دوشنبه، اسفند ۲۷، ۱۳۸۶

فيلم روز♦ سينماي جهان

<‏strong‏>فيلم هاي روز سينماي جهان<‏‎/strong‏>‏




<‏strong‏>مه ‏The Mist‏<‏‎/strong‏>‏
نويسنده و کارگردان: فرانک دارابانت. موسيقي: مارک ايشام. مدير فيلمبرداري: ران اشميت. تدوين: هانتر ام. ويا. ‏طراح صحنه: گرگوري ملتون. بازيگران: تامس جين[ديويد درايتون]، مارشيا گي هاردن[خانم کارمودي]، لوري ‏هولدن[آماندا دامفرايز]، آندره برافنر[برنت نورتون]، توبي جونز[اليو]، ويليام سدلر[جيم گروندين]، جفري د مون[دان ‏ميلر]، فرانسس استرنهاگن[ايرنه]، الکسا دوالس[سالي]، ناتان گمبل[بيلي]. 127 دقيقه. محصول 2007 آمريکا. نام ‏ديگر: ‏Stephen King's The Mist‏. نامزد جايزه بهترين بازيگر خردسال يا نوجوان/ناتان گمبل از مراسم هنرمندان ‏جوان. ‏
ديو درايتون که به همراه همسر و پسرش بيلي در ويلايي کنار درياچه زندگي مي کند، فرداي شبي توفاني متوجه مه ‏روي درياچه مي شود. وقتي با همسايه اش برنت نورتون و پسرش براي خريد به شهرک بريجتن مي روند، مردي ‏سراسيمه با صورتي زخم وارد سوپر مارکت شده و از وجود چيزي خطرناک درون مه در حال گسترش خبر مي دهد. ‏مه به سرعت شهر را فرا مي گيرد و مشتريان داخل سوپر مارکت در آنجا به دام مي افتند. ابتدا همه به اين باور مي ‏رسند که به دليل نزديکي پايگاه نظامي اين مه احتمالاً از انفجار مخزن ماده اي شيميايي حاصل شده است. اما زني به نام ‏مارمودي که باورهاي مذهبي سفت و سختي دارد، معتقد است اين مه از علائم واقعه اي آخر زماني براي تنبيه اهالي ‏است. وقتي ديو به همراه چند نفر ديگر براي کنترل ژنراتور برق فروشگاه وارد انبار پشتي آن مي شوند، ديو متوجه ‏صدايي نعره مانند از خارج ساختمان مي شود. بر اثر اصرار بي مورد ديگران، براي درک منبع صدا در انبار را باز ‏مي کنند. فرجام اين کار وارد شدن بازوهايي غول پيکر متعلق به جانوري ناشناخته و کشته شدن يکي از کارکنان جوان ‏فروشگاه است. هنوز کمتر کسي به وجود موجودات خطرناک در بيرون از فروشگاه باور دارد، اما زماني که سوپر ‏مارکت مورد هجوم حشرات غول آسا قرار مي گيرد اجباراً مي پذيرند. خانم کارمودي که حمله حشرات را نيز جزئي از ‏پيشگويي کتاب مقدس مي دادند، ابتدا با هشدار دادن و سپس با موعظه افرادي را به دور خود جمع و تحريک مي کند. ‏زماني که ديو و چند نفر ديگر براي آوردن دارو و لوازم پانسمان از سوپر مارکت خارج مي شوند، تحريک ها به اوج ‏مي رسد. خانم کارمودي عقيده دارد براي رهايي از بلايي که بر سرشان نازل شده، بايد قرباني بدهند و اين فرد کسي ‏نيست جز پسر ديو درايتون....‏




<‏strong‏>چرا بايد ديد؟<‏‎/strong‏>‏
فرانک دارابانت متولد 1959 مون بليه، فرانسه است. اما آمريکايي تبار است و شهرتي نيک در سينماي هاليود دارد و ‏محبوبيتي معقول در ميان نويسندگان، منتقدان سينمايي و تماشاگران ايراني دارد. ريشه اين شهرت و محبوبيت فيلم ‏رهايي از شاوشنگ/رستگاري در شاوشنک است که از فيلم هاي مهم ژانر زندان در دهه 1990 محسوب مي شود. ‏
دارابانت با فيلمنامه هاي ترسناک مانند قسمت سوم کابوس در خيابان الم، مگس 2، حباب و سريال اينديانا جونز جوان ‏آغاز کرده و بعدها تهيه کنندگي و کارگرداني را به کارنامه خود افزوده است. دومين فيلمش مسير سبز نيز با استقبال ‏متوسط تماشاگران روبرو شد، اما بعد از شکست فيلم ‏‎ The Majestic‎در 2001 تا امروز فيلم ديگري نساخته بود. مه ‏بعد از شش سال وقفه بازگشتي قدرتمندانه به هر سه حيطه کاري است. دارابانت که تا امروز سه بار نامزد دريافت ‏اسکار شده، هم اکنون در حال بازسازي فيلم فارنهايت 451 تروفو است که در سال 2009 به نمايش در خواهد آمد. ‏
مه حاصل همکاري يا بهتر بگوييم اقتباس مجدد او از نوشته هاي دوستش استيون کينگ است. مه از معروف ترين ‏رمان کوتاه[‏novella‏] کينگ است که در سال 1980 منتشر شد. دارابانت جز پايان تيره اي که به داستان افزوده، سعي ‏کرده اقتباسي بسيار وفادارانه از رمان کينگ ارائه دهد و مي توان گفت يکي از بهترين و موفق ترين اقتباس ها از ‏داستان هاي کينگ را ساخته است. اقتباس 18 ميليون دلاري دارابانت تا هفته گذشته بيش از 25 ميليون دلار در گيشه ‏در آمد داشته که بر اين مبلغ افزوده خواهد شد. مه يکي از بهترين فيلم هاي ترسناک سال هاي اخير است که قدرت ‏هراس انگيز خود را نه از موجودات غريب و گاه عظيم الجثه خود، بلکه از رفتار آدم ها مي گيرد. ترسناک ترين ‏شخصيت فيلم خانم کارمودي است. نماينده باورهاي خرافي و مذهبي که ايده قرباني کردن پسر درايتون را به مشتريان ‏سوپر مارکت تلقين مي کند و زماني که با گلوله اي در پيشاني مي ميرد، تماشاگر براي هميشه نفسي به راحتي مي کشد. ‏شنيدن سخنان زهرآگين او خوف انگيزتر از ديدار هيولاي غول پيکر پايان فيلم است و تصميم به کشتن بازماندگان توسط ‏درايتون در اثر نوميدي در آخر فيلم تلخ تر از همه بلاهايي که بر سرشان آمده است. تم پس زمينه فيلم خلق فاجعه توسط ‏خود بشر است. ازمايش هاي مشکوک ارتش سبب خلق اين جانوران مهلک شده و تاوان سنگيني توسط اهالي براي اين ‏آزمايش هاي احمقانه پرداخته مي شود. تماشاي فيلم استادانه مه در ميان خيل آثار خونريز ترسناک شرقي و غربي زنگ ‏تفريح جانانه اي است. مي توان گفت که دارابانت و مه و صد البته استيون کينگ قادر به ترميم آبروي رفته اين ژانر ‏شده اند. شما چي فکر مي کنيد؟ژانر: درام، ترسناک، علمي تخيلي، مهيج. ‏





<‏strong‏>غير قابل رديابي ‏Untraceable‏<‏‎/strong‏>‏
کارگردان: گرگوري هابليت. فيلمنامه: رابرت فايولنت، مارک برينکر، آليسون برنت بر اساس داستاني از رابرت ‏فايولنت و مارک برينکر. موسيقي: کريستوفر يانگ. مدير فيلمبرداري: آناستاس ان. ميکوس. تدوين: ديويد روزنبلوم. ‏طراح صحنه: پل ايدس. بازيگران: دايان لين[جنيفر مارش]، بيلي برک[کارآگاه اريک باکس]، کالين هنکس[گريفين ‏دوود]، جوزف کراس[اوئن رايلي]، مري بث هرت[استلا مارش]، پيتر لويس[ريچارد بروکز]، تايرون جيوردانو[تيم ‏ويلکز]، پرلا هني جاردين[آني هسکينز]، تيم د زارن[هربرت ميلر]. 100 دقيقه. محصول 2008 آمريکا. نام ديگر: ‏Streaming Evil‏. ‏
جنيفر مارش مامور مخفي در بخش ويژه کنترل جرائو اينترنتي و رسانه اي کار مي کند. جنيفر مادري مجرد است که با ‏دختر و مادر خود زندگي مي کند. يک روز با انتشار سايتي به نام "با من بکش/‏Kill With Me‏" که به شکل زنده ‏مراحل کشته شدن گربه اي کوچک را نشان مي دهد، پي به وجود شخصي خطرناک در پشت اين ماجرا مي برد. اما ‏هشدارهاي او را کسي جدي نمي گيرد، چون جان يک گربه هيچ ارزشي ندارد. مدت کوتاهي بعد، تصاوير مردي نگون ‏بخت از همين سايت پخش مي شود. در عرض چند ساعت آتي، قرباني در برابر چشمان مردم به قتل مي رسد و رقم ‏بازديد کنندگان سايت هر لحظه افزايش مي يابد. رديابي سايت و محل پخش تصاوير تقريباً غير ممکن است. چون قاتل ‏داراي دانش وسيع در زمينه رايانه و اينترنت بوده و تمام محک کاري هاي لازم راانجام داده است. تلاش هاي مارش ‏براي قانع کردن رئيس خود براي تقاضاي کمک از مسئولين امنيت ملي کشور به نتيجه نمي رسد. قاتل سريالي اين بار ‏براي کشتن سومين قرباني خود راهي بديع انتخاب کرده تا تماشاگران سايت خود را با خويش همراه سازد. قرباني به ‏صندلي بسته شده و در اطراف وي لامپ هاي گرمازاي قوي قرار دارد، و با افزوده شدن هر بيننده به سايت يکي از ‏لامپ ها روشن شده و قرباني در برابر چشمان بينندگان کباب مي شود. جنيفر و همکارش گريفين تحقيقات را دنبال مي ‏کنند، غافل از اين که هدف بعدي قاتل خود آنها هستند. گريفين به دام مي افتد و در برابر چشمان جنيفر و ميليون ها بيننده ‏سايت درون محفظه اسيد جان مي بازد. اما قبل از مرگ پيامي به شکل مورس با باز و بسته کردن پلک چشم هايش ‏براي جنيفر مي فرستد. جنيفر موفق به کشف هويت قاتل مي شود، اما قبل از دستگيري خود به دام قاتل مي افتد...‏




<‏strong‏>چرا بايد ديد؟<‏‎/strong‏>‏
گرگوري کينگ هابليت متولد 1944 ابيلين تگزاس در دانشگاه ‏UCLA‏ درس خوانده و بعدها با سمت دستيار تهيه کننده ‏وارد تلويزيون شده است. از دهه 1980 با ساختن سريال هاي ‏Hill Street Blues‏ و ‏LA Law‏ شروع به کارگرداني ‏کرده است. در 1996 با ساختن ‏Primal Fear‏ وارد سينما شده و بعدها فيلم هاي ‏Fallen، فرکانس و نبرد هارت را ‏ساخته است. اما سابقه وي در تلويزيون درخشان تر ا سينما بوده و تا امروز 10 جايزه امي[اسکار تلويزيوني] دريافت ‏کرده است. آخرين فيلمي که از وي به نمايش در آمد خدشه نام داشت که 3 سال پس از فيلم موفق تلويزيوني.‏‎ NYPD ‎‎2069‎‏ در اوايل سال گذشته و پيش از فيلم فعلي پخش شد.‏
فيلم 35 ميليون دلاري غير قابل رديابي در قالب فيلمي مهيج به پديده اي نو مي پردازد: جرائم اينترنتي يا خلاف کاران ‏دنياي مجازي که به شکلي دقيق در قالب تريلري خوش ساخت قرار است به خورد بيننده داده شود. هابليت به عنوان يک ‏کارگردان متوسط تمامي سعي خود را کرده و فيلمي خوش ساخت تر از اثار پيشين خود فراهم کرده است. جدا از بداعت ‏جرم، قابل ژانري فيلم پر از کليشه هاست و اي کاش نبود[يعني اگر مارش و گريفين قرباني نمي بودند، حاصل کار فيلم ‏بهتري بود]. ‏
قاتل فيلم يک آدمکش سريالي است که انگيزه اش تنها لذت بردن تماشاي مرگ قربانيان نيست. بلکه در صدد گرفتن انتقام ‏از کساني است که شاهد خودکشي پدرش بوده اند و با بي تفاوتي آن را نظاره کرده اند. او تماشاگران را متهم به همدستي ‏در مرگ او مي کند و بعدها با شراکت دادن بازديدکنندگان سايت مرگبارش در قتل انسان ها وجدان جامعه را به چالش ‏مي طلبد. راه حلي منحط که نتيجه اي معقول از آن حاصل مي شود. تماشاگر و مارش با ديدن تعداد بازديدکنندگان سايت ‏که هر لحظه بر ان افزوده مي شود، خود را با جامعه اي تشنه خون و روان پريش مواجه مي بينند. جامعه و انسان هايي ‏که در پايان با مرگ مغز متفکر و طراح اين جنايت ذره اي از تمايل شان به خون ريختن و نابودي همنوع کاسته نمي ‏شود. به نظرم ديدن سوال هراس آور يکي از بازديدکنندگان سايت در پايان فيلم[جدا از مکانيسم خلق هيجان آن تا اين ‏لحظه 28 ميليون دلار نصيب تهيه کننده کرده] که چگونه مي شود اين فيلم را دانلود کرد، ارزش وقت و پولي که صرف ‏ديدار غير قابل رديابي شود را دارد. و اگر مي خواهيد بدانيد که آيا مي توان با اينترنت آدم کشت، غير قابل رديابي را ‏ببينيد!‏‏ ژانر: جنايي، مهيج. ‏
‏‏




<‏strong‏>سرقت بانک ‏The Bank Job‏<‏‎/strong‏>‏
کارگردان: راجر دانلدسون. فيلمنامه: ديک کلمنت، ايان لا فرنيس. موسيقي: جي. پيتر رابينسون. مدير فيلمبرداري: ‏مايکل کولتر. تدوين: جان گيلبرت. طراح صحنه: گاوين بوکت. بازيگران: جيسوت استيهم[تري ليدر]، سافرون ‏باروز[مارتين]، استفان کمپبل مور[کوين]، دانيلي ميز[ديو]، جيمز فالکنر[گاي سينگر]، الکي ديويد[بامباس]، مايکل ‏جيبسون[ادي]، ريچارد لينترن[تيم اورت]، دان گالاگر[جرال پايک]، ديويد سوشه[لو ووگل]، پيتر د جرزي[مايکل ‏ايکس]، هتي موراهانخگيل بنسون]. 110 دقيقه. محصول 2008 انگلستان. نام ديگر: ‏Baker Street، ‏D-Notice‏. ‏
تري ليدر صاحب يک گاراژ کوچک که به خريد و فروش اتومبيل اشتغال دارد، دچار گرفتاري مالي است و تحت فشار ‏قرار دارد. در همين زمان سر و کله مارتين پيدا شده و از تري مي خواهد تا در يک کار با او همراهي کند. و اين کار ‏چيزي نيست جز سرقت صندوق امانات يک بانک ليدز در خيابان بيکر. تري گروهي از تبهکاران را گرد آورده و ‏ترتيب کار بانک را مي دهند. حين سرقت تري متوجه مي شود که مارتين نظر خاصي به يکي از صندوق دارد. داخل ‏صندوق که متعلق به تروريستي سياه پوست به نام مايکل ايکس است، عکس هايي رسوايي برانگيز يکي از اعضاي ‏خانواده سلطنتي قرار دارد و مايکل به وسيله آن دولت انگلستان را تحت فشار قرار داده است. سرقت با موفقيت انجام ‏مي شود، اما تري خبر ندارد که اين دزديبا حمايت مامورين ‏MI5‎‏ انجام شده و مارتين نيزمامور همين سازمان است. اما ‏به سرقت رفتن صندوق امانات مردي به نام لو ووگل-از بزرگان دنياي تبهکاران لندن- که در آن دفترچه اي حاوي ‏اسامي تمام مامورين فاسد و رشوه بگير پليس قرار دارد، پاي او و افراد جنايتکارش را به ميان مي کشد. حال بايد تري ‏جان خود و اعضاي خانواده اش را از چنگ دو نيروي متخاصم نجات دهد...‏




<‏strong‏>چرا بايد ديد؟ <‏‎/strong‏>‏
راجر دانلدسون متولد 1945 بالارت استراليا نامي آشناست. از 20 سالگي به نيوزيلند مهاجرت کرده و در سينماي آن ‏کشور صاحب نام است. اولين فيلمش ‏Sleeping Dogs‏ در 1977 اولين فيلم نيوزيلندي بود که شانس نمايش در ‏سينماهاي امريکا را پيدا کرد. با فيلم ‏The Bounty‏ در 1984 شهرتي بين الملي يافت، اما نتايج حضورش رد سينماي ‏تجاري هاليوود از اواخر دهه 1980 چندان موفق آميز نبود. بعد از موفقيت نسبي راه گريزي نيست در 1987، شکست ‏همه جانبه کوکتل در سال بعد، بازسازي ناموفقش از گريز سام پکين پا در 1994 يا فيلم کم رومق قله دانته در ژانر ‏سينماي فاجعه باعث شد تا با احتياط بيشتري قدم بردارد. دست گرمي اش با تريلر/درام سياسي سيزده روز در سال ‏‏2000 بعدها به خلق تريلر خوش ساخت مامور جديد/‏‎ The Recruit‎‏ منتهي شد و دو سال قبل موفق ترين فيلمش سريع ‏ترين ايندين دنيا را در نيوزيلند کارگرداني کرد. ‏
سرقت بانک يا به زبان خودماني ساختن کار بانک يک نمونه خوش ساخت از سينماي گانگستري بريتانياست. نمونه اي ‏به روز که مي تواند يادآور دوران خوش کارتر را بگيريد يا کار ايتاليايي باشد. مزيت اين فيلم در مقايسه با اثار پيشين ‏خود اتکا به داستاني واقعي است که در 11 سپامبر 1971 رخ داده است. سرقتي که پول هاي و اشياي گران قيمت به ‏يغما رفته طي آن هرگز کشف نشد. داستان به شکلي وفادارانه ضعف دستگاه پليس[که توسط يک اپراتور راديو به نام ‏رولندز که تصادفاً مکالمات دزدهاي داخل بانک و نگهبان بيرون ساختمان را شنيده، در جريان سرقت قرار مي گيرند]، ‏فساد شديد موجود در آن، فساد در ميان اعضاي خانواده سلطنتي، دنياي تبهکاران لندن و.... ترسيم و پرونده اي را در ‏برابر چشمان تماشاگران بازسازي کرده که پليس سال هاي سعي در مخفي نگهداشتن آن داشت. تهيه کننده از داشتن منبع ‏موثق اطلاعاتي-جورج مک ايندو- سخن گفته و اين که عکس هاي رسوايي برانگيز به شاهزاده مارگرت تعلق داشته ‏است. شخصيت مايکل ايکس[که پرونده واقعي وي تا سال 2054 غير قابل دسترسي براي عموم است] نيز بر اساس ‏اطلاعات همين منبع پرداخته شده است. اما شخصيت مارتين را بيشتر زاييده تخيلي مي دانند که همين از سنديت فيلم ‏اندکي مي کاهد. ‏
منتقدان انگليسي زبان به تحسين فيلم گشوده اند که دليل آنها پرداخت خوب دانلدسون از مراحل سرقتو فصل نفس گير ‏پاياني آن است. فيلم که با سرمايه اي 20 ميليون دلاري ساخته شده، فقط در هفته اول نمايش خود نيمي از اين مبلغ به ‏چنگ آورده است. نقطه قوت فيلم بازي جيسون استيتهم و سافرون باروز است. استيتهم توانسته در کمتر از يک دهه ‏تبديل به بازيگر قابل اطمينان فيلم هاي اکشن و پليسي با تبار بريتانيايي و لهجه کاکني شود. از کاريزماي او هر چه ‏بگويم، کم است. در يک کلام لايق ميراثي است که امثال مايکل کين براي او به جا گذاشته اند. اگر مدت هاست فيلم ‏خوش ساختي در ژانر سرقت نديده ايد، به تماشاي ساخته شدن کار اين بانک برويد!‏ژانر: مهيج. ‏




<‏strong‏>توطئه ‏Conspiracy‏<‏‎/strong‏>‏
کارگردان: آدام مارکوس. فيلمنامه: آدام مارکوس، دبرا ساليوان. موسيقي: سيوجين نام. مدير فيلمبرداري: بن وينستون. ‏تدوين: اريک ال. بيزون. طراح صحنه: را آرانکيو پارين. بازيگران: وال کيلمر[ويليام مک فرسون]، گري ‏کول[رودس]، جنيفر اسپوزيتو[جوآنا]، جي جابلونسکي[معاون کلانتر فاستر]، گرگ سرانو[ميگل سيلوا]، استيسي ماري ‏واردن[کارلي]، کريستوفر گرام[ئي. بي. ]، راب رامونک[کلانتر باک]. 90 دقيقه. محصول 2008 آمريکا. ‏
ويليام مک فرسون، عضو گروه ويژه تفنگداران دريايي آمريکا در جنگ عراق يک پاي خود را از دست داده و دچار ‏ناراحتي روحي توام با سر دردهاي شديد شده است. مدتي پس از ترخيص از ارتش پيامي تلفني از دوست مکزيکي تبار ‏خود در آريزونا دريافت مي کند که او را به کمک مي طلبد. مک فرسون به اريزونا مي رود و با زحمت شهرک مرزي ‏کوچک محل اقامت دوستش را پيدا مي کند. اما هيچ کس دوست او را نمي شناسد. هيچ کس حاضر به راهنمايي او نيست ‏و تقريباً همه اهالي از ورود او ناراحت هستند. پس از کرايه اتاقي در تنها هتل شهر، مک فرسون با ديدن شواهدي در ‏مي يابد که دوستش ناپديد شده است. به زودي مشخص مي شود که تمام مامورين پليس حکم دست راست مردي ثروتمند ‏را دارند که شهر را بازسازي کرده و در واقع مالک شهر محسوب مي شود. کلانتر و مامورين او با توطئه چيني مک ‏فرسون را دستگير و زنداني مي کنند. ارباب مقتدر شهر به ديدار وي مي آيد و پس از درک بي نتيجه بودن تهديد و ‏تطميع مک فرسون او را به دست مامورين فاسد پليس مي سپارد تا به قتل برسانند. اما مک فرسون مي گريزد و با ‏کمک گرفتن از جوآنا و دوستان مکزيکي او پس از يافتن مدارکي دال بر مجرم بودن مامورين پليس و ارباب شهر ‏شروع به مبارزه با آنها مي کند....‏




<‏strong‏>چرا بايد ديد؟ <‏‎/strong‏>‏
آدام مارکوس متولد 1968 وست پورت کانکتيکات آمريکاست. دانش آموخته دانکشده هنر ‏Tisch‏ دانشگاه نيويورک ‏است. نويسندگي، بازيگري و کارگرداني را در سال 1993 با فيلم جيسون به جهنم مي رود: جمعه نهايي آغاز کرد. ‏دومين فيلمش روزهاي برفي را شش سال بعد ساخت که تنها نقطه روشن کارنامه وي تاکنون به شمار مي رود. توطئه ‏سومين فيلم او پس از وقفه اي 9 ساله است. ‏
اگر بخواهم فيلم را در يک جمله نقد کنم، خواهم گفت: رمبو در بلک راک...‏بله، درست حدس زده ايد تلفيق ناشيانه اولين خون و روز بد در بلک راک که هر دو از فيلم هاي مهم تاريخ سينما هستند ‏منجر به توليد فيلم زير متوسط و کليشه اي شده که تنها مي تواند نوجوانان را براي کرايه کردن دي وي دي آن تشويق ‏کند. آن هم به ضرب و زور حضور وال کيلمر که بدجوري در سراشيبي سقوط افتاده و پذيرفته در محصولي چنين بي ‏قدر و قيمت بازي کند. البته فيلم در ظاهر به موضوعي واقعي-کارگران مکزيکي- اشاره دارد و همين امر سبب شده تا ‏فرماندار نيو مکزيکو نيز جلسه اي مطبوعاتي در معرفي فيلم ترتيب بدهد. شخص وال کيلمر نيز که در همين منطقه ‏زندگي مي کند و مزرعه اي 6 هزار هکتاري دارد، بي هيچ چشم داشتي آن را در اختيار اکيپ فيلمبرداري قرار داده ‏است. اما ان چه که از خرج 8 ميليون دلار پول بي زبان حاصل شده، يک توطئه آبکي است و ديگر هيچ!‏
توصيه اي براي تماشاي اين فيلم نمي کنم. چون براي فيلم بازها و دوستداران سينما همه حوادث فيلم آن قدر اشنا و بديهي ‏است که ارزش تلف کردن وقت را ندارد. شايد به همين خاطر است که در آمريکا نيز فيلم مستقيماً روي دي وي ديپخش ‏شده است. ‏ژانر: درام. ‏
‏‏




<‏strong‏>اسب آبي: حماسه اعماق ‏The Water Horse: Legend of the Deep‏<‏‎/strong‏>‏
کارگردان: جي راسل. فيلمنامه: رابرت نلسون جيکابزبر اساس کتاب ديک کينگ اسميت. موسيقي: جيمز نيوتون ‏هاوارد. مدير فيلمبرداري: اليور استاپلتون. تدوين: مارگ وارنر. طراح صحنه: توني باروف. بازيگران: اميلي ‏واتسون[آن مک مارو]، الکس اتل[انگوس مک مارو]، بن چاپلين[لوئيس موبري]، ديويد موريسي[سروان هميلتون]، ‏پيريانکا زي[کريستي مک مارو]، مارشال نايپر[گروهبان استرونک]، جوئل تابک[گروهبان واکر]، ارول شند[ستوان ‏ورمزلي]، براين کاکس[انگوس پير]. 111 دقيقه. محصول 2007 آمريکا، انگلستان. ‏
ميانه جنگ جهاني دوم، سواحل اسکاتلند. انگوس مک مارو به همراه خواهرش کريستي و مادرش آن در ساختمان ‏اربابي لرد کيلين زندگي مي کنند. مادر انگوس خدمتکار و پدرش که به جنگ رفته، قبلاً مباشر اين عمارت بوده اند. ‏الکس روزي هنگام گردش در سواحل ‏Loch Ness‏ تخم بزرگي يافته و به خانه مي برد. به زودي حيواني عجيب سر از ‏اين تخم برمي آورد. الکس او را کروزو ناميده و سعي مي کند مخفيانه از ان نگهداري کند. اما به زودي سر و کله ‏گروهي از افراد ارتش سلطنتي به فرماندهي سروان هميلتون به آنجا مي رسند. هميلتون حامل نامه اي از لرد کيلين ‏خطاب به آن مک ماروست. در نامه از او خواسته شده تا ترتيب اقامت هميلتون و افسران وي در عمارت اربابي را تا ‏اطلاع ثانوي بدهد. چون هميلتون و افرادش که متعلق به هنگ توپخانه هستند، بايد پايگاهي مشرف به درياچه-که گمان ‏مي رود زير دريايي هاي آلماني از آن سو قصد حمله به خاک بريتانيا را داشته باشند-احداث و در آنجا ايفاي وظيفه کنند. ‏همزمان نوکر تازه عمارت به نام لوئيس موبري از راه مي رسد. با وارد شدن او و افراد هميلتون، الکس بايد بيشتر ‏مراقب کروز باشد. چون روز به روز با سرعتي شگفت در حال بزرگ شدن است. او و خواهرش به زودي راز وجود ‏کروزو را ناچار با موبري در ميان گذاشته و از حمايت او برخوردار مي شوند. اما هميلتون که به آن نظر دارد، از ‏رابطه دوستانه به وجود آمده ميان موبري و فرزندان آن خشنود نيست. آن که نيز که هنوز راز کشته شدن همسرش را با ‏کودکان خود در ميان نگذاشته، احساس نياز به يک تکيه گاه عاطفي دارد، اما به زودي در مي يابد هميلتون انتخابي ‏نامناسب است. الکس به توصيه موبري، کروز را ناچار در درياچه رها مي کند. اما به زودي حوادثي به وقوع مي ‏پيوندد که شايعه وجود جانوري عظيم و خطرناک در درياچه در ميان اهالي مي پيچد. فقط الکس، کريستي و موبري مي ‏دانند که کروزو خطرناک نيست. ولي لحظه اي فرا مي رسد که افراد توپخانه هميلتون کروزو را زير آتش سنگين خود ‏قرار مي دهند...‏




<‏strong‏>چرا بايد ديد؟<‏‎/strong‏>‏
جي راسل متولد 1960 نورث ليتل راک ارکانزاس آمريکاست. از دانشگاه کلمبيا در رشته فيلمنامه نويسي و کارگرداني ‏فارغ التحصيل شده است. اولين فيلمش به نام آخر خط را در 1988 ساخت و از مستند سازهاي ثابت شبکه ديسکاوري، ‏فاکس، سي بي اس و پي بي اس است. اما فيلم هاي بلند سينمايي اش بيشتر محصولاتي فانتزي يا خانوادگي براي کودکان ‏و نوجوانان هستند. مانند سگ من اسکيپ[2000] برنده جايزه نقره از جشنواره جيفوني، ‏Tuck Everlasting‏[2002] ‏و همين آخري که آن را بعد از اکيپ آتش نشاني 49 کارگرداني کرده است. مي شود اسب آبي: حماسه اعماق را کامل ‏ترين و موفق ترين اثر وي تا امروز دانست. يک فيلم 45 ميليون دلاري که تا هفته گذشته در همين ميزان در گيشه به ‏دست آورد، که نشان از موفقيت تقريبي اش دارد. ‏
اسب آبي ستايشي جذاب از تخيلي و فانتزي هاي کودکانه است و دادن جنبه اي اسطوره اي به آن و حتي واقعي مانند ‏ارجاع به ماجراي هيولاي ‏Loch Ness‏ که در برخي فيلم ها به منشاء آن اشاره هايي نيز شده است. فيلمنامه نويس و ‏کارگردان با انتخاب هوشمندانه زمان و مکاني مناسب، قصه فيلم را جلوه اي واقعگرايانه بخشيده و زمينه را براي ‏همدلي ييشتر تماشاگران با شخصيت هاي اثر فراهم کرده اند. لوکيشن هاي فريبنده اسکاتلند در کنار جلوه هاي ويژه اي ‏که براي خلق کروزي شيطان به کار گرفته شده، سهم عمده اي در جذابيت فيلم دارند. ‏همچون فيلم هاي خانواده محور بريتانيايي، بر اهميت حضور پدر تاکيد شده و انگوس به نوعي دست به انتخاب زده و ‏جايگزين مناسب را در قالب موبري تازه وارد مي يابد. اين موضوع در کنار پيام هاي رقيق احساسي فيلم جلوه اي پر ‏رنگ تر دارد، که حاصل کار را از نمونه هاي مشابه آمريکايي متمايزتر مي کند. همين امر مي تواند فروش آن را در ‏آمريکا دچار مخاطره کند. اما بي تامل بايد لقب يکي از هوشمندانه ترين فيلم هاي خانوادگي سال 2007 را نثار اسب آبي ‏کرد. توصيه مي کنم براي دو ساعت هم که شده خود را به دست اين فيلم و دنياي کودکانه اش بسپاريد. ضرر نخواهيد ‏کرد!‏ژانر: ماجرا، خانوادگي، فانتزي. ‏





<‏strong‏>ايرلندي سياه ‏Black Irish‏<‏‎/strong‏>‏
نويسنده و کارگردان: براد گان. موسيقي: جان فريزل. مدير فيلمبرداري: مايکل فيموجناري. تدوين: آندرئا بوتيگليه رو. ‏طراح صحنه: شارون لوموفسکي. بازيگران: برندان گليسون[دزموند مک کي]، مايکل انگارانو[کول مک کي]، تام ‏گوييري[تري مک کي]، اميلي ون کمپ[کاتلين مک کي]، مليسا ليو[مارگرت مک کي]، مايکل ريسپولي[جويي]، فين ‏کرتين[مربي]. 95 دقيقه. محصول 2007 آمريکا. برنده جايزه تماشاگران و جايزه هيئت داوران جشنواره فلوريدا، برنده ‏بهترين فيلم از جشنواره جکسون هول، برنده جايزه بهترين بازيگر مرد/مايکل انگارانو-بهترين فيلم و بهترين بازيگر ‏نقش مکمل/تيم گوييري از متد فست، برنده جايزه بهترين فيلم از جشنواره نيوپورت بيچ. ‏
اصرار کول مک کي 16 ساله اهل جنوب بوستون براي مستقل شدن، او را در برابر خانواده ايرلندي/کاتوليک خود ‏قرار مي دهد. برادر بزرگ ترش تري وارد دنياي جنايت و مواد مخدر شده، خواهرش کاتلين که آبستن شده، به جايي ‏دور فرستاده مي شود تا مايه شرم ساري خانواده نباشد و دزموند-پدر کول- روزها را با مستي ناشي از الکل و افسوس ‏خوردن سپري مي کند. تنها چيزي که سبب مقاومت کول مي شود علاقه به بيس بال و استعدادش در اين زمينه است. او ‏با وجود بي اعتنايي خانواده اش به توانايي هاي وي، سعي دارد تا قهرمان اين رشته ورزشي شود. براي اين کار تصميم ‏دارد تا به هر قيمتي که شده وارد مسابقات ايالتي شود. تصميمي که زندگي خانواده او را تغيير خواهد داد...‏




<‏strong‏>چرا بايد ديد؟<‏‎/strong‏>‏
براد گان نام آشنايي نيست. اولين تجربه اش در سينما به سال 2006 و نوشتن فيلمنامه شکست ناپذير يا سرسخت براي ‏اريکسون کور باز مي گردد. يک درام زندگي نامه اي/ورزشي درباره وينس پاپل بازيکن تيم ‏Philadelphia Eagles‎‏ ‏که استقبال تجاري خوبي از آن شد. ايرلندي سياه اولين فيلم او در مقام نويسنده و کارگردان است که مي توان اولين قدم ‏او براي ساختن يک کارنامه موفق هنري به شمار رود. نقدهاي مثبتي که روي فيلم نوشته شده و جوايزي که دريافت ‏کرده، نشان از زايش يک فيلمساز خوش قريحه دارد. ‏
ايرلندي سياه يک فيلم قابل اعتنا از سينماي مستقل آمريکاست که با بودجه اي معادل 3 ميليون دلار ساخته شده است. ‏فيلمنامه به دقت نوشته شده آن از ملودرام هاي رايج به شدت دور است و از تجارب شخصي گان ريشه گرفته است. ‏قهرمان جوان او نمونه اي آرماني از مقاومت در برابر دنياي بي رحمي است که انگار از دل فيلمهاي کلاسيک سينماي ‏آمريکا بيرون آمده است. گان حوادث روزمره او را چون ماجراهايي بزرگ پرورانده و با جزئيات کامل به تصوير ‏کشيده تا درامي قابل قبول از زندگي در آمريکاي امروز ارائه دهد. مطالعه او درباره قوميت، ريشه هاي مذهبي و ‏مشکلات اجتماعي فيلم را به نمونه اي ميکروسکوپي از جامعه بوستون تبديل کرده است. سهم اصلي در جذابيت و ‏موفقيت فيلم متعلق به بازيگر نقش اصلي مايکل انگارانو است که تا امروز چندان شناخته شده نبود. اما بايد منتظر ماند و ‏او را در فيلم هاي تازه تري ديد. برندان گليسون نيز بي نياز از هر گونه تعريف، همچون هميشه عالي است!‏ژانر: درام. ‏





<‏strong‏>شب خوب ‏The Good Night‏<‏‎/strong‏>‏
نويسنده و کارگردان: جک پالترو. موسيقي: الک پورو. مدير فيلمبرداري: جيلز نوتجنز. تدوين: ريک لولي. طراح ‏صحنه: ايو استوارت. بازيگران: پنلوپه کروز[آنا/ملوديا]، مارتين فريمن[گري]، گوينت پالترو[دورا]، سايمون پگ[پل]، ‏دني د ويتو[مل]، کيت آلن[نورمن]. 93 دقيقه. محصول 2007 آمريکا، انگلستان، آلمان. ‏
گري شلر گيتاريست موفق گروه ‏On The One‏ در گذشته که به تازگي سي مين سالگرد تولدش را پشت سر گذاشته، ‏بر سر يک دو راهي مهم زندگي خود قرار گرفته است: کارش دچار رکود و يکنواختي شده و زندگي در کنار همسرش ‏دورا او را عصبي مي کند. به اين ها اضافه کنيد موفقيت روزافزون دوستش پل را که باعث افسرده تر و نوميدتر شدن ‏گري مي شود... تا اينکه با زني زيبا، باهوش و با نمک به نام آنا آشنا مي شود که شيفته گري است. اما يک جاي کار ‏مي لنگد و چون آنا فقط در روياهاي گري حضور دارد. همين امر سبب مي شود تا گري با مردي به نام مل آشنا شود که ‏جلساتي درباره تکنيک هاي رويابيني و تعبيرهاي آن برگزار مي کند. فرجام اين آشنايي کشف آنا در دنياي واقعي-‏ملوديا- و يافتن چشم اندازهايي تازه در زندگي است...‏




<‏strong‏>چرا بايد ديد؟<‏‎/strong‏>‏
جک[جيکاب دانر] پالترو متولد 1975 لس انجلس است. فرزند بروس پالترو-کارگردان- و بليث دانر-بازيگر- و برادر ‏بانو گوئينت پالتروي بازيگر که از سال 1995 با ساختن فيلم کوتاه حکم تخليه شروع به فيلمسازي کرد. بعدها قسمت ‏هايي از سريال هاي ديگران، هيئت منصفه و پليس نيويورک را کارگرداني کرد. شب خوب اولين فيلم بلند سينمايي ‏اوست که با هزينه 15 ميليون دلار ساخته شده، اما در گيشه موفقيت چنداني به دست نياورده است. ‏
يک کمدي عاشقانه درباره بحران ميان سالي و بحران خلاقيت در نزد جوان هنرمندي است که کمال مطلوب را مي ‏جويد و کمتر مي يابد. او اسير دنياي پوشالي آگهي هاي تبليغاتي شده و استعداد و نيرويش را با دست خود به باد مي دهد. ‏وقتي پل از او مي خواهد تا بر خلاف منطق چون مشتريان کار بد مي پسندند، کار خوب ارائه نکند و گري مي پذيرد؛ ‏اين آغاز سقوط است. رابطه اش با همسرش دورا اسير روزمرگي شده و هيچ نقطه اوجي در روابط شان وجود ندارد. ‏اما همين زن وقتي او را در حمام سرگرم خود ارضايي مي بيند، به او مي گويد دچار مشکل شده است. او حتي قادر به ‏ديدن خود در طرف ديگر معادله نيست. بنابر اين تنها گري دچار مشکل است و او نيز راه چاره را در گريز زدن به ‏دنياي خواب مي بيند. در سال هاي اخير فيلم هاي زيادي با مضمون خواب و رويا ساخته شده اند، مانند دانش رويا ديدن، ‏فرهنگ خواب و.... اما بي تعارف اگر مي خواهيد شما هم شب خوبي با روياهاي شيرين داشته باشيد، اولين تجربه ‏کارگرداني جک پالترو را از دست ندهيد!‏ژانر: کمدي، درام، عاشقانه. ‏
































گفت وگو♦ سينماي جهان

‏تام هنکس از بازيگران و چهره هاي شناخته شده سينماي هاليوود کنوني است که پس از نزديک به سه دهه فعاليت در ‏صنعت سينما يکي از ثروتمندترين و تاثيرگذارترين افراد سينماي آمريکا به شمار مي رود. دو بار اسکار گرفته و 50 ‏جايزه معتبر ديگر در کارنامه اش دارد و سهمي موثر در توليد 30 فيلم بزرگ داشته است. يکي از آخرين فيلم هايي که ‏آن را تهيه و در نقش اول آن بازي کرده، جنگِ چارلي ويلسون به کارگرداني مايک نيکولز بود. درامي سياسي و بجث ‏انگيز که داستانش ريشه در واقعيت داشت....‏

گفت و گو با تام هنکس‏


<‏strong‏>غرب خاورميانه را درک نکرده است<‏‎/strong‏>‏
‏<‏strong‏>درمقام تهيه کننده باني توليد فيلم جنگِ چارلي ويلسون هستيد.<‏‎/strong‏>‏درآغاز کتاب جرج گريل روزنامه نگار فقيد، راوي ماجراي چارلي ويلسون را نمي شناختم. در گذشته وقتي افغانستان ‏توسط روس ها بمباران مي شد فکر مي کردم خيلي خوب است که مجاهدين مي تواند ارتش سرخ را شکست دهند. نمي ‏دانستم که پول سلاح از طرف واشنگتن مي رسد و اين که يک زن خوش گذران جنوبي کاملاً مذهبي، سکسي و ضد ‏کمونيست با کمک چارلي ويلسون زنباره کهنه کار باعث و باني تمام قضايا شده است. ‏
‏<‏strong‏>چه چيزي در اين داستان توجه تان را جلب کرد ؟<‏‎/strong‏>‏چارلي ويلسون همان تاثيري را برمن گذاشت که فارست گامپ، با اين تفاوت که ويلسون يک شخصيت حقيقي است. ‏داستان او به يک شوخي سورئاليستي سياسي مي ماند. کتاب يک اثر فوق العاده روزنامه نگاري است و دست مايه اي ‏طلايي را دراختيار آرون سوروکين فيلم نامه نويس قرار داد که فيلم مردان افتخار و سريال درکاخ سفيد را مديون او ‏هستيم. از او خواستيم که درحد امکان يک اقتباس متفاوت و شوخ را ارايه کند. هدف اجتناب از موعظه و يا دادن يک ‏درس تاريخ بود. ‏

‏<‏strong‏>براي کارگرداني فيلم مايک نيکولز انتخاب اول تان بود ؟<‏‎/strong‏>‏بله، مدت زيادي بود که مي خواستيم با هم يک فيلم کار کنيم. مايک نيکولز استاد هجو است و مي داند چگونه داستاني از ‏رفتارهاي پيچيده انساني را هدايت کند. از کچ 22 تا نزديک تر اين را ثابت کرده است. چيزي که موجب موفقيت فيلم ‏مي شود نگاه ناهمگون مايکل است نسبت به انگيزه هاي هرکدام ازشخصيت ها فيلم، از شخصيت من گرفته تا جوليا و ‏يا نقش مامور سيا که به شکلي عالي توسط فيليپ سايمور هافمن ايفا مي شود. مايک نيکولز از پرداختن به کوچک ترين ‏جزئيات لذت مي برد و اين کار را با ترکيبي از انرژي و طنزانجام مي دهد. وهمين است که فيلم هاي او را بامزه و پخته ‏مي کند. ‏
‏<‏strong‏>راضي کردن جوليا رابرتز براي قبول اين نقش سخت بود؟<‏‎/strong‏>‏مايک اين کار را به عهده گرفت! او تبديل شده است به يکي از مرشدهاي جوليا و او را سر نزديک تر هدايت کرده ‏است. مي دانستم که اگر پاي او درکار باشد جوليا همکاري خواهد کرد.‏

‏<‏strong‏>اولين بار است که شما فيلمنامه اي را به او مي دهيد. عجيب است نه ؟<‏‎/strong‏>‏در واقع تمام اين مدت همديگر را مي شناختيم. او به جاي يکي از شخصيت ها در فيلم نقاشي متحرک مورچه قلدر ‏حرف زده است که من آن را تهيه کرده ام. اما موقعيت بازي با هم تا حال پيش نيامده بود.‏
‏<‏strong‏>آيا اشتياق او را براي بازگشت به مقابل دوربين را حس کرديد ؟<‏‎/strong‏>‏جوليا رابرتز به خوبي مي داند که جايگاه او در سلسه مراتب صنعت سينما کجاست. اما آنچه امروز براي او مهم است، ‏کار خوب است. او شوهري دارد که دوستش دارد و سه بچه خردسال. کوتاه کنم: او در آغاز فيلمبرداري تنها دو ‏پسردوقلويش را داشت. درمدت فيلمبرداري حامله شد، چيزي که همه ما را غافلگير کرد و به خصوص مايک را؛ چرا ‏که او سرنزديک تر هم حامله شده بود ! خلاصه او ديگر احتياجي به سينما ندارد و به همه چيز دست يافته است. او فيلم ‏کار نمي کند مگر آن که فکر کند به زحمتش مي ارزد. آنچه او در شخصيت جوآن هرينگ مي ديد زني دلربا و به ‏صورت هم زمان بامزه و جذاب و درعين حال محافظه کار که از سر يک تمايل واقعي مي خواهد وضعيت جهان را ‏تغيير بدهد. او از موقعيت ايفاي نقشي جذاب بهره برد که در عين حال زمان فيلمبرداري آن زياد طول نمي کشيد. در ‏ضمن در مدت پانزده روز فيلم برداري در مراکش او خانواده کوچک خود را نيز همراه خود آورد و من هم همين طور. ‏روزهاي خيلي خوبي بود. ‏

‏<‏strong‏>نقش چارلي ويلسون تصوير اخلاقي و دوست داشتني تان در ذهن تماشاگران را از بين مي برد. چون در ‏لحظات کوتاهي شما را برهنه و در ميان رقاصه هاي استريپ تيز مي بينيم !<‏‎/strong‏>‏اين صحنه آن را مي طلبد. اما حتي وقتي در جاده پرديشن/راهي به سوي تباهي نقش يک قاتل پست را بازي مي کردم به ‏من گفتند: اما يک ناکس مهربان است ! و اين بار مي گويند شما نقش کسي را داريد که ترتيب همه دخترها را مي ‏دهد.همه شب مست و پاتيل است و کوکايين مصرف مي کند. بدون آن که به کارنامه اش لطمه اي بخورد. اما شما همه ‏اين کارها را به شيوه اي دوست داشتني انجام مي دهيد! ‏
‏<‏strong‏>چارلي ويلسون حقيقي در سرصحنه حضور داشت ؟<‏‎/strong‏>‏بله، جوليا رابرت ترجيح داد که جوآناي واقعي را هرچه ديرتر ملاقات کند تا کم ترين تاثير را بر او بگذارد. درمورد ‏من، چارلي ويلسون حقيقي که امروزه بازنشسته شده است را درکنارم داشتم. بي ترديد او يک آدم خوش تيپ مثل کوين ‏کاستنر را براي نقشش ترجيح مي داد! (خنده ) ازهمان آغاز به ما گفت که برايش اهميتي ندارد که همه چيز را بيرون ‏بريزيم، چرا که همه چيز درمورد او حقيقت دارد. دل نگراني اش اين بود که انگيزه هاي او درست به تصوير کشيده ‏نشود. چارلي از اين که ايالات متحده در ويتنام و کره به جماهير شوري باخته بود شديداً ناراحت بوده است. او به دنبال ‏يک پيروزي بوده ومي خواست آن را با گرفتن طرف شهروندان افغان به دست بياورد. آدم هايي که ترحمي شديد در ‏قبال آنها احساس مي کرد و مسلماً اين کار را انجام داده است. او مانند يک بچه بزرگ سال عمل کرده است، چون مثل ‏سياست مداران ديگر پيچيده نيست. ‏



<‏strong‏>چنين شخصيتي را تحسين مي کنيد ؟<‏‎/strong‏>‏آنچه که او انجام داده است، باورنکردني است. چارلي ويلسون پاشنه آشيل جماهير شوروي را هدف گرفت. نه ماه بعد از ‏شکست شوروي در افغانستان، ديوار برلين فرو ريخت.....‏
‏<‏strong‏>و اين که عملکرد او در افغانستان باب اسلام گرايي و تروريسم را گشود؟<‏‎/strong‏>‏ما هميشه شروع مي کنيم به عمليات نجات و بعداً متوجه خرابکاري مان مي شويم. جهان غرب از اسکندر کبير تا ‏لارنس عربستان خاورميانه را درک نکرده است. اما اگر مي خواهيم کسي را به خاطر 11 سپتامبر سرزنش کنيم، بايد ‏از مرکز تعليم خلباني در ميامي شروع کنيم که افرادي که با هواپيما به برج هاي تجارت جهاني کوبيدند را تعليم داد و ‏سپس ملکول اسپرمي که بن لادن را درست کرد سرزنش کنيم...و رسانه هاي ارتباطات جمعي آمريکا که حقيقت را از ‏بينندگان تلويزيوني مخفي مي کنند براي آن که آنها در بي خبري نگه دارند... پس سرزنش را معطوف به چارلي ويلسون ‏نکنيد!‏



































گزارش ♦ تلويزيون



24 فيلم آمريکائي نوروز
‎‎‏75 فيلم خارجي‎‎
برنامه کامل فيلم هاي خارجي سيماي جمهوري اسلامي به شرح زير است:‏
‎‎شبکه اول سيما‎‎
‏‏

<‏strong‏>پرستيژ/اعتبار ‏The Prestige‎
محصول ٢٠٠٦ آمريکا، انگلستان. کارگردان: کريستوفر نولان. بازيگران: هيو جکمن، کريستين بيل، مايکل کين، پايپر ‏پرابو. ‏
خلاصه: لندن در آستانه قرن بيستم. رابرت انجي ير و آلفرد بوردن شعبده بازاني هستند که از جواني و اولين برخورد ‏شان همواره به شکلي دوستانه در حال رقابت با هم بوده اند. قابليت ها و مهارت هاي اين دو در گذر زمان افزون تر و ‏به همراه آن رقابت شان نيز شديدتر شده و رنگي از نفرت به خود گرفته است. رقابت اين دو همواره در اين مسير بوده ‏که شعبده تازه و پيچيده تري عرضه کنند که دومي ياراي مقابله با آن را نداشته باشد. ولي اين رقابت به زودي در ‏مسيري تلخ و خطرناک مي افتد و زندگي هر دو و حتي اطرافيان شان را نيز دچار مخاطره مي کند. ‏



<‏strong‏>فهرست آرزوها ‏The Bucket List‎
محصول ٢٠٠٧ آمريکا. کارگردان: راب راينر. بازيگران: جک نيکلسون، مورگان فريمن، شوت هيز، بورلي تاد، ‏آلفونسو فريمن. ‏
خلاصه: ادوارد کول ميليونر و کارتر چمبرز کارگر مکانيک هيچ نکته مشترکي با هم ندارد جز بيماري علاج ناپذيري ‏که گرفتارش شده اند و مجبور مي شوند اتاقي در بيمارستان را با هم تقسيم کننند. کول که از حضور کارتر در اتاق ‏ناراضي است، کم کم به بودن وي عادت مي کند. اما بعد از آزمايش هاي متعددي که روي هر دوي آنها انجام مي شود، ‏کول و کارتر متوجه مي شوند که مدت زيادي براي استفاده از نعمت هاي زندگي در اختيار ندارند. از اين رو پس از ‏تنظيم ليستي از کارهايي که هميشه دل شان مي خواسته آنها را انجام دهند، از بيمارستان فرار مي کنند. اين سفر مشترک ‏در هوا و زمين باعث مي شود که به همديگر انس گرفته و يکديگر را تسلي دهند، اما مهم تر از دوستي به وجود آمده ‏ميان اين دو مرد درک لذت زندگي توسط آنهاست...‏



<‏strong‏>تک تيرانداز ‏Shooter‎
محصول ٢٠٠٧ آمريکا، کانادا. کارگردان: آنتوان فوکوآ. بازيگران: مارک والبرگ، مايکل پنيا، دني گلوور، الياس ‏کوتيس، کيت مارا. ‏
خلاصه: باب لي سواگر تک تيرانداز خبره بعد از عملياتي در اتيوپي که منجر به کشته شدن همرزم وي شده، از ارتش ‏خارج مي شود. سي و شش ماه سرهنگ ايزاک جانسون به سراغ وي رفته و از او مي خواهد تا در خنثي کردن عمليات ‏ترور رئيس جمهور به وي کمک کند. بنابر اطلاعات موجود اين سوء قصد توسط يک تک تيرانداز و در سه نقطه اي ‏که رئيس جمهور قصد ظاهر شدن يا سخنراني دارد، انجام خواهد گرفت. باب بعد از بازديد هر سه محل، محتمل ترين ‏مکان را انتخاب و به همراه تيم سرهنگ جانسون در آنجا مستقر مي شود. اما در لحظه موعود در مي يابد که همه اين ‏برنامه توطئه اي براي قتل رئيس جمهور و خود او به عنوان قاتل فرضي است. سوء قصد به وقوع مي پيوندد. رئيس ‏جمهور جان سالم به در مي برد، اما اسقف اعظم اتيوپي کشته مي شود. باب نيز توسط همکاران جانسون مورد اصابت ‏گلوله قرار گرفته و فرار مي کند. در حين فرار مجبور مي شود تا به نيک ممفيس افسر ‏FBI‏ حمله کرده و اتومبيل وي ‏را سرقت کند. به زودي باب توسط ‏FBI‏ و رسانه ها به عنوان مظنون اصلي قتل اسقف اعظم اتيوپي معرفي و تحت ‏تعقيب گسترده قرار مي گيرد. باب ناچار براي کمک گرفتن نزد سارا فن بيوه همرزم اش مي رود. همزمان نيک ممفيس ‏نيز که احساس کرده، باب نمي تواند قاتل اصلي باشد، در صدد يافتن سرنخ هايي براي کشف توطئه است. به زودي راه ‏باب و نيک با هم تلاقي مي کند. آن دو با دلايلي مختلف قصد دارند تا گردانندگان اصلي اين توطئه را کشف کنند. توطئه ‏اي که با عمليات ٣٦ ماه قبل باب در اتيوپي و سناتوري فاسد به نام ميچم ارتباط دارد...‏




<‏strong‏>پادشاه کاليفرنيا ‏King of California‎
محصول 2007 آمريکا. کارگردان: مايک کاهيل. بازيگران: مايکل داگلاس، اوان ريچل وود، ويليس برک. ‏
خلاصه: ماجراهاي پدري که تازه از اسايشگاه رواني مرخص شده با دختر نوجوانش که با هم به دنبال گنجينه اي مدفون ‏مي گردند. ‏
‏<‏strong‏>دانشجوي سال اول ‏The Freshman‎
محصول 1990 آمريکا. کارگردان: اندرو برگمن. بازيگران: مارلون براندو، ماتيو برادريک، برونو کيرباي، پنلوپ ان ‏ميلر. ‏
خلاصه: کلاکر کلاگ جوان که در سال اول دانشکده سينما تحصيل مي کند، بعد از سرق وسايلش توسط دزدي خره پا با ‏يکي از بزرگان دنياي تبهکاران به نام کارمينه ساباتيني ملقب ب امپراطور آشنا مي شود. اما اين آشنايي به زودي پاي ‏کلاگ جوان را به ماجراهاي پيچيده اي باز مي کند...‏‏ ‏‏


<‏strong‏>اندرسن جوان ‏Unge Andersen‎
محصول 2005 دانمارک، نروژ، سوئد
کارگردان: رومله هامريش. بازيگران: سايمون دال تائولف، ميکل کونيهر، پوک شرابو، هننيمگ ينسن. ‏




<‏strong‏> خواننده ها ‏Les Choristes‎
محصول 2004 فرانسه، سوئيس، آلمان. کارگردان: کريستف باراتيه. بازيگران: ژرار ژونو، فرانسوا برلين، کد مراد، ‏ژان پل بونير. ‏
خلاصه: سال 1948. کلمان ماتيو استاد موسيقي در يک آسايشگاه بازپروري نوجوانان صاحب سمتي مي شود. او با ‏استفاده از قدرت موسيقي و اواز سعي مي کند تا زندگي بچه ها را دگرگون کند.‏



<‏strong‏>مرد ستاره اي ‏L' Uomo delle stelle‎
محصول 1995 ايتاليا. کارگردان: جوزپه تورناتوره. بازيگران: سرجيو کاسته ليتو، تيزانا لوداتو، فرانکو اسکالداتي. ‏
خلاصه: مردي به نام جو مورتي در روستاهاي سيسيل مي گردد و از چهره هاي جذابي که پيدا مي کند براي استوديوي ‏هاي رم تست بازيگري مي گيرد. اما در واقع او شيادي است که از شهرت طلبي مردم ساده لوح سو استفاده مي کند تا ‏پول هاي آنان را بالا بکشد تا اين که دختري به نام بئاتا عاشق او مي شود‏‏ ‏‏

<‏strong‏> تورنادو‎‎
محصول آلمان


<‏strong‏>پسران آفتاب‎‎
محصول آمريکا


<‏strong‏>شبکه دوم سيما‎‎

‏<‏strong‏>در دره الاه ‏In The Valley Of Ellah‎
تاريخ پخش: چهار‌شنبه 29/12/86 ساعت 15/23 ‏تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 ‏
محصول: سال 2007 آمريکا. کارگردان: پل هگيس. بازيگران: تامي لي جونز- چارليز تِرون.‏
خلاصه: روزي به "هانک" که افسر بازنشسته ارتش آمريکا است، خبر مي‌دهند پسرش در محل خدمت خود حاضر ‏نشده است. هانک به دنبال پسرش مي‌رود و پس از جستجوي فراوان جسد قطعه قطعه‌اي را مي‌يابد که سوخته است و ‏پس از انگشت‌نگاري معلوم مي‌شود جسد پسر هانک ديرفيلد است. هانک همچنان به دنبال علت مرگ پسرش است، اين ‏در حالي است که کارآگاهان به اين مظنون هستند که پسر هانک در قاچاق مواد مخدر دست داشته و... ‏


<‏strong‏>قلبم را در وطنم دفن کن ‏Bury My Heart at Wounded Knee‎
تاريخ پخش: پنجشنبه 01/01/87 ساعت 15/23 ‏تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 ‏محصول: سال 2007 آمريکا. کارگردان: وِس سيمونيا. بازيگران: اِيدان کوئين- آدام بيچ. ‏
خلاصه: در دهه‌هاي پاياني قرن نوزدهم، دولت آمريکا سرخپوستان را مجبور به ترک سرزمينهاي مادري و سکونت در ‏مناطق حفاظت شده مي‌نمايد. رؤساي برخي از قبايل تسليم اين خواسته مي‌شوند اما برخي ديگر مخالفت نموده و دولت ‏آمريکا مجبور به امضاي قراردادي با آنها مي‌شود. اين شروع مشکلي براي سرخپوستان است که در آينده بايد با آن کنار ‏بيايند اما... ‏


<‏strong‏>هدف نامرئي ‏Invisible Target‎
تاريخ پخش: جمعه 02/01/87 ساعت 15/23 ‏تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 ‏محصول: سال 2007 هنگ کنگ. کارگردان و تهيه کننده: بِني چان.بازيگران: شاون لو- نيکولاس ته‌سِئي. ‏
خلاصه: «چن جين»، «فانگ اي وي» و «وي چينگ خا» سه مأمور بسيار وظيفه‌شناس و متعهد پليس هستند که در پي ‏يک حادثه با يکديگر همراه مي‌شوند. قصد اصلي اين سه نفر يافتن و متلاشي کردن گروه سارقاني است که شش ماه قبل ‏در يک عمليات مسلحانه مقدار زيادي از پولهاي بانک را سرقت کرده‌اند. ‏



<‏strong‏>کودک ‏The Kid‎
تاريخ پخش: يکشنبه 04/01/87 ساعت 15/23 ‏تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 ‏محصول: سال 2003 آمريکا. کارگردان: جان تورتِل تاب. بازيگران: بروس ويليس- اسپنسر بِرِسلين.‏
خلاصه: «راس دورتيز» مشاور کاري و تبليغاتي مشهوري است که در کار خود بسيار موفق است و تعداد زيادي از ‏افراد سرشناس او را به عنوان مشاور خود برگزيده‌اند. در همين ميان او متوجه حضور پسربچه هشت ساله‌اي در ‏خانه‌اش مي‌شود. وي با کمي کنکاش درمي‌يابد کودکي که در منزل اوست، «منِ کودکي»اش است که از دوران گذشته به ‏اين زمان آمده و... ‏


<‏strong‏>سريع‌ترين سرخپوست دنيا ‏The World`s Fastest Indian‎
تاريخ پخش: دو‌شنبه 05/01/87 ساعت 23 ‏تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 ‏محصول: سال 2005 نيوزلند.تهيه کننده و کارگردان: روجر دونالدسون. بازيگران: آنتوني هاپکينز- لِين ريا.‏
خلاصه: «برت مونرو» پيرمرد نيوزلندي است که عاشق سرعت و بجا گذاردن رکوردهاي جديد سرعت بر روي زمين ‏است. وي صاحب موتوري است که 42 سال پيش در زمان جنگ جهاني دوم آن را خريداري کرده و در طول اين سالها ‏تغييرات زيادي در وضعيت ظاهري و موتور آن بوجود آورده به طوري که موتورش که سرخپوست نام دارد از قابليت ‏بالايي برخوردار شده و مي‌تواند با موتورهاي بسيار جديدتر به رقابت بپردازد. در نتيجه برت تصميم مي‌گيرد در مسابقه ‏جهاني رکورد سرعت در بارنويل آمريکا شرکت کند و اين شروعي است براي... ‏


<‏strong‏>راکت ‏The Rocket‎
تاريخ پخش: چهار‌شنبه 07/01/87 ساعت 15/23 ‏تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 ‏محصول: سال 2005 کانادا. کارگردان: کارلوس بي‌نام. ‏
خلاصه: «موريس» پسر يک فرانسوي است که پيش از جنگ جهاني در کانادا به عنوان کارگر مشغول فعاليت است و ‏همزمان با کارش، هاکي هم بازي مي‌کند. وي به تدريج مهارت خود را در هاکي به همه ثابت مي‌کند و همزمان با جنگ ‏جهاني دوم به عنوان يکي از بازيکنان مطرح کانادا راهي مسابقات مختلف مي‌شود که... ‏
‏‏


<‏strong‏>گانگستر آمريکايي ‏Amerivan Gangster‎
تاريخ پخش: پنجشنبه 08/01/87 ساعت 15/23 ‏تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 ‏محصول: سال 2007 آمريکا. کارگردان: ريدلِي اسکات. بازيگران: دنزل واشينگتون- راسل کرو. ‏
خلاصه: «فرانک لوکاس» راننده و دستيار يکي از متنفذين محله‌ هارلم نيويورک که يکي از محله‌هاي سياهپوستان ‏است، پس از مرگ رئيسش وارد تجارت مواد مخدر مي‌شود. او که از هوش سرشاري برخوردار است متوجه مي‌شود ‏نوع مرغوبي از هروئين در ويتنام در حال توليد است در نتيجه با کنار زدن واسطه‌ها مستقيماً به ويتنام مي‌رود. ‏



<‏strong‏>خاطرات فردا ‏Memories Tomorrow‎
تاريخ پخش: جمعه 16/01/87 ساعت 15/23 ‏تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 ‏محصول: سال 2006 ژاپن. کارگردان: يوکي‌هيکو تي سُتسُمي. بازيگران: کِن واتانابه- کاناکو هيگوچي. ‏
خلاصه: «سائکي» مردي است که در آستانه 50 سالگي علائمي از بيماري آلزايمر را در خود مشاهده مي‌کند. در ابتدا ‏او حاضر به پذيرش اينکه دچار مشکلي شده، نمي‌شود اما به خاطر اصرار همسرش «اميکو» به پزشک مراجعه مي‌کند. ‏با انجام آزمايشها مشخص مي‌شود او دچار آلزايمر شده ولي...‏



<‏strong‏>فرزندان افتخار ‏Children Of Glory‎
تاريخ پخش: دو‌شنبه 12/01/87 ساعت 15/23 ‏تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 ‏محصول: سال 2006 مجارستان. کارگردان: کريستينا گودا. بازيگران: کاتا دوبو- ايوان فنيو. ‏
خلاصه: «کارچي» از اعضاي متبحر تيم ملي واتر پلوي مجارستان است که با يکي از اعضاي کميته دانشجويي مبارزه ‏با سلطه شوروي بر مجارستان به نام «ويکي» آشنا مي‌شود. کارچي که در ابتدا تنها به مسابقه و شرکت در المپيک ‏مي‌انديشد، در پي علاقه به ويکي به مبارزان عليه سلطه شوروي مي‌پيوندد و در پي درگيري‌هاي فراوان شوروي، ‏متعهد مي‌شود از مجارستان خارج شود... ‏


<‏strong‏>پينگ پنگ‎‎
تاريخ پخش: سه‌شنبه 13/01/87 ساعت 15/23 ‏تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 ‏محصول: سال 2002 ژاپن. کارگردان: فامي‌هيکو سوري. بازيگران: يوسوکه کوبوزوکا- آراتا.‏
خلاصه: «سوکيموتو» و «هوشيمو» دو دوست دوران بچگي و از اعضاي تيم پينگ پنگ مدرسه هستند و هر دو توانايي ‏و استعداد بسيار زيادي در پينگ پنگ دارند. «سوکيموتو» بازيکن بسيار قابلي است اما به دليل روحيه آرامي که دارد ‏چندان به بُرد اهميت نمي‌دهد ولي «هوشيمو» برعکس او به بُرد علاقه بسياري دارد و تمام هدفش پيروزي به هر نحو ‏ممکن است. روزي هوشيمو از بازي با رقيب خود شکست خورده و تصميم مي‌گيرد ورزش پينگ پنگ را ترک کند.‏



<‏strong‏>نقشه بازي ‏The Game Plan‎
تاريخ پخش: سه‌شنبه 28/12/86 ساعت 15/23 ‏تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 ‏محصول: سال 2007 آمريکا. کارگردان: اندي فيک من. بازيگران: دوآين جانسون- مديسون پتيس. ‏
خلاصه: ستاره فوتبالي به نام «جو کينگ من» دختر هشت ساله‌اي دارد که از ازدواج قبلي اوست و با همسر قبلي‌اش ‏زندگي مي‌کند ولي روزي به سراغ جو مي‌آيد. جو در ابتدا از نگهداري دختر خود ناراحت است و امتناع مي‌کند اما به ‏تدريج اوضاع بهتر مي‌شود چون وجود دخترش باعث مي‌شود بر شهرت او افزوده شود اما پس از مدتي.... ‏



<‏strong‏>پرنده اسکاتلندي ‏Flying Scotsman‎
تاريخ پخش: شنبه 10/01/87 ساعت 15/23 ‏تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 ‏محصول: سال 2006 آلمان و انگلستان. کارگردان: داگلاس مکينون. بازيگران: جاني لي ميلر- سين براون.‏
خلاصه: داستان اين فيلم بر اساس واقعيت ساخته شده و برگرفته از زندگي ورزشي گِرام اُبري دوچرخه‌سوار اسکاتلندي ‏است که موفق مي‌شود با تغييراتي ابتکاري و استفاده از قطعه ماشين لباسشويي، دوچرخه ساده و غيرحرفه‌اي خود را ‏ارتقاء دهد و رکورد خوبي را به نام خود ثبت کند. گِرام تصميم مي‌گيرد در مسابقات جهاني دوچرخه‌سواري سال 1993 ‏شرکت کند ولي... ‏



<‏strong‏>شبکه سوم سيما‎‎
‏<‏strong‏>شعله 2 - ‏Ram Gopal Varma Ki Aag‎
زمان پخش : سه شنبه 28/12/86 – ساعت 15 : 20 ‏محصول هند – سال 2007. کارگردان : رام گوپال وارما. بازيگران : آميتا باچان، اجي ديوگان، سوشميتاسن، ‏نيشاکوتاري و... ‏
خلاصه داستان: اين فيلم درباره دو راهزن است که به يک پليس بازنشسته کمک مي کنند تا انتقام خود و خانواده اش را ‏از تبهکاري مخوف بگيرد و... ‏


<‏strong‏>نبرد نهايي ‏Flash point‎
زمان پخش : جمعه 9/1/87 – ساعت 15 : 20 ‏محصول هنگ کنگ – سال 2007. کارگردان : ويلسون ييپ، بازيگران : دني ين، لوئيس کو، کولين چو. ‏
خلاصه داستان: ويلسون يک مأمور مخفي پليس است که به يک گروه جنايتکاري بنام"سازمان سه گانه" مي پيوندد که ‏توسط سه برادر ويتنامي اداره مي شود. او قصد دارد تا با جاسوسي تمام تشکيلات اين گروه را براندازي کند و... ‏




<‏strong‏>طعمه‎‎
زمان پخش : پنجشنبه 1/1/87 – ساعت 15 : 20 ‏محصول آمريکا، کانادا و استراليا – سال 2000. کارگردان : آنتوني فوکوآ، بازيگران : جاميه فوکس، ديويد مورس، ‏رابرت پستورلي، دوگ هاتچيسون و... ‏
خلاصه داستان : در نيويورک "الوين ساندرز" بعلت دزديدن ميگو از رستوران محل دستگير مي شود و در زندان با ‏‏"جان جانتر" هم سلول مي شود. جان از اعضاي باند "متخلفان تکنولوژي بالا" است که معادل 42 ميليون دلار طلا از ‏خزانه دولت دزديده است. جان بعلت ناراحتي قلبي وخيمي که دارد و روز بروز بدتر مي شود به الوين پيامي کددار مي ‏دهد تا به همسرش محل اختفاي طلاها را اطلاع دهد و... ‏



<‏strong‏>جستجوگر ‏Seeker‎
زمان پخش : دوشنبه 5/1/87 – ساعت 15 : 20 ‏محصول آمريکا – سال 2007 ‏کارگردان : ديويد ال کانينگهام. بازيگران : الکساندر لودويک، کريستوفر الکسون، آيان مک شين، فرانچز کانروي. ‏
خلاصه داستان: فيلم در مورد مرد جواني است که مي فهمد جز آخرين گروه جنگجوياني است که زندگي خود را وقف ‏جنگيدن با نيروهاي تاريک مي کند. يکسري نشانه هايي مي يابد که او را بسوي نبرد با نيروهايي که قدرتشان غير قابل ‏تصور است مي کشاند و... ‏



<‏strong‏>سيل‎‎
زمان پخش : چهارشنبه 7/1/87 – ساعت 15 : 20 ‏محصول انگلستان، آفريقاي جنوبي وکانادا – سال 2007.کارگردان : توني ميچل. بازيگران : رابرت کارليل، جسالين ‏گيلسيگ، تام کارتناي، جوان والي و... ‏
خلاصه داستان: زماني طوفان اتفاق مي افتد که در سواحل بخش شرقي انگليس، دريا بالا آمده و از تمام سدها مي گذرد ‏و در شهر جريان مي يابد و زندگي ميليون ها لندني را به مخاطره مي اندازد. بالاترين مهندسان دريايي و متخصص سد ‏سازي "راب " و همسر سابقش و پدرش فقط چند ساعت فرصت دارند تا شهر را از تخريب کامل نجات دهند و...‏



<‏strong‏>کريش ‏Krish‎
زمان پخش : پنجشنبه 8/1/87 – ساعت 15 : 20 ‏محصول هندوستان – سال 2005. کارگردان : راکش روشن. بازيگران : هريتيک، پرينکاچوپرا و رکا. ‏
خلاصه داستان: کريش به همراه مادربزرگش در روستاي دورافتاده اي زندگي مي کنند. پدر کريش که در ظاهر فوت ‏کرده است از بدو تولد عقب مانده ذهني بود که بعد از دريافت مختصاتهاي عجيبي در فضا، تحت تأثير قدرت يک ‏موجود فرازميني قرار مي گيرد و قدرت هاي خارق العاده وجود او را فرا ميگيرد و... ‏





<‏strong‏>نوماد: جنگجو ‏Nomad‎
زمان پخش : شنبه 10/1/87 – ساعت 15 : 20 ‏محصول مشترک فرانسه و قزاقستان – سال 2005. کارگردانان : سرجي بودرو و ايوان پاسر. بازيگران : کونو بکر، ‏جاي هرناندز، جيسون اسکات لي، دوسخان ژولژاک سي نو و... ‏
خلاصه داستان: اين فيلم به حماسه اي تاريخي که در قرن هيجدهم در قزاقستان رخ داده است، مي پردازد. جايي که ‏براي يک جوان مقدر مي شود تا سه قبيله اي را درکشورميجنگيدند، باهم متحد کند و... ‏




<‏strong‏>گورو ‏GURU‎
زمان پخش : سه شنبه 13/1/87 – ساعت 15 : 20 ‏محصول هندوستان – سال 2007. کارگردان : ماني راتنام بازيگران: ميتان چاکرابرتي، ابهشک باچچان، آيشواريا راي.‏
خلاصه داستان : در هندوستان، يک معلم مدرسه پسري بنام گورو را به فرزندي قبول مي کند پدرش نااميد مي شود ‏وقتي گورو به آرزوهاي بلند او دست نمي يابد. وقتي گورو بزرگ مي شود نمي تواند شغلي حسابي در هند براي خود ‏پيدا کند، براي همين براي گرفتن کار به ترکيه مي رود. او پس از بازگشت به هند، قادر به راه اندازي کسب و کار ‏شخصي نيست و... ‏
‏‏


<‏strong‏>جايي براي پيرمردها نيست ‏No Country for old men‎
زمان پخش : شنبه 3/1/87 – ساعت 15 : 20 ‏محصول امريکا - سال 2007. کارگردانان : اتان کوئن و جوئل کوئن. بازيگران : تومي لي جونز، خاوير باردم، جوش ‏برولين، وودي هارلسون و... ‏
خلاصه داستان : اين فيلم در مجموع سه کاراکتر اