اما نمي داند به چه کسي مي تواند اطمينان کند. تنها افراد در دسترس خلاف کاراني خرده پا به نام برادران فورد هستند، اما اعتماد جيمز به رابرت فورد که خود را شيفته وي اعلام مي کند، به بهاي زندگي جسي جيمز تمام مي شود.
<strong>خون به پا مي شود There Will Be Blood
محصول ٢٠٠٧ آمريکا. کارگردان: پل تامس اندرسون. بازيگران: دانيل دي-لويس، پل دانو، کوين جي. اوکانر، کياران هيندز.
خلاصه: سال ١٨٩٨، نيومکزيکو. دانيل پلينويو در معدن نقره خود سرگرم کار است. اما زماني که رگه اي از نقره مي يابد، در پي سانحه اي پايش مي شکند و مجبور مي شود تا سينه خيز به شهر برود. سپس چند کارگر اجير کرده و با خود به معدن مي برد. يکي از کارگران با خود کودک بي مادري همراه دارد. کار روي رگه نقره، تصادفاً منجر به کشف نفت مي شود و پلينويو را از يک صاحب معدن تبديل به مردي داراي چاه نفت مي کند. هنگام حفاري پدر کودک در پي سانحه اي کشته مي شود و پلينويو بچه را به فرزندي پذيرفته و تام اچ. دابليو. را به او مي دهد. ٩ سال بعد پلينويو هر چند فردي موفق، اما هنوز ثروتمند خرده پا است. تا اين که يک شب پسر جواني به نام پل ساندي به محل کار وي آمده و نشاني منطقه اي نفت خيز در يک ملک خصوصي در کاليفرنيا را به وي مي فروشد. پلينويو و اچ. دبليو. به آنجا مي روند و زمين را در ازاي ١٠ هزار دلار از ايبل-پدر پل- خريداري مي کنند. اما ايلاي برادر دو قلوي پل تنها به شرط ساختن يک کليسا زمين را قابل واگذاري مي داند. ايلاي واعظي جوان ولي پر طرفدار است و از اين راه قصد دارد تا نفوذ خود را گسترش دهد. اما پلينويو اين شرط را رد مي کند. پس از استقرار کارگران و شروع حفاري، پلينويو متوجه مي شود که انتقال نفت خام به دليل نبود خط آهن در محل بسيار گران تمام خواهد شد. تنها راه خريداري زمين هاي اطراف و کشيدن لوله است. اما يکي از زمين داران به نام باندي حاضر به واگذاري مزرعه خويش نيست. مزاحمت هاي ايلاي نيز مزيد بر علت شده و رابطه اي طوفاني ميان او و پلينويو برقرار است و کشته شدن کارگري حين حفاري بر دامنه اختلافات آنها دامن مي زند. بالاخره چاه به نفت مي رسد، ولي انفجار گاز باعث مي شود تا اچ. دبليو کر شود. مدتي بعد مردي به نام هنري که خود را برادر پلينويو اعلام مي کند بر در خانه وي ظاهر مي شود. اما دردسر واقعي با از راه رسيدن پيشنهادي مبني بر خريد زمين و چاه هاي نفت وي به قيمت ١ ميليون دلار از سوي ديگر ثروتمندان منطقه آغاز مي شود....
<strong>1408
محصول ٢٠٠٧ آمريکا. کارگردان: ميکائيل هافستروم.بازيگران: جان کيوزاک، مري مک کورمک، جاسمين جسيکا آنتوني، ساموئل ال. جکسون.
خلاصه: مايک انسلين، محقق و نويسنده موفق کتاب هايي درباره حوادث فراطبيعي است. آخرين کتابي که سرگرم نگارش آن است به حوادث فراطبيعي رخ داده شده در هتل ها اختصاص دارد. انسلين در طول تحقيقات خود نامه اي دريافت مي کند که او را براي رفتن به هتل دلفين و اقامت در اتاق ١٤٠٨ ترغيب مي کند. مايک پس از تحقيقات اوليه در مي يابد که تاريخچه آن اتاق آکنده از حوادث و مرگ هاي غير طبيعي است. بنابر اين سعي مي کند تا آن اتاق را توسط تلفن رزرو کند. اما متصديان هتل از اين کار خود داري مي کنند. انسلين عازم هتل شده و براي گرفتن اتاق شماره ١٤٠٨ اصرار مي کند. مدير هتل جرالد اولين با دادن پرونده اي حاوي مدارکي هراس انگيز از مرگ هاي رخ داده شده در اتاق ١٤٠٨ سعي مي کند تا وي را از اقامت در آن اتاق منصرف کند. ولي انسلين قبول نکرده و مسئوليت تمامي حوادث آتي را بر عهده مي گيرد. اما ساعتي پس از ورود با حوادثي روبرو مي شود که به خطرناک بودن اتاق ايمان مي آورد. مايک هراسان تصميم مي گيرد تا از اتاق خارج شود، اما اين کار غير ممکن است. تمامي راه هاي خروجي اتاق به نحوي اسرار آميز مسدود شده و راه به جايي ندارند. انسلين سعي مي کند تا از طريق تلفن و اينترنت با خارج از اتاق، مخصوصاً همسرش که دور از وي زندگي مي کند، تماس برقرار کند. اما نيرويي که در اتاق وجود دارد، مانع از اين کار شده و او را وادار مي کند تا با حقايق تلخ و ترسناکي که در گذشته اش وجود دارد رو در رو کند. کاري که انسلين را به سوي خودکشي سوق مي دهد....
<strong>زندگي اسرارآميز کلمات The Secret Life of Words
محصول 2005 اسپانيا. کارگردان: ايزابل کويخت. بازيگران: سارا پولي، تيم رابينز، سوره آنکر اوسدال. هانا دختري که فقط با سمعک قادر به شنيدن صداست، به تعطيلاتي اجباري مي رود. در حين تعطيلات شغلي مي يابد: او بايد از جوزف مراقبت کند. کسي که هنگام کار در چاه نفت دچار سوختگي شديدي شده است..
<strong> دنياي جديد Nuovomondo
محصول 2006 ايتاليا. کارگردان: امانوئل کريالس. بازيگران: شارلوت گينزبورگ، وينچنزو آماتو، ائورورا کواتروچي.
خلاصه: سيسيل در ابتداي قرن بيستم. سالواتوره مزرعه داري بسيار فقير تصميم مي گيرد به همراه خانواده اش به مهاجرت به آمريکا کند. اما با رسيدن به آمريکا در جزيره اليس وارد قرنطينه شده و روزهاي متمادي بايد صبر کنند. چون اينک سرنوشت او و خانواده اش در دستان افسران اداره مهاجرت است....
<strong>حرفه ايتاليايي The Italian Job
محصول 2003 امريکا. کارگردان: اف. گري گري. بازيگران: مارک والبرگ، چارليز ترون، دانالد ساترلند.
خلاصه: گروهي از دزدان حرفه اي که توسط چارلي کروکر هدايت مي شوند، بزرگ ترين ترافيک خياباني را در لس آنجلس به وجود مي آورند تا محموله اي از شمش هاي طلا را به سرقت ببرند. آنها با اتومبيل هاي کوچک خود موفق به فرار مي شوند، اما....
<strong>آخرين لژيون The Last Legion
محصول 2007 آمريکا. کارگردان: داگ لفلر. بازيگران: کالين فيرث، بن کينگزلي، ايشواريا راي، پيتر مولان.
خلاصه: پس از سقوط امپراتوري روم رامولوس از شهر فرار مي کند و در يک سفر خطرناک به سمت بريتانيا مي رود تا يک گروه از لژيون ها را با خود همراه کند و...
<strong>حزن آلود Alatriste
محصول 2006 اسپانيا. کارگردان: آگوستين دياز يانس. بازيگران: ويگو مورتينسون، الينا آنايا، اوناکس اوگالده.
خلاصه: اسپانيا در قرن هفدهم. ديه گو آلاتريسته سرباز شجاع و جواني است که تحت فرمان شاه در منطقه فلاندر مي جنگد. بهترين دوستش بالوآ به دام مي افتد و هنگام مرگ از ديه گو مي خواهد تا از پسرش اينيگو مراقبت کرده و او را يک سرباز بار بياورد. اما الاتريسته زماني که به مادريد باز مي گردد....
</strong>Anche libero va bene
محصول 2006 ايتاليا. کارگردان: کم روسي استورات. بازيگران: آلساندرو موراک، باربورا بوبولووا، کيم روسي استوارت، مارتا نوبيلي.
خلاصه: تومي يازده ساله و خواهر بزرگترش ويولا به همراه پدرشان زندگي مي کنند. آنها زندگي معقولي دارند تا اين که سر و کله مادرشان پيدا مي شود. کسي که بدون هيچ ردي بارها آنها را ترک کرده بود....
</strong>Gada Meilin
محصول 2002 چين. کارگردان: ژيانينگ فنگ.
<strong>44 دقيقه</strong>
<strong>شبکه تهران</strong>
<strong>درست مثل بهشت</strong>
تاريخ پخش:29/12/86. ساعت پخش: 30/13محصول کشور: آمريکا. کارگردان: ديويد موس نوستر. بازيگران: رزي وايدراسپون – مايک رافائلو.
خلاصه داستان: خانم دکتري بنام ليز با مردي به نام ديويد از بيمارستان خارج مي شود و با يک کاميون تصادف مي کند و به کما مي رود بعد از گذشت دو ماه از اين حادثه ديويد اتفاقي منزل ليز را اجاره مي کند که روح دختر در آن منزل حاضر شده و سعي مي کند که با وي به هويت گمشده خود پي ميبرد از طرفي خواهر ليز به نام ابي قصد دارد که با اهداي اعضاي بدن او موافقت کند ديويد ليز پس از مطلع شدن از قضيه سعي دارند که اورا منصرف نمايند و......
<strong>مانات
تاريخ پخش: 6/1/87. ساعت پخش: 30/13محصول کشور: هندوستان. کارگردان: گاربين سيگ گروبال. بازيگران:جيمي شرگل- کالراج راند هاوا
خلاصه داستان: افسري به نيهال سينگ به دنبال يک تروريست وارد مزرعه اي مي شود و در آنجا عاشق خواهر او به نام مانات شده و باوي ازدواج مي کند با اين ازدواج او به مادر دختر قول مي دهد که کسي مزاحم برادرزنش نشود زمانيکه دختر حامله مي شود نيهال سينگ به کوههاي پنجاب مامور مي شود و در همين حين سينگها يکي از افسران خشن که مخالف سياسيتهاي نيهال سينگ است به دنبال کارنسيل وارد منزل همسرنيهال شده و کارنسيل را به قتل رساندو.....
<strong>جان سخت ٤ Live Free or Die Hard
محصول ٢٠٠٧ آمريکا، انگلستان. کارگردان: لن وايزمن. بازيگران: بروس ويليس، تيموتي اوليفانت، جاستين لانگ، مگي کيو، کليف کورتيس، جاناتان سادوفسکي.
خلاصه: جان مک لين ديگر آن آدم سابق نيست. زندگي خصوصي اش در چند سال گذشته زير و رو شده، همسرش طلاق گرفته و خودش نيز مدتي گرفتار الکل بوده است. او ديگر آن کارآگاه پليس پر جنب و جوش سابق هم نيست و ترجيح داده به کارهاي کوچکي چون تعقيب تبهکاران اينترنتي بپردازد. دخترش نيز که از رفتار او ناخشنود است، ترجيح مي دهد تنها و دور از او زندگي کند. تا اين که يک شب، ماموريت جلب و بردن هکري جوان به نام مت فارل به مک لين سپرده مي شود. کاري که در ابتدا راحت به نظر مي رسد، اما با حمله آدم کش هاي گروهي ناشناس براي از بين بردن فارل همه چيز به هم مي ريزد. اين آغاز عملياتي بزرگ از سوي گروهي تبهکار به رياست فردي به اسم تامس گابريل است که قصد دارد با از کار انداختن تمامي کامپيوترها و سازه هاي تکنولوژيکي که اقتصاد آمريکا و طبعاً دنيا به آن وابسته است، باجي بزرگ از دولت بستاند. مک لين که حمله آدمکش ها را ناکام گذاشته و فارل را نجات داده، قصد دارد تا به هر قيمتي که شده او را به نزد مامور امنيتي بلند رتبه اي به نام بومن برساند. اما گابريل و دوستانش نيز بيکار ننشسته اند و قم به قدم در حال ساقط کردن سيستم تکنولوژيک و امنيتي کشور هستند و زندگي در آمريکا در حال تبديل شدن به کابوسي وحشت انگيز است....
<strong>جدال با اژدها</strong>
تاريخ پخش: 4/1/87. ساعت پخش:13:30محصول کشور:کره جنوبي. کارگردان:هايونگ رائه شيم. بازيگران: جيسون بر آماندابروکس – رابرت فورستر – گريک رابينسون – اليزابت پتا.
خلاصه داستان: راوي فيلم جک است که يک دلال اشياي عتيقه است در ادامه کودکي به اسم اتان کندريک که تحت تاثير اشعه اي قرار مي گيرد که در فروشگاه جک از يک صندوق قديمي کره اي ساطع شده است جک شرح مي دهد که روح يک شاگرد جنگجوي باستاني در اتان حلول يافته است اين شاگرد جنگجو پانصد سال پيش موفق شد محبوب خويش را از شر افعي هاي بد و غول آسا نجات دهد جک سپس آويز قدرتمند به اتان مي دهد و به وي مي گويد که درصدد يافتن محبوب مورد نظر وي برروي شانه هاي خود تصوير يک ازدها را خالکوبي کرده است....
<strong>مار در هواپيما</strong>
ساعت پخش:30/13، تاريخ پخش:28/12/86محصول کشور: آمريکا. کارگردان:ديود آر آليس. بازيگران:ساموئل جکسون.
خلاصه داستان: پسر جواني شاهد قتل يک نفر توسط ادي کيم يکي از بزرگترين خلافکاران آمريکا مي شود آنها وي را تعقيب مي کنند که وي را سر به نيست کنند که نهايتاً پليس افي بي آي او را يافته و تحت حفاظت قرار مي دهند و با يک هواپيماي درجه يک با سرنشينان معروف به واشنگتن منتقل مي نمايند که در دادگاه شهادت دهد ولي عامل ادي متوجه قضيه اي مي شود و محموله از انواع مارهاي سمي در هواپيما مي نمايند....
<strong>صليبيون Crusader
محصول 2004 اسپانيا. کارگردان برايان گوئرس. بازيگران: اندرو مک کارتي، مايکل يورک، ريچارد تايسون، بو درک.
<strong>افشاگر
تاريخ پخش: 8/1/87. ساعت پخش: 30 : 13محصول کشور: اسپانيا. کارگردان: منودل کوربي، برايان کورز. بازيگران: اندرومک کارتي – ريچاردديتون.
خلاصه داستان: خبرنگاري به نام رابينسون به همراه همسرش ورونيکا باري شبکه هفت اسپانيا کار ميکنند درجريان سوقصدي عليه آقاي سرت رئيس شرکت ارتباطي نوا قرار مي گيرند و نوار اين سوءقصد که منجر به قتل سرت شده توسط خبرنگار جلسه کارلوس به هنگام فرار وکشته شدن به دست رابينسون مي رسد و از او ميخواهد که حقايق را افشا کند رابينسون هم اين خبر را بدون اينکه نامي از تهيه کننده آن ببرد به نام خودش از شبکه پخش مي کند که منجر به شهرت وي مي شود بعد از پخش اين خبر مدير اجرايي شبکه خبري آرچي بالدمگ گاورن سراغ او مي آيد و از او دعوت به همکاري در شبکه اش مي کند مگ گاورن خودش در اين سوء قصد نقش داشته و از طرفي رابينسون مي ترسد با اين کار سعي دارد که او را تحت کنترل داشته باشد و...
<strong>تهاجم </strong>
تاريخ پخش: 14/1/87. ساعت پخش: 30 : 13محصول کشور: آمريکا. کارگردان: اليورهرش بيکل. بازيگران: نيکول کيدمن – دانيل کريک – جري نورتهام.
خلاصه داستان: زني مطلقه به نام کارول که روانپزشک است پسري به نام اوليور دارد اليور به درخواست پدرش تارکر نزد وي مي رود تا مدتي را با او سپري کند کارول از دوري وي نگران است بن دوست کارول به او دلداري مي دهد اما به زودي مشخص مي شود که نگراني هاي کارول واقعي است ظاهراً يک بيگانه فضايي به زمين هجوم آورده و با آلوده کردن تاکر جسمش را تصاحب کرده است طولي نمي کشد که اين بيماري مرگبار همگان را مبتلا مي کند بيماري از راه عطسه و آب دهان سرايت مي کند حکومت وقت اعلام کرد ه اين بيماري مسري است و اقدام به برپايي مراکز واکسيناسيون مي کند اما کارول و دوستش خوب مي دانند که تنها راه براي آلوده نشدن نخوابيدن است کارول شروع به جستجو براي يافتن پسرش مي کند وسعي مي کند او آلوده نشودو.....
<strong>هيتچر/اُتواستاپ زن The Hitcher
محصول ٢٠٠٧ آمريکا. کارگردان: ديو مه يرز. بازيگران: شون بين، سوفيا بين، زاکاري نايتون، نيل مک دانا. خلاصه: گريس و جيم دانشجو و عاشق يکديگر هستند. آنها تصميم مي گيرند تا در تعطيلات ميان ترم با اتومبيل به گردش بروند. در اولين شب مسافرت، باراني سخت شروع به باريدن مي کند. آنها در طول جاده خلوت با جان رايدر که به شدت خيس شده و در حال اتواستاپ زدن است، برخورد کرده و به خاطر هراس از بيگانه ها از سوار کردن او خودداري مي کنند. اما در اولين توقفگاه سر راهي، با جان که توسط راننده يک تريلي به آنجا آورده شده روبرو و اين بار وي را سوار مي کنند. بعد از طي مسافتي گفتار و رفتار جان مشخص مي سازد که آنها با فردي روان پريش همفسر شده اند. جيم پس از درگيري کوتاهي موفق به بيرون کردن جان از اتومبيل مي شود. به نظر مي رسد که گريس و جيم از دست جان خلاص شده اند، اما پس مدتي کوتاه او را سوار بر اتومبيل يک خانواده مي بينند. تلاش اين دو براي هشدار دادن به خانواده سبب سانحه شده و اتومبيل خود را از دست مي دهند. وقتي به محل توقف اتومبيل آن خانواده مي رسند، با اجساد آنها روبرو شده و براي کمک گرفتن به طرف اولين توقفگاه موجود به راه مي افتند. اما جان نيز در تعقيب آنهاست و قصد شکارشان را دارد. قاتلي خونسرد که مي خواهد همچون گربه با موش نگون بخت قبل از خورده شدن بازي کند. شروع اين بازي سبب به راه افتادن فوجي از ماموران پليس براي دستگيري جيم و گريس مي شود که به غلط، مظنون اصلي کشته شدن آن خانواده و چندين مقتول ديگر در طول جاده پنداشته مي شوند...
<strong>اردوي روزانه بابا</strong>
تاريخ پخش: 11/1/87. ساعت پخش: 30 : 13محصول کشور: آمريکا. کارگردان: فر ساواچ. بازيگران: کوباگودينگ جونيور- ريچارد گانت – لاچين مونرو – دالين بويس.
خلاصه داستان: فصل تابستان است و مهد کودکي که چارلي و شريک اش فيل رايرسون مديريت آنرا برعهده دارند تا آغاز سال تحصيلي تازه تعطيل خواهد بود چارلي و فيل قصد دارند فرزندانشان بن هينتون و ماکس رايرسون را به اردوگاه تابستاني دريفت وود بفرستند اين همان اردوگاه محبوب چارلي و فيل در دوران کودکي شان است اما اردوگاه در حال حاضر وضع بسيار ناگواري دارد به طوري که اکثر تسهيلات و امکانات رفاهي اش در آستانه نابودي است اين اردوگاه همچنين رقيب گردن کلفتي در همسايگي اش دارد به اسم اردوگاه کانولا مدير و صاحب اردوگاه کانولا شخصي بدذات است به اسم لنس دارد که در واقع يکي از همکلاسي هاي قديمي چارلي و فيل است چارلي خاطرات بسيار بدي از لنس دارد زير او سي سال پيش قلدر و گردن کلفت مدرسه بود و چارلي را حسابي اذيت مي کرد سرهنگ باک هينتون پدر چارلي هيز هميشه از پسر خود انتقاد مي کرد که چرا به اندازه کافي ورزيده و شجاع نيست که بتواند پوزه لنس را به خاک بمالد حالا بعد از سي سال لنس مدير يک اردوگاه تابستاني است و......
<strong>تشابه</strong>
تاريخ پخش: 15/1/87. ساعت پخش: 30 : 13محصول کشور: لهستان. کارگردان: مارچين زيبنسکي. بازيگران: ويولتا آرلاک – مادلنا سرويسنگا.
خلاصه داستان: دراين فيلم دو دوست به نام هاي مکس و لئو در سيسيل جزيره اي که مافيا در ارتباط است وقت خود را سپري مي کند درهمين حين حوادث عجيبي در عروسي دختر يکي از مافيادر شهر تراپاني اتفاق مي افتد که باعث مي شود آنها به ورشو برگردند رهبران جنايي مافيا به ويژه دون آنتونيو گامبيني که در لهستان سرگرم کارهاي خود هستند بطور اشتباهي مکس و لئو را دستگير و در يک مکاني مي برد و از اين به بعد اتفاقاتي براي آنها مي افتد که....
سريال روز♦ تلويزيون
نگاهي به پنج سريال تلويزيوني برتر سال 1386
جسارت کافي نيست!
1- ساعت شني، کارگردان: بهرام بهراميان سريال "ساعت شني" درامي اجتماعي و روانشناسانه بود که با شروع پخش آن، اعتراض هاي گسترده اي به راه افتاد. داستان مجموعه در ارتباط با معضل ها و مشکل هايي بود که به صورت آشکار در جامعه وجود دارد. مطرح کردن ناباروري زنان و استفاده از رحم اجاره اي، زنان خياباني، اعتياد جوانان و... از اصلي ترين موضوعات مطرح شده در اين سريال بود. فيلمنامه قوي مجموعه نکته قابل تامل اين سريال است، کمتر فيلمنامه نويسي در چند ساله گذشته در سينما و تلويزيون ايران وجود داشته که به چنين سوژه هايي نزديک شده باشد.البته مميزي ها و محدوديت ها هم مزيد بر علت شده تا سوژه هاي بکر و دست نخورده همچنان در جامعه و در دنياي داستاني باقي بمانند. خوشبختانه با پخش "ساعت شني" اين اتفاق افتاد. مخاطب چه عام و چه خاص با فيلمنامه اي روبروست که از نوآوري و جسارت فوق العاده اي چه به لحاظ ساختاري و چه به لحاظ محتوايي برخوردار است. در بخش کارگرداني و بازيگري هم تيمي کاملا منسجم و حرفه اي به کار گرفته شده است. داريوش ارجمند، آزيتا حاجيان، بيژن امکانيان، رويا تيموريان، نسرين مقانلو، مهراوه شريفي نيا و... ترکيبي از بازيگران باتجربه و پخته را گرد هم آورده بود. بهراميان هم با دکوپاژ متفاوت خود در بخش کارگرداني، توانايي هاي خود را به رخ همگان کشيد. در مجموع "ساعت شني" درامي خوش ساخت و جامعه شناسانه و جسورانه بود که گريزهاي خوبي به معضلات اجتماع مي زد و ابايي از به نقد کشيدن بعضي از مسائل غير قابل مطرح شدن نداشت. نشانه و جريان مثبتي در روند توليد مجموعه هاي تلويزيوني در سالي که گذشت.
2
- مدار صفر درجه، کارگردان: حسن فتحي ساختن سريال هاي تاريخي در رسانه قدرتمند و پر مخاطبي چون تلويزيون چند سالي است كه به يكي از سياست هاي جدي سازمان صدا و سيما بدل شده و هر از گاهي شاهد ساختن آثاري از اين دست هستيم. شايد بتوان شروع كننده ساخت اين سريال هاي تاريخي را مرحوم "علي حاتمي" دانست كه با ساخت مجموعه "هزاردستان" گامي نو و حركتي مثبت در ساخت اين نوع از سريال ها در زمان خودش برداشت. حسن فتحي قبل از اين اثر، تجربه ساخت آثار تاريخي را در کارنامه اش داشت، و با ساخت سريال " شب دهم " به همگان ثابت کرده بود که توانايي هاي انکارناپذيري در اين زمينه دارد. فتحي در " مدار صفر درجه" با پيش کشيدن داستان حبيب پارسا و ماجراي عاشق شدن او به سارا، دختري يهودي، به تفکيک موضوعي ديگر در لفافه مي پردازد و آن هم جدا کردن صهيونيست ها و يهوديان از يکديگر است. اگر از اين منظر به مجموعه بنگريم، وبا توجه به مشاور کارگردان که از سوي سازمان اطلاعات آمده، با اثري هدايت شده مواجه هستيم. اما مجموعه جداي از اين تفاسير، داراي ساختار و ريتم مناسبي در گسترش داستان است. انتخاب بازيگران بسيار مناسب و درست است، و مخاطب با بازي هايي قوي و کم نقص رو در روست. خصوصا شهاب حسيني ايفاگر نقش حبيب پارسا. " مدار صفر درجه" هم مانند ديگر سريال هاي موفق سيما نتوانست از تيغ قيچي سانسورچيان سيما فرار کند و بخش هاي زيادي از سريال حذف شد تا جايي اين سانسورها ادامه پيدا کرد که موجب اعتراض شديد حسن فتحي شد. او اعلام کرد: " اگر مي دانستم که قرار است چنين بلايي بر سر مجموعه بياورند هرگز آن را به پخش نمي دادم."
3- ميوه ممنوعه، کارگردان: حسن فتحي "ميوه ممنوعه" هم مانند مجموعه ساعت شني، اتفاقي تازه و نو در عرصه سيما به شمار مي رود. فتحي اين بار در ميوه ممنوعه، به سراغ موضوعي رفت که بخش اعظمي از جامعه با آن رو در روست. و آن معضل خانواده ها، سرکوب غيرمنطقي غريزه جنسي و... بود. پرداختن به اين موضوع، آن هم در سيما، شجاعت خاصي مي طلبيد. زيرا هيچ فردي تا پيش از او جسارت چنين حرکتي را نداشت. داستان " ميوه ممنوعه " بدين قرار بود: حاج فتوحي معتمد بازار و محل به خاطر شراکت با دختري به نام هستي دل به او مي بندد، پس از اين اتفاق خانواده فتوحي دچار گرفتاري هاي بي شماري مي شود. اين بار فتحي فيلمنامه اي را دستمايه کار خود قرار داده بود که خود مسئول نگارش آن نبود. علاوه بر آن با فيلمنامه اي رو در روست که از چند اثر بي نظير در قصه پردازي هايش وام گرفته بود که داستان شيخ صنعان يکي از آنهاست. فيلمنامه از ساختماني منسجم و صحنه پردازي هاي فوق العاده اي برخوردار است. در واقع نويسنده همزمان چندين داستان را در کنار هم به مخاطب عرضه مي کند و مخاطب در کنار پيگيري داستان اصلي با داستان هاي کوتاه و موثر ديگري هم مواجه مي شود که ارتباط منطقي و درستي با رويداد اصلي داستان دارند. نکته ديگري که باعث متفاوت بودن فيلمنامه شد، ديالوگ هاي سريال بود که با مهارت تمام توسط عليرضا کاظمي پور و عليرضا نادري به نگارش درآمده بود. ترکيب بازيگران هم بسيار درخشان بود. علي نصيريان ايفاگر نقش حاج فتوحي، نقطه عطفي در کارنامه بازيگري خود رقم زد و يک بار ديگرتوانايي هاي خود را به رخ همگان کشيد. "ميوه ممنوعه" درامي خوش ساخت است، و نقطه عطفي در کارنامه کاري فتحي به حساب مي آيد.
4- پريدخت، کارگردان: سامان مقدم پريدخت دومين تجربه تلويزيوني سامان مقدم پس از سريال مناسبتي "همراز" محسوب مي شود. سريالي تاريخي که علاوه بر قصه جذابش، ستارههاي زيادي را دور هم جمع کرده است. پريدخت را شايد بتوان سريال ستارهها دانست. ليلا حاتمي و علي مصفا زوجي که حالا بعد ازسال ها دوري از تلويزيون دوباره آمدهاند. زوجي که آخرين بار در "کيف انگليسي" ظاهر شدند و بعد علي مصفا کارگردان شد و ليلاحاتمي بازيگر در تنها فيلم بلند علي مصفا به نام "سيماي زني در دوردست". سريال داستان زندگي پريدخت درسه مقطع تاريخي است: سال 1314 که اولين مقطع زندگي اوست. بعد پريدخت را در سال 1320 ميبينيم، زماني که رضاشاه تبعيد ميشود، ومحمدرضا شاه جاي اوراميگيرد و بعد زندگي پريدخت را 14 سال بعد يعني دوران بعد از کودتاي 28 مرداد در سال 1334 پي ميگيريم. " پريدخت " که براي پخش در ايام محرم امسال ساخته شد دچارمميزي هاي فاجعه باري شد. حذف ديالوگ ها، حذف چند قسمت از سريال و... از الطاف آقايان مدعي دموکراسي بود. البته با تمام اين سانسورها، استقبال مخاطبان پاسخ مناسبي بود براي آقاياني که به جاي مردم هميشه تصميم گرفته اند. ريتم مناسب، بازي هاي يکدست و روان و فيلمبرداري درخشان از ويژگي هاي شاخص "پريدخت" است که اين سريال را در رده مجموعه هاي برتر سال قرارمي دهد.
5
- اغماء، کارگردان: سيروس مقدم سيروس مقدم متولد 1333 آبادان و فارغ التحصيل رشته نقاشي از دانشکده هنرهاي زيباست. او از سال 1357 با سمت منشي صحنه در فيلم به نمايش در نيامده" قصه خيابان دراز" به کارگرداني محسن تقوايي وارد سينما شد. بعدها دستيار کارگرداني، طراحي صحنه و لباس و فيلمنامه نويسي را نيز تجربه کرد. در 1370 با "گرگ هاي گرسنه" کارگرداني را آغاز کرد و سال بعد "شکوه بازگشت" را مقابل دوربين برد. ولي ناکامي هر دو فيلم سبب شد تا به ساخت مجموعه هاي تلويزيوني رو بياورد. موفقيت و محبوبيت سريال هاي وي از جمله مسافر، نرگس و ريحانه سبب شد تا براي تماشاگران تلويزيون و مديران شبکه هاي مختلف چهره اي شناخته شده گردد. او يکي از پرکارترين کارگردان هاي حال حاضر تلويزيون به شمار مي رود. " اغماء" يکي ديگر از آثار مناسبتي است که براي پخش درماه رمضان ساخته شد. داستان "اغماء" درباره پزشک جراحي، معروف به پنجه طلايي بود که به علت بيماري همسرش بر سر دو راهي قرار مي گيرد. همسرش از او مي خواهد که وي راعمل کند و دکترپس از کش و قوس هاي فراوان اين کار را انجام مي دهد. ولي اتفاقات غير طبيعي و غير منتظره اي پس از آن رخ مي دهد...
"اغماء" در رده سريال هاي معناگرا و ماوراء طبيعي قرار مي گيرد که در چند ساله اخير مورد توجه مسولان قرارگرفته است. مقدم در مقام کارگردان توانايي خود را در خلق اين گونه فضاها به رخ مي کشد. دکوپاژ مناسب، تدوين موازي و متقاطع، ميزانسن هاي پيچيده و سکانس پلان هاي بيشمار از نکات برجسته کارگرداني او به شمارمي رود. در بخش بازيگري هم، امين تارخ در نقش دکتر پژوهان بازي درخشان و قدرتمندانه اي از خود بر جاي مي گذارد. تارخ از آن دسته بازيگراني ست که بسيار بر ابزار کارش مسلط است. او تلفيق مناسبي از تکنيک و غريزه را در بازيگري مورد استفاده قرار مي دهد که شايد کمتر بازيگري در ايران توانايي چنين کاري را داشته باشد. ديگر بازيگران- لعيا زنگنه، ايرج نوذري وحامد کميلي- هم در کنار او به خوبي نقش خود را ايفا مي کنند. اغماَ مجموعه خوش ساخت و پر مخاطبي بود که نشان از قريحه و حرفه اي بودن عوامل دست اندر کار آن داشت.
گزارش ♦ تلويزيون
از 75 فيلم سينمايي انتخاب شده براي نمايش در ايام نوروز 28 عنوان به فيلم هاي ايراني اختصاص يافته است. در اين ميان شبکه هاي سه سيما و شبکه تهران هرکدام با پخش 7 فيلم، بيشترين آمار را به خود اختصاص داده اند. بعد از اين دو شبکه، شبکه هاي يک و دو هرکدام با پنج فيلم ايراني و شبکه چهار نيز با چهار فيلم از توليدات داخلي در مقام هاي بعدي قرار دارند.
<strong>شبکه اول سيما</strong>
<strong>روز سوم</strong>
تاريخ پخش: شنبه 3/1/87نويسنده : مهدي سجاده چي. کارگردان : محمد حسين لطيفي. تهيه کنندگان : عليرضا جلالي، حميد آخوندي. بازيگران : باران کوثري، حامد بهداد، پوريا پور سرخ، برزو ارجمند، مهدي صبائي، مجيد ياسر، شهرام قائدي، مرتضي زارع، مالک سراج
خلاصه: فيلم قصه برادري است که در شرايط بسيار سخت و پيچيده اي مجبور مي شود خواهر کوچک و عليلش را زير خاک پنهان کند تا بتواند شبانه او را از ميان عراقي ها که خانه او را محاصره کرده اند فراري دهد...
<strong>اکباتان</strong>
تاريخ پخش: جمعه 9/1/87کارگردان سعيد اسدي. تهيه کننده: علي اصغر صديقي. بازيگران: عسل بديعي، اشکان خطيبي، آرميتا مرادي، افسر اسدي، فقيهه سلطاني و رامتين خدا پناهي
داستان دختري به نام فريبا که براي ترجمه يک رمان به خانه دايي اش در شهرک اکباتان مي رود. فريبا در غياب دايي اش که به مسافرت رفته است در خانه تنهاست که درگير ماجراي اختلاف يک زن و شوهر به نام نادر و مريم مي شود. نادر و مريم هر دو مدعي هستند آن يکي تعادل رواني ندارد.
<strong>بر بوم زمان</strong>
کارگردان ؟تاريخ پخش: يک شنبه 11/1/87
<strong>چپ دست</strong>
تاريخ پخش: دوشنبه 5/1/87 کارگردان: آرش معيريان. تهيه کننده: داريوش بابائيان، منوچهر زبردست. بازيگران: ليلا اوتادي، حميد گودرزي، رضا داودنژاد، مهدي اميني خواه، رابعه اسکويي، کاظم افرندنيا، اصغر سمسارزاده، علي صادقي، ملکه رنجبر - با حضور افتخاري مجيد صالحي.
خلاصه داستان: اين فيلم داستان دختر جواني است که فراموشي اش مشکلات زيادي را براي او به وجود مي آورد.
<strong>شبکه دوم سيما</strong>
<strong>کودک و سرباز</strong>
تاريخ پخش: سهشنبه 28/12/86 ساعت 21 کارگردان: سيدرضا ميرکريمي. تهيه کننده: وحيد نيکخواه آزاد. بازيگران: روح ا... حسيني- مهدي لطفي- مهران رجبي- صغري عبيسي- گيتي معيني
خلاصه: در يک پاسگاه دورافتاده نيروي انتظامي، در آخرين روز سال، به سربازي به نام بهمن امينپور مأموريت داده ميشود تا کودک متهمي را به کانون اصلاح و تربيت تهران تحويل دهد. اين در حالي است که سرباز ميکوشد با گرفتن مرخصي نيمه اول عيد نوروز، هرچه زودتر خود را به خانهاش که در يکي از روستاهاي ارتفاعات شمال است، برساند. آن دو به راه ميافتند ولي در طول مسير، اتفاقهاي پيشبيني نشدهاي رخ ميدهد...
<strong>دختري در قفس</strong>
تاريخ پخش: يکشنبه 11/01/87 ساعت 15/23 کارگردان: قدرت ا... صلح ميرزايي. تهيه کننده: علي واجد سميعي و عليرضا داوودنژاد. بازيگران: فريبرز عربنيا- مهناز افشار- پژمان بازغي- نسرين مقانلو- چنگيز وثوقي- محمدرضا داودنژاد و...
خلاصه: نادر و دخترعمويش آذر كه به هم علاقهمندند، بر اساس نقشهاي كه كشيدهاند، تاج و شمشيري كه متعلق به جد خانوادگيشان بوده را از موزه ميدزدند، اما پدر آذر معتقد است براي تكميل مجموعه نيازمند مديريتي جدي و واقعي هستند تا...
<strong>معتاد اجباري</strong>
تاريخ پخش: شنبه 03/01/87 ساعت 15/23 تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 کارگردان: مهدي مظلومي. تهيه کنندگان: اميرپروين حسيني و رضا اسدي. بازيگران: جواد رضويان- شهرام قائدي- زهره صفوي- مونا فرجاد- امير غفارمنش- صديقه کيانفر.
خلاصه: کمال (جواد رضويان) قصد ازدواج دارد ولي به دليل آنکه بيکار است، نميتواند زندگي مستقلي تشکيل دهد. از طرفي با شنيدن خبري از راديو مبني بر آنکه وزرات کار و امور اجتماعي به معتاداني که ترک کرده باشند مبلغ سه ميليون تومان وام ميدهد به فکر فرو ميرود که معتاد شود و بعد از آن ترک کند تا بتواند مبلغ وام را دريافت کند. در اين ميان اتفاقات جالب و خندهداري رخ ميدهد که بسيار جالب توجه است...
<strong>اين پرونده مختومه نيست</strong>
تاريخ پخش: سهشنبه 06/01/87 ساعت 15/23 کارگردان: مهرداد خوشبخت. تهيه کننده: رضا جودي. بازيگران: حميدرضا پگاه- الهام پاوه نژاد- نفيسه روشن- اسماعيل سلطانيان.
خلاصه: دختري به نام سارا امين بعد از خروج از منزل به قصد رفتن به سر کار، مفقود ميشود و 24 ساعت بعد جسدش در بيابانهاي اطراف تهران پيدا ميشود. سرگرد اميري به همراه دستيارش سروان صادقي مسئول پيگيري پرونده ميشود و تحقيقات را از نزديکان سارا شروع ميکنند و تا محل کارش ادامه ميدهند اما به سر نخ مشخصي دست نمييابند تا اينکه...
<strong>دهخدا</strong>
تاريخ پخش: جمعه 09/01/87 ساعت 15/23 تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 تهيه کننده و کارگردان: محمدرضا ورزي. بازيگران: سعيد نيکپور- فلور نظري- ميرطاهر مظلومي- بهناز توکلي- رضا توکلي- محمد ساربان- محمد ابهري- اميد آهنگر- محمدتقي شهيدي.
خلاصه: اين فيلم داستان زندگي علامه ميرزا علياکبرخان دهخدا از دوران مشروطيت را از سال 1334 خورشيدي به نمايش ميگذارد...
<strong>کسوف</strong>
تاريخ پخش: چهارشنبه 14/01/87 ساعت 15/23 تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 کارگردان: حجت قاسم زاده اصل. تهيه کننده: رضا ناجي. بازيگران: اميرحسين صديق- بهناز جعفري- حمد کاوري- محمد حاتمي- خسرو فرخزادي- فرشته سرابندي..
خلاصه: کسوف داستان آدمهايي است که حرص و طمع، زيادهخواهي و آز چشمهاي عاطفهشان را کور کرده است. روابط خشک و بيروح مادر با دختر 6 سالهاش و چالشهاي پيش روي آدمهاي امروزي در دنياي شلوغ شهري چون تهران و... از جمله مواردي است که در اين فيلم به آن پرداخته ميشود...
<strong>اورامان</strong>
تاريخ پخش: پنجشنبه 15/01/87 ساعت 15/23 تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 تهيه کننده و کارگردان: رضا ايرانمنش. بازيگران: ليلي نجفي- قربان نجفي- اسماعيل سلطانيان- جواد انصافي- محمدرضا حقگو.
خلاصه: دختري به نام اورامان که در دوران کودکي و قبل از انقلاب به خارج از کشور رفته و در آنجا زندگي ميکرده پس از پيروزي انقلاب تصميم ميگيرد به ايران بازگردد و خانه پدري خود را بفروشد اما هنگامي که وارد کشور ميشود متوجه ميشود آن خانه در اختيار پسرعمويش است که در حال حاضر جانباز شده است و...
<strong>شبکه سوم سيما</strong>
<strong>شاخه گلي براي عروس</strong>
زمان پخش : چهارشنبه 29/12/86 – ساعت 15 : 20 سال 1383. نويسنده و کارگردان : قدرت الله صلح ميرزايي.بازيگران : جواد رضويان، حديث فولادوند، مهدي اميني خواه، رابعه اسکويي، زهره حميدي.
خلاصه داستان : سلطان علي دل در گرو دختري به نام آزيتا دارد و هدفش ازدواج با اوست. سلطان علي در توافقي با منوچهر، دايي آزيتا، قول داده اگر اين ازدواج سربگيرد در عوض زمينهايش را در روستا به منوچهر مي فروشد. از طرفي آزيتا که دختري ثروتمند است، مردي بنام سعيد را دوست دارد و...
<strong>قلقلک</strong>
زمان پخش : جمعه 2/1/87 – ساعت 15 : 20 سال 1384. کارگردان : مسعود نوابي. بازيگران : بيژن امکانيان، رضا شفيعي جم، شقايق فراهاني، سيامک انصاري، سحر ولدبيگي
خلاصه داستان : داستان داوري است که جايش قبل از مسابقه با شخص ديگري عوض مي شود که اين موضوع حوادث خنده داري را سبب مي شود و...
<strong>تقاطع</strong>
زمان پخش : يکشنبه 4/1/87 – ساعت 15 : 20 سال 1384. کارگردان : ابوالحسن داوودي. بازيگران : فاطمه معتمد آريا، بهرام رادان، بيژن امکانيان، باران کوثري، سروش صحت و...
خلاصه داستان : دکتر مينو رحماني متخصص زنان و زايمان، شوهرش مرده است و در حالي که قصد دارد با داريوش ازدواج کند، نگران تنها فرزندش امير است و...
<strong>چشمان سياه</strong>
زمان پخش : سه شنبه 6/1/87 – ساعت 15 : 20 سال 1381. کارگردان : ايرج قادري. بازيگران : محمدرضا گلزار، ماه چهره خليلي، سودابه آقاجانيان، امير تاجيک، رسول توکلي.
خلاصه داستان: غزل دلاويز و سورنا در يک دانشکده تحصيل مي کنند و هر دو شاعرند. غزل ناراحتي چشمي دارد و با شدت يافتن بيماري از تحصيل در دانشگاه انصراف مي دهد و بعد از مدتي بيننايي اش را از دست مي دهد و...
<strong>علي و دني</strong>
زمان پخش : يکشنبه11/1/87 – ساعت 15 : 20سال 1379. کارگردان : وحيد نيکخواه آزاد. بازيگران : مهدي لطفي، نيک رابينسون، اکبر عبدي، حسين محجوب، جمشيد جمالزاده و...
خلاصه داستان: دني نوجواني انگليسي که بازيگر سينماست، براي يکي از بستگانش ماجراي سفرش به اصفهان را تعريف مي کند : دني که فيلمي در جشنواره کودک دارد همراه با کارگردان و چند نفر ديگر به اصفهان مي آيند و با علي که او هم بازيگر است هم اتاق مي شود و...
<strong>بله برون</strong>
زمان پخش : دوشنبه 12/1/87 – ساعت 15 : 20 سال 1382. کارگردان : داوود موثقي. بازيگران : جمشيد مشايخي، ثريا قاسمي، فتحعلي اويسي، سيروس گرجستاني، خسرو امير صادقي و...
خلاصه داستان: عزت بخشنده، پيرمرد هفتاد ساله اي است که وضع مالي بسيار خوبي دارد، صاحب پنج فرزند دختر شده که دو دخترش را از دست داده و بقيه دخترانش ازدواج کرده اند. دامادهاي آقا عزت، گرچه آدمهاي باشخصيت و خوبي به نظر مي رسند اما از نظر مالي شرايط ناگواري دارندو....
<strong>شبکه چهار سيما</strong>
<strong>آرامش در ميان مردگان</strong>
نويسنده و کارگردان مهرداد فريدبازيگران : گلاب مستعان - نيلوفر خوش خلق - نورا هاشمي - محسن حسيني
خلاصه داستان: طيبه نام پيرزني است كه سال هاست در گورستان شهر تهران زندگي مي كند...
<strong>اثيري</strong>
نويسنده و كارگردان: محمدعلي سجادي. تهيه كننده: محمدعلي سجادي، منوچهر زبردست. بازيگران: خسرو شكيبايي، امين حيايي، هانيه توسلي، عباس اميري، آزيتا لاچيني، علي اصغر شادروان، افسانه ناصري
خلاصه داستان: اثيري شرح كشاكش ماجرايي است كه از شب عروسي سمندر و خورشيد آغاز مي شود.
<strong>لاک پشت ها هم پرواز مي کنند</strong>
تهيه کننده و کارگردان: بهمن قبادي. بازيگران: سورن ابراهيم، هيرش فيصل رحمان، آواز لطيف، عبدالرحمان کريم، صدام حسين فيصل، آجيل زيباري
خلاصه داستان: چند روز مانده به شروع جنگ آ مريکا و عراق – مردمان سرگردان عراق دنبال دريافت جديدترين اخبار هستند- در ميان آنها مادري 14 ساله به نام آگرين قصد خودکشي دارد.اين فيلم روايت سرگذشت آگرين است.
<strong>فراموشي</strong>
کارگردان مسعود مددي. تهيه کننده: مهدي کريمي.
خلاصه: بحران فراموشي گريبان خانواده اي را در سنين ميانسالي مي گيرد و زندگي آرامششان را آشفته مي کند. زندگي عاشقانه و آرام اين دو به تدريج بعد از شروع بيماري زن دچار بحران مي شود. از سويي مرد که عاشقانه همسرش را دوست دارد حاضر نيست او را به آسايشگاه بسپارد و از سوي ديگر ماندن در خانه برايش مخاطرات بسياري به همراه دارد. مرد ناگزير مي شود تا همسرش را به آسايشگاه بسپارد و اين آغاز تجربه هايي دردناک و غير منتظره براي مرد مي شود، اتفاقاتي که ريشه در گذشته اين دو دارد...
<strong>شبکه تهران</strong>
<strong>عشق فيلم</strong>
تاريخ پخش: 7/1/87. ساعت پخش: 30: 13 کارگردان: ابراهيم وحيدزاده. بازيگران: فرهاد اصلاني – مريلا زاعي – سيروس ابراهيم زاده.
خلاصه داستان: محمود مقدم فيلمساز جوانيست که چندين سال است که فيلمي را کارگرداني نکرده است او به تازگي فيلمنامه اي مي نويسد و آنرا براي تهيه کننده اي مفسد و سرمايه داري به نام رضازاده جز اعضاي شوراي فيلم سازي نيز هست مقدم فيلمنامه را قدم به قدم وسکانس به سکانس براي رضازاده که قرار است تهيه کننده کارباشد مي خواند ولي رضازاده که نه چيزي از فيلمنامه مي داند و نه اصولاً چيزي به نام هنر نمي شناسد دائماً نسخه هاي جديدي براي فيلمنامه مقدم مي پيچد تا آنرا تبديل به فيلمي گيشه پسند نمايد مقدم گرچه در اعماق قلبش راضي به تغيير فيلمنامه نيست ولي به نصيحت گر درونش که همانا مادرش است گوش مي سپارد وبراي اينکه از مشکلات معيشتي خود را برهاند فيلمنامه را با نظرات رضازاده تعويض مي کند ولي درنهايت فيلمنامه اش در شوراي فيلمنامه مردود اعلام ميگردد و رضا زاده که خودش جز اعضاي شواست جز دورويي و بوقلمون صفتي هيچ صفت مثبتي ندارد زير قولش مي زند وعملاً کاري نمي کند و از کار مقدم تا مي تواند انتقاد مي کند مقدم که همه زندگيش در گروساخت فيلم مي داند وقتي مي بيند که همه چيز تغيير يافته و فيلمنامه اش خراب شده آبروي چندين ساله اش به باد رفته کارش به بيمارستان رواني مي کشد...
<strong>تکمچي</strong>
تاريخ پخش: 1/1/87. ساعت پخش: 13: 30کارگردان: يداله صمدي. بازيگران: عاطفه نوري- نيکوخردمند- رحمان باقريان- محمود عزيزي و نبفشه صمدي.
خلاصه داستان: ماه گل دختر دانشجويي است که در تهران به درس و کار مشغول است پدر او تکم چي است براي ديدن او به تهران مي آيد ماه گل در دانشگاه يک پروژه علمي است از حضور پدر در تهران چندان استقبال نمي کند پدر به روستا بر مي گردد از طرف ديگر.....
<strong>هوو</strong>
تاريخ پخش: 5/1/87. ساعت پخش: 13: 30تهيه کننده و کارگردان: عليرضا داودنژاد، بازيگران: رضا عطاران، محمدرضا داودنژاد، رضا داودنژاد، علي صادقي، رعنا آزادي، سپيده اعلايي، مريم کاوياني، احترام السادات حبيبيان، سمير وزيريان
خلاصه داستان: ماجراي فيلم بر اساس روابط هووها با همديگر بنا شده است.
<strong>فيلمساز کوچک</strong>
تاريخ پخش: 2/1/87. ساعت پخش: 13: 30کارگردان: کاوه سجاد حسيني. بازيگران: علي دهکردي، پارسا قاسمي، بهاره رهنما، اسماعيل خلج، مهرداد فلاحتگر، مونا اسکندري.........
خلاصه داستان: نيما به همراه پدرش که بازيگر تلويزيون و سينماست به محله اي جديد مي آيند. او با تعدادي از بچه ها که تشکيل يک گروه همسال را در محل داده اند آشنا مي شود. آنها نام گروه خود را دالتونها مي گذارند و مرتب به آزار و اذيت همسايه ها مي پردازند، پدر بزرگ مهرداد به خاطر رفتارهاي پسرش تصميم مي گيرد که به خانه سالمندان برود، اما مهرداد و خواهرش مهسا تصميم دارند نظر پدر بزرگ را عوض کنند، آنها از دوستان خود کمک مي گيرند و. به پيشنهاد نيما قرار مي شود فيلمي پيرامون زندگي سالمندان در آسايشگاه ساخته شود تا....
<strong>مظفرنامه</strong>
تاريخ پخش: 3/1/87. ساعت پخش: 30/13کارگردان: محمدرضا ورزي. بازيگران: اکبر عبدي – بهزاد فراهاني- شقايق فراهاني – کمند اميرسليماني و...
خلاصه داستان: مظفرالدين شاه به فرانسه مي رود در آنجا با سينما توگراف آشنا مي شود و تصميم گيرد آنرا خريداري کند هنگام بازديد از موزه لوور پاريس توسط يک آنارشيسم به نام ژوزف تررو مي شود که نافرجام مي ماند دولت فرانسه به رسم عذرخواهي ضارب را به ايران تحويل مي دهد ژوزف رادر قفس کرده به زيرزميني واقع در کاخ گلستان مي اندازندو دور از اوضاع اجتماع با ژورف بدرفتاري مي شود جيران دختر مظفرالدين شاه به سبب کنجکاوي به ديدن ژوزف ميرود...
<strong>گوشواره</strong>
تاريخ پخش: 9/1/87. ساعت پخش: 30/13کارگردان: وحيدموسائيان. بازيگران: اکبر عبدي- رويا تيموريان- مسعود رايگان.
خلاصه داستان: مهين دختر باهوش و با استعدادي است که در يک شبانه روزي خيريه که مخصوص بچه هاي با استعداد فقير است درس مي خواند پدر وي که معتاد بوده سالها قبل فوت کرده و مادرش مردي به نام عباس ازدواج کرده است مهين مي خواهد به تولد دوست همکلاسي اش مهتاب برود و از مادرش مي خواهد که هديه خوبي براي وي بخرد مادرش با فروش گوشواره هايش براي او يک دستبند طلا مي خرد مهين نگران است که دوستش مليحه که موضوع پدرش را ميداند براي بقيه دوستانش تعريف کند بالاخره او به تولد مي رود و در سراسر ميهماني نگران است و خود را لايق جمع نمي داند و خرابکاري هايي هم به بار مي آورد ولي بعد از باز کردن کادوها موفق مي شود براي خود کسب اعتبار نمايد موتور ناپدريش در راه خراب مي شود و بعلت باران شديد راه را گم مي کنند و پدر مهتاب که دکتر است مجبور ميشود که او را برساند مهين آدرس دورغين در بالاي شهر به او مي دهد ولي دکتر......
<strong>يکي از همين روزها</strong>
تاريخ پخش: 10/1/87. ساعت پخش: 30: 13کارگردان: راما قويدل. بازيگران: نيما رئيسي شبنم قلي خاني، پرويز پورحسيني، علي دهکردي.
خلاصه داستان: مهندس جواني بنام پورياست که در آستانه ازدواج با دختر پولداري بنام ندا قراردارد، اما تفاوت طبقاتي پوريا را در شرايط سختي قرار مي دهد و وسوسه هايي را در آخر زنده مي کند...
<strong>پنجاهمين نفر</strong>
تاريخ پخش: 12/1/87. ساعت پخش: 30 : 13کارگردان: محمدرضا يوسفي. بازيگران: هادي اتابکي– پروانه معصومي- برزو ارجمند- مژگان غلامي – ميرطاهر مظلومي – فرحناز منافي ظاهر.
خلاصه داستان: مهدي جوان دانشجويي است که از طبقه هشتم به پايين پرت مي شود سهراب تنها کسي است که در اتاق حضور داشته است مهتاب خواهر مهدي مطمئن است که مهدي خودکشي نکرده و سهراب او را به پايين پرت کرده است چون سهراب مي گويد که بي گناه است و هيچکس نيز شاهد نبوده است کار به قسامه مي انجامد اين مراسم ايست که 50 نفر عادل سوگند بخورند که سهراب قاتل است وي را به عنوان قاتل شناخته مي شود.مهتاب در جستجوي پيداکردن افرادي است که در دادگاه حاضر شود مادر سهراب که مطمئن است پسرش قاتل نيست سعي مي کند مهتاب را مجاب کند و...
<strong>مرباي شيرين</strong>
تاريخ پخش: 13/1/87. ساعت پخش: 30 : 13کارگردان: مرضيه برومند..بازيگران: محمدرضا شريفي نيا- ليلا حاتمي- اميرحسين صديق.
خلاصه داستان: جلال پورزند پسر دانش آموزي است که يک شيشه مربا مي خرد ولي درب آنرا نمي تواند باز کند و هيچکس ديگر هم حتي معلمان مدرسه قادر نيستند در شيشه را بازکنند او بعداز مدرسه سراغ فروشنده مي رود و از او مي خواهد که شيشه مربا را با شيشه جديدي عوض کند که فروشنده با اکراه قبول مي کند ولي اين در اين شيشه هم باز شدني نيست وقتي بچه ها اعتراض خود را به فروشنده اعلام مي دارند او نيز کنجکاو مي شود و متوجه مي شود که واقعاً درب شيشه ها باز نمي شود و از شرکت توليدي مي خواهد که جنسشان را پس بگيرند کم کم اين خبر به گوش ساير سهام داران مي رسد آنها افت فروش و پايين آمدن سهمشان بسيار ناراحتند و مي خواهند مديريت را به کس ديگري بسپارند شمس الدين پسر کارخانه دار تصميم مي گيرد با ساخت تيزري مبني بر اينکه هرکس درب شيشه را باز کند يک ماشين جايزه مي گيرد بطوري موقت موضوع را حل مي کند ولي جلال در مصاحبه اساس ساخت مربايي که دربش باز نمي شود را زير سوال برده و معروف مي شود و.....
صدا♦ چهار فصل
موزيسينهاي ايراني که در خارج مشهور شدندنُت هاي آن طرف رود
اين مطلب قرار است درباره آن موزيسينهاي ايراني باشد که در دنياي موسيقي شناخته شدهاند. بديهي است خيلي از اين هنرمندان را ما و خيليهاي ديگر به درستي نميشناسيم و يا حتي نام آن ها را هم نشنيدهايم. شايد اين گزارش مقدمهاي شود براي شناسايي بيشتر اين افراد و تهيه ليست کامل تري از موزيسينهاي موفق ايراني در دنيا.
اعظم علي
"اعظم علي" خواننده و آهنگساز جوان، در ايران متولد شد و از 4 سالگي به هندوستان مهاجرت کرد. زندگي 11 ساله در هند، بر افکار و موسيقي او تاثير زيادي گذاشته است. اعظم علي از 16 سالگي به آمريکا رفت و در اين مدت به زبان هاي فارسي، هندي و انگليسي خوانده است.
اعظم علي با عضويت در گروه هايي چون Vas، نياز و... به اجراي موسيقي New Age ميپرداخت و هم اکنون پس از ازدواج با "رامين ترکيان" (آهنگساز و سرپرست گروه Axiom of Choice) جانشين "مامک خادم" در اين گروه شده است.
نام اعظم علي با خواندن در فيلم "300" بيش از پيش بر سر زبان ها افتاد و همين مساله خشم و اعتراض ايرانيان سراسر جهان را به همراه داشت. اما او در پاسخ به اين اعتراضات گفت که از ماجراي فيلم خبر نداشته و صحنههاي ابتدايي فيلم که به او نشان دادهاند توهينآميز نبوده و به نظرش مسخره ميرسيده است! او ضمن عذرخواهي از کليه ايرانيان گفت: "براي معرفي فرهنگ مان به ديگران، بايد کارهاي عميق تري انجام بدهيم."
شهداد روحاني
"شهداد (يا آنطور که بعد از انقلاب مي گويند: شهرداد) روحاني" يک رهبر ارکستر ايراني است که عليرغم داشتن نسبت نزديک با "انوشيروان روحاني"، تا پيش از همکارياش با "ياني" (آهنگساز يوناني) در ايران آنقدرها شناخته شده نبود؛ اما بعد از رهبري ارکستر ياني و نواختن ويولني جنجال برانگيز در پايان برنامه "آکروپليس" يونان بود که در ايران بسيار مشهور شد.
او هر ساله به ايران مي آيد و برنامه اي را با ارکستر سمفونيک تهران اجرا مي کند. در نظرسنجي اينترنتي هم که سال گذشته براي انتخاب پرطرفدارترين موسيقيدانان در ايران انجام شد، شهداد روحاني در رده پنجم بعد از مجيد انتظامي، ناصر چشم آذر، انوشيروان روحاني و کارن همايونفر قرار گرفت.
روحاني ساکن آمريکاست و تاکنون فعاليت هاي زياد و البته پرافتخاري را در زمينه موسيقي انجام داده است که از جمله آن ها مي توان به ساخت موسيقي بازي هاي آسيايي قطر اشاره کرد. او به تازگي رهبري ارکستر سمفونيک لندن را به عهده گرفت تا آلبوم "نهان مکن" عليرضا عصار را در سبک پاپ- کلاسيک منتشر کند.
سامي يوسف
سال هاي سال بود که کسي نامي از خواننده مسلماني به جز "يوسف اسلام" يا همان "کت استيونس" سابق نميبرد. تا اينکه بعد از سال ها نام خواننده ديگري که او نيز به زبان انگليسي و عربي به مضامين اسلامي توجه ميکرد، سر زبان ها افتاد و اتفاقاً در نامش "يوسف" هم داشت! در ابتداي امر که سامي يوسف به ايراني ها معرفي شد، کسي نمي دانست که ممکن است اين خواننده جوان - که تلويزيون هم کليپ هايش را نشان مي دهد- ايراني باشد، اما با انتشار بيوگرافي او اين مساله عنوان شد.
دايره المعارف جهاني "ويکيپديا" در مورد او مي نويسد: "عدهاي موفقيت سامي يوسف را در قبال چهره او و کليپهايي که از آهنگهايش ساخته ميشود، ميدانند. اما بي شک مضامين اجتماعي، آرمانگرايانه و اعتراضي ترانهها و آهنگهايش هم در اين موفقيت، به خصوص در موسيقي جهان اسلام، بي تاثير نيست."
اردشير فرح
"اردشير فرح" چهل سال است که دور از ايران به سر ميبرد و در حال حاضر تبديل به يکي از نام هاي مشهور موسيقي جوانان آمريکائي شده، اما در آثارش نشانه هايي از ايراني بودن او هست. اردشير نواختن گيتار را از 12 سالگي در ايران شروع کرد. ابتدا در زمينه موسيقي راک کار مي کرد، بعد براي آشنايي بيشتر با موسيقي راک به مرکز اين سبک يعني انگلستان، سرزمين بيتل ها رفت. چون تمام خانواده اش در رشته راه و ساختمان تحصيل کرده بودند، او هم در آنجا به تحصيل در اين رشته پرداخت و در همان حين با گروه هاي راک انگليسي هم کار مي کرد. بعد از 5 سال به آمريکا رفت، ابتدا در بوستون و سپس در کاليفرنيا ساکن شد تا اينکه دانشگاه تمام و دوران زندگي حرفه اي فرح در زمينه موسيقي آغاز شد.
همراه با (Jorg Strunz اهل کاستاريکا) گروه Strunz & Farah را تشکيل دادند که برگرفته از نام خانوادگي اين دو موزيسين بود. حاصل کار اين گروه تاکنون انتشار 14 آلبوم و اجراي حدود 700 کنسرت در تمام آمريکا و اجراي برنامه هاي متعدد با نوازندگان معروف دنيا در سبک هاي مختلف جاز، راک و پاپ است. 25 سال از تشکيل اين گروه - که تعدادشان از 5 تا 8 نفر متغير است- مي گذرد و برنامه هاي آن ها همراه با خواننده هاي بزرگ آمريکا، براي همه علاقمندان موسيقي آشناست.
اما نقطه اوج اين گروه در سال 1991 بود که به خاطر CD پنجم شان بهترين گروه سال آمريکا شناخته شدند و آلبوم شان نيز حدود 14 هفته در صدر جدول فروش آمريکا بود و حدود 47 هفته در رده هاي دوم و سوم.
علاوه بر اين، آلبوم بعدي آن ها در سال 1993 به نام American نامزد دريافت جايزه گرمي شد. به هر حال اردشير فرح همراه با همکار کاستاريکايي خودش در حال ضبط پانزدهمين آلبوم شان است. آلبوم هايي که به سختي در ايران يافت مي شوند. خودش در مورد اين مساله مي گويد: "متاسفانه ما در ايران کسي را نميشناسيم که بخواهد کارهاي ما را پخش کند. در ضمن رابطه تجاري آمريکا هم با ايران زياد قوي نيست."
آرميک
"آرميک" يکي از آن گيتاريست هايي است که در ايران خودش و کارهايش شناخته شده اند. او علاوه بر نواختن گيتار، در زمينه آهنگسازي هم با بسياري از خوانندگان پاپ ايراني فعاليت هايي انجام داده که ساخت اين قطعات به شهرت او افزوده است.
آرميک سال هاست که در لس آنجلس زندگي مي کند و يکي از پرفروشترين نوازندگان گيتار در بازار موسيقي آمريکا محسوب ميشود. آرميک در تبريز در يک خانواده ارمني متولد شد. موسيقي در خانواده او ارثي بود، به طوري که پدر و مادرش پيانو را به خوبي مي نواختند. بنابراين هميشه نواي جادويي آثار کلاسيک و گيتار آهنگسازان اسپانيايي او را جادو مي کرد. او از ابتدا خود را شيفته موسيقي فلامنکو مي ديد! هنوز به هفت سالگي نرسيده بود که دائم درخواست شنيدن آثار موسيقي فلامنکو را از والدينش مي کرد تا بالاخره در سن هفت سالگي ساعت زيبايي را که در تولد هفتمين سال زندگي به او هديه داده بودند، با يک گيتار تعويض کرد و اين شروع کار نوازندگيش بود.
آرميک در کودکي با خانوادهاش به تهران آمد و در محله دروازه دولت و سپس خيابان گرگان (نامجوي فعلي) ساکن شد. مادرش سرپرستار بيمارستان پارس بود. پدرش را در سه ماهگي در حادثه تصادف رانندگي از دست داد. بعدها برادر او هم در حادثه رانندگي ديگري درگذشت. آرميک نواختن گيتار را از شش سالگي و نزد استاد بزرگ گيتار آن زمان ايران "مجتبي ثابتي مقدم" آغاز کرد. در نوجواني به باشگاههاي شبانه ميرفت و گيتار مينواخت. در دهه پنجاه، آرميک نواختن در ترانههاي پاپ ايراني را آغاز کرد و با مشهورترين خوانندگان ايراني همکاري داشته است.
لي لي افشار
با توجه به کنسرت هاي کوچک و بزرگي که "لي لي افشار" در طول چند سال اخير در تهران و برخي شهرستان هاي ايران برگزار کرده، کمتر علاقمند موسيقي است که او را نشناسد. او تازگيها بيشتر از قبل به ايران سفر ميکند و هر از گاهي ميهمان فرهنگسراي نياوران يا تالار وحدت مي شود و صداي گيتارش را به گوش طرفداران ايرانياش مي رساند.
لي لي افشار متولد سال ۱۳۳۸ در تهران، از 9 سالگي فراگيري گيتار را نزد "داريوش افراسيابي" آغاز کرد. افشار با درجه هاي ليسانس و فوق ليسانس در رشته نوازندگي گيتار از کنسرواتوار بوستون و کنسرواتوار موسيقي نيوانگلند، فارغ التحصيل شد و نخستين زني در جهان است که موفق به اخذ درجه پرفسورا در نوازندگي گيتار شده. ليلي افشار يکي از ۱۲ گيتارنواز بين المللي بود که براي نواختن در حضور "مائسترو آندرس سگوويا" در کلاسهاي پيشرفته او در دانشگاه کاليفرنياي جنوبي انتخاب شدند. آن موقع بود که سگوويا پيشبيني کرد که او در آينده گيتاريست بزرگي خواهد شد. علاقه او به موسيقي معاصر موجب شد که از نخستين اجرا کنندگان آثار مدرن "رضا والي" در کنسرت هاي دور دنيايش باشد.
واشينگتن پست لي لي افشار را "قابل اعتنا" و "درخشان" توصيف کرده و او به عنوان بهترين گيتار کلاسيک نواز زن برنده جايزه "ارويل اچ.گيبسن" شده است.
افشار در حال حاضر رئيس برنامه گيتار دانشگاه ممفيس بوده و تاکنون به دريافت چندين جايزه معتبر موسيقي درجهان نائل آمده و آلبوم هاي متعددي منتشر کرده است.
عزيز ناصري
"عزيز ناصري" گيتاريستي است ايراني الاصل و عضو گروه موفق "هاگارد". او علاوه بر اينکه نوازندگي و آهنگسازي گروه را انجام ميدهد، خواندن قطعات را هم بر عهده دارد. اعضاي اين گروه آلماني، ناصري را مغز متفکر هاگارد مي دانند. اين گروه در ابتدا فعاليتش را با 16 نفر شروع کرد و حالا با 12 نفر ادامه مي دهد. سبک گروه هاگارد متال سمفونيک است. اما سبک هايي چون نئو متال و دث متال را هم تجربه کرده است.
تا به حال سه آلبوم موفق از گروه هاگارد منتشر شده که آلبوم سوم به زندگي "گاليله" اختصاص داشت. آلبوم چهارم هاگارد نيز به نام Tales Of Ithiria در راه است که موضوع آن از يک داستان تخيلي گرفته شده.
ديپ ديش
گروه "ديپ ديش" با حضور دو جوان ايراني به نام هاي "علي شيرازي نيا" و "شهرام طيبي"، نام آشنايي بين جوانان ايراني است. هر دو اين دي جي ها ساکن واشنگتن آمريکا هستند.
آن ها از سال 1992 با استفاده از آهنگ هاي خوانندگان معروفي همچون مدونا، شر و دايدو، بيشتر روي ريتم هاي رقص قطعاتي را اقتباس و اجرا ميکنند. ديپ ديش به تازگي قطعهاي را هم به افتخار "انوشه انصاري" اولين توريست فضايي ايراني ساخته، که بسيار مورد توجه قرار گرفت.
بزرگ ترين موفقيت ديپ ديش کسب جايزه گرمي براي ريميکس آهنگ "Thank You" دايدو است.
دي جي علي گيتور
"علي مواساط" در دهم مارس 1975 در "گوهردشت" کرج متولد شد. در 13 سالگي به دانمارک مهاجرت کرد و در آنجا پيگير کار موسيقي شد و توانست در اين رشته به کسب درجه دکترا نائل شود. پس از فارغالتحصيلي از کالج، از طريق يکي- دو دستگاه ميکسي که داشت زندگي خود را ميگذراند. اما از درامدش راضي نبود. تا اينکه از سوي يکي از دوستانش به کلوپي در کپنهاگ معرفي شد تا بتواند درامد بيشتري کسب کند. همين ماجرا سرآغاز علاقه بيشتر او به سبک هاي هاوس و... شد. علي گيتور پارسال به عنوان بهترين آهنگساز دانمارک و بهترين دي جي اروپا انتخاب شد. او شهرت خود را مديون هيت Whistle است که آخرين بار آن را در انگلستان به همراه خوانندگاني چون پينک، بريتني اسپيرز، انريکه و... اجرا کرد. اين پروژه تا کنون بيش از 6 ميليون نسخه در سراسر جهان فروش داشته است.
سرژ تنکيان
خواننده گروه مطرح "System Of A Down"، "سرژ تنکيان" يک ارمني است که سال هاست در لس آنجلس زندگي مي کند و همواره شايعه ايراني بودن او و گروهش شنيده شده. برخي حتي پا را فراتر از اين گذاشته و ميگويند او تا همين چند سال قبل در خيابان "جلفا" زندگي ميکرده است.
بهرام تاج آبادي
"بهرام تاج آبادي" متولد 1355 در تهران است. او سال هاست که در زمينه موسيقي فعاليت مي کند و اين روزها فعاليت خود را صرف اپرا کرده و در اين زمينه هم يکي از موفق ترين خواننده هاي ايراني اپرا بوده است؛ تا آنجا که با درگذشت پاواروتي، مسئولين موسيقي کشور ايتاليا از تاج آبادي خواستند تا در بزرگداشت او در ماه نوامبر در شهر فلورانس قطعاتي از اپراي "دون کارلو" وردي را بخواند.
تاج آبادي سال هاست که در کشور فرانسه زندگي مي کند و پيش از سفرش به اين کشور، در گروه «سوسن اصلاني» آواز مي خواند. او در زمينه اپرا جوايز بسيار زيادي را کسب کرده و دائماً در حال کنسرت دادن است.
سارا دانشپور
"سارا دانشپور" نوازنده پيانو است. او همان دختري ست که به تازگي دانشگاه برکلي به او دکتراي افتخاري موسيقي هديه کرده. سارا 18 سالش تمام نشده و چند سال پيش "لوريس چکناواريان" براي اولين بار او را به موسيقي ايران معرفي کرد؛ براي او مراسمي را در سال 82 در تالار وحدت ترتيب داد که در آن "حسين عليزاده"، "کيهان کلهر" و "شهرام ناظري" نيز حضور داشتند و در آن مراسم سارا قطعاتي از موسيقي کلاسيک را به خوبي اجرا کرد.
او که سال هاست در آمريکا زندگي مي کند، بسياري از جوايز مهم نوازندگي پيانو را در دنيا از آن خود کرده است.
کتاب روز♦ کتاب
<strong>پرفروش ترين کتاب هاي سال</strong>
<strong>سرخي تو از من</strong>
نويسنده: سپيده شاملو375 ص، تهران: نشرمركز، 1386، چاپ چهارم
كتاب «سرخي تو از من»، از معدود رمان هاي فارسي است كه به داستان زندگي چند شخصيت روان پريش و روان نجور مي پردازد. در واقع اگر چه پيش از اين نيز به ندرت شخصيت هايي از اين دست در آثار نويسندگان معاصر و به ويژه «صادق هدايت» ظاهر مي شوند، اما اين بار «سپيده شاملو» به صورتي پخته تر، نمايان تر و در قالب رمان به اين موضوع توجه مي كند. نويسنده در اين رمان با نگاهي فمينيستي و زنانه و از زاويه ديد راوي سوم شخص كه به ذهنيات و درونيات شخصيت هايش آگاه است، واگويه هاي ذهني سه زن روان پريش را با خوانندگانش در ميان مي گذارد. به اين ترتيب، رمان به داستان زندگي «نگار»، «ليلا» و «فرزانه» مي پردازد و در خلال ارتباط اين زنان با يكديگر و جامعه اطرافشان، داستان به پيش مي رود.«سرخي من از تو» كه در سال گذشته جايزه بخش رمان «روزي، روزگاري» را از آن خود كرد، به خاطر اقبال مخاطبان در بهار 1386 به چاپ چهارم رسيد.
<strong>ناصر و فردين: گفت و گوي رضا كيانيان با ناصر ملك مطيعي و محمد علي فردين</strong>
64 ص، تهران: نشر مشكي، 1386، چاپ دوم
اين كتاب گفت و گوي «رضا كيانيان» با دو بازيگر خوب و مردمي سينماي ايران در سال هاي گذشته، يعني «ناصر ملك مطيعي» و «محمد علي فردين» است. اين دو بازيگر كه در ميان مردم ايران شهرت و محبوبيت بزرگي داشته و دارند، در اين گفت و گو ها از زندگي خود، راه يابي به سينما و حوادث تلخ و شيرين دوران بازيگري خود سخن مي گويند. گفتني است كه مصاحبه با «فردين» هنگامي منتشر مي شود كه چند سالي است اين بازيگر به يادماندني سينماي ايران، روي در نقاب خاك كشيده است.
<strong>آقاجان شازده</strong>
نويسنده: شهلا سلطاني264 ص، تهران: انتشارات فرزان روز، 1386، چاپ دوم
اين كتاب، نوعي خاطره گويي در قالب اتوبيوگرافي است. بازآفريني گذشته خانوادگي بدون پيش داوري، نمايش دقيق آداب و رسوم و باورها و اخلاقيات اشراف ايران، روايت دلنشين و تا حدي برخوردار از زيبايي شناسي ادبي، و گرايش هاي بازگشت به زادبوم از طرف زني فرهيخته و پرورش يافته در فرهنگ غرب، از ويژگي هاي كتاب «آقاجان شازده» است. نويسنده اين خاطرات كه از يك خانواده معروف و قديمي است، با پيگيري هاي پدربزرگش، «آقاجان شازده»، در نوجواني (دهه 50 ميلادي) به انگلستان و بعدها به سويس مي رود تا زير نظر نويسنده نامدار «سيد محمد علي جمالزاده» به «تحصيلات عاليه» بپردازد. و اما «آقاجان شازده» يا «معتمدالدوله»، پسر دردانه «ظل السلطان»، فرزند ارشد «ناصرالدين شاه» بود. «آقاجان شازده» به تحصيل فرزندان و نوه هاي خود توجه زيادي نشان مي داد و تا حد استبداد راي، آنها را به اجراي فرامين آموزشي خود وا مي داشت. نكته هاي طنزآميز و شوخ طبعي راوي كتاب، آن را خواندني كرده است. نقل خاطره كتك خوردن پدر نويسنده از دست زنان برهنه درون حمام و يا تغيير شكل پيشخدمت و راننده «آقاجان شازده» پس از مرگ، نمونه هايي از توانايي داستان پردازي نويسنده است.
<strong>كيميا خاتون، دختر رومي</strong>
نويسنده: موريل مائو فرويترجمه: مهران قاسميمقدمه: سعيده قدس، غلامرضا خاكي320 ص، تهران: نشر ثالث، 1386، چاپ اول
اين كتاب، سرگذشت زندگي «كيميا خاتون»، دختر «مولانا جلال الدين بلخي»، شاعر و عارف بزرگ ايران است. «كيميا» كه پرورش يافته محيط و خانه «مولانا» است، در جواني و به خواسته «شمس تبريزي»، مرشد و معلم «مولانا» و به خواست پدر، همسر «شمس» مي شود. عليرغم جواني و اختلاف سن زياد با «شمس»، او به اين پير آگاه دل مي سپارد و بانوي خانه «شمس» مي گردد. افسوس كه «شمس» دير نمي پايد... نويسنده اين كتاب، با تفحص در متون و مدارك تاريخي، داستان شگفت آور زندگي «كيميا خاتون» را از كودكي به تصوير كشيده است.
<strong>زناني كه با گرگ ها مي دوند</strong>
نويسنده: كلاريسا پينكولا استسمترجم: سيمين موحد649 ص، تهران: انتشارات پيكان، 1386، چاپ دوم
در درون هر زني، نيروي قدرتمندي زندگي مي كند؛ سرشار از بصيرت، شور، خلاقيت و دانش بي زمان. او همان «زن وحشي» است كه طبيعت غريزي زنان را نمايندگي مي كند. اما اين موجود در حال انقراض است. دكتر كلاريسا پينكولا استس، در كتاب «زناني كه با گرگ ها مي دوند»، با استفاده از گنجينه غني داستان هاي اساطيري، كهن الگوها، افسانه هاي پريان و قصه هاي ملل، راه اتصال مجدد به اين نيروي قدرتمند و سالم طبيعت غريزي زنان را نشان مي دهد. دكتر استس در اين كتاب، براي توصيف روح و روان زنان، ادبيات جديدي خلق كرده است.
<strong>تيمسار شاهنشاهي در خدمت كا. گ. ب</strong>
نويسنده: خسرو معتضد872 ص، جلد تهران: نشر البرز، 1386، چاپ اول
سرلشكر «احمد مقربي»، از اميران برجسته ارتش شاهنشاهي بود كه از سال هاي دهه بيست تا سال 1356 خورشيدي، به جاسوسي براي «كا. گ. ب» در ايران پرداخت و اطلاعات محرمانه و طبقه بندي شده مهمي را در اختيار روس ها گذاشت. او سرانجام در پاييز 1356 به جرم جاسوسي دستگير و تيرباران شد. كتاب حاضر، شرح زندگي و فعاليت هاي چند جانبه اين افسر ارتش شاهنشاهي است.
<strong>قلندريه در تاريخ (دگرديسي هاي يك ايدئولوژي)</strong>
نويسنده: محمد رضا شفيعي كدكني656 ص، تهران: انتشارات سخن، 1386، چاپ اول
جنبش «قلندريه»، چنان كه در اين كتاب خواهيم ديد، يك جنبش چند ساحتي است. با يك نگاه منشوري مي توان در آن رنگ هاي بيشماري ديد: از مزدك گرايي و آيين هاي ايراني كهن گرفته تا راه و رسم جوانمردي و عياري و فتوت، تا عناصري از آيين خرم دينان تا انديشه هايي از گنوستيسيسم و عرفان اسلامي در صورت مكتب ملامتيان نيشابور تا گرايش هاي قرمطيانه و شيعي و حروفي و اهل حق.«قلندريه» از يك سو با ثروت هاي بزرگ و تعدد زوجات و نظام برده داري و قتل نفس و تباه كردن طبيعت مخالف بودند و از سويي ديگر، و در دوراني ديگر، جز به دريوزه و گدايي، به كار نمي پرداختند. ما نمي دانيم كه مفهوم «قلندر» و «قلندري» در تاريخ چند هزار مصداق داشته و هر كدام از اين مصاديق در درونشان چه مي گذشته و در پهنه بيكران جغرافياي ايران بزرگ، و از قرن هفتم به بعد در جهان اسلام، اينان به چه آرماني دعوت مي كرده اند. ما تنها از سخناني كه دشمنان ايشان درباره ايشان گفته اند آگاهي داريم كه مجموعه اي از دشنام ها و تهمت ها است: خرمي گري، مزدكي گري، الحاد، كفر، زندقه و... بي گمان در بعضي از ادوار تاريخي، اينان مردمي در يوزه گر و بي آبرو و منكر تمام ارزش هاي اخلاقي بوده اند و در ادواري، صاحبان اصول و قواعدي در انديشه و نگاه به هستي. مرز ميان اين دو عالم را چگونه بايد ترسيم كرد؟ اسناد موجود براي اين چنين پژوهشي بسندگي ندارد. با اينهمه كتاب «قلندريه در تاريخ» حركتي است براي جستجو در اين راه دراز آهنگ.
<strong>عشق در زمان وبا</strong>
نويسنده: گابريل گارسيا ماركزمترجم: بهمن فرزانه542 ص، تهران: انتشارات ققنوس، 1385، چاپ دوم
اين كتاب، يكي از درخشان ترين آثار «گابريل گارسيا ماركز» است؛ رماني جذاب و تامل برانگيز كه با ترجمه زيبا و روان «بهمن فرزانه»، راز جاودانگي آثار نويسنده را بار ديگر هويدا مي كند.
<strong>هستي و زمان</strong>
نويسنده: مارتين هايدگرترجمه: سياوش جمادي942 ص، تهران: انتشارات ققنوس، 1386، چاپ اول
گفته اند كه «هستي و زمان»، مهم ترين شاهكار فلسفي قرن بيستم است. آن را به بمبي در عالم فلسفه مانند كرده اند. گفته اند كه حتي منتقدانش از تاثيرش در امان نمانده اند. گفته اند كه اين كتاب استوارترين ستون هاي سنت متافيزيك غرب را به لرزه در آورده است... مرجع اصلي ترجمه حاضر از اين اثر دوران ساز فلسفي، چاپ هجدهم متن آلماني «هستي و زمان» است كه در سال 2001 ميلادي به وسيله انتشارات Max Niemeyer در شهر توبينگن آلمان منتشر شده است. چه در پانوشت ها و چه در واژه نامه، در برابر اصل آلماني واژه ها، معادل انگليسي آن ها نيز آمده است. ترجمه«هستي و زمان» از متن آلماني، با دو ترجمه انگليسي آن مقابله شده است: يكي ترجمه مشترك «جان مك كواري» و «ادوارد رابينسون» و ديگري ترجمه «جون استمبو». اين دو ترجمه هر دو بر اساس چاپ هفتم «هستي و زمان» انجام گرفته اند.
<strong>تاملي درباره ايران، جلد دوم: نظريه حكومت قانون در ايران</strong>
نويسنده: سيد جواد طباطبايي729 ص، تبريز: انتشارات ستوده، 1386، چاپ اول
اين كتاب، بخش دوم از جلد دوم مجموعه «تاملي درباره ايران» است كه بخش نخست آن پيش تر با عنوان فرعي «مكتب تبريز و مباني تجدد خواهي» منتشر شده بود. در اين بخش نيز، نويسنده توجه ويژه اي به آشكار شدن نشانه هاي بحران در نظام خودكامه، تكوين نطفه آگاهي ملي و تاريخ پديدار شدن مفاهيم نوآيين و تحول آن ها كرده و كوشيده است اين وجه مهم از تاريخ معاصر ايران را كه با اصلاحات «عباس ميرزا» در دارالسلطنه تبريز آغاز شده بود دنبال كند. كتاب شامل نه فصل با اين عناوين است:1- بحران خودكامگي و بسط آگاهي نوآيين، 2- بحران آگاهي و پديدار شدن مفاهيم نوآيين، 3- نظريه اصلاح ديني، 4- نخستين رساله در اصلاح نظام حقوقي، 5- ديدگاه هاي نو در انديشه سياسي، 6- ديدگاه هاي نو در انديشه اقتصادي، 7- نظريه مشروعه خواهي اهل ديانت، 8- نظريه مشروطه خواهي اهل ديانت، 9- ميرزاي نائيني و نظريه مشروطيت ايران.
<strong>آراء و عقايد سيد احمد فرديد (مفردات فرديدي)</strong>
نويسنده: سيد موسي ديباج460ص، تهران: نشر علم، 1386، چاپ اول
در اين كتاب، مجموعه اي از انديشه ها و عقايد «سيد احمد فرديد»، به وسيله يكي از شاگردان قديمي او كه اكنون استاد فلسفه در دانشگاه تهران است، گردآوري و تدوين شده. «فرديد» اگر چه از تاثيرگذارترين و بحث انگيزترين متفكران ايران معاصر بود و شخصيت هاي بسياري را در دوره هاي گوناگون تحت تاثير انديشه هاي خود قرار داد، اما كتاب و نوشته اي در باب عقايدش، از خود به جاي نگذاشت؛ تا آنجا كه منتقدينش او را «فيلسوف شفاهي» خواندند. درباره كتاب «آراء و عقايد سيد احمد فرديد» و انگيزه نگارش آن، نويسنده در مقدمه اين اثر، اشارتي دارد كه خواندني است:[در جواني توفيق مرا يار بود تا به مدت ده سال پيوسته در محضر سخن ايشان (فرديد) باشم و از ايشان بسيار فرآموزم. اين نوشته كه عصير مايه سخنان اوست حاصل مصاحبت ها و مراودات و محاضرات آن زمان است… اين سخنان از زبان او به نحو ارتجالي بيان شده است و پراكندگي در اظهارات وي كم نيست، بي نظم و نسق و بي هيچ هماهنگي پيشيني بيان شده است و من سعي در پاسخ خواسته دانشوران و دوستان بر آن نموده ام تا اين گفتارهاي پراكنده را در ضمن مقولات مجامعي فراهم آورم…]
<strong>و ديگران</strong>
نويسنده: محبوبه ميرقديري216 ص، تهران: انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، 1386، چاپ چهارم
اين رمان زيبا و خواندني، برنده جايزه «مهرگان ادب»، به عنوان رمان برگزيده سال 1385 است. راوي آن زني است كه براي انجام عمل جراحي زنانه در بيمارستاني بستري است. او سال ها پيش، مخفيانه با مردي متاهل دوستي و رابطه مي گيرد؛ مردي كه اكنون سال ها از مرگش مي گذرد. راوي به طور اتفاقي، «زينت»، همسر مرد محبوب در گذشته اش را در بيمارستان مي بيند و با پرس و جو از پرستاران و خدمه بيمارستان در مي يابد كه «بهار»، دختر «زينت»، آبستن است. ديدن «بهار» و «زينت» كه راوي را نمي شناسند، براي زن، يادآور «آن مرد» و شيريني ها و بيشتر تلخي هاي گذشته است. سرتاسر رمان به صورت تك گويي دروني روايت مي شود؛ تك گويي كه از لحاظ بازده زماني، يك روز پيش و چند روز پس از عمل جراحي راوي را در بر مي گيرد. زن در درون خود، گاه «آن مرد» و گاه «ريحانه» دوست دوران كودكي اش و بيش از همه «زينت» را مخاطب قرار مي دهد و از اين طريق، روابط پنهاني خود با شوهر «زينت»، شادي هاي زودگذر، دلهره هاي طولاني، حسادت ها، عقده ها و گاه خاطرات دوران كودكي اش را باز مي گويد.
<strong>فيلم هاي روز سينماي جهان</strong>
<strong>مه The Mist</strong>
نويسنده و کارگردان: فرانک دارابانت. موسيقي: مارک ايشام. مدير فيلمبرداري: ران اشميت. تدوين: هانتر ام. ويا. طراح صحنه: گرگوري ملتون. بازيگران: تامس جين[ديويد درايتون]، مارشيا گي هاردن[خانم کارمودي]، لوري هولدن[آماندا دامفرايز]، آندره برافنر[برنت نورتون]، توبي جونز[اليو]، ويليام سدلر[جيم گروندين]، جفري د مون[دان ميلر]، فرانسس استرنهاگن[ايرنه]، الکسا دوالس[سالي]، ناتان گمبل[بيلي]. 127 دقيقه. محصول 2007 آمريکا. نام ديگر: Stephen King's The Mist. نامزد جايزه بهترين بازيگر خردسال يا نوجوان/ناتان گمبل از مراسم هنرمندان جوان.
ديو درايتون که به همراه همسر و پسرش بيلي در ويلايي کنار درياچه زندگي مي کند، فرداي شبي توفاني متوجه مه روي درياچه مي شود. وقتي با همسايه اش برنت نورتون و پسرش براي خريد به شهرک بريجتن مي روند، مردي سراسيمه با صورتي زخم وارد سوپر مارکت شده و از وجود چيزي خطرناک درون مه در حال گسترش خبر مي دهد. مه به سرعت شهر را فرا مي گيرد و مشتريان داخل سوپر مارکت در آنجا به دام مي افتند. ابتدا همه به اين باور مي رسند که به دليل نزديکي پايگاه نظامي اين مه احتمالاً از انفجار مخزن ماده اي شيميايي حاصل شده است. اما زني به نام مارمودي که باورهاي مذهبي سفت و سختي دارد، معتقد است اين مه از علائم واقعه اي آخر زماني براي تنبيه اهالي است. وقتي ديو به همراه چند نفر ديگر براي کنترل ژنراتور برق فروشگاه وارد انبار پشتي آن مي شوند، ديو متوجه صدايي نعره مانند از خارج ساختمان مي شود. بر اثر اصرار بي مورد ديگران، براي درک منبع صدا در انبار را باز مي کنند. فرجام اين کار وارد شدن بازوهايي غول پيکر متعلق به جانوري ناشناخته و کشته شدن يکي از کارکنان جوان فروشگاه است. هنوز کمتر کسي به وجود موجودات خطرناک در بيرون از فروشگاه باور دارد، اما زماني که سوپر مارکت مورد هجوم حشرات غول آسا قرار مي گيرد اجباراً مي پذيرند. خانم کارمودي که حمله حشرات را نيز جزئي از پيشگويي کتاب مقدس مي دادند، ابتدا با هشدار دادن و سپس با موعظه افرادي را به دور خود جمع و تحريک مي کند. زماني که ديو و چند نفر ديگر براي آوردن دارو و لوازم پانسمان از سوپر مارکت خارج مي شوند، تحريک ها به اوج مي رسد. خانم کارمودي عقيده دارد براي رهايي از بلايي که بر سرشان نازل شده، بايد قرباني بدهند و اين فرد کسي نيست جز پسر ديو درايتون....
<strong>چرا بايد ديد؟</strong>
فرانک دارابانت متولد 1959 مون بليه، فرانسه است. اما آمريکايي تبار است و شهرتي نيک در سينماي هاليود دارد و محبوبيتي معقول در ميان نويسندگان، منتقدان سينمايي و تماشاگران ايراني دارد. ريشه اين شهرت و محبوبيت فيلم رهايي از شاوشنگ/رستگاري در شاوشنک است که از فيلم هاي مهم ژانر زندان در دهه 1990 محسوب مي شود.
دارابانت با فيلمنامه هاي ترسناک مانند قسمت سوم کابوس در خيابان الم، مگس 2، حباب و سريال اينديانا جونز جوان آغاز کرده و بعدها تهيه کنندگي و کارگرداني را به کارنامه خود افزوده است. دومين فيلمش مسير سبز نيز با استقبال متوسط تماشاگران روبرو شد، اما بعد از شکست فيلم The Majesticدر 2001 تا امروز فيلم ديگري نساخته بود. مه بعد از شش سال وقفه بازگشتي قدرتمندانه به هر سه حيطه کاري است. دارابانت که تا امروز سه بار نامزد دريافت اسکار شده، هم اکنون در حال بازسازي فيلم فارنهايت 451 تروفو است که در سال 2009 به نمايش در خواهد آمد.
مه حاصل همکاري يا بهتر بگوييم اقتباس مجدد او از نوشته هاي دوستش استيون کينگ است. مه از معروف ترين رمان کوتاه[novella] کينگ است که در سال 1980 منتشر شد. دارابانت جز پايان تيره اي که به داستان افزوده، سعي کرده اقتباسي بسيار وفادارانه از رمان کينگ ارائه دهد و مي توان گفت يکي از بهترين و موفق ترين اقتباس ها از داستان هاي کينگ را ساخته است. اقتباس 18 ميليون دلاري دارابانت تا هفته گذشته بيش از 25 ميليون دلار در گيشه در آمد داشته که بر اين مبلغ افزوده خواهد شد. مه يکي از بهترين فيلم هاي ترسناک سال هاي اخير است که قدرت هراس انگيز خود را نه از موجودات غريب و گاه عظيم الجثه خود، بلکه از رفتار آدم ها مي گيرد. ترسناک ترين شخصيت فيلم خانم کارمودي است. نماينده باورهاي خرافي و مذهبي که ايده قرباني کردن پسر درايتون را به مشتريان سوپر مارکت تلقين مي کند و زماني که با گلوله اي در پيشاني مي ميرد، تماشاگر براي هميشه نفسي به راحتي مي کشد. شنيدن سخنان زهرآگين او خوف انگيزتر از ديدار هيولاي غول پيکر پايان فيلم است و تصميم به کشتن بازماندگان توسط درايتون در اثر نوميدي در آخر فيلم تلخ تر از همه بلاهايي که بر سرشان آمده است. تم پس زمينه فيلم خلق فاجعه توسط خود بشر است. ازمايش هاي مشکوک ارتش سبب خلق اين جانوران مهلک شده و تاوان سنگيني توسط اهالي براي اين آزمايش هاي احمقانه پرداخته مي شود. تماشاي فيلم استادانه مه در ميان خيل آثار خونريز ترسناک شرقي و غربي زنگ تفريح جانانه اي است. مي توان گفت که دارابانت و مه و صد البته استيون کينگ قادر به ترميم آبروي رفته اين ژانر شده اند. شما چي فکر مي کنيد؟ژانر: درام، ترسناک، علمي تخيلي، مهيج.
<strong>غير قابل رديابي Untraceable</strong>
کارگردان: گرگوري هابليت. فيلمنامه: رابرت فايولنت، مارک برينکر، آليسون برنت بر اساس داستاني از رابرت فايولنت و مارک برينکر. موسيقي: کريستوفر يانگ. مدير فيلمبرداري: آناستاس ان. ميکوس. تدوين: ديويد روزنبلوم. طراح صحنه: پل ايدس. بازيگران: دايان لين[جنيفر مارش]، بيلي برک[کارآگاه اريک باکس]، کالين هنکس[گريفين دوود]، جوزف کراس[اوئن رايلي]، مري بث هرت[استلا مارش]، پيتر لويس[ريچارد بروکز]، تايرون جيوردانو[تيم ويلکز]، پرلا هني جاردين[آني هسکينز]، تيم د زارن[هربرت ميلر]. 100 دقيقه. محصول 2008 آمريکا. نام ديگر: Streaming Evil.
جنيفر مارش مامور مخفي در بخش ويژه کنترل جرائو اينترنتي و رسانه اي کار مي کند. جنيفر مادري مجرد است که با دختر و مادر خود زندگي مي کند. يک روز با انتشار سايتي به نام "با من بکش/Kill With Me" که به شکل زنده مراحل کشته شدن گربه اي کوچک را نشان مي دهد، پي به وجود شخصي خطرناک در پشت اين ماجرا مي برد. اما هشدارهاي او را کسي جدي نمي گيرد، چون جان يک گربه هيچ ارزشي ندارد. مدت کوتاهي بعد، تصاوير مردي نگون بخت از همين سايت پخش مي شود. در عرض چند ساعت آتي، قرباني در برابر چشمان مردم به قتل مي رسد و رقم بازديد کنندگان سايت هر لحظه افزايش مي يابد. رديابي سايت و محل پخش تصاوير تقريباً غير ممکن است. چون قاتل داراي دانش وسيع در زمينه رايانه و اينترنت بوده و تمام محک کاري هاي لازم راانجام داده است. تلاش هاي مارش براي قانع کردن رئيس خود براي تقاضاي کمک از مسئولين امنيت ملي کشور به نتيجه نمي رسد. قاتل سريالي اين بار براي کشتن سومين قرباني خود راهي بديع انتخاب کرده تا تماشاگران سايت خود را با خويش همراه سازد. قرباني به صندلي بسته شده و در اطراف وي لامپ هاي گرمازاي قوي قرار دارد، و با افزوده شدن هر بيننده به سايت يکي از لامپ ها روشن شده و قرباني در برابر چشمان بينندگان کباب مي شود. جنيفر و همکارش گريفين تحقيقات را دنبال مي کنند، غافل از اين که هدف بعدي قاتل خود آنها هستند. گريفين به دام مي افتد و در برابر چشمان جنيفر و ميليون ها بيننده سايت درون محفظه اسيد جان مي بازد. اما قبل از مرگ پيامي به شکل مورس با باز و بسته کردن پلک چشم هايش براي جنيفر مي فرستد. جنيفر موفق به کشف هويت قاتل مي شود، اما قبل از دستگيري خود به دام قاتل مي افتد...
<strong>چرا بايد ديد؟</strong>
گرگوري کينگ هابليت متولد 1944 ابيلين تگزاس در دانشگاه UCLA درس خوانده و بعدها با سمت دستيار تهيه کننده وارد تلويزيون شده است. از دهه 1980 با ساختن سريال هاي Hill Street Blues و LA Law شروع به کارگرداني کرده است. در 1996 با ساختن Primal Fear وارد سينما شده و بعدها فيلم هاي Fallen، فرکانس و نبرد هارت را ساخته است. اما سابقه وي در تلويزيون درخشان تر ا سينما بوده و تا امروز 10 جايزه امي[اسکار تلويزيوني] دريافت کرده است. آخرين فيلمي که از وي به نمايش در آمد خدشه نام داشت که 3 سال پس از فيلم موفق تلويزيوني. NYPD 2069 در اوايل سال گذشته و پيش از فيلم فعلي پخش شد.
فيلم 35 ميليون دلاري غير قابل رديابي در قالب فيلمي مهيج به پديده اي نو مي پردازد: جرائم اينترنتي يا خلاف کاران دنياي مجازي که به شکلي دقيق در قالب تريلري خوش ساخت قرار است به خورد بيننده داده شود. هابليت به عنوان يک کارگردان متوسط تمامي سعي خود را کرده و فيلمي خوش ساخت تر از اثار پيشين خود فراهم کرده است. جدا از بداعت جرم، قابل ژانري فيلم پر از کليشه هاست و اي کاش نبود[يعني اگر مارش و گريفين قرباني نمي بودند، حاصل کار فيلم بهتري بود].
قاتل فيلم يک آدمکش سريالي است که انگيزه اش تنها لذت بردن تماشاي مرگ قربانيان نيست. بلکه در صدد گرفتن انتقام از کساني است که شاهد خودکشي پدرش بوده اند و با بي تفاوتي آن را نظاره کرده اند. او تماشاگران را متهم به همدستي در مرگ او مي کند و بعدها با شراکت دادن بازديدکنندگان سايت مرگبارش در قتل انسان ها وجدان جامعه را به چالش مي طلبد. راه حلي منحط که نتيجه اي معقول از آن حاصل مي شود. تماشاگر و مارش با ديدن تعداد بازديدکنندگان سايت که هر لحظه بر ان افزوده مي شود، خود را با جامعه اي تشنه خون و روان پريش مواجه مي بينند. جامعه و انسان هايي که در پايان با مرگ مغز متفکر و طراح اين جنايت ذره اي از تمايل شان به خون ريختن و نابودي همنوع کاسته نمي شود. به نظرم ديدن سوال هراس آور يکي از بازديدکنندگان سايت در پايان فيلم[جدا از مکانيسم خلق هيجان آن تا اين لحظه 28 ميليون دلار نصيب تهيه کننده کرده] که چگونه مي شود اين فيلم را دانلود کرد، ارزش وقت و پولي که صرف ديدار غير قابل رديابي شود را دارد. و اگر مي خواهيد بدانيد که آيا مي توان با اينترنت آدم کشت، غير قابل رديابي را ببينيد! ژانر: جنايي، مهيج.
<strong>سرقت بانک The Bank Job</strong>
کارگردان: راجر دانلدسون. فيلمنامه: ديک کلمنت، ايان لا فرنيس. موسيقي: جي. پيتر رابينسون. مدير فيلمبرداري: مايکل کولتر. تدوين: جان گيلبرت. طراح صحنه: گاوين بوکت. بازيگران: جيسوت استيهم[تري ليدر]، سافرون باروز[مارتين]، استفان کمپبل مور[کوين]، دانيلي ميز[ديو]، جيمز فالکنر[گاي سينگر]، الکي ديويد[بامباس]، مايکل جيبسون[ادي]، ريچارد لينترن[تيم اورت]، دان گالاگر[جرال پايک]، ديويد سوشه[لو ووگل]، پيتر د جرزي[مايکل ايکس]، هتي موراهانخگيل بنسون]. 110 دقيقه. محصول 2008 انگلستان. نام ديگر: Baker Street، D-Notice.
تري ليدر صاحب يک گاراژ کوچک که به خريد و فروش اتومبيل اشتغال دارد، دچار گرفتاري مالي است و تحت فشار قرار دارد. در همين زمان سر و کله مارتين پيدا شده و از تري مي خواهد تا در يک کار با او همراهي کند. و اين کار چيزي نيست جز سرقت صندوق امانات يک بانک ليدز در خيابان بيکر. تري گروهي از تبهکاران را گرد آورده و ترتيب کار بانک را مي دهند. حين سرقت تري متوجه مي شود که مارتين نظر خاصي به يکي از صندوق دارد. داخل صندوق که متعلق به تروريستي سياه پوست به نام مايکل ايکس است، عکس هايي رسوايي برانگيز يکي از اعضاي خانواده سلطنتي قرار دارد و مايکل به وسيله آن دولت انگلستان را تحت فشار قرار داده است. سرقت با موفقيت انجام مي شود، اما تري خبر ندارد که اين دزديبا حمايت مامورين MI5 انجام شده و مارتين نيزمامور همين سازمان است. اما به سرقت رفتن صندوق امانات مردي به نام لو ووگل-از بزرگان دنياي تبهکاران لندن- که در آن دفترچه اي حاوي اسامي تمام مامورين فاسد و رشوه بگير پليس قرار دارد، پاي او و افراد جنايتکارش را به ميان مي کشد. حال بايد تري جان خود و اعضاي خانواده اش را از چنگ دو نيروي متخاصم نجات دهد...
<strong>چرا بايد ديد؟ </strong>
راجر دانلدسون متولد 1945 بالارت استراليا نامي آشناست. از 20 سالگي به نيوزيلند مهاجرت کرده و در سينماي آن کشور صاحب نام است. اولين فيلمش Sleeping Dogs در 1977 اولين فيلم نيوزيلندي بود که شانس نمايش در سينماهاي امريکا را پيدا کرد. با فيلم The Bounty در 1984 شهرتي بين الملي يافت، اما نتايج حضورش رد سينماي تجاري هاليوود از اواخر دهه 1980 چندان موفق آميز نبود. بعد از موفقيت نسبي راه گريزي نيست در 1987، شکست همه جانبه کوکتل در سال بعد، بازسازي ناموفقش از گريز سام پکين پا در 1994 يا فيلم کم رومق قله دانته در ژانر سينماي فاجعه باعث شد تا با احتياط بيشتري قدم بردارد. دست گرمي اش با تريلر/درام سياسي سيزده روز در سال 2000 بعدها به خلق تريلر خوش ساخت مامور جديد/ The Recruit منتهي شد و دو سال قبل موفق ترين فيلمش سريع ترين ايندين دنيا را در نيوزيلند کارگرداني کرد.
سرقت بانک يا به زبان خودماني ساختن کار بانک يک نمونه خوش ساخت از سينماي گانگستري بريتانياست. نمونه اي به روز که مي تواند يادآور دوران خوش کارتر را بگيريد يا کار ايتاليايي باشد. مزيت اين فيلم در مقايسه با اثار پيشين خود اتکا به داستاني واقعي است که در 11 سپامبر 1971 رخ داده است. سرقتي که پول هاي و اشياي گران قيمت به يغما رفته طي آن هرگز کشف نشد. داستان به شکلي وفادارانه ضعف دستگاه پليس[که توسط يک اپراتور راديو به نام رولندز که تصادفاً مکالمات دزدهاي داخل بانک و نگهبان بيرون ساختمان را شنيده، در جريان سرقت قرار مي گيرند]، فساد شديد موجود در آن، فساد در ميان اعضاي خانواده سلطنتي، دنياي تبهکاران لندن و.... ترسيم و پرونده اي را در برابر چشمان تماشاگران بازسازي کرده که پليس سال هاي سعي در مخفي نگهداشتن آن داشت. تهيه کننده از داشتن منبع موثق اطلاعاتي-جورج مک ايندو- سخن گفته و اين که عکس هاي رسوايي برانگيز به شاهزاده مارگرت تعلق داشته است. شخصيت مايکل ايکس[که پرونده واقعي وي تا سال 2054 غير قابل دسترسي براي عموم است] نيز بر اساس اطلاعات همين منبع پرداخته شده است. اما شخصيت مارتين را بيشتر زاييده تخيلي مي دانند که همين از سنديت فيلم اندکي مي کاهد.
منتقدان انگليسي زبان به تحسين فيلم گشوده اند که دليل آنها پرداخت خوب دانلدسون از مراحل سرقتو فصل نفس گير پاياني آن است. فيلم که با سرمايه اي 20 ميليون دلاري ساخته شده، فقط در هفته اول نمايش خود نيمي از اين مبلغ به چنگ آورده است. نقطه قوت فيلم بازي جيسون استيتهم و سافرون باروز است. استيتهم توانسته در کمتر از يک دهه تبديل به بازيگر قابل اطمينان فيلم هاي اکشن و پليسي با تبار بريتانيايي و لهجه کاکني شود. از کاريزماي او هر چه بگويم، کم است. در يک کلام لايق ميراثي است که امثال مايکل کين براي او به جا گذاشته اند. اگر مدت هاست فيلم خوش ساختي در ژانر سرقت نديده ايد، به تماشاي ساخته شدن کار اين بانک برويد!ژانر: مهيج.
<strong>توطئه Conspiracy</strong>
کارگردان: آدام مارکوس. فيلمنامه: آدام مارکوس، دبرا ساليوان. موسيقي: سيوجين نام. مدير فيلمبرداري: بن وينستون. تدوين: اريک ال. بيزون. طراح صحنه: را آرانکيو پارين. بازيگران: وال کيلمر[ويليام مک فرسون]، گري کول[رودس]، جنيفر اسپوزيتو[جوآنا]، جي جابلونسکي[معاون کلانتر فاستر]، گرگ سرانو[ميگل سيلوا]، استيسي ماري واردن[کارلي]، کريستوفر گرام[ئي. بي. ]، راب رامونک[کلانتر باک]. 90 دقيقه. محصول 2008 آمريکا.
ويليام مک فرسون، عضو گروه ويژه تفنگداران دريايي آمريکا در جنگ عراق يک پاي خود را از دست داده و دچار ناراحتي روحي توام با سر دردهاي شديد شده است. مدتي پس از ترخيص از ارتش پيامي تلفني از دوست مکزيکي تبار خود در آريزونا دريافت مي کند که او را به کمک مي طلبد. مک فرسون به اريزونا مي رود و با زحمت شهرک مرزي کوچک محل اقامت دوستش را پيدا مي کند. اما هيچ کس دوست او را نمي شناسد. هيچ کس حاضر به راهنمايي او نيست و تقريباً همه اهالي از ورود او ناراحت هستند. پس از کرايه اتاقي در تنها هتل شهر، مک فرسون با ديدن شواهدي در مي يابد که دوستش ناپديد شده است. به زودي مشخص مي شود که تمام مامورين پليس حکم دست راست مردي ثروتمند را دارند که شهر را بازسازي کرده و در واقع مالک شهر محسوب مي شود. کلانتر و مامورين او با توطئه چيني مک فرسون را دستگير و زنداني مي کنند. ارباب مقتدر شهر به ديدار وي مي آيد و پس از درک بي نتيجه بودن تهديد و تطميع مک فرسون او را به دست مامورين فاسد پليس مي سپارد تا به قتل برسانند. اما مک فرسون مي گريزد و با کمک گرفتن از جوآنا و دوستان مکزيکي او پس از يافتن مدارکي دال بر مجرم بودن مامورين پليس و ارباب شهر شروع به مبارزه با آنها مي کند....
<strong>چرا بايد ديد؟ </strong>
آدام مارکوس متولد 1968 وست پورت کانکتيکات آمريکاست. دانش آموخته دانکشده هنر Tisch دانشگاه نيويورک است. نويسندگي، بازيگري و کارگرداني را در سال 1993 با فيلم جيسون به جهنم مي رود: جمعه نهايي آغاز کرد. دومين فيلمش روزهاي برفي را شش سال بعد ساخت که تنها نقطه روشن کارنامه وي تاکنون به شمار مي رود. توطئه سومين فيلم او پس از وقفه اي 9 ساله است.
اگر بخواهم فيلم را در يک جمله نقد کنم، خواهم گفت: رمبو در بلک راک...بله، درست حدس زده ايد تلفيق ناشيانه اولين خون و روز بد در بلک راک که هر دو از فيلم هاي مهم تاريخ سينما هستند منجر به توليد فيلم زير متوسط و کليشه اي شده که تنها مي تواند نوجوانان را براي کرايه کردن دي وي دي آن تشويق کند. آن هم به ضرب و زور حضور وال کيلمر که بدجوري در سراشيبي سقوط افتاده و پذيرفته در محصولي چنين بي قدر و قيمت بازي کند. البته فيلم در ظاهر به موضوعي واقعي-کارگران مکزيکي- اشاره دارد و همين امر سبب شده تا فرماندار نيو مکزيکو نيز جلسه اي مطبوعاتي در معرفي فيلم ترتيب بدهد. شخص وال کيلمر نيز که در همين منطقه زندگي مي کند و مزرعه اي 6 هزار هکتاري دارد، بي هيچ چشم داشتي آن را در اختيار اکيپ فيلمبرداري قرار داده است. اما ان چه که از خرج 8 ميليون دلار پول بي زبان حاصل شده، يک توطئه آبکي است و ديگر هيچ!
توصيه اي براي تماشاي اين فيلم نمي کنم. چون براي فيلم بازها و دوستداران سينما همه حوادث فيلم آن قدر اشنا و بديهي است که ارزش تلف کردن وقت را ندارد. شايد به همين خاطر است که در آمريکا نيز فيلم مستقيماً روي دي وي ديپخش شده است. ژانر: درام.
<strong>اسب آبي: حماسه اعماق The Water Horse: Legend of the Deep</strong>
کارگردان: جي راسل. فيلمنامه: رابرت نلسون جيکابزبر اساس کتاب ديک کينگ اسميت. موسيقي: جيمز نيوتون هاوارد. مدير فيلمبرداري: اليور استاپلتون. تدوين: مارگ وارنر. طراح صحنه: توني باروف. بازيگران: اميلي واتسون[آن مک مارو]، الکس اتل[انگوس مک مارو]، بن چاپلين[لوئيس موبري]، ديويد موريسي[سروان هميلتون]، پيريانکا زي[کريستي مک مارو]، مارشال نايپر[گروهبان استرونک]، جوئل تابک[گروهبان واکر]، ارول شند[ستوان ورمزلي]، براين کاکس[انگوس پير]. 111 دقيقه. محصول 2007 آمريکا، انگلستان.
ميانه جنگ جهاني دوم، سواحل اسکاتلند. انگوس مک مارو به همراه خواهرش کريستي و مادرش آن در ساختمان اربابي لرد کيلين زندگي مي کنند. مادر انگوس خدمتکار و پدرش که به جنگ رفته، قبلاً مباشر اين عمارت بوده اند. الکس روزي هنگام گردش در سواحل Loch Ness تخم بزرگي يافته و به خانه مي برد. به زودي حيواني عجيب سر از اين تخم برمي آورد. الکس او را کروزو ناميده و سعي مي کند مخفيانه از ان نگهداري کند. اما به زودي سر و کله گروهي از افراد ارتش سلطنتي به فرماندهي سروان هميلتون به آنجا مي رسند. هميلتون حامل نامه اي از لرد کيلين خطاب به آن مک ماروست. در نامه از او خواسته شده تا ترتيب اقامت هميلتون و افسران وي در عمارت اربابي را تا اطلاع ثانوي بدهد. چون هميلتون و افرادش که متعلق به هنگ توپخانه هستند، بايد پايگاهي مشرف به درياچه-که گمان مي رود زير دريايي هاي آلماني از آن سو قصد حمله به خاک بريتانيا را داشته باشند-احداث و در آنجا ايفاي وظيفه کنند. همزمان نوکر تازه عمارت به نام لوئيس موبري از راه مي رسد. با وارد شدن او و افراد هميلتون، الکس بايد بيشتر مراقب کروز باشد. چون روز به روز با سرعتي شگفت در حال بزرگ شدن است. او و خواهرش به زودي راز وجود کروزو را ناچار با موبري در ميان گذاشته و از حمايت او برخوردار مي شوند. اما هميلتون که به آن نظر دارد، از رابطه دوستانه به وجود آمده ميان موبري و فرزندان آن خشنود نيست. آن که نيز که هنوز راز کشته شدن همسرش را با کودکان خود در ميان نگذاشته، احساس نياز به يک تکيه گاه عاطفي دارد، اما به زودي در مي يابد هميلتون انتخابي نامناسب است. الکس به توصيه موبري، کروز را ناچار در درياچه رها مي کند. اما به زودي حوادثي به وقوع مي پيوندد که شايعه وجود جانوري عظيم و خطرناک در درياچه در ميان اهالي مي پيچد. فقط الکس، کريستي و موبري مي دانند که کروزو خطرناک نيست. ولي لحظه اي فرا مي رسد که افراد توپخانه هميلتون کروزو را زير آتش سنگين خود قرار مي دهند...
<strong>چرا بايد ديد؟</strong>
جي راسل متولد 1960 نورث ليتل راک ارکانزاس آمريکاست. از دانشگاه کلمبيا در رشته فيلمنامه نويسي و کارگرداني فارغ التحصيل شده است. اولين فيلمش به نام آخر خط را در 1988 ساخت و از مستند سازهاي ثابت شبکه ديسکاوري، فاکس، سي بي اس و پي بي اس است. اما فيلم هاي بلند سينمايي اش بيشتر محصولاتي فانتزي يا خانوادگي براي کودکان و نوجوانان هستند. مانند سگ من اسکيپ[2000] برنده جايزه نقره از جشنواره جيفوني، Tuck Everlasting[2002] و همين آخري که آن را بعد از اکيپ آتش نشاني 49 کارگرداني کرده است. مي شود اسب آبي: حماسه اعماق را کامل ترين و موفق ترين اثر وي تا امروز دانست. يک فيلم 45 ميليون دلاري که تا هفته گذشته در همين ميزان در گيشه به دست آورد، که نشان از موفقيت تقريبي اش دارد.
اسب آبي ستايشي جذاب از تخيلي و فانتزي هاي کودکانه است و دادن جنبه اي اسطوره اي به آن و حتي واقعي مانند ارجاع به ماجراي هيولاي Loch Ness که در برخي فيلم ها به منشاء آن اشاره هايي نيز شده است. فيلمنامه نويس و کارگردان با انتخاب هوشمندانه زمان و مکاني مناسب، قصه فيلم را جلوه اي واقعگرايانه بخشيده و زمينه را براي همدلي ييشتر تماشاگران با شخصيت هاي اثر فراهم کرده اند. لوکيشن هاي فريبنده اسکاتلند در کنار جلوه هاي ويژه اي که براي خلق کروزي شيطان به کار گرفته شده، سهم عمده اي در جذابيت فيلم دارند. همچون فيلم هاي خانواده محور بريتانيايي، بر اهميت حضور پدر تاکيد شده و انگوس به نوعي دست به انتخاب زده و جايگزين مناسب را در قالب موبري تازه وارد مي يابد. اين موضوع در کنار پيام هاي رقيق احساسي فيلم جلوه اي پر رنگ تر دارد، که حاصل کار را از نمونه هاي مشابه آمريکايي متمايزتر مي کند. همين امر مي تواند فروش آن را در آمريکا دچار مخاطره کند. اما بي تامل بايد لقب يکي از هوشمندانه ترين فيلم هاي خانوادگي سال 2007 را نثار اسب آبي کرد. توصيه مي کنم براي دو ساعت هم که شده خود را به دست اين فيلم و دنياي کودکانه اش بسپاريد. ضرر نخواهيد کرد!ژانر: ماجرا، خانوادگي، فانتزي.
<strong>ايرلندي سياه Black Irish</strong>
نويسنده و کارگردان: براد گان. موسيقي: جان فريزل. مدير فيلمبرداري: مايکل فيموجناري. تدوين: آندرئا بوتيگليه رو. طراح صحنه: شارون لوموفسکي. بازيگران: برندان گليسون[دزموند مک کي]، مايکل انگارانو[کول مک کي]، تام گوييري[تري مک کي]، اميلي ون کمپ[کاتلين مک کي]، مليسا ليو[مارگرت مک کي]، مايکل ريسپولي[جويي]، فين کرتين[مربي]. 95 دقيقه. محصول 2007 آمريکا. برنده جايزه تماشاگران و جايزه هيئت داوران جشنواره فلوريدا، برنده بهترين فيلم از جشنواره جکسون هول، برنده جايزه بهترين بازيگر مرد/مايکل انگارانو-بهترين فيلم و بهترين بازيگر نقش مکمل/تيم گوييري از متد فست، برنده جايزه بهترين فيلم از جشنواره نيوپورت بيچ.
اصرار کول مک کي 16 ساله اهل جنوب بوستون براي مستقل شدن، او را در برابر خانواده ايرلندي/کاتوليک خود قرار مي دهد. برادر بزرگ ترش تري وارد دنياي جنايت و مواد مخدر شده، خواهرش کاتلين که آبستن شده، به جايي دور فرستاده مي شود تا مايه شرم ساري خانواده نباشد و دزموند-پدر کول- روزها را با مستي ناشي از الکل و افسوس خوردن سپري مي کند. تنها چيزي که سبب مقاومت کول مي شود علاقه به بيس بال و استعدادش در اين زمينه است. او با وجود بي اعتنايي خانواده اش به توانايي هاي وي، سعي دارد تا قهرمان اين رشته ورزشي شود. براي اين کار تصميم دارد تا به هر قيمتي که شده وارد مسابقات ايالتي شود. تصميمي که زندگي خانواده او را تغيير خواهد داد...
<strong>چرا بايد ديد؟</strong>
براد گان نام آشنايي نيست. اولين تجربه اش در سينما به سال 2006 و نوشتن فيلمنامه شکست ناپذير يا سرسخت براي اريکسون کور باز مي گردد. يک درام زندگي نامه اي/ورزشي درباره وينس پاپل بازيکن تيم Philadelphia Eagles که استقبال تجاري خوبي از آن شد. ايرلندي سياه اولين فيلم او در مقام نويسنده و کارگردان است که مي توان اولين قدم او براي ساختن يک کارنامه موفق هنري به شمار رود. نقدهاي مثبتي که روي فيلم نوشته شده و جوايزي که دريافت کرده، نشان از زايش يک فيلمساز خوش قريحه دارد.
ايرلندي سياه يک فيلم قابل اعتنا از سينماي مستقل آمريکاست که با بودجه اي معادل 3 ميليون دلار ساخته شده است. فيلمنامه به دقت نوشته شده آن از ملودرام هاي رايج به شدت دور است و از تجارب شخصي گان ريشه گرفته است. قهرمان جوان او نمونه اي آرماني از مقاومت در برابر دنياي بي رحمي است که انگار از دل فيلمهاي کلاسيک سينماي آمريکا بيرون آمده است. گان حوادث روزمره او را چون ماجراهايي بزرگ پرورانده و با جزئيات کامل به تصوير کشيده تا درامي قابل قبول از زندگي در آمريکاي امروز ارائه دهد. مطالعه او درباره قوميت، ريشه هاي مذهبي و مشکلات اجتماعي فيلم را به نمونه اي ميکروسکوپي از جامعه بوستون تبديل کرده است. سهم اصلي در جذابيت و موفقيت فيلم متعلق به بازيگر نقش اصلي مايکل انگارانو است که تا امروز چندان شناخته شده نبود. اما بايد منتظر ماند و او را در فيلم هاي تازه تري ديد. برندان گليسون نيز بي نياز از هر گونه تعريف، همچون هميشه عالي است!ژانر: درام.
<strong>شب خوب The Good Night</strong>
نويسنده و کارگردان: جک پالترو. موسيقي: الک پورو. مدير فيلمبرداري: جيلز نوتجنز. تدوين: ريک لولي. طراح صحنه: ايو استوارت. بازيگران: پنلوپه کروز[آنا/ملوديا]، مارتين فريمن[گري]، گوينت پالترو[دورا]، سايمون پگ[پل]، دني د ويتو[مل]، کيت آلن[نورمن]. 93 دقيقه. محصول 2007 آمريکا، انگلستان، آلمان.
گري شلر گيتاريست موفق گروه On The One در گذشته که به تازگي سي مين سالگرد تولدش را پشت سر گذاشته، بر سر يک دو راهي مهم زندگي خود قرار گرفته است: کارش دچار رکود و يکنواختي شده و زندگي در کنار همسرش دورا او را عصبي مي کند. به اين ها اضافه کنيد موفقيت روزافزون دوستش پل را که باعث افسرده تر و نوميدتر شدن گري مي شود... تا اينکه با زني زيبا، باهوش و با نمک به نام آنا آشنا مي شود که شيفته گري است. اما يک جاي کار مي لنگد و چون آنا فقط در روياهاي گري حضور دارد. همين امر سبب مي شود تا گري با مردي به نام مل آشنا شود که جلساتي درباره تکنيک هاي رويابيني و تعبيرهاي آن برگزار مي کند. فرجام اين آشنايي کشف آنا در دنياي واقعي-ملوديا- و يافتن چشم اندازهايي تازه در زندگي است...
<strong>چرا بايد ديد؟</strong>
جک[جيکاب دانر] پالترو متولد 1975 لس انجلس است. فرزند بروس پالترو-کارگردان- و بليث دانر-بازيگر- و برادر بانو گوئينت پالتروي بازيگر که از سال 1995 با ساختن فيلم کوتاه حکم تخليه شروع به فيلمسازي کرد. بعدها قسمت هايي از سريال هاي ديگران، هيئت منصفه و پليس نيويورک را کارگرداني کرد. شب خوب اولين فيلم بلند سينمايي اوست که با هزينه 15 ميليون دلار ساخته شده، اما در گيشه موفقيت چنداني به دست نياورده است.
يک کمدي عاشقانه درباره بحران ميان سالي و بحران خلاقيت در نزد جوان هنرمندي است که کمال مطلوب را مي جويد و کمتر مي يابد. او اسير دنياي پوشالي آگهي هاي تبليغاتي شده و استعداد و نيرويش را با دست خود به باد مي دهد. وقتي پل از او مي خواهد تا بر خلاف منطق چون مشتريان کار بد مي پسندند، کار خوب ارائه نکند و گري مي پذيرد؛ اين آغاز سقوط است. رابطه اش با همسرش دورا اسير روزمرگي شده و هيچ نقطه اوجي در روابط شان وجود ندارد. اما همين زن وقتي او را در حمام سرگرم خود ارضايي مي بيند، به او مي گويد دچار مشکل شده است. او حتي قادر به ديدن خود در طرف ديگر معادله نيست. بنابر اين تنها گري دچار مشکل است و او نيز راه چاره را در گريز زدن به دنياي خواب مي بيند. در سال هاي اخير فيلم هاي زيادي با مضمون خواب و رويا ساخته شده اند، مانند دانش رويا ديدن، فرهنگ خواب و.... اما بي تعارف اگر مي خواهيد شما هم شب خوبي با روياهاي شيرين داشته باشيد، اولين تجربه کارگرداني جک پالترو را از دست ندهيد!ژانر: کمدي، درام، عاشقانه.
گفت وگو♦ سينماي جهان
تام هنکس از بازيگران و چهره هاي شناخته شده سينماي هاليوود کنوني است که پس از نزديک به سه دهه فعاليت در صنعت سينما يکي از ثروتمندترين و تاثيرگذارترين افراد سينماي آمريکا به شمار مي رود. دو بار اسکار گرفته و 50 جايزه معتبر ديگر در کارنامه اش دارد و سهمي موثر در توليد 30 فيلم بزرگ داشته است. يکي از آخرين فيلم هايي که آن را تهيه و در نقش اول آن بازي کرده، جنگِ چارلي ويلسون به کارگرداني مايک نيکولز بود. درامي سياسي و بجث انگيز که داستانش ريشه در واقعيت داشت....
گفت و گو با تام هنکس
<strong>غرب خاورميانه را درک نکرده است</strong>
<strong>درمقام تهيه کننده باني توليد فيلم جنگِ چارلي ويلسون هستيد.</strong>درآغاز کتاب جرج گريل روزنامه نگار فقيد، راوي ماجراي چارلي ويلسون را نمي شناختم. در گذشته وقتي افغانستان توسط روس ها بمباران مي شد فکر مي کردم خيلي خوب است که مجاهدين مي تواند ارتش سرخ را شکست دهند. نمي دانستم که پول سلاح از طرف واشنگتن مي رسد و اين که يک زن خوش گذران جنوبي کاملاً مذهبي، سکسي و ضد کمونيست با کمک چارلي ويلسون زنباره کهنه کار باعث و باني تمام قضايا شده است.
<strong>چه چيزي در اين داستان توجه تان را جلب کرد ؟</strong>چارلي ويلسون همان تاثيري را برمن گذاشت که فارست گامپ، با اين تفاوت که ويلسون يک شخصيت حقيقي است. داستان او به يک شوخي سورئاليستي سياسي مي ماند. کتاب يک اثر فوق العاده روزنامه نگاري است و دست مايه اي طلايي را دراختيار آرون سوروکين فيلم نامه نويس قرار داد که فيلم مردان افتخار و سريال درکاخ سفيد را مديون او هستيم. از او خواستيم که درحد امکان يک اقتباس متفاوت و شوخ را ارايه کند. هدف اجتناب از موعظه و يا دادن يک درس تاريخ بود.
<strong>براي کارگرداني فيلم مايک نيکولز انتخاب اول تان بود ؟</strong>بله، مدت زيادي بود که مي خواستيم با هم يک فيلم کار کنيم. مايک نيکولز استاد هجو است و مي داند چگونه داستاني از رفتارهاي پيچيده انساني را هدايت کند. از کچ 22 تا نزديک تر اين را ثابت کرده است. چيزي که موجب موفقيت فيلم مي شود نگاه ناهمگون مايکل است نسبت به انگيزه هاي هرکدام ازشخصيت ها فيلم، از شخصيت من گرفته تا جوليا و يا نقش مامور سيا که به شکلي عالي توسط فيليپ سايمور هافمن ايفا مي شود. مايک نيکولز از پرداختن به کوچک ترين جزئيات لذت مي برد و اين کار را با ترکيبي از انرژي و طنزانجام مي دهد. وهمين است که فيلم هاي او را بامزه و پخته مي کند.
<strong>راضي کردن جوليا رابرتز براي قبول اين نقش سخت بود؟</strong>مايک اين کار را به عهده گرفت! او تبديل شده است به يکي از مرشدهاي جوليا و او را سر نزديک تر هدايت کرده است. مي دانستم که اگر پاي او درکار باشد جوليا همکاري خواهد کرد.
<strong>اولين بار است که شما فيلمنامه اي را به او مي دهيد. عجيب است نه ؟</strong>در واقع تمام اين مدت همديگر را مي شناختيم. او به جاي يکي از شخصيت ها در فيلم نقاشي متحرک مورچه قلدر حرف زده است که من آن را تهيه کرده ام. اما موقعيت بازي با هم تا حال پيش نيامده بود.
<strong>آيا اشتياق او را براي بازگشت به مقابل دوربين را حس کرديد ؟</strong>جوليا رابرتز به خوبي مي داند که جايگاه او در سلسه مراتب صنعت سينما کجاست. اما آنچه امروز براي او مهم است، کار خوب است. او شوهري دارد که دوستش دارد و سه بچه خردسال. کوتاه کنم: او در آغاز فيلمبرداري تنها دو پسردوقلويش را داشت. درمدت فيلمبرداري حامله شد، چيزي که همه ما را غافلگير کرد و به خصوص مايک را؛ چرا که او سرنزديک تر هم حامله شده بود ! خلاصه او ديگر احتياجي به سينما ندارد و به همه چيز دست يافته است. او فيلم کار نمي کند مگر آن که فکر کند به زحمتش مي ارزد. آنچه او در شخصيت جوآن هرينگ مي ديد زني دلربا و به صورت هم زمان بامزه و جذاب و درعين حال محافظه کار که از سر يک تمايل واقعي مي خواهد وضعيت جهان را تغيير بدهد. او از موقعيت ايفاي نقشي جذاب بهره برد که در عين حال زمان فيلمبرداري آن زياد طول نمي کشيد. در ضمن در مدت پانزده روز فيلم برداري در مراکش او خانواده کوچک خود را نيز همراه خود آورد و من هم همين طور. روزهاي خيلي خوبي بود.
<strong>نقش چارلي ويلسون تصوير اخلاقي و دوست داشتني تان در ذهن تماشاگران را از بين مي برد. چون در لحظات کوتاهي شما را برهنه و در ميان رقاصه هاي استريپ تيز مي بينيم !</strong>اين صحنه آن را مي طلبد. اما حتي وقتي در جاده پرديشن/راهي به سوي تباهي نقش يک قاتل پست را بازي مي کردم به من گفتند: اما يک ناکس مهربان است ! و اين بار مي گويند شما نقش کسي را داريد که ترتيب همه دخترها را مي دهد.همه شب مست و پاتيل است و کوکايين مصرف مي کند. بدون آن که به کارنامه اش لطمه اي بخورد. اما شما همه اين کارها را به شيوه اي دوست داشتني انجام مي دهيد!
<strong>چارلي ويلسون حقيقي در سرصحنه حضور داشت ؟</strong>بله، جوليا رابرت ترجيح داد که جوآناي واقعي را هرچه ديرتر ملاقات کند تا کم ترين تاثير را بر او بگذارد. درمورد من، چارلي ويلسون حقيقي که امروزه بازنشسته شده است را درکنارم داشتم. بي ترديد او يک آدم خوش تيپ مثل کوين کاستنر را براي نقشش ترجيح مي داد! (خنده ) ازهمان آغاز به ما گفت که برايش اهميتي ندارد که همه چيز را بيرون بريزيم، چرا که همه چيز درمورد او حقيقت دارد. دل نگراني اش اين بود که انگيزه هاي او درست به تصوير کشيده نشود. چارلي از اين که ايالات متحده در ويتنام و کره به جماهير شوري باخته بود شديداً ناراحت بوده است. او به دنبال يک پيروزي بوده ومي خواست آن را با گرفتن طرف شهروندان افغان به دست بياورد. آدم هايي که ترحمي شديد در قبال آنها احساس مي کرد و مسلماً اين کار را انجام داده است. او مانند يک بچه بزرگ سال عمل کرده است، چون مثل سياست مداران ديگر پيچيده نيست.
<strong>چنين شخصيتي را تحسين مي کنيد ؟</strong>آنچه که او انجام داده است، باورنکردني است. چارلي ويلسون پاشنه آشيل جماهير شوروي را هدف گرفت. نه ماه بعد از شکست شوروي در افغانستان، ديوار برلين فرو ريخت.....
<strong>و اين که عملکرد او در افغانستان باب اسلام گرايي و تروريسم را گشود؟</strong>ما هميشه شروع مي کنيم به عمليات نجات و بعداً متوجه خرابکاري مان مي شويم. جهان غرب از اسکندر کبير تا لارنس عربستان خاورميانه را درک نکرده است. اما اگر مي خواهيم کسي را به خاطر 11 سپتامبر سرزنش کنيم، بايد از مرکز تعليم خلباني در ميامي شروع کنيم که افرادي که با هواپيما به برج هاي تجارت جهاني کوبيدند را تعليم داد و سپس ملکول اسپرمي که بن لادن را درست کرد سرزنش کنيم...و رسانه هاي ارتباطات جمعي آمريکا که حقيقت را از بينندگان تلويزيوني مخفي مي کنند براي آن که آنها در بي خبري نگه دارند... پس سرزنش را معطوف به چارلي ويلسون نکنيد!
گزارش ♦ تلويزيون
24 فيلم آمريکائي نوروز
75 فيلم خارجي
برنامه کامل فيلم هاي خارجي سيماي جمهوري اسلامي به شرح زير است:
شبکه اول سيما
<strong>پرستيژ/اعتبار The Prestige
محصول ٢٠٠٦ آمريکا، انگلستان. کارگردان: کريستوفر نولان. بازيگران: هيو جکمن، کريستين بيل، مايکل کين، پايپر پرابو.
خلاصه: لندن در آستانه قرن بيستم. رابرت انجي ير و آلفرد بوردن شعبده بازاني هستند که از جواني و اولين برخورد شان همواره به شکلي دوستانه در حال رقابت با هم بوده اند. قابليت ها و مهارت هاي اين دو در گذر زمان افزون تر و به همراه آن رقابت شان نيز شديدتر شده و رنگي از نفرت به خود گرفته است. رقابت اين دو همواره در اين مسير بوده که شعبده تازه و پيچيده تري عرضه کنند که دومي ياراي مقابله با آن را نداشته باشد. ولي اين رقابت به زودي در مسيري تلخ و خطرناک مي افتد و زندگي هر دو و حتي اطرافيان شان را نيز دچار مخاطره مي کند.
<strong>فهرست آرزوها The Bucket List
محصول ٢٠٠٧ آمريکا. کارگردان: راب راينر. بازيگران: جک نيکلسون، مورگان فريمن، شوت هيز، بورلي تاد، آلفونسو فريمن.
خلاصه: ادوارد کول ميليونر و کارتر چمبرز کارگر مکانيک هيچ نکته مشترکي با هم ندارد جز بيماري علاج ناپذيري که گرفتارش شده اند و مجبور مي شوند اتاقي در بيمارستان را با هم تقسيم کننند. کول که از حضور کارتر در اتاق ناراضي است، کم کم به بودن وي عادت مي کند. اما بعد از آزمايش هاي متعددي که روي هر دوي آنها انجام مي شود، کول و کارتر متوجه مي شوند که مدت زيادي براي استفاده از نعمت هاي زندگي در اختيار ندارند. از اين رو پس از تنظيم ليستي از کارهايي که هميشه دل شان مي خواسته آنها را انجام دهند، از بيمارستان فرار مي کنند. اين سفر مشترک در هوا و زمين باعث مي شود که به همديگر انس گرفته و يکديگر را تسلي دهند، اما مهم تر از دوستي به وجود آمده ميان اين دو مرد درک لذت زندگي توسط آنهاست...
<strong>تک تيرانداز Shooter
محصول ٢٠٠٧ آمريکا، کانادا. کارگردان: آنتوان فوکوآ. بازيگران: مارک والبرگ، مايکل پنيا، دني گلوور، الياس کوتيس، کيت مارا.
خلاصه: باب لي سواگر تک تيرانداز خبره بعد از عملياتي در اتيوپي که منجر به کشته شدن همرزم وي شده، از ارتش خارج مي شود. سي و شش ماه سرهنگ ايزاک جانسون به سراغ وي رفته و از او مي خواهد تا در خنثي کردن عمليات ترور رئيس جمهور به وي کمک کند. بنابر اطلاعات موجود اين سوء قصد توسط يک تک تيرانداز و در سه نقطه اي که رئيس جمهور قصد ظاهر شدن يا سخنراني دارد، انجام خواهد گرفت. باب بعد از بازديد هر سه محل، محتمل ترين مکان را انتخاب و به همراه تيم سرهنگ جانسون در آنجا مستقر مي شود. اما در لحظه موعود در مي يابد که همه اين برنامه توطئه اي براي قتل رئيس جمهور و خود او به عنوان قاتل فرضي است. سوء قصد به وقوع مي پيوندد. رئيس جمهور جان سالم به در مي برد، اما اسقف اعظم اتيوپي کشته مي شود. باب نيز توسط همکاران جانسون مورد اصابت گلوله قرار گرفته و فرار مي کند. در حين فرار مجبور مي شود تا به نيک ممفيس افسر FBI حمله کرده و اتومبيل وي را سرقت کند. به زودي باب توسط FBI و رسانه ها به عنوان مظنون اصلي قتل اسقف اعظم اتيوپي معرفي و تحت تعقيب گسترده قرار مي گيرد. باب ناچار براي کمک گرفتن نزد سارا فن بيوه همرزم اش مي رود. همزمان نيک ممفيس نيز که احساس کرده، باب نمي تواند قاتل اصلي باشد، در صدد يافتن سرنخ هايي براي کشف توطئه است. به زودي راه باب و نيک با هم تلاقي مي کند. آن دو با دلايلي مختلف قصد دارند تا گردانندگان اصلي اين توطئه را کشف کنند. توطئه اي که با عمليات ٣٦ ماه قبل باب در اتيوپي و سناتوري فاسد به نام ميچم ارتباط دارد...
<strong>پادشاه کاليفرنيا King of California
محصول 2007 آمريکا. کارگردان: مايک کاهيل. بازيگران: مايکل داگلاس، اوان ريچل وود، ويليس برک.
خلاصه: ماجراهاي پدري که تازه از اسايشگاه رواني مرخص شده با دختر نوجوانش که با هم به دنبال گنجينه اي مدفون مي گردند.
<strong>دانشجوي سال اول The Freshman
محصول 1990 آمريکا. کارگردان: اندرو برگمن. بازيگران: مارلون براندو، ماتيو برادريک، برونو کيرباي، پنلوپ ان ميلر.
خلاصه: کلاکر کلاگ جوان که در سال اول دانشکده سينما تحصيل مي کند، بعد از سرق وسايلش توسط دزدي خره پا با يکي از بزرگان دنياي تبهکاران به نام کارمينه ساباتيني ملقب ب امپراطور آشنا مي شود. اما اين آشنايي به زودي پاي کلاگ جوان را به ماجراهاي پيچيده اي باز مي کند...
<strong>اندرسن جوان Unge Andersen
محصول 2005 دانمارک، نروژ، سوئد
کارگردان: رومله هامريش. بازيگران: سايمون دال تائولف، ميکل کونيهر، پوک شرابو، هننيمگ ينسن.
<strong> خواننده ها Les Choristes
محصول 2004 فرانسه، سوئيس، آلمان. کارگردان: کريستف باراتيه. بازيگران: ژرار ژونو، فرانسوا برلين، کد مراد، ژان پل بونير.
خلاصه: سال 1948. کلمان ماتيو استاد موسيقي در يک آسايشگاه بازپروري نوجوانان صاحب سمتي مي شود. او با استفاده از قدرت موسيقي و اواز سعي مي کند تا زندگي بچه ها را دگرگون کند.
<strong>مرد ستاره اي L' Uomo delle stelle
محصول 1995 ايتاليا. کارگردان: جوزپه تورناتوره. بازيگران: سرجيو کاسته ليتو، تيزانا لوداتو، فرانکو اسکالداتي.
خلاصه: مردي به نام جو مورتي در روستاهاي سيسيل مي گردد و از چهره هاي جذابي که پيدا مي کند براي استوديوي هاي رم تست بازيگري مي گيرد. اما در واقع او شيادي است که از شهرت طلبي مردم ساده لوح سو استفاده مي کند تا پول هاي آنان را بالا بکشد تا اين که دختري به نام بئاتا عاشق او مي شود
<strong> تورنادو
محصول آلمان
<strong>پسران آفتاب
محصول آمريکا
<strong>شبکه دوم سيما
<strong>در دره الاه In The Valley Of Ellah
تاريخ پخش: چهارشنبه 29/12/86 ساعت 15/23 تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14
محصول: سال 2007 آمريکا. کارگردان: پل هگيس. بازيگران: تامي لي جونز- چارليز تِرون.
خلاصه: روزي به "هانک" که افسر بازنشسته ارتش آمريکا است، خبر ميدهند پسرش در محل خدمت خود حاضر نشده است. هانک به دنبال پسرش ميرود و پس از جستجوي فراوان جسد قطعه قطعهاي را مييابد که سوخته است و پس از انگشتنگاري معلوم ميشود جسد پسر هانک ديرفيلد است. هانک همچنان به دنبال علت مرگ پسرش است، اين در حالي است که کارآگاهان به اين مظنون هستند که پسر هانک در قاچاق مواد مخدر دست داشته و...
<strong>قلبم را در وطنم دفن کن Bury My Heart at Wounded Knee
تاريخ پخش: پنجشنبه 01/01/87 ساعت 15/23 تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 محصول: سال 2007 آمريکا. کارگردان: وِس سيمونيا. بازيگران: اِيدان کوئين- آدام بيچ.
خلاصه: در دهههاي پاياني قرن نوزدهم، دولت آمريکا سرخپوستان را مجبور به ترک سرزمينهاي مادري و سکونت در مناطق حفاظت شده مينمايد. رؤساي برخي از قبايل تسليم اين خواسته ميشوند اما برخي ديگر مخالفت نموده و دولت آمريکا مجبور به امضاي قراردادي با آنها ميشود. اين شروع مشکلي براي سرخپوستان است که در آينده بايد با آن کنار بيايند اما...
<strong>هدف نامرئي Invisible Target
تاريخ پخش: جمعه 02/01/87 ساعت 15/23 تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 محصول: سال 2007 هنگ کنگ. کارگردان و تهيه کننده: بِني چان.بازيگران: شاون لو- نيکولاس تهسِئي.
خلاصه: «چن جين»، «فانگ اي وي» و «وي چينگ خا» سه مأمور بسيار وظيفهشناس و متعهد پليس هستند که در پي يک حادثه با يکديگر همراه ميشوند. قصد اصلي اين سه نفر يافتن و متلاشي کردن گروه سارقاني است که شش ماه قبل در يک عمليات مسلحانه مقدار زيادي از پولهاي بانک را سرقت کردهاند.
<strong>کودک The Kid
تاريخ پخش: يکشنبه 04/01/87 ساعت 15/23 تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 محصول: سال 2003 آمريکا. کارگردان: جان تورتِل تاب. بازيگران: بروس ويليس- اسپنسر بِرِسلين.
خلاصه: «راس دورتيز» مشاور کاري و تبليغاتي مشهوري است که در کار خود بسيار موفق است و تعداد زيادي از افراد سرشناس او را به عنوان مشاور خود برگزيدهاند. در همين ميان او متوجه حضور پسربچه هشت سالهاي در خانهاش ميشود. وي با کمي کنکاش درمييابد کودکي که در منزل اوست، «منِ کودکي»اش است که از دوران گذشته به اين زمان آمده و...
<strong>سريعترين سرخپوست دنيا The World`s Fastest Indian
تاريخ پخش: دوشنبه 05/01/87 ساعت 23 تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 محصول: سال 2005 نيوزلند.تهيه کننده و کارگردان: روجر دونالدسون. بازيگران: آنتوني هاپکينز- لِين ريا.
خلاصه: «برت مونرو» پيرمرد نيوزلندي است که عاشق سرعت و بجا گذاردن رکوردهاي جديد سرعت بر روي زمين است. وي صاحب موتوري است که 42 سال پيش در زمان جنگ جهاني دوم آن را خريداري کرده و در طول اين سالها تغييرات زيادي در وضعيت ظاهري و موتور آن بوجود آورده به طوري که موتورش که سرخپوست نام دارد از قابليت بالايي برخوردار شده و ميتواند با موتورهاي بسيار جديدتر به رقابت بپردازد. در نتيجه برت تصميم ميگيرد در مسابقه جهاني رکورد سرعت در بارنويل آمريکا شرکت کند و اين شروعي است براي...
<strong>راکت The Rocket
تاريخ پخش: چهارشنبه 07/01/87 ساعت 15/23 تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 محصول: سال 2005 کانادا. کارگردان: کارلوس بينام.
خلاصه: «موريس» پسر يک فرانسوي است که پيش از جنگ جهاني در کانادا به عنوان کارگر مشغول فعاليت است و همزمان با کارش، هاکي هم بازي ميکند. وي به تدريج مهارت خود را در هاکي به همه ثابت ميکند و همزمان با جنگ جهاني دوم به عنوان يکي از بازيکنان مطرح کانادا راهي مسابقات مختلف ميشود که...
<strong>گانگستر آمريکايي Amerivan Gangster
تاريخ پخش: پنجشنبه 08/01/87 ساعت 15/23 تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 محصول: سال 2007 آمريکا. کارگردان: ريدلِي اسکات. بازيگران: دنزل واشينگتون- راسل کرو.
خلاصه: «فرانک لوکاس» راننده و دستيار يکي از متنفذين محله هارلم نيويورک که يکي از محلههاي سياهپوستان است، پس از مرگ رئيسش وارد تجارت مواد مخدر ميشود. او که از هوش سرشاري برخوردار است متوجه ميشود نوع مرغوبي از هروئين در ويتنام در حال توليد است در نتيجه با کنار زدن واسطهها مستقيماً به ويتنام ميرود.
<strong>خاطرات فردا Memories Tomorrow
تاريخ پخش: جمعه 16/01/87 ساعت 15/23 تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 محصول: سال 2006 ژاپن. کارگردان: يوکيهيکو تي سُتسُمي. بازيگران: کِن واتانابه- کاناکو هيگوچي.
خلاصه: «سائکي» مردي است که در آستانه 50 سالگي علائمي از بيماري آلزايمر را در خود مشاهده ميکند. در ابتدا او حاضر به پذيرش اينکه دچار مشکلي شده، نميشود اما به خاطر اصرار همسرش «اميکو» به پزشک مراجعه ميکند. با انجام آزمايشها مشخص ميشود او دچار آلزايمر شده ولي...
<strong>فرزندان افتخار Children Of Glory
تاريخ پخش: دوشنبه 12/01/87 ساعت 15/23 تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 محصول: سال 2006 مجارستان. کارگردان: کريستينا گودا. بازيگران: کاتا دوبو- ايوان فنيو.
خلاصه: «کارچي» از اعضاي متبحر تيم ملي واتر پلوي مجارستان است که با يکي از اعضاي کميته دانشجويي مبارزه با سلطه شوروي بر مجارستان به نام «ويکي» آشنا ميشود. کارچي که در ابتدا تنها به مسابقه و شرکت در المپيک ميانديشد، در پي علاقه به ويکي به مبارزان عليه سلطه شوروي ميپيوندد و در پي درگيريهاي فراوان شوروي، متعهد ميشود از مجارستان خارج شود...
<strong>پينگ پنگ
تاريخ پخش: سهشنبه 13/01/87 ساعت 15/23 تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 محصول: سال 2002 ژاپن. کارگردان: فاميهيکو سوري. بازيگران: يوسوکه کوبوزوکا- آراتا.
خلاصه: «سوکيموتو» و «هوشيمو» دو دوست دوران بچگي و از اعضاي تيم پينگ پنگ مدرسه هستند و هر دو توانايي و استعداد بسيار زيادي در پينگ پنگ دارند. «سوکيموتو» بازيکن بسيار قابلي است اما به دليل روحيه آرامي که دارد چندان به بُرد اهميت نميدهد ولي «هوشيمو» برعکس او به بُرد علاقه بسياري دارد و تمام هدفش پيروزي به هر نحو ممکن است. روزي هوشيمو از بازي با رقيب خود شکست خورده و تصميم ميگيرد ورزش پينگ پنگ را ترک کند.
<strong>نقشه بازي The Game Plan
تاريخ پخش: سهشنبه 28/12/86 ساعت 15/23 تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 محصول: سال 2007 آمريکا. کارگردان: اندي فيک من. بازيگران: دوآين جانسون- مديسون پتيس.
خلاصه: ستاره فوتبالي به نام «جو کينگ من» دختر هشت سالهاي دارد که از ازدواج قبلي اوست و با همسر قبلياش زندگي ميکند ولي روزي به سراغ جو ميآيد. جو در ابتدا از نگهداري دختر خود ناراحت است و امتناع ميکند اما به تدريج اوضاع بهتر ميشود چون وجود دخترش باعث ميشود بر شهرت او افزوده شود اما پس از مدتي....
<strong>پرنده اسکاتلندي Flying Scotsman
تاريخ پخش: شنبه 10/01/87 ساعت 15/23 تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 محصول: سال 2006 آلمان و انگلستان. کارگردان: داگلاس مکينون. بازيگران: جاني لي ميلر- سين براون.
خلاصه: داستان اين فيلم بر اساس واقعيت ساخته شده و برگرفته از زندگي ورزشي گِرام اُبري دوچرخهسوار اسکاتلندي است که موفق ميشود با تغييراتي ابتکاري و استفاده از قطعه ماشين لباسشويي، دوچرخه ساده و غيرحرفهاي خود را ارتقاء دهد و رکورد خوبي را به نام خود ثبت کند. گِرام تصميم ميگيرد در مسابقات جهاني دوچرخهسواري سال 1993 شرکت کند ولي...
<strong>شبکه سوم سيما
<strong>شعله 2 - Ram Gopal Varma Ki Aag
زمان پخش : سه شنبه 28/12/86 – ساعت 15 : 20 محصول هند – سال 2007. کارگردان : رام گوپال وارما. بازيگران : آميتا باچان، اجي ديوگان، سوشميتاسن، نيشاکوتاري و...
خلاصه داستان: اين فيلم درباره دو راهزن است که به يک پليس بازنشسته کمک مي کنند تا انتقام خود و خانواده اش را از تبهکاري مخوف بگيرد و...
<strong>نبرد نهايي Flash point
زمان پخش : جمعه 9/1/87 – ساعت 15 : 20 محصول هنگ کنگ – سال 2007. کارگردان : ويلسون ييپ، بازيگران : دني ين، لوئيس کو، کولين چو.
خلاصه داستان: ويلسون يک مأمور مخفي پليس است که به يک گروه جنايتکاري بنام"سازمان سه گانه" مي پيوندد که توسط سه برادر ويتنامي اداره مي شود. او قصد دارد تا با جاسوسي تمام تشکيلات اين گروه را براندازي کند و...
<strong>طعمه
زمان پخش : پنجشنبه 1/1/87 – ساعت 15 : 20 محصول آمريکا، کانادا و استراليا – سال 2000. کارگردان : آنتوني فوکوآ، بازيگران : جاميه فوکس، ديويد مورس، رابرت پستورلي، دوگ هاتچيسون و...
خلاصه داستان : در نيويورک "الوين ساندرز" بعلت دزديدن ميگو از رستوران محل دستگير مي شود و در زندان با "جان جانتر" هم سلول مي شود. جان از اعضاي باند "متخلفان تکنولوژي بالا" است که معادل 42 ميليون دلار طلا از خزانه دولت دزديده است. جان بعلت ناراحتي قلبي وخيمي که دارد و روز بروز بدتر مي شود به الوين پيامي کددار مي دهد تا به همسرش محل اختفاي طلاها را اطلاع دهد و...
<strong>جستجوگر Seeker
زمان پخش : دوشنبه 5/1/87 – ساعت 15 : 20 محصول آمريکا – سال 2007 کارگردان : ديويد ال کانينگهام. بازيگران : الکساندر لودويک، کريستوفر الکسون، آيان مک شين، فرانچز کانروي.
خلاصه داستان: فيلم در مورد مرد جواني است که مي فهمد جز آخرين گروه جنگجوياني است که زندگي خود را وقف جنگيدن با نيروهاي تاريک مي کند. يکسري نشانه هايي مي يابد که او را بسوي نبرد با نيروهايي که قدرتشان غير قابل تصور است مي کشاند و...
<strong>سيل
زمان پخش : چهارشنبه 7/1/87 – ساعت 15 : 20 محصول انگلستان، آفريقاي جنوبي وکانادا – سال 2007.کارگردان : توني ميچل. بازيگران : رابرت کارليل، جسالين گيلسيگ، تام کارتناي، جوان والي و...
خلاصه داستان: زماني طوفان اتفاق مي افتد که در سواحل بخش شرقي انگليس، دريا بالا آمده و از تمام سدها مي گذرد و در شهر جريان مي يابد و زندگي ميليون ها لندني را به مخاطره مي اندازد. بالاترين مهندسان دريايي و متخصص سد سازي "راب " و همسر سابقش و پدرش فقط چند ساعت فرصت دارند تا شهر را از تخريب کامل نجات دهند و...
<strong>کريش Krish
زمان پخش : پنجشنبه 8/1/87 – ساعت 15 : 20 محصول هندوستان – سال 2005. کارگردان : راکش روشن. بازيگران : هريتيک، پرينکاچوپرا و رکا.
خلاصه داستان: کريش به همراه مادربزرگش در روستاي دورافتاده اي زندگي مي کنند. پدر کريش که در ظاهر فوت کرده است از بدو تولد عقب مانده ذهني بود که بعد از دريافت مختصاتهاي عجيبي در فضا، تحت تأثير قدرت يک موجود فرازميني قرار مي گيرد و قدرت هاي خارق العاده وجود او را فرا ميگيرد و...
<strong>نوماد: جنگجو Nomad
زمان پخش : شنبه 10/1/87 – ساعت 15 : 20 محصول مشترک فرانسه و قزاقستان – سال 2005. کارگردانان : سرجي بودرو و ايوان پاسر. بازيگران : کونو بکر، جاي هرناندز، جيسون اسکات لي، دوسخان ژولژاک سي نو و...
خلاصه داستان: اين فيلم به حماسه اي تاريخي که در قرن هيجدهم در قزاقستان رخ داده است، مي پردازد. جايي که براي يک جوان مقدر مي شود تا سه قبيله اي را درکشورميجنگيدند، باهم متحد کند و...
<strong>گورو GURU
زمان پخش : سه شنبه 13/1/87 – ساعت 15 : 20 محصول هندوستان – سال 2007. کارگردان : ماني راتنام بازيگران: ميتان چاکرابرتي، ابهشک باچچان، آيشواريا راي.
خلاصه داستان : در هندوستان، يک معلم مدرسه پسري بنام گورو را به فرزندي قبول مي کند پدرش نااميد مي شود وقتي گورو به آرزوهاي بلند او دست نمي يابد. وقتي گورو بزرگ مي شود نمي تواند شغلي حسابي در هند براي خود پيدا کند، براي همين براي گرفتن کار به ترکيه مي رود. او پس از بازگشت به هند، قادر به راه اندازي کسب و کار شخصي نيست و...
<strong>جايي براي پيرمردها نيست No Country for old men
زمان پخش : شنبه 3/1/87 – ساعت 15 : 20 محصول امريکا - سال 2007. کارگردانان : اتان کوئن و جوئل کوئن. بازيگران : تومي لي جونز، خاوير باردم، جوش برولين، وودي هارلسون و...
خلاصه داستان : اين فيلم در مجموع سه کاراکتر اصلي دارد، آنتون شيگور، قاتل بي رحمي است که حتي در موقعي که تحت بازداشت پليس است و به دستانش دستبند زده اند نيز خطرناک است.اولين ماس، يک جوشکار سابق است که همراه همسرش در يک خانه کارواني زندگي مي کند.روزي بطور اتفاقي دو ميليون دلار پول را داخل کيفي پيدا مي کند. شيگور در تلاش است تا ماس را پيدا کند و پولها را از او بگيرد. و شخصيت سوم کلانتري است که درصدد يافتن و دستگيري شيگور است تا جلوي جنايتهاي بعدي او را بگيرد و...
<strong>شبکه چهارم سيما
<strong>ترور جسي جيمز توسط رابرت فورد ترسو The Assassination of Jesse James
محصول ٢٠٠٧ آمريکا. کارگردان: اندرو دومينيک. بازيگران: براد پيت، مري لوئيز پارکر، بروکلين پرولکس، داستين بالينجر، کيسي افلک، سام راکول، سم شپرد.
خلاصه : سال ١٨٨١. جسي جيمز ٣٤ ساله پس از ١٤ سال غارت قطارها، بانک ها و دليجان ها در حال کشيدن نقشه سرقتي تازه و همزمان دور ماندن از تير رس جايزه بگيراني است که در صدد شکار اويند. همکار ثابت اش-برادر بزرگترش فرانک- او را ترک کرده تا زندگي آرامي براي خود دست و پا کند. جسي براي سرقت آخر نياز به افرادي تازه دارد، اما نمي داند به چه کسي مي تواند اطمينان کند. تنها افراد در دسترس خلاف کاراني خرده پا به نام برادران فورد هستند، اما اعتماد جيمز به رابرت فورد که خود را شيفته وي اعلام مي کند، به بهاي زندگي جسي جيمز تمام مي شود.
<strong>خون به پا مي شود There Will Be Blood
محصول ٢٠٠٧ آمريکا. کارگردان: پل تامس اندرسون. بازيگران: دانيل دي-لويس، پل دانو، کوين جي. اوکانر، کياران هيندز.
خلاصه: سال ١٨٩٨، نيومکزيکو. دانيل پلينويو در معدن نقره خود سرگرم کار است. اما زماني که رگه اي از نقره مي يابد، در پي سانحه اي پايش مي شکند و مجبور مي شود تا سينه خيز به شهر برود. سپس چند کارگر اجير کرده و با خود به معدن مي برد. يکي از کارگران با خود کودک بي مادري همراه دارد. کار روي رگه نقره، تصادفاً منجر به کشف نفت مي شود و پلينويو را از يک صاحب معدن تبديل به مردي داراي چاه نفت مي کند. هنگام حفاري پدر کودک در پي سانحه اي کشته مي شود و پلينويو بچه را به فرزندي پذيرفته و تام اچ. دابليو. را به او مي دهد. ٩ سال بعد پلينويو هر چند فردي موفق، اما هنوز ثروتمند خرده پا است. تا اين که يک شب پسر جواني به نام پل ساندي به محل کار وي آمده و نشاني منطقه اي نفت خيز در يک ملک خصوصي در کاليفرنيا را به وي مي فروشد. پلينويو و اچ. دبليو. به آنجا مي روند و زمين را در ازاي ١٠ هزار دلار از ايبل-پدر پل- خريداري مي کنند. اما ايلاي برادر دو قلوي پل تنها به شرط ساختن يک کليسا زمين را قابل واگذاري مي داند. ايلاي واعظي جوان ولي پر طرفدار است و از اين راه قصد دارد تا نفوذ خود را گسترش دهد. اما پلينويو اين شرط را رد مي کند. پس از استقرار کارگران و شروع حفاري، پلينويو متوجه مي شود که انتقال نفت خام به دليل نبود خط آهن در محل بسيار گران تمام خواهد شد. تنها راه خريداري زمين هاي اطراف و کشيدن لوله است. اما يکي از زمين داران به نام باندي حاضر به واگذاري مزرعه خويش نيست. مزاحمت هاي ايلاي نيز مزيد بر علت شده و رابطه اي طوفاني ميان او و پلينويو برقرار است و کشته شدن کارگري حين حفاري بر دامنه اختلافات آنها دامن مي زند. بالاخره چاه به نفت مي رسد، ولي انفجار گاز باعث مي شود تا اچ. دبليو کر شود. مدتي بعد مردي به نام هنري که خود را برادر پلينويو اعلام مي کند بر در خانه وي ظاهر مي شود. اما دردسر واقعي با از راه رسيدن پيشنهادي مبني بر خريد زمين و چاه هاي نفت وي به قيمت ١ ميليون دلار از سوي ديگر ثروتمندان منطقه آغاز مي شود....
<strong>1408
محصول ٢٠٠٧ آمريکا. کارگردان: ميکائيل هافستروم.بازيگران: جان کيوزاک، مري مک کورمک، جاسمين جسيکا آنتوني، ساموئل ال. جکسون.
خلاصه: مايک انسلين، محقق و نويسنده موفق کتاب هايي درباره حوادث فراطبيعي است. آخرين کتابي که سرگرم نگارش آن است به حوادث فراطبيعي رخ داده شده در هتل ها اختصاص دارد. انسلين در طول تحقيقات خود نامه اي دريافت مي کند که او را براي رفتن به هتل دلفين و اقامت در اتاق ١٤٠٨ ترغيب مي کند. مايک پس از تحقيقات اوليه در مي يابد که تاريخچه آن اتاق آکنده از حوادث و مرگ هاي غير طبيعي است. بنابر اين سعي مي کند تا آن اتاق را توسط تلفن رزرو کند. اما متصديان هتل از اين کار خود داري مي کنند. انسلين عازم هتل شده و براي گرفتن اتاق شماره ١٤٠٨ اصرار مي کند. مدير هتل جرالد اولين با دادن پرونده اي حاوي مدارکي هراس انگيز از مرگ هاي رخ داده شده در اتاق ١٤٠٨ سعي مي کند تا وي را از اقامت در آن اتاق منصرف کند. ولي انسلين قبول نکرده و مسئوليت تمامي حوادث آتي را بر عهده مي گيرد. اما ساعتي پس از ورود با حوادثي روبرو مي شود که به خطرناک بودن اتاق ايمان مي آورد. مايک هراسان تصميم مي گيرد تا از اتاق خارج شود، اما اين کار غير ممکن است. تمامي راه هاي خروجي اتاق به نحوي اسرار آميز مسدود شده و راه به جايي ندارند. انسلين سعي مي کند تا از طريق تلفن و اينترنت با خارج از اتاق، مخصوصاً همسرش که دور از وي زندگي مي کند، تماس برقرار کند. اما نيرويي که در اتاق وجود دارد، مانع از اين کار شده و او را وادار مي کند تا با حقايق تلخ و ترسناکي که در گذشته اش وجود دارد رو در رو کند. کاري که انسلين را به سوي خودکشي سوق مي دهد....
<strong>زندگي اسرارآميز کلمات The Secret Life of Words
محصول 2005 اسپانيا. کارگردان: ايزابل کويخت. بازيگران: سارا پولي، تيم رابينز، سوره آنکر اوسدال. هانا دختري که فقط با سمعک قادر به شنيدن صداست، به تعطيلاتي اجباري مي رود. در حين تعطيلات شغلي مي يابد: او بايد از جوزف مراقبت کند. کسي که هنگام کار در چاه نفت دچار سوختگي شديدي شده است..
<strong> دنياي جديد Nuovomondo
محصول 2006 ايتاليا. کارگردان: امانوئل کريالس. بازيگران: شارلوت گينزبورگ، وينچنزو آماتو، ائورورا کواتروچي.
خلاصه: سيسيل در ابتداي قرن بيستم. سالواتوره مزرعه داري بسيار فقير تصميم مي گيرد به همراه خانواده اش به مهاجرت به آمريکا کند. اما با رسيدن به آمريکا در جزيره اليس وارد قرنطينه شده و روزهاي متمادي بايد صبر کنند. چون اينک سرنوشت او و خانواده اش در دستان افسران اداره مهاجرت است....
<strong>حرفه ايتاليايي The Italian Job
محصول 2003 امريکا. کارگردان: اف. گري گري. بازيگران: مارک والبرگ، چارليز ترون، دانالد ساترلند.
خلاصه: گروهي از دزدان حرفه اي که توسط چارلي کروکر هدايت مي شوند، بزرگ ترين ترافيک خياباني را در لس آنجلس به وجود مي آورند تا محموله اي از شمش هاي طلا را به سرقت ببرند. آنها با اتومبيل هاي کوچک خود موفق به فرار مي شوند، اما....
<strong>آخرين لژيون The Last Legion
محصول 2007 آمريکا. کارگردان: داگ لفلر. بازيگران: کالين فيرث، بن کينگزلي، ايشواريا راي، پيتر مولان.
خلاصه: پس از سقوط امپراتوري روم رامولوس از شهر فرار مي کند و در يک سفر خطرناک به سمت بريتانيا مي رود تا يک گروه از لژيون ها را با خود همراه کند و...
<strong>حزن آلود Alatriste
محصول 2006 اسپانيا. کارگردان: آگوستين دياز يانس. بازيگران: ويگو مورتينسون، الينا آنايا، اوناکس اوگالده.
خلاصه: اسپانيا در قرن هفدهم. ديه گو آلاتريسته سرباز شجاع و جواني است که تحت فرمان شاه در منطقه فلاندر مي جنگد. بهترين دوستش بالوآ به دام مي افتد و هنگام مرگ از ديه گو مي خواهد تا از پسرش اينيگو مراقبت کرده و او را يک سرباز بار بياورد. اما الاتريسته زماني که به مادريد باز مي گردد....
</strong>Anche libero va bene
محصول 2006 ايتاليا. کارگردان: کم روسي استورات. بازيگران: آلساندرو موراک، باربورا بوبولووا، کيم روسي استوارت، مارتا نوبيلي.
خلاصه: تومي يازده ساله و خواهر بزرگترش ويولا به همراه پدرشان زندگي مي کنند. آنها زندگي معقولي دارند تا اين که سر و کله مادرشان پيدا مي شود. کسي که بدون هيچ ردي بارها آنها را ترک کرده بود....
</strong>Gada Meilin
محصول 2002 چين. کارگردان: ژيانينگ فنگ.
<strong>44 دقيقه</strong>
<strong>شبکه تهران</strong>
<strong>درست مثل بهشت</strong>
تاريخ پخش:29/12/86. ساعت پخش: 30/13محصول کشور: آمريکا. کارگردان: ديويد موس نوستر. بازيگران: رزي وايدراسپون – مايک رافائلو.
خلاصه داستان: خانم دکتري بنام ليز با مردي به نام ديويد از بيمارستان خارج مي شود و با يک کاميون تصادف مي کند و به کما مي رود بعد از گذشت دو ماه از اين حادثه ديويد اتفاقي منزل ليز را اجاره مي کند که روح دختر در آن منزل حاضر شده و سعي مي کند که با وي به هويت گمشده خود پي ميبرد از طرفي خواهر ليز به نام ابي قصد دارد که با اهداي اعضاي بدن او موافقت کند ديويد ليز پس از مطلع شدن از قضيه سعي دارند که اورا منصرف نمايند و......
<strong>مانات
تاريخ پخش: 6/1/87. ساعت پخش: 30/13محصول کشور: هندوستان. کارگردان: گاربين سيگ گروبال. بازيگران:جيمي شرگل- کالراج راند هاوا
خلاصه داستان: افسري به نيهال سينگ به دنبال يک تروريست وارد مزرعه اي مي شود و در آنجا عاشق خواهر او به نام مانات شده و باوي ازدواج مي کند با اين ازدواج او به مادر دختر قول مي دهد که کسي مزاحم برادرزنش نشود زمانيکه دختر حامله مي شود نيهال سينگ به کوههاي پنجاب مامور مي شود و در همين حين سينگها يکي از افسران خشن که مخالف سياسيتهاي نيهال سينگ است به دنبال کارنسيل وارد منزل همسرنيهال شده و کارنسيل را به قتل رساندو.....
<strong>جان سخت ٤ Live Free or Die Hard
محصول ٢٠٠٧ آمريکا، انگلستان. کارگردان: لن وايزمن. بازيگران: بروس ويليس، تيموتي اوليفانت، جاستين لانگ، مگي کيو، کليف کورتيس، جاناتان سادوفسکي.
خلاصه: جان مک لين ديگر آن آدم سابق نيست. زندگي خصوصي اش در چند سال گذشته زير و رو شده، همسرش طلاق گرفته و خودش نيز مدتي گرفتار الکل بوده است. او ديگر آن کارآگاه پليس پر جنب و جوش سابق هم نيست و ترجيح داده به کارهاي کوچکي چون تعقيب تبهکاران اينترنتي بپردازد. دخترش نيز که از رفتار او ناخشنود است، ترجيح مي دهد تنها و دور از او زندگي کند. تا اين که يک شب، ماموريت جلب و بردن هکري جوان به نام مت فارل به مک لين سپرده مي شود. کاري که در ابتدا راحت به نظر مي رسد، اما با حمله آدم کش هاي گروهي ناشناس براي از بين بردن فارل همه چيز به هم مي ريزد. اين آغاز عملياتي بزرگ از سوي گروهي تبهکار به رياست فردي به اسم تامس گابريل است که قصد دارد با از کار انداختن تمامي کامپيوترها و سازه هاي تکنولوژيکي که اقتصاد آمريکا و طبعاً دنيا به آن وابسته است، باجي بزرگ از دولت بستاند. مک لين که حمله آدمکش ها را ناکام گذاشته و فارل را نجات داده، قصد دارد تا به هر قيمتي که شده او را به نزد مامور امنيتي بلند رتبه اي به نام بومن برساند. اما گابريل و دوستانش نيز بيکار ننشسته اند و قم به قدم در حال ساقط کردن سيستم تکنولوژيک و امنيتي کشور هستند و زندگي در آمريکا در حال تبديل شدن به کابوسي وحشت انگيز است....
<strong>جدال با اژدها</strong>
تاريخ پخش: 4/1/87. ساعت پخش:13:30محصول کشور:کره جنوبي. کارگردان:هايونگ رائه شيم. بازيگران: جيسون بر آماندابروکس – رابرت فورستر – گريک رابينسون – اليزابت پتا.
خلاصه داستان: راوي فيلم جک است که يک دلال اشياي عتيقه است در ادامه کودکي به اسم اتان کندريک که تحت تاثير اشعه اي قرار مي گيرد که در فروشگاه جک از يک صندوق قديمي کره اي ساطع شده است جک شرح مي دهد که روح يک شاگرد جنگجوي باستاني در اتان حلول يافته است اين شاگرد جنگجو پانصد سال پيش موفق شد محبوب خويش را از شر افعي هاي بد و غول آسا نجات دهد جک سپس آويز قدرتمند به اتان مي دهد و به وي مي گويد که درصدد يافتن محبوب مورد نظر وي برروي شانه هاي خود تصوير يک ازدها را خالکوبي کرده است....
<strong>مار در هواپيما</strong>
ساعت پخش:30/13، تاريخ پخش:28/12/86محصول کشور: آمريکا. کارگردان:ديود آر آليس. بازيگران:ساموئل جکسون.
خلاصه داستان: پسر جواني شاهد قتل يک نفر توسط ادي کيم يکي از بزرگترين خلافکاران آمريکا مي شود آنها وي را تعقيب مي کنند که وي را سر به نيست کنند که نهايتاً پليس افي بي آي او را يافته و تحت حفاظت قرار مي دهند و با يک هواپيماي درجه يک با سرنشينان معروف به واشنگتن منتقل مي نمايند که در دادگاه شهادت دهد ولي عامل ادي متوجه قضيه اي مي شود و محموله از انواع مارهاي سمي در هواپيما مي نمايند....
<strong>صليبيون Crusader
محصول 2004 اسپانيا. کارگردان برايان گوئرس. بازيگران: اندرو مک کارتي، مايکل يورک، ريچارد تايسون، بو درک.
<strong>افشاگر
تاريخ پخش: 8/1/87. ساعت پخش: 30 : 13محصول کشور: اسپانيا. کارگردان: منودل کوربي، برايان کورز. بازيگران: اندرومک کارتي – ريچاردديتون.
خلاصه داستان: خبرنگاري به نام رابينسون به همراه همسرش ورونيکا باري شبکه هفت اسپانيا کار ميکنند درجريان سوقصدي عليه آقاي سرت رئيس شرکت ارتباطي نوا قرار مي گيرند و نوار اين سوءقصد که منجر به قتل سرت شده توسط خبرنگار جلسه کارلوس به هنگام فرار وکشته شدن به دست رابينسون مي رسد و از او ميخواهد که حقايق را افشا کند رابينسون هم اين خبر را بدون اينکه نامي از تهيه کننده آن ببرد به نام خودش از شبکه پخش مي کند که منجر به شهرت وي مي شود بعد از پخش اين خبر مدير اجرايي شبکه خبري آرچي بالدمگ گاورن سراغ او مي آيد و از او دعوت به همکاري در شبکه اش مي کند مگ گاورن خودش در اين سوء قصد نقش داشته و از طرفي رابينسون مي ترسد با اين کار سعي دارد که او را تحت کنترل داشته باشد و...
<strong>تهاجم </strong>
تاريخ پخش: 14/1/87. ساعت پخش: 30 : 13محصول کشور: آمريکا. کارگردان: اليورهرش بيکل. بازيگران: نيکول کيدمن – دانيل کريک – جري نورتهام.
خلاصه داستان: زني مطلقه به نام کارول که روانپزشک است پسري به نام اوليور دارد اليور به درخواست پدرش تارکر نزد وي مي رود تا مدتي را با او سپري کند کارول از دوري وي نگران است بن دوست کارول به او دلداري مي دهد اما به زودي مشخص مي شود که نگراني هاي کارول واقعي است ظاهراً يک بيگانه فضايي به زمين هجوم آورده و با آلوده کردن تاکر جسمش را تصاحب کرده است طولي نمي کشد که اين بيماري مرگبار همگان را مبتلا مي کند بيماري از راه عطسه و آب دهان سرايت مي کند حکومت وقت اعلام کرد ه اين بيماري مسري است و اقدام به برپايي مراکز واکسيناسيون مي کند اما کارول و دوستش خوب مي دانند که تنها راه براي آلوده نشدن نخوابيدن است کارول شروع به جستجو براي يافتن پسرش مي کند وسعي مي کند او آلوده نشودو.....
<strong>هيتچر/اُتواستاپ زن The Hitcher
محصول ٢٠٠٧ آمريکا. کارگردان: ديو مه يرز. بازيگران: شون بين، سوفيا بين، زاکاري نايتون، نيل مک دانا. خلاصه: گريس و جيم دانشجو و عاشق يکديگر هستند. آنها تصميم مي گيرند تا در تعطيلات ميان ترم با اتومبيل به گردش بروند. در اولين شب مسافرت، باراني سخت شروع به باريدن مي کند. آنها در طول جاده خلوت با جان رايدر که به شدت خيس شده و در حال اتواستاپ زدن است، برخورد کرده و به خاطر هراس از بيگانه ها از سوار کردن او خودداري مي کنند. اما در اولين توقفگاه سر راهي، با جان که توسط راننده يک تريلي به آنجا آورده شده روبرو و اين بار وي را سوار مي کنند. بعد از طي مسافتي گفتار و رفتار جان مشخص مي سازد که آنها با فردي روان پريش همفسر شده اند. جيم پس از درگيري کوتاهي موفق به بيرون کردن جان از اتومبيل مي شود. به نظر مي رسد که گريس و جيم از دست جان خلاص شده اند، اما پس مدتي کوتاه او را سوار بر اتومبيل يک خانواده مي بينند. تلاش اين دو براي هشدار دادن به خانواده سبب سانحه شده و اتومبيل خود را از دست مي دهند. وقتي به محل توقف اتومبيل آن خانواده مي رسند، با اجساد آنها روبرو شده و براي کمک گرفتن به طرف اولين توقفگاه موجود به راه مي افتند. اما جان نيز در تعقيب آنهاست و قصد شکارشان را دارد. قاتلي خونسرد که مي خواهد همچون گربه با موش نگون بخت قبل از خورده شدن بازي کند. شروع اين بازي سبب به راه افتادن فوجي از ماموران پليس براي دستگيري جيم و گريس مي شود که به غلط، مظنون اصلي کشته شدن آن خانواده و چندين مقتول ديگر در طول جاده پنداشته مي شوند...
<strong>اردوي روزانه بابا</strong>
تاريخ پخش: 11/1/87. ساعت پخش: 30 : 13محصول کشور: آمريکا. کارگردان: فر ساواچ. بازيگران: کوباگودينگ جونيور- ريچارد گانت – لاچين مونرو – دالين بويس.
خلاصه داستان: فصل تابستان است و مهد کودکي که چارلي و شريک اش فيل رايرسون مديريت آنرا برعهده دارند تا آغاز سال تحصيلي تازه تعطيل خواهد بود چارلي و فيل قصد دارند فرزندانشان بن هينتون و ماکس رايرسون را به اردوگاه تابستاني دريفت وود بفرستند اين همان اردوگاه محبوب چارلي و فيل در دوران کودکي شان است اما اردوگاه در حال حاضر وضع بسيار ناگواري دارد به طوري که اکثر تسهيلات و امکانات رفاهي اش در آستانه نابودي است اين اردوگاه همچنين رقيب گردن کلفتي در همسايگي اش دارد به اسم اردوگاه کانولا مدير و صاحب اردوگاه کانولا شخصي بدذات است به اسم لنس دارد که در واقع يکي از همکلاسي هاي قديمي چارلي و فيل است چارلي خاطرات بسيار بدي از لنس دارد زير او سي سال پيش قلدر و گردن کلفت مدرسه بود و چارلي را حسابي اذيت مي کرد سرهنگ باک هينتون پدر چارلي هيز هميشه از پسر خود انتقاد مي کرد که چرا به اندازه کافي ورزيده و شجاع نيست که بتواند پوزه لنس را به خاک بمالد حالا بعد از سي سال لنس مدير يک اردوگاه تابستاني است و......
<strong>تشابه</strong>
تاريخ پخش: 15/1/87. ساعت پخش: 30 : 13محصول کشور: لهستان. کارگردان: مارچين زيبنسکي. بازيگران: ويولتا آرلاک – مادلنا سرويسنگا.
خلاصه داستان: دراين فيلم دو دوست به نام هاي مکس و لئو در سيسيل جزيره اي که مافيا در ارتباط است وقت خود را سپري مي کند درهمين حين حوادث عجيبي در عروسي دختر يکي از مافيادر شهر تراپاني اتفاق مي افتد که باعث مي شود آنها به ورشو برگردند رهبران جنايي مافيا به ويژه دون آنتونيو گامبيني که در لهستان سرگرم کارهاي خود هستند بطور اشتباهي مکس و لئو را دستگير و در يک مکاني مي برد و از اين به بعد اتفاقاتي براي آنها مي افتد که....
سريال روز♦ تلويزيون
نگاهي به پنج سريال تلويزيوني برتر سال 1386
جسارت کافي نيست!
1- ساعت شني، کارگردان: بهرام بهراميان سريال "ساعت شني" درامي اجتماعي و روانشناسانه بود که با شروع پخش آن، اعتراض هاي گسترده اي به راه افتاد. داستان مجموعه در ارتباط با معضل ها و مشکل هايي بود که به صورت آشکار در جامعه وجود دارد. مطرح کردن ناباروري زنان و استفاده از رحم اجاره اي، زنان خياباني، اعتياد جوانان و... از اصلي ترين موضوعات مطرح شده در اين سريال بود. فيلمنامه قوي مجموعه نکته قابل تامل اين سريال است، کمتر فيلمنامه نويسي در چند ساله گذشته در سينما و تلويزيون ايران وجود داشته که به چنين سوژه هايي نزديک شده باشد.البته مميزي ها و محدوديت ها هم مزيد بر علت شده تا سوژه هاي بکر و دست نخورده همچنان در جامعه و در دنياي داستاني باقي بمانند. خوشبختانه با پخش "ساعت شني" اين اتفاق افتاد. مخاطب چه عام و چه خاص با فيلمنامه اي روبروست که از نوآوري و جسارت فوق العاده اي چه به لحاظ ساختاري و چه به لحاظ محتوايي برخوردار است. در بخش کارگرداني و بازيگري هم تيمي کاملا منسجم و حرفه اي به کار گرفته شده است. داريوش ارجمند، آزيتا حاجيان، بيژن امکانيان، رويا تيموريان، نسرين مقانلو، مهراوه شريفي نيا و... ترکيبي از بازيگران باتجربه و پخته را گرد هم آورده بود. بهراميان هم با دکوپاژ متفاوت خود در بخش کارگرداني، توانايي هاي خود را به رخ همگان کشيد. در مجموع "ساعت شني" درامي خوش ساخت و جامعه شناسانه و جسورانه بود که گريزهاي خوبي به معضلات اجتماع مي زد و ابايي از به نقد کشيدن بعضي از مسائل غير قابل مطرح شدن نداشت. نشانه و جريان مثبتي در روند توليد مجموعه هاي تلويزيوني در سالي که گذشت.
2
- مدار صفر درجه، کارگردان: حسن فتحي ساختن سريال هاي تاريخي در رسانه قدرتمند و پر مخاطبي چون تلويزيون چند سالي است كه به يكي از سياست هاي جدي سازمان صدا و سيما بدل شده و هر از گاهي شاهد ساختن آثاري از اين دست هستيم. شايد بتوان شروع كننده ساخت اين سريال هاي تاريخي را مرحوم "علي حاتمي" دانست كه با ساخت مجموعه "هزاردستان" گامي نو و حركتي مثبت در ساخت اين نوع از سريال ها در زمان خودش برداشت. حسن فتحي قبل از اين اثر، تجربه ساخت آثار تاريخي را در کارنامه اش داشت، و با ساخت سريال " شب دهم " به همگان ثابت کرده بود که توانايي هاي انکارناپذيري در اين زمينه دارد. فتحي در " مدار صفر درجه" با پيش کشيدن داستان حبيب پارسا و ماجراي عاشق شدن او به سارا، دختري يهودي، به تفکيک موضوعي ديگر در لفافه مي پردازد و آن هم جدا کردن صهيونيست ها و يهوديان از يکديگر است. اگر از اين منظر به مجموعه بنگريم، وبا توجه به مشاور کارگردان که از سوي سازمان اطلاعات آمده، با اثري هدايت شده مواجه هستيم. اما مجموعه جداي از اين تفاسير، داراي ساختار و ريتم مناسبي در گسترش داستان است. انتخاب بازيگران بسيار مناسب و درست است، و مخاطب با بازي هايي قوي و کم نقص رو در روست. خصوصا شهاب حسيني ايفاگر نقش حبيب پارسا. " مدار صفر درجه" هم مانند ديگر سريال هاي موفق سيما نتوانست از تيغ قيچي سانسورچيان سيما فرار کند و بخش هاي زيادي از سريال حذف شد تا جايي اين سانسورها ادامه پيدا کرد که موجب اعتراض شديد حسن فتحي شد. او اعلام کرد: " اگر مي دانستم که قرار است چنين بلايي بر سر مجموعه بياورند هرگز آن را به پخش نمي دادم."
3- ميوه ممنوعه، کارگردان: حسن فتحي "ميوه ممنوعه" هم مانند مجموعه ساعت شني، اتفاقي تازه و نو در عرصه سيما به شمار مي رود. فتحي اين بار در ميوه ممنوعه، به سراغ موضوعي رفت که بخش اعظمي از جامعه با آن رو در روست. و آن معضل خانواده ها، سرکوب غيرمنطقي غريزه جنسي و... بود. پرداختن به اين موضوع، آن هم در سيما، شجاعت خاصي مي طلبيد. زيرا هيچ فردي تا پيش از او جسارت چنين حرکتي را نداشت. داستان " ميوه ممنوعه " بدين قرار بود: حاج فتوحي معتمد بازار و محل به خاطر شراکت با دختري به نام هستي دل به او مي بندد، پس از اين اتفاق خانواده فتوحي دچار گرفتاري هاي بي شماري مي شود. اين بار فتحي فيلمنامه اي را دستمايه کار خود قرار داده بود که خود مسئول نگارش آن نبود. علاوه بر آن با فيلمنامه اي رو در روست که از چند اثر بي نظير در قصه پردازي هايش وام گرفته بود که داستان شيخ صنعان يکي از آنهاست. فيلمنامه از ساختماني منسجم و صحنه پردازي هاي فوق العاده اي برخوردار است. در واقع نويسنده همزمان چندين داستان را در کنار هم به مخاطب عرضه مي کند و مخاطب در کنار پيگيري داستان اصلي با داستان هاي کوتاه و موثر ديگري هم مواجه مي شود که ارتباط منطقي و درستي با رويداد اصلي داستان دارند. نکته ديگري که باعث متفاوت بودن فيلمنامه شد، ديالوگ هاي سريال بود که با مهارت تمام توسط عليرضا کاظمي پور و عليرضا نادري به نگارش درآمده بود. ترکيب بازيگران هم بسيار درخشان بود. علي نصيريان ايفاگر نقش حاج فتوحي، نقطه عطفي در کارنامه بازيگري خود رقم زد و يک بار ديگرتوانايي هاي خود را به رخ همگان کشيد. "ميوه ممنوعه" درامي خوش ساخت است، و نقطه عطفي در کارنامه کاري فتحي به حساب مي آيد.
4- پريدخت، کارگردان: سامان مقدم پريدخت دومين تجربه تلويزيوني سامان مقدم پس از سريال مناسبتي "همراز" محسوب مي شود. سريالي تاريخي که علاوه بر قصه جذابش، ستارههاي زيادي را دور هم جمع کرده است. پريدخت را شايد بتوان سريال ستارهها دانست. ليلا حاتمي و علي مصفا زوجي که حالا بعد ازسال ها دوري از تلويزيون دوباره آمدهاند. زوجي که آخرين بار در "کيف انگليسي" ظاهر شدند و بعد علي مصفا کارگردان شد و ليلاحاتمي بازيگر در تنها فيلم بلند علي مصفا به نام "سيماي زني در دوردست". سريال داستان زندگي پريدخت درسه مقطع تاريخي است: سال 1314 که اولين مقطع زندگي اوست. بعد پريدخت را در سال 1320 ميبينيم، زماني که رضاشاه تبعيد ميشود، ومحمدرضا شاه جاي اوراميگيرد و بعد زندگي پريدخت را 14 سال بعد يعني دوران بعد از کودتاي 28 مرداد در سال 1334 پي ميگيريم. " پريدخت " که براي پخش در ايام محرم امسال ساخته شد دچارمميزي هاي فاجعه باري شد. حذف ديالوگ ها، حذف چند قسمت از سريال و... از الطاف آقايان مدعي دموکراسي بود. البته با تمام اين سانسورها، استقبال مخاطبان پاسخ مناسبي بود براي آقاياني که به جاي مردم هميشه تصميم گرفته اند. ريتم مناسب، بازي هاي يکدست و روان و فيلمبرداري درخشان از ويژگي هاي شاخص "پريدخت" است که اين سريال را در رده مجموعه هاي برتر سال قرارمي دهد.
5
- اغماء، کارگردان: سيروس مقدم سيروس مقدم متولد 1333 آبادان و فارغ التحصيل رشته نقاشي از دانشکده هنرهاي زيباست. او از سال 1357 با سمت منشي صحنه در فيلم به نمايش در نيامده" قصه خيابان دراز" به کارگرداني محسن تقوايي وارد سينما شد. بعدها دستيار کارگرداني، طراحي صحنه و لباس و فيلمنامه نويسي را نيز تجربه کرد. در 1370 با "گرگ هاي گرسنه" کارگرداني را آغاز کرد و سال بعد "شکوه بازگشت" را مقابل دوربين برد. ولي ناکامي هر دو فيلم سبب شد تا به ساخت مجموعه هاي تلويزيوني رو بياورد. موفقيت و محبوبيت سريال هاي وي از جمله مسافر، نرگس و ريحانه سبب شد تا براي تماشاگران تلويزيون و مديران شبکه هاي مختلف چهره اي شناخته شده گردد. او يکي از پرکارترين کارگردان هاي حال حاضر تلويزيون به شمار مي رود. " اغماء" يکي ديگر از آثار مناسبتي است که براي پخش درماه رمضان ساخته شد. داستان "اغماء" درباره پزشک جراحي، معروف به پنجه طلايي بود که به علت بيماري همسرش بر سر دو راهي قرار مي گيرد. همسرش از او مي خواهد که وي راعمل کند و دکترپس از کش و قوس هاي فراوان اين کار را انجام مي دهد. ولي اتفاقات غير طبيعي و غير منتظره اي پس از آن رخ مي دهد...
"اغماء" در رده سريال هاي معناگرا و ماوراء طبيعي قرار مي گيرد که در چند ساله اخير مورد توجه مسولان قرارگرفته است. مقدم در مقام کارگردان توانايي خود را در خلق اين گونه فضاها به رخ مي کشد. دکوپاژ مناسب، تدوين موازي و متقاطع، ميزانسن هاي پيچيده و سکانس پلان هاي بيشمار از نکات برجسته کارگرداني او به شمارمي رود. در بخش بازيگري هم، امين تارخ در نقش دکتر پژوهان بازي درخشان و قدرتمندانه اي از خود بر جاي مي گذارد. تارخ از آن دسته بازيگراني ست که بسيار بر ابزار کارش مسلط است. او تلفيق مناسبي از تکنيک و غريزه را در بازيگري مورد استفاده قرار مي دهد که شايد کمتر بازيگري در ايران توانايي چنين کاري را داشته باشد. ديگر بازيگران- لعيا زنگنه، ايرج نوذري وحامد کميلي- هم در کنار او به خوبي نقش خود را ايفا مي کنند. اغماَ مجموعه خوش ساخت و پر مخاطبي بود که نشان از قريحه و حرفه اي بودن عوامل دست اندر کار آن داشت.
گزارش ♦ تلويزيون
از 75 فيلم سينمايي انتخاب شده براي نمايش در ايام نوروز 28 عنوان به فيلم هاي ايراني اختصاص يافته است. در اين ميان شبکه هاي سه سيما و شبکه تهران هرکدام با پخش 7 فيلم، بيشترين آمار را به خود اختصاص داده اند. بعد از اين دو شبکه، شبکه هاي يک و دو هرکدام با پنج فيلم ايراني و شبکه چهار نيز با چهار فيلم از توليدات داخلي در مقام هاي بعدي قرار دارند.
<strong>شبکه اول سيما</strong>
<strong>روز سوم</strong>
تاريخ پخش: شنبه 3/1/87نويسنده : مهدي سجاده چي. کارگردان : محمد حسين لطيفي. تهيه کنندگان : عليرضا جلالي، حميد آخوندي. بازيگران : باران کوثري، حامد بهداد، پوريا پور سرخ، برزو ارجمند، مهدي صبائي، مجيد ياسر، شهرام قائدي، مرتضي زارع، مالک سراج
خلاصه: فيلم قصه برادري است که در شرايط بسيار سخت و پيچيده اي مجبور مي شود خواهر کوچک و عليلش را زير خاک پنهان کند تا بتواند شبانه او را از ميان عراقي ها که خانه او را محاصره کرده اند فراري دهد...
<strong>اکباتان</strong>
تاريخ پخش: جمعه 9/1/87کارگردان سعيد اسدي. تهيه کننده: علي اصغر صديقي. بازيگران: عسل بديعي، اشکان خطيبي، آرميتا مرادي، افسر اسدي، فقيهه سلطاني و رامتين خدا پناهي
داستان دختري به نام فريبا که براي ترجمه يک رمان به خانه دايي اش در شهرک اکباتان مي رود. فريبا در غياب دايي اش که به مسافرت رفته است در خانه تنهاست که درگير ماجراي اختلاف يک زن و شوهر به نام نادر و مريم مي شود. نادر و مريم هر دو مدعي هستند آن يکي تعادل رواني ندارد.
<strong>بر بوم زمان</strong>
کارگردان ؟تاريخ پخش: يک شنبه 11/1/87
<strong>چپ دست</strong>
تاريخ پخش: دوشنبه 5/1/87 کارگردان: آرش معيريان. تهيه کننده: داريوش بابائيان، منوچهر زبردست. بازيگران: ليلا اوتادي، حميد گودرزي، رضا داودنژاد، مهدي اميني خواه، رابعه اسکويي، کاظم افرندنيا، اصغر سمسارزاده، علي صادقي، ملکه رنجبر - با حضور افتخاري مجيد صالحي.
خلاصه داستان: اين فيلم داستان دختر جواني است که فراموشي اش مشکلات زيادي را براي او به وجود مي آورد.
<strong>شبکه دوم سيما</strong>
<strong>کودک و سرباز</strong>
تاريخ پخش: سهشنبه 28/12/86 ساعت 21 کارگردان: سيدرضا ميرکريمي. تهيه کننده: وحيد نيکخواه آزاد. بازيگران: روح ا... حسيني- مهدي لطفي- مهران رجبي- صغري عبيسي- گيتي معيني
خلاصه: در يک پاسگاه دورافتاده نيروي انتظامي، در آخرين روز سال، به سربازي به نام بهمن امينپور مأموريت داده ميشود تا کودک متهمي را به کانون اصلاح و تربيت تهران تحويل دهد. اين در حالي است که سرباز ميکوشد با گرفتن مرخصي نيمه اول عيد نوروز، هرچه زودتر خود را به خانهاش که در يکي از روستاهاي ارتفاعات شمال است، برساند. آن دو به راه ميافتند ولي در طول مسير، اتفاقهاي پيشبيني نشدهاي رخ ميدهد...
<strong>دختري در قفس</strong>
تاريخ پخش: يکشنبه 11/01/87 ساعت 15/23 کارگردان: قدرت ا... صلح ميرزايي. تهيه کننده: علي واجد سميعي و عليرضا داوودنژاد. بازيگران: فريبرز عربنيا- مهناز افشار- پژمان بازغي- نسرين مقانلو- چنگيز وثوقي- محمدرضا داودنژاد و...
خلاصه: نادر و دخترعمويش آذر كه به هم علاقهمندند، بر اساس نقشهاي كه كشيدهاند، تاج و شمشيري كه متعلق به جد خانوادگيشان بوده را از موزه ميدزدند، اما پدر آذر معتقد است براي تكميل مجموعه نيازمند مديريتي جدي و واقعي هستند تا...
<strong>معتاد اجباري</strong>
تاريخ پخش: شنبه 03/01/87 ساعت 15/23 تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 کارگردان: مهدي مظلومي. تهيه کنندگان: اميرپروين حسيني و رضا اسدي. بازيگران: جواد رضويان- شهرام قائدي- زهره صفوي- مونا فرجاد- امير غفارمنش- صديقه کيانفر.
خلاصه: کمال (جواد رضويان) قصد ازدواج دارد ولي به دليل آنکه بيکار است، نميتواند زندگي مستقلي تشکيل دهد. از طرفي با شنيدن خبري از راديو مبني بر آنکه وزرات کار و امور اجتماعي به معتاداني که ترک کرده باشند مبلغ سه ميليون تومان وام ميدهد به فکر فرو ميرود که معتاد شود و بعد از آن ترک کند تا بتواند مبلغ وام را دريافت کند. در اين ميان اتفاقات جالب و خندهداري رخ ميدهد که بسيار جالب توجه است...
<strong>اين پرونده مختومه نيست</strong>
تاريخ پخش: سهشنبه 06/01/87 ساعت 15/23 کارگردان: مهرداد خوشبخت. تهيه کننده: رضا جودي. بازيگران: حميدرضا پگاه- الهام پاوه نژاد- نفيسه روشن- اسماعيل سلطانيان.
خلاصه: دختري به نام سارا امين بعد از خروج از منزل به قصد رفتن به سر کار، مفقود ميشود و 24 ساعت بعد جسدش در بيابانهاي اطراف تهران پيدا ميشود. سرگرد اميري به همراه دستيارش سروان صادقي مسئول پيگيري پرونده ميشود و تحقيقات را از نزديکان سارا شروع ميکنند و تا محل کارش ادامه ميدهند اما به سر نخ مشخصي دست نمييابند تا اينکه...
<strong>دهخدا</strong>
تاريخ پخش: جمعه 09/01/87 ساعت 15/23 تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 تهيه کننده و کارگردان: محمدرضا ورزي. بازيگران: سعيد نيکپور- فلور نظري- ميرطاهر مظلومي- بهناز توکلي- رضا توکلي- محمد ساربان- محمد ابهري- اميد آهنگر- محمدتقي شهيدي.
خلاصه: اين فيلم داستان زندگي علامه ميرزا علياکبرخان دهخدا از دوران مشروطيت را از سال 1334 خورشيدي به نمايش ميگذارد...
<strong>کسوف</strong>
تاريخ پخش: چهارشنبه 14/01/87 ساعت 15/23 تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 کارگردان: حجت قاسم زاده اصل. تهيه کننده: رضا ناجي. بازيگران: اميرحسين صديق- بهناز جعفري- حمد کاوري- محمد حاتمي- خسرو فرخزادي- فرشته سرابندي..
خلاصه: کسوف داستان آدمهايي است که حرص و طمع، زيادهخواهي و آز چشمهاي عاطفهشان را کور کرده است. روابط خشک و بيروح مادر با دختر 6 سالهاش و چالشهاي پيش روي آدمهاي امروزي در دنياي شلوغ شهري چون تهران و... از جمله مواردي است که در اين فيلم به آن پرداخته ميشود...
<strong>اورامان</strong>
تاريخ پخش: پنجشنبه 15/01/87 ساعت 15/23 تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 تهيه کننده و کارگردان: رضا ايرانمنش. بازيگران: ليلي نجفي- قربان نجفي- اسماعيل سلطانيان- جواد انصافي- محمدرضا حقگو.
خلاصه: دختري به نام اورامان که در دوران کودکي و قبل از انقلاب به خارج از کشور رفته و در آنجا زندگي ميکرده پس از پيروزي انقلاب تصميم ميگيرد به ايران بازگردد و خانه پدري خود را بفروشد اما هنگامي که وارد کشور ميشود متوجه ميشود آن خانه در اختيار پسرعمويش است که در حال حاضر جانباز شده است و...
<strong>شبکه سوم سيما</strong>
<strong>شاخه گلي براي عروس</strong>
زمان پخش : چهارشنبه 29/12/86 – ساعت 15 : 20 سال 1383. نويسنده و کارگردان : قدرت الله صلح ميرزايي.بازيگران : جواد رضويان، حديث فولادوند، مهدي اميني خواه، رابعه اسکويي، زهره حميدي.
خلاصه داستان : سلطان علي دل در گرو دختري به نام آزيتا دارد و هدفش ازدواج با اوست. سلطان علي در توافقي با منوچهر، دايي آزيتا، قول داده اگر اين ازدواج سربگيرد در عوض زمينهايش را در روستا به منوچهر مي فروشد. از طرفي آزيتا که دختري ثروتمند است، مردي بنام سعيد را دوست دارد و...
<strong>قلقلک</strong>
زمان پخش : جمعه 2/1/87 – ساعت 15 : 20 سال 1384. کارگردان : مسعود نوابي. بازيگران : بيژن امکانيان، رضا شفيعي جم، شقايق فراهاني، سيامک انصاري، سحر ولدبيگي
خلاصه داستان : داستان داوري است که جايش قبل از مسابقه با شخص ديگري عوض مي شود که اين موضوع حوادث خنده داري را سبب مي شود و...
<strong>تقاطع</strong>
زمان پخش : يکشنبه 4/1/87 – ساعت 15 : 20 سال 1384. کارگردان : ابوالحسن داوودي. بازيگران : فاطمه معتمد آريا، بهرام رادان، بيژن امکانيان، باران کوثري، سروش صحت و...
خلاصه داستان : دکتر مينو رحماني متخصص زنان و زايمان، شوهرش مرده است و در حالي که قصد دارد با داريوش ازدواج کند، نگران تنها فرزندش امير است و...
<strong>چشمان سياه</strong>
زمان پخش : سه شنبه 6/1/87 – ساعت 15 : 20 سال 1381. کارگردان : ايرج قادري. بازيگران : محمدرضا گلزار، ماه چهره خليلي، سودابه آقاجانيان، امير تاجيک، رسول توکلي.
خلاصه داستان: غزل دلاويز و سورنا در يک دانشکده تحصيل مي کنند و هر دو شاعرند. غزل ناراحتي چشمي دارد و با شدت يافتن بيماري از تحصيل در دانشگاه انصراف مي دهد و بعد از مدتي بيننايي اش را از دست مي دهد و...
<strong>علي و دني</strong>
زمان پخش : يکشنبه11/1/87 – ساعت 15 : 20سال 1379. کارگردان : وحيد نيکخواه آزاد. بازيگران : مهدي لطفي، نيک رابينسون، اکبر عبدي، حسين محجوب، جمشيد جمالزاده و...
خلاصه داستان: دني نوجواني انگليسي که بازيگر سينماست، براي يکي از بستگانش ماجراي سفرش به اصفهان را تعريف مي کند : دني که فيلمي در جشنواره کودک دارد همراه با کارگردان و چند نفر ديگر به اصفهان مي آيند و با علي که او هم بازيگر است هم اتاق مي شود و...
<strong>بله برون</strong>
زمان پخش : دوشنبه 12/1/87 – ساعت 15 : 20 سال 1382. کارگردان : داوود موثقي. بازيگران : جمشيد مشايخي، ثريا قاسمي، فتحعلي اويسي، سيروس گرجستاني، خسرو امير صادقي و...
خلاصه داستان: عزت بخشنده، پيرمرد هفتاد ساله اي است که وضع مالي بسيار خوبي دارد، صاحب پنج فرزند دختر شده که دو دخترش را از دست داده و بقيه دخترانش ازدواج کرده اند. دامادهاي آقا عزت، گرچه آدمهاي باشخصيت و خوبي به نظر مي رسند اما از نظر مالي شرايط ناگواري دارندو....
<strong>شبکه چهار سيما</strong>
<strong>آرامش در ميان مردگان</strong>
نويسنده و کارگردان مهرداد فريدبازيگران : گلاب مستعان - نيلوفر خوش خلق - نورا هاشمي - محسن حسيني
خلاصه داستان: طيبه نام پيرزني است كه سال هاست در گورستان شهر تهران زندگي مي كند...
<strong>اثيري</strong>
نويسنده و كارگردان: محمدعلي سجادي. تهيه كننده: محمدعلي سجادي، منوچهر زبردست. بازيگران: خسرو شكيبايي، امين حيايي، هانيه توسلي، عباس اميري، آزيتا لاچيني، علي اصغر شادروان، افسانه ناصري
خلاصه داستان: اثيري شرح كشاكش ماجرايي است كه از شب عروسي سمندر و خورشيد آغاز مي شود.
<strong>لاک پشت ها هم پرواز مي کنند</strong>
تهيه کننده و کارگردان: بهمن قبادي. بازيگران: سورن ابراهيم، هيرش فيصل رحمان، آواز لطيف، عبدالرحمان کريم، صدام حسين فيصل، آجيل زيباري
خلاصه داستان: چند روز مانده به شروع جنگ آ مريکا و عراق – مردمان سرگردان عراق دنبال دريافت جديدترين اخبار هستند- در ميان آنها مادري 14 ساله به نام آگرين قصد خودکشي دارد.اين فيلم روايت سرگذشت آگرين است.
<strong>فراموشي</strong>
کارگردان مسعود مددي. تهيه کننده: مهدي کريمي.
خلاصه: بحران فراموشي گريبان خانواده اي را در سنين ميانسالي مي گيرد و زندگي آرامششان را آشفته مي کند. زندگي عاشقانه و آرام اين دو به تدريج بعد از شروع بيماري زن دچار بحران مي شود. از سويي مرد که عاشقانه همسرش را دوست دارد حاضر نيست او را به آسايشگاه بسپارد و از سوي ديگر ماندن در خانه برايش مخاطرات بسياري به همراه دارد. مرد ناگزير مي شود تا همسرش را به آسايشگاه بسپارد و اين آغاز تجربه هايي دردناک و غير منتظره براي مرد مي شود، اتفاقاتي که ريشه در گذشته اين دو دارد...
<strong>شبکه تهران</strong>
<strong>عشق فيلم</strong>
تاريخ پخش: 7/1/87. ساعت پخش: 30: 13 کارگردان: ابراهيم وحيدزاده. بازيگران: فرهاد اصلاني – مريلا زاعي – سيروس ابراهيم زاده.
خلاصه داستان: محمود مقدم فيلمساز جوانيست که چندين سال است که فيلمي را کارگرداني نکرده است او به تازگي فيلمنامه اي مي نويسد و آنرا براي تهيه کننده اي مفسد و سرمايه داري به نام رضازاده جز اعضاي شوراي فيلم سازي نيز هست مقدم فيلمنامه را قدم به قدم وسکانس به سکانس براي رضازاده که قرار است تهيه کننده کارباشد مي خواند ولي رضازاده که نه چيزي از فيلمنامه مي داند و نه اصولاً چيزي به نام هنر نمي شناسد دائماً نسخه هاي جديدي براي فيلمنامه مقدم مي پيچد تا آنرا تبديل به فيلمي گيشه پسند نمايد مقدم گرچه در اعماق قلبش راضي به تغيير فيلمنامه نيست ولي به نصيحت گر درونش که همانا مادرش است گوش مي سپارد وبراي اينکه از مشکلات معيشتي خود را برهاند فيلمنامه را با نظرات رضازاده تعويض مي کند ولي درنهايت فيلمنامه اش در شوراي فيلمنامه مردود اعلام ميگردد و رضا زاده که خودش جز اعضاي شواست جز دورويي و بوقلمون صفتي هيچ صفت مثبتي ندارد زير قولش مي زند وعملاً کاري نمي کند و از کار مقدم تا مي تواند انتقاد مي کند مقدم که همه زندگيش در گروساخت فيلم مي داند وقتي مي بيند که همه چيز تغيير يافته و فيلمنامه اش خراب شده آبروي چندين ساله اش به باد رفته کارش به بيمارستان رواني مي کشد...
<strong>تکمچي</strong>
تاريخ پخش: 1/1/87. ساعت پخش: 13: 30کارگردان: يداله صمدي. بازيگران: عاطفه نوري- نيکوخردمند- رحمان باقريان- محمود عزيزي و نبفشه صمدي.
خلاصه داستان: ماه گل دختر دانشجويي است که در تهران به درس و کار مشغول است پدر او تکم چي است براي ديدن او به تهران مي آيد ماه گل در دانشگاه يک پروژه علمي است از حضور پدر در تهران چندان استقبال نمي کند پدر به روستا بر مي گردد از طرف ديگر.....
<strong>هوو</strong>
تاريخ پخش: 5/1/87. ساعت پخش: 13: 30تهيه کننده و کارگردان: عليرضا داودنژاد، بازيگران: رضا عطاران، محمدرضا داودنژاد، رضا داودنژاد، علي صادقي، رعنا آزادي، سپيده اعلايي، مريم کاوياني، احترام السادات حبيبيان، سمير وزيريان
خلاصه داستان: ماجراي فيلم بر اساس روابط هووها با همديگر بنا شده است.
<strong>فيلمساز کوچک</strong>
تاريخ پخش: 2/1/87. ساعت پخش: 13: 30کارگردان: کاوه سجاد حسيني. بازيگران: علي دهکردي، پارسا قاسمي، بهاره رهنما، اسماعيل خلج، مهرداد فلاحتگر، مونا اسکندري.........
خلاصه داستان: نيما به همراه پدرش که بازيگر تلويزيون و سينماست به محله اي جديد مي آيند. او با تعدادي از بچه ها که تشکيل يک گروه همسال را در محل داده اند آشنا مي شود. آنها نام گروه خود را دالتونها مي گذارند و مرتب به آزار و اذيت همسايه ها مي پردازند، پدر بزرگ مهرداد به خاطر رفتارهاي پسرش تصميم مي گيرد که به خانه سالمندان برود، اما مهرداد و خواهرش مهسا تصميم دارند نظر پدر بزرگ را عوض کنند، آنها از دوستان خود کمک مي گيرند و. به پيشنهاد نيما قرار مي شود فيلمي پيرامون زندگي سالمندان در آسايشگاه ساخته شود تا....
<strong>مظفرنامه</strong>
تاريخ پخش: 3/1/87. ساعت پخش: 30/13کارگردان: محمدرضا ورزي. بازيگران: اکبر عبدي – بهزاد فراهاني- شقايق فراهاني – کمند اميرسليماني و...
خلاصه داستان: مظفرالدين شاه به فرانسه مي رود در آنجا با سينما توگراف آشنا مي شود و تصميم گيرد آنرا خريداري کند هنگام بازديد از موزه لوور پاريس توسط يک آنارشيسم به نام ژوزف تررو مي شود که نافرجام مي ماند دولت فرانسه به رسم عذرخواهي ضارب را به ايران تحويل مي دهد ژوزف رادر قفس کرده به زيرزميني واقع در کاخ گلستان مي اندازندو دور از اوضاع اجتماع با ژورف بدرفتاري مي شود جيران دختر مظفرالدين شاه به سبب کنجکاوي به ديدن ژوزف ميرود...
<strong>گوشواره</strong>
تاريخ پخش: 9/1/87. ساعت پخش: 30/13کارگردان: وحيدموسائيان. بازيگران: اکبر عبدي- رويا تيموريان- مسعود رايگان.
خلاصه داستان: مهين دختر باهوش و با استعدادي است که در يک شبانه روزي خيريه که مخصوص بچه هاي با استعداد فقير است درس مي خواند پدر وي که معتاد بوده سالها قبل فوت کرده و مادرش مردي به نام عباس ازدواج کرده است مهين مي خواهد به تولد دوست همکلاسي اش مهتاب برود و از مادرش مي خواهد که هديه خوبي براي وي بخرد مادرش با فروش گوشواره هايش براي او يک دستبند طلا مي خرد مهين نگران است که دوستش مليحه که موضوع پدرش را ميداند براي بقيه دوستانش تعريف کند بالاخره او به تولد مي رود و در سراسر ميهماني نگران است و خود را لايق جمع نمي داند و خرابکاري هايي هم به بار مي آورد ولي بعد از باز کردن کادوها موفق مي شود براي خود کسب اعتبار نمايد موتور ناپدريش در راه خراب مي شود و بعلت باران شديد راه را گم مي کنند و پدر مهتاب که دکتر است مجبور ميشود که او را برساند مهين آدرس دورغين در بالاي شهر به او مي دهد ولي دکتر......
<strong>يکي از همين روزها</strong>
تاريخ پخش: 10/1/87. ساعت پخش: 30: 13کارگردان: راما قويدل. بازيگران: نيما رئيسي شبنم قلي خاني، پرويز پورحسيني، علي دهکردي.
خلاصه داستان: مهندس جواني بنام پورياست که در آستانه ازدواج با دختر پولداري بنام ندا قراردارد، اما تفاوت طبقاتي پوريا را در شرايط سختي قرار مي دهد و وسوسه هايي را در آخر زنده مي کند...
<strong>پنجاهمين نفر</strong>
تاريخ پخش: 12/1/87. ساعت پخش: 30 : 13کارگردان: محمدرضا يوسفي. بازيگران: هادي اتابکي– پروانه معصومي- برزو ارجمند- مژگان غلامي – ميرطاهر مظلومي – فرحناز منافي ظاهر.
خلاصه داستان: مهدي جوان دانشجويي است که از طبقه هشتم به پايين پرت مي شود سهراب تنها کسي است که در اتاق حضور داشته است مهتاب خواهر مهدي مطمئن است که مهدي خودکشي نکرده و سهراب او را به پايين پرت کرده است چون سهراب مي گويد که بي گناه است و هيچکس نيز شاهد نبوده است کار به قسامه مي انجامد اين مراسم ايست که 50 نفر عادل سوگند بخورند که سهراب قاتل است وي را به عنوان قاتل شناخته مي شود.مهتاب در جستجوي پيداکردن افرادي است که در دادگاه حاضر شود مادر سهراب که مطمئن است پسرش قاتل نيست سعي مي کند مهتاب را مجاب کند و...
<strong>مرباي شيرين</strong>
تاريخ پخش: 13/1/87. ساعت پخش: 30 : 13کارگردان: مرضيه برومند..بازيگران: محمدرضا شريفي نيا- ليلا حاتمي- اميرحسين صديق.
خلاصه داستان: جلال پورزند پسر دانش آموزي است که يک شيشه مربا مي خرد ولي درب آنرا نمي تواند باز کند و هيچکس ديگر هم حتي معلمان مدرسه قادر نيستند در شيشه را بازکنند او بعداز مدرسه سراغ فروشنده مي رود و از او مي خواهد که شيشه مربا را با شيشه جديدي عوض کند که فروشنده با اکراه قبول مي کند ولي اين در اين شيشه هم باز شدني نيست وقتي بچه ها اعتراض خود را به فروشنده اعلام مي دارند او نيز کنجکاو مي شود و متوجه مي شود که واقعاً درب شيشه ها باز نمي شود و از شرکت توليدي مي خواهد که جنسشان را پس بگيرند کم کم اين خبر به گوش ساير سهام داران مي رسد آنها افت فروش و پايين آمدن سهمشان بسيار ناراحتند و مي خواهند مديريت را به کس ديگري بسپارند شمس الدين پسر کارخانه دار تصميم مي گيرد با ساخت تيزري مبني بر اينکه هرکس درب شيشه را باز کند يک ماشين جايزه مي گيرد بطوري موقت موضوع را حل مي کند ولي جلال در مصاحبه اساس ساخت مربايي که دربش باز نمي شود را زير سوال برده و معروف مي شود و.....
صدا♦ چهار فصل
موزيسينهاي ايراني که در خارج مشهور شدندنُت هاي آن طرف رود
اين مطلب قرار است درباره آن موزيسينهاي ايراني باشد که در دنياي موسيقي شناخته شدهاند. بديهي است خيلي از اين هنرمندان را ما و خيليهاي ديگر به درستي نميشناسيم و يا حتي نام آن ها را هم نشنيدهايم. شايد اين گزارش مقدمهاي شود براي شناسايي بيشتر اين افراد و تهيه ليست کامل تري از موزيسينهاي موفق ايراني در دنيا.
اعظم علي
"اعظم علي" خواننده و آهنگساز جوان، در ايران متولد شد و از 4 سالگي به هندوستان مهاجرت کرد. زندگي 11 ساله در هند، بر افکار و موسيقي او تاثير زيادي گذاشته است. اعظم علي از 16 سالگي به آمريکا رفت و در اين مدت به زبان هاي فارسي، هندي و انگليسي خوانده است.
اعظم علي با عضويت در گروه هايي چون Vas، نياز و... به اجراي موسيقي New Age ميپرداخت و هم اکنون پس از ازدواج با "رامين ترکيان" (آهنگساز و سرپرست گروه Axiom of Choice) جانشين "مامک خادم" در اين گروه شده است.
نام اعظم علي با خواندن در فيلم "300" بيش از پيش بر سر زبان ها افتاد و همين مساله خشم و اعتراض ايرانيان سراسر جهان را به همراه داشت. اما او در پاسخ به اين اعتراضات گفت که از ماجراي فيلم خبر نداشته و صحنههاي ابتدايي فيلم که به او نشان دادهاند توهينآميز نبوده و به نظرش مسخره ميرسيده است! او ضمن عذرخواهي از کليه ايرانيان گفت: "براي معرفي فرهنگ مان به ديگران، بايد کارهاي عميق تري انجام بدهيم."
شهداد روحاني
"شهداد (يا آنطور که بعد از انقلاب مي گويند: شهرداد) روحاني" يک رهبر ارکستر ايراني است که عليرغم داشتن نسبت نزديک با "انوشيروان روحاني"، تا پيش از همکارياش با "ياني" (آهنگساز يوناني) در ايران آنقدرها شناخته شده نبود؛ اما بعد از رهبري ارکستر ياني و نواختن ويولني جنجال برانگيز در پايان برنامه "آکروپليس" يونان بود که در ايران بسيار مشهور شد.
او هر ساله به ايران مي آيد و برنامه اي را با ارکستر سمفونيک تهران اجرا مي کند. در نظرسنجي اينترنتي هم که سال گذشته براي انتخاب پرطرفدارترين موسيقيدانان در ايران انجام شد، شهداد روحاني در رده پنجم بعد از مجيد انتظامي، ناصر چشم آذر، انوشيروان روحاني و کارن همايونفر قرار گرفت.
روحاني ساکن آمريکاست و تاکنون فعاليت هاي زياد و البته پرافتخاري را در زمينه موسيقي انجام داده است که از جمله آن ها مي توان به ساخت موسيقي بازي هاي آسيايي قطر اشاره کرد. او به تازگي رهبري ارکستر سمفونيک لندن را به عهده گرفت تا آلبوم "نهان مکن" عليرضا عصار را در سبک پاپ- کلاسيک منتشر کند.
سامي يوسف
سال هاي سال بود که کسي نامي از خواننده مسلماني به جز "يوسف اسلام" يا همان "کت استيونس" سابق نميبرد. تا اينکه بعد از سال ها نام خواننده ديگري که او نيز به زبان انگليسي و عربي به مضامين اسلامي توجه ميکرد، سر زبان ها افتاد و اتفاقاً در نامش "يوسف" هم داشت! در ابتداي امر که سامي يوسف به ايراني ها معرفي شد، کسي نمي دانست که ممکن است اين خواننده جوان - که تلويزيون هم کليپ هايش را نشان مي دهد- ايراني باشد، اما با انتشار بيوگرافي او اين مساله عنوان شد.
دايره المعارف جهاني "ويکيپديا" در مورد او مي نويسد: "عدهاي موفقيت سامي يوسف را در قبال چهره او و کليپهايي که از آهنگهايش ساخته ميشود، ميدانند. اما بي شک مضامين اجتماعي، آرمانگرايانه و اعتراضي ترانهها و آهنگهايش هم در اين موفقيت، به خصوص در موسيقي جهان اسلام، بي تاثير نيست."
اردشير فرح
"اردشير فرح" چهل سال است که دور از ايران به سر ميبرد و در حال حاضر تبديل به يکي از نام هاي مشهور موسيقي جوانان آمريکائي شده، اما در آثارش نشانه هايي از ايراني بودن او هست. اردشير نواختن گيتار را از 12 سالگي در ايران شروع کرد. ابتدا در زمينه موسيقي راک کار مي کرد، بعد براي آشنايي بيشتر با موسيقي راک به مرکز اين سبک يعني انگلستان، سرزمين بيتل ها رفت. چون تمام خانواده اش در رشته راه و ساختمان تحصيل کرده بودند، او هم در آنجا به تحصيل در اين رشته پرداخت و در همان حين با گروه هاي راک انگليسي هم کار مي کرد. بعد از 5 سال به آمريکا رفت، ابتدا در بوستون و سپس در کاليفرنيا ساکن شد تا اينکه دانشگاه تمام و دوران زندگي حرفه اي فرح در زمينه موسيقي آغاز شد.
همراه با (Jorg Strunz اهل کاستاريکا) گروه Strunz & Farah را تشکيل دادند که برگرفته از نام خانوادگي اين دو موزيسين بود. حاصل کار اين گروه تاکنون انتشار 14 آلبوم و اجراي حدود 700 کنسرت در تمام آمريکا و اجراي برنامه هاي متعدد با نوازندگان معروف دنيا در سبک هاي مختلف جاز، راک و پاپ است. 25 سال از تشکيل اين گروه - که تعدادشان از 5 تا 8 نفر متغير است- مي گذرد و برنامه هاي آن ها همراه با خواننده هاي بزرگ آمريکا، براي همه علاقمندان موسيقي آشناست.
اما نقطه اوج اين گروه در سال 1991 بود که به خاطر CD پنجم شان بهترين گروه سال آمريکا شناخته شدند و آلبوم شان نيز حدود 14 هفته در صدر جدول فروش آمريکا بود و حدود 47 هفته در رده هاي دوم و سوم.
علاوه بر اين، آلبوم بعدي آن ها در سال 1993 به نام American نامزد دريافت جايزه گرمي شد. به هر حال اردشير فرح همراه با همکار کاستاريکايي خودش در حال ضبط پانزدهمين آلبوم شان است. آلبوم هايي که به سختي در ايران يافت مي شوند. خودش در مورد اين مساله مي گويد: "متاسفانه ما در ايران کسي را نميشناسيم که بخواهد کارهاي ما را پخش کند. در ضمن رابطه تجاري آمريکا هم با ايران زياد قوي نيست."
آرميک
"آرميک" يکي از آن گيتاريست هايي است که در ايران خودش و کارهايش شناخته شده اند. او علاوه بر نواختن گيتار، در زمينه آهنگسازي هم با بسياري از خوانندگان پاپ ايراني فعاليت هايي انجام داده که ساخت اين قطعات به شهرت او افزوده است.
آرميک سال هاست که در لس آنجلس زندگي مي کند و يکي از پرفروشترين نوازندگان گيتار در بازار موسيقي آمريکا محسوب ميشود. آرميک در تبريز در يک خانواده ارمني متولد شد. موسيقي در خانواده او ارثي بود، به طوري که پدر و مادرش پيانو را به خوبي مي نواختند. بنابراين هميشه نواي جادويي آثار کلاسيک و گيتار آهنگسازان اسپانيايي او را جادو مي کرد. او از ابتدا خود را شيفته موسيقي فلامنکو مي ديد! هنوز به هفت سالگي نرسيده بود که دائم درخواست شنيدن آثار موسيقي فلامنکو را از والدينش مي کرد تا بالاخره در سن هفت سالگي ساعت زيبايي را که در تولد هفتمين سال زندگي به او هديه داده بودند، با يک گيتار تعويض کرد و اين شروع کار نوازندگيش بود.
آرميک در کودکي با خانوادهاش به تهران آمد و در محله دروازه دولت و سپس خيابان گرگان (نامجوي فعلي) ساکن شد. مادرش سرپرستار بيمارستان پارس بود. پدرش را در سه ماهگي در حادثه تصادف رانندگي از دست داد. بعدها برادر او هم در حادثه رانندگي ديگري درگذشت. آرميک نواختن گيتار را از شش سالگي و نزد استاد بزرگ گيتار آن زمان ايران "مجتبي ثابتي مقدم" آغاز کرد. در نوجواني به باشگاههاي شبانه ميرفت و گيتار مينواخت. در دهه پنجاه، آرميک نواختن در ترانههاي پاپ ايراني را آغاز کرد و با مشهورترين خوانندگان ايراني همکاري داشته است.
لي لي افشار
با توجه به کنسرت هاي کوچک و بزرگي که "لي لي افشار" در طول چند سال اخير در تهران و برخي شهرستان هاي ايران برگزار کرده، کمتر علاقمند موسيقي است که او را نشناسد. او تازگيها بيشتر از قبل به ايران سفر ميکند و هر از گاهي ميهمان فرهنگسراي نياوران يا تالار وحدت مي شود و صداي گيتارش را به گوش طرفداران ايرانياش مي رساند.
لي لي افشار متولد سال ۱۳۳۸ در تهران، از 9 سالگي فراگيري گيتار را نزد "داريوش افراسيابي" آغاز کرد. افشار با درجه هاي ليسانس و فوق ليسانس در رشته نوازندگي گيتار از کنسرواتوار بوستون و کنسرواتوار موسيقي نيوانگلند، فارغ التحصيل شد و نخستين زني در جهان است که موفق به اخذ درجه پرفسورا در نوازندگي گيتار شده. ليلي افشار يکي از ۱۲ گيتارنواز بين المللي بود که براي نواختن در حضور "مائسترو آندرس سگوويا" در کلاسهاي پيشرفته او در دانشگاه کاليفرنياي جنوبي انتخاب شدند. آن موقع بود که سگوويا پيشبيني کرد که او در آينده گيتاريست بزرگي خواهد شد. علاقه او به موسيقي معاصر موجب شد که از نخستين اجرا کنندگان آثار مدرن "رضا والي" در کنسرت هاي دور دنيايش باشد.
واشينگتن پست لي لي افشار را "قابل اعتنا" و "درخشان" توصيف کرده و او به عنوان بهترين گيتار کلاسيک نواز زن برنده جايزه "ارويل اچ.گيبسن" شده است.
افشار در حال حاضر رئيس برنامه گيتار دانشگاه ممفيس بوده و تاکنون به دريافت چندين جايزه معتبر موسيقي درجهان نائل آمده و آلبوم هاي متعددي منتشر کرده است.
عزيز ناصري
"عزيز ناصري" گيتاريستي است ايراني الاصل و عضو گروه موفق "هاگارد". او علاوه بر اينکه نوازندگي و آهنگسازي گروه را انجام ميدهد، خواندن قطعات را هم بر عهده دارد. اعضاي اين گروه آلماني، ناصري را مغز متفکر هاگارد مي دانند. اين گروه در ابتدا فعاليتش را با 16 نفر شروع کرد و حالا با 12 نفر ادامه مي دهد. سبک گروه هاگارد متال سمفونيک است. اما سبک هايي چون نئو متال و دث متال را هم تجربه کرده است.
تا به حال سه آلبوم موفق از گروه هاگارد منتشر شده که آلبوم سوم به زندگي "گاليله" اختصاص داشت. آلبوم چهارم هاگارد نيز به نام Tales Of Ithiria در راه است که موضوع آن از يک داستان تخيلي گرفته شده.
ديپ ديش
گروه "ديپ ديش" با حضور دو جوان ايراني به نام هاي "علي شيرازي نيا" و "شهرام طيبي"، نام آشنايي بين جوانان ايراني است. هر دو اين دي جي ها ساکن واشنگتن آمريکا هستند.
آن ها از سال 1992 با استفاده از آهنگ هاي خوانندگان معروفي همچون مدونا، شر و دايدو، بيشتر روي ريتم هاي رقص قطعاتي را اقتباس و اجرا ميکنند. ديپ ديش به تازگي قطعهاي را هم به افتخار "انوشه انصاري" اولين توريست فضايي ايراني ساخته، که بسيار مورد توجه قرار گرفت.
بزرگ ترين موفقيت ديپ ديش کسب جايزه گرمي براي ريميکس آهنگ "Thank You" دايدو است.
دي جي علي گيتور
"علي مواساط" در دهم مارس 1975 در "گوهردشت" کرج متولد شد. در 13 سالگي به دانمارک مهاجرت کرد و در آنجا پيگير کار موسيقي شد و توانست در اين رشته به کسب درجه دکترا نائل شود. پس از فارغالتحصيلي از کالج، از طريق يکي- دو دستگاه ميکسي که داشت زندگي خود را ميگذراند. اما از درامدش راضي نبود. تا اينکه از سوي يکي از دوستانش به کلوپي در کپنهاگ معرفي شد تا بتواند درامد بيشتري کسب کند. همين ماجرا سرآغاز علاقه بيشتر او به سبک هاي هاوس و... شد. علي گيتور پارسال به عنوان بهترين آهنگساز دانمارک و بهترين دي جي اروپا انتخاب شد. او شهرت خود را مديون هيت Whistle است که آخرين بار آن را در انگلستان به همراه خوانندگاني چون پينک، بريتني اسپيرز، انريکه و... اجرا کرد. اين پروژه تا کنون بيش از 6 ميليون نسخه در سراسر جهان فروش داشته است.
سرژ تنکيان
خواننده گروه مطرح "System Of A Down"، "سرژ تنکيان" يک ارمني است که سال هاست در لس آنجلس زندگي مي کند و همواره شايعه ايراني بودن او و گروهش شنيده شده. برخي حتي پا را فراتر از اين گذاشته و ميگويند او تا همين چند سال قبل در خيابان "جلفا" زندگي ميکرده است.
بهرام تاج آبادي
"بهرام تاج آبادي" متولد 1355 در تهران است. او سال هاست که در زمينه موسيقي فعاليت مي کند و اين روزها فعاليت خود را صرف اپرا کرده و در اين زمينه هم يکي از موفق ترين خواننده هاي ايراني اپرا بوده است؛ تا آنجا که با درگذشت پاواروتي، مسئولين موسيقي کشور ايتاليا از تاج آبادي خواستند تا در بزرگداشت او در ماه نوامبر در شهر فلورانس قطعاتي از اپراي "دون کارلو" وردي را بخواند.
تاج آبادي سال هاست که در کشور فرانسه زندگي مي کند و پيش از سفرش به اين کشور، در گروه «سوسن اصلاني» آواز مي خواند. او در زمينه اپرا جوايز بسيار زيادي را کسب کرده و دائماً در حال کنسرت دادن است.
سارا دانشپور
"سارا دانشپور" نوازنده پيانو است. او همان دختري ست که به تازگي دانشگاه برکلي به او دکتراي افتخاري موسيقي هديه کرده. سارا 18 سالش تمام نشده و چند سال پيش "لوريس چکناواريان" براي اولين بار او را به موسيقي ايران معرفي کرد؛ براي او مراسمي را در سال 82 در تالار وحدت ترتيب داد که در آن "حسين عليزاده"، "کيهان کلهر" و "شهرام ناظري" نيز حضور داشتند و در آن مراسم سارا قطعاتي از موسيقي کلاسيک را به خوبي اجرا کرد.
او که سال هاست در آمريکا زندگي مي کند، بسياري از جوايز مهم نوازندگي پيانو را در دنيا از آن خود کرده است.
کتاب روز♦ کتاب
<strong>پرفروش ترين کتاب هاي سال</strong>
<strong>سرخي تو از من</strong>
نويسنده: سپيده شاملو375 ص، تهران: نشرمركز، 1386، چاپ چهارم
كتاب «سرخي تو از من»، از معدود رمان هاي فارسي است كه به داستان زندگي چند شخصيت روان پريش و روان نجور مي پردازد. در واقع اگر چه پيش از اين نيز به ندرت شخصيت هايي از اين دست در آثار نويسندگان معاصر و به ويژه «صادق هدايت» ظاهر مي شوند، اما اين بار «سپيده شاملو» به صورتي پخته تر، نمايان تر و در قالب رمان به اين موضوع توجه مي كند. نويسنده در اين رمان با نگاهي فمينيستي و زنانه و از زاويه ديد راوي سوم شخص كه به ذهنيات و درونيات شخصيت هايش آگاه است، واگويه هاي ذهني سه زن روان پريش را با خوانندگانش در ميان مي گذارد. به اين ترتيب، رمان به داستان زندگي «نگار»، «ليلا» و «فرزانه» مي پردازد و در خلال ارتباط اين زنان با يكديگر و جامعه اطرافشان، داستان به پيش مي رود.«سرخي من از تو» كه در سال گذشته جايزه بخش رمان «روزي، روزگاري» را از آن خود كرد، به خاطر اقبال مخاطبان در بهار 1386 به چاپ چهارم رسيد.
<strong>ناصر و فردين: گفت و گوي رضا كيانيان با ناصر ملك مطيعي و محمد علي فردين</strong>
64 ص، تهران: نشر مشكي، 1386، چاپ دوم
اين كتاب گفت و گوي «رضا كيانيان» با دو بازيگر خوب و مردمي سينماي ايران در سال هاي گذشته، يعني «ناصر ملك مطيعي» و «محمد علي فردين» است. اين دو بازيگر كه در ميان مردم ايران شهرت و محبوبيت بزرگي داشته و دارند، در اين گفت و گو ها از زندگي خود، راه يابي به سينما و حوادث تلخ و شيرين دوران بازيگري خود سخن مي گويند. گفتني است كه مصاحبه با «فردين» هنگامي منتشر مي شود كه چند سالي است اين بازيگر به يادماندني سينماي ايران، روي در نقاب خاك كشيده است.
<strong>آقاجان شازده</strong>
نويسنده: شهلا سلطاني264 ص، تهران: انتشارات فرزان روز، 1386، چاپ دوم
اين كتاب، نوعي خاطره گويي در قالب اتوبيوگرافي است. بازآفريني گذشته خانوادگي بدون پيش داوري، نمايش دقيق آداب و رسوم و باورها و اخلاقيات اشراف ايران، روايت دلنشين و تا حدي برخوردار از زيبايي شناسي ادبي، و گرايش هاي بازگشت به زادبوم از طرف زني فرهيخته و پرورش يافته در فرهنگ غرب، از ويژگي هاي كتاب «آقاجان شازده» است. نويسنده اين خاطرات كه از يك خانواده معروف و قديمي است، با پيگيري هاي پدربزرگش، «آقاجان شازده»، در نوجواني (دهه 50 ميلادي) به انگلستان و بعدها به سويس مي رود تا زير نظر نويسنده نامدار «سيد محمد علي جمالزاده» به «تحصيلات عاليه» بپردازد. و اما «آقاجان شازده» يا «معتمدالدوله»، پسر دردانه «ظل السلطان»، فرزند ارشد «ناصرالدين شاه» بود. «آقاجان شازده» به تحصيل فرزندان و نوه هاي خود توجه زيادي نشان مي داد و تا حد استبداد راي، آنها را به اجراي فرامين آموزشي خود وا مي داشت. نكته هاي طنزآميز و شوخ طبعي راوي كتاب، آن را خواندني كرده است. نقل خاطره كتك خوردن پدر نويسنده از دست زنان برهنه درون حمام و يا تغيير شكل پيشخدمت و راننده «آقاجان شازده» پس از مرگ، نمونه هايي از توانايي داستان پردازي نويسنده است.
<strong>كيميا خاتون، دختر رومي</strong>
نويسنده: موريل مائو فرويترجمه: مهران قاسميمقدمه: سعيده قدس، غلامرضا خاكي320 ص، تهران: نشر ثالث، 1386، چاپ اول
اين كتاب، سرگذشت زندگي «كيميا خاتون»، دختر «مولانا جلال الدين بلخي»، شاعر و عارف بزرگ ايران است. «كيميا» كه پرورش يافته محيط و خانه «مولانا» است، در جواني و به خواسته «شمس تبريزي»، مرشد و معلم «مولانا» و به خواست پدر، همسر «شمس» مي شود. عليرغم جواني و اختلاف سن زياد با «شمس»، او به اين پير آگاه دل مي سپارد و بانوي خانه «شمس» مي گردد. افسوس كه «شمس» دير نمي پايد... نويسنده اين كتاب، با تفحص در متون و مدارك تاريخي، داستان شگفت آور زندگي «كيميا خاتون» را از كودكي به تصوير كشيده است.
<strong>زناني كه با گرگ ها مي دوند</strong>
نويسنده: كلاريسا پينكولا استسمترجم: سيمين موحد649 ص، تهران: انتشارات پيكان، 1386، چاپ دوم
در درون هر زني، نيروي قدرتمندي زندگي مي كند؛ سرشار از بصيرت، شور، خلاقيت و دانش بي زمان. او همان «زن وحشي» است كه طبيعت غريزي زنان را نمايندگي مي كند. اما اين موجود در حال انقراض است. دكتر كلاريسا پينكولا استس، در كتاب «زناني كه با گرگ ها مي دوند»، با استفاده از گنجينه غني داستان هاي اساطيري، كهن الگوها، افسانه هاي پريان و قصه هاي ملل، راه اتصال مجدد به اين نيروي قدرتمند و سالم طبيعت غريزي زنان را نشان مي دهد. دكتر استس در اين كتاب، براي توصيف روح و روان زنان، ادبيات جديدي خلق كرده است.
<strong>تيمسار شاهنشاهي در خدمت كا. گ. ب</strong>
نويسنده: خسرو معتضد872 ص، جلد تهران: نشر البرز، 1386، چاپ اول
سرلشكر «احمد مقربي»، از اميران برجسته ارتش شاهنشاهي بود كه از سال هاي دهه بيست تا سال 1356 خورشيدي، به جاسوسي براي «كا. گ. ب» در ايران پرداخت و اطلاعات محرمانه و طبقه بندي شده مهمي را در اختيار روس ها گذاشت. او سرانجام در پاييز 1356 به جرم جاسوسي دستگير و تيرباران شد. كتاب حاضر، شرح زندگي و فعاليت هاي چند جانبه اين افسر ارتش شاهنشاهي است.
<strong>قلندريه در تاريخ (دگرديسي هاي يك ايدئولوژي)</strong>
نويسنده: محمد رضا شفيعي كدكني656 ص، تهران: انتشارات سخن، 1386، چاپ اول
جنبش «قلندريه»، چنان كه در اين كتاب خواهيم ديد، يك جنبش چند ساحتي است. با يك نگاه منشوري مي توان در آن رنگ هاي بيشماري ديد: از مزدك گرايي و آيين هاي ايراني كهن گرفته تا راه و رسم جوانمردي و عياري و فتوت، تا عناصري از آيين خرم دينان تا انديشه هايي از گنوستيسيسم و عرفان اسلامي در صورت مكتب ملامتيان نيشابور تا گرايش هاي قرمطيانه و شيعي و حروفي و اهل حق.«قلندريه» از يك سو با ثروت هاي بزرگ و تعدد زوجات و نظام برده داري و قتل نفس و تباه كردن طبيعت مخالف بودند و از سويي ديگر، و در دوراني ديگر، جز به دريوزه و گدايي، به كار نمي پرداختند. ما نمي دانيم كه مفهوم «قلندر» و «قلندري» در تاريخ چند هزار مصداق داشته و هر كدام از اين مصاديق در درونشان چه مي گذشته و در پهنه بيكران جغرافياي ايران بزرگ، و از قرن هفتم به بعد در جهان اسلام، اينان به چه آرماني دعوت مي كرده اند. ما تنها از سخناني كه دشمنان ايشان درباره ايشان گفته اند آگاهي داريم كه مجموعه اي از دشنام ها و تهمت ها است: خرمي گري، مزدكي گري، الحاد، كفر، زندقه و... بي گمان در بعضي از ادوار تاريخي، اينان مردمي در يوزه گر و بي آبرو و منكر تمام ارزش هاي اخلاقي بوده اند و در ادواري، صاحبان اصول و قواعدي در انديشه و نگاه به هستي. مرز ميان اين دو عالم را چگونه بايد ترسيم كرد؟ اسناد موجود براي اين چنين پژوهشي بسندگي ندارد. با اينهمه كتاب «قلندريه در تاريخ» حركتي است براي جستجو در اين راه دراز آهنگ.
<strong>عشق در زمان وبا</strong>
نويسنده: گابريل گارسيا ماركزمترجم: بهمن فرزانه542 ص، تهران: انتشارات ققنوس، 1385، چاپ دوم
اين كتاب، يكي از درخشان ترين آثار «گابريل گارسيا ماركز» است؛ رماني جذاب و تامل برانگيز كه با ترجمه زيبا و روان «بهمن فرزانه»، راز جاودانگي آثار نويسنده را بار ديگر هويدا مي كند.
<strong>هستي و زمان</strong>
نويسنده: مارتين هايدگرترجمه: سياوش جمادي942 ص، تهران: انتشارات ققنوس، 1386، چاپ اول
گفته اند كه «هستي و زمان»، مهم ترين شاهكار فلسفي قرن بيستم است. آن را به بمبي در عالم فلسفه مانند كرده اند. گفته اند كه حتي منتقدانش از تاثيرش در امان نمانده اند. گفته اند كه اين كتاب استوارترين ستون هاي سنت متافيزيك غرب را به لرزه در آورده است... مرجع اصلي ترجمه حاضر از اين اثر دوران ساز فلسفي، چاپ هجدهم متن آلماني «هستي و زمان» است كه در سال 2001 ميلادي به وسيله انتشارات Max Niemeyer در شهر توبينگن آلمان منتشر شده است. چه در پانوشت ها و چه در واژه نامه، در برابر اصل آلماني واژه ها، معادل انگليسي آن ها نيز آمده است. ترجمه«هستي و زمان» از متن آلماني، با دو ترجمه انگليسي آن مقابله شده است: يكي ترجمه مشترك «جان مك كواري» و «ادوارد رابينسون» و ديگري ترجمه «جون استمبو». اين دو ترجمه هر دو بر اساس چاپ هفتم «هستي و زمان» انجام گرفته اند.
<strong>تاملي درباره ايران، جلد دوم: نظريه حكومت قانون در ايران</strong>
نويسنده: سيد جواد طباطبايي729 ص، تبريز: انتشارات ستوده، 1386، چاپ اول
اين كتاب، بخش دوم از جلد دوم مجموعه «تاملي درباره ايران» است كه بخش نخست آن پيش تر با عنوان فرعي «مكتب تبريز و مباني تجدد خواهي» منتشر شده بود. در اين بخش نيز، نويسنده توجه ويژه اي به آشكار شدن نشانه هاي بحران در نظام خودكامه، تكوين نطفه آگاهي ملي و تاريخ پديدار شدن مفاهيم نوآيين و تحول آن ها كرده و كوشيده است اين وجه مهم از تاريخ معاصر ايران را كه با اصلاحات «عباس ميرزا» در دارالسلطنه تبريز آغاز شده بود دنبال كند. كتاب شامل نه فصل با اين عناوين است:1- بحران خودكامگي و بسط آگاهي نوآيين، 2- بحران آگاهي و پديدار شدن مفاهيم نوآيين، 3- نظريه اصلاح ديني، 4- نخستين رساله در اصلاح نظام حقوقي، 5- ديدگاه هاي نو در انديشه سياسي، 6- ديدگاه هاي نو در انديشه اقتصادي، 7- نظريه مشروعه خواهي اهل ديانت، 8- نظريه مشروطه خواهي اهل ديانت، 9- ميرزاي نائيني و نظريه مشروطيت ايران.
<strong>آراء و عقايد سيد احمد فرديد (مفردات فرديدي)</strong>
نويسنده: سيد موسي ديباج460ص، تهران: نشر علم، 1386، چاپ اول
در اين كتاب، مجموعه اي از انديشه ها و عقايد «سيد احمد فرديد»، به وسيله يكي از شاگردان قديمي او كه اكنون استاد فلسفه در دانشگاه تهران است، گردآوري و تدوين شده. «فرديد» اگر چه از تاثيرگذارترين و بحث انگيزترين متفكران ايران معاصر بود و شخصيت هاي بسياري را در دوره هاي گوناگون تحت تاثير انديشه هاي خود قرار داد، اما كتاب و نوشته اي در باب عقايدش، از خود به جاي نگذاشت؛ تا آنجا كه منتقدينش او را «فيلسوف شفاهي» خواندند. درباره كتاب «آراء و عقايد سيد احمد فرديد» و انگيزه نگارش آن، نويسنده در مقدمه اين اثر، اشارتي دارد كه خواندني است:[در جواني توفيق مرا يار بود تا به مدت ده سال پيوسته در محضر سخن ايشان (فرديد) باشم و از ايشان بسيار فرآموزم. اين نوشته كه عصير مايه سخنان اوست حاصل مصاحبت ها و مراودات و محاضرات آن زمان است… اين سخنان از زبان او به نحو ارتجالي بيان شده است و پراكندگي در اظهارات وي كم نيست، بي نظم و نسق و بي هيچ هماهنگي پيشيني بيان شده است و من سعي در پاسخ خواسته دانشوران و دوستان بر آن نموده ام تا اين گفتارهاي پراكنده را در ضمن مقولات مجامعي فراهم آورم…]
<strong>و ديگران</strong>
نويسنده: محبوبه ميرقديري216 ص، تهران: انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، 1386، چاپ چهارم
اين رمان زيبا و خواندني، برنده جايزه «مهرگان ادب»، به عنوان رمان برگزيده سال 1385 است. راوي آن زني است كه براي انجام عمل جراحي زنانه در بيمارستاني بستري است. او سال ها پيش، مخفيانه با مردي متاهل دوستي و رابطه مي گيرد؛ مردي كه اكنون سال ها از مرگش مي گذرد. راوي به طور اتفاقي، «زينت»، همسر مرد محبوب در گذشته اش را در بيمارستان مي بيند و با پرس و جو از پرستاران و خدمه بيمارستان در مي يابد كه «بهار»، دختر «زينت»، آبستن است. ديدن «بهار» و «زينت» كه راوي را نمي شناسند، براي زن، يادآور «آن مرد» و شيريني ها و بيشتر تلخي هاي گذشته است. سرتاسر رمان به صورت تك گويي دروني روايت مي شود؛ تك گويي كه از لحاظ بازده زماني، يك روز پيش و چند روز پس از عمل جراحي راوي را در بر مي گيرد. زن در درون خود، گاه «آن مرد» و گاه «ريحانه» دوست دوران كودكي اش و بيش از همه «زينت» را مخاطب قرار مي دهد و از اين طريق، روابط پنهاني خود با شوهر «زينت»، شادي هاي زودگذر، دلهره هاي طولاني، حسادت ها، عقده ها و گاه خاطرات دوران كودكي اش را باز مي گويد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر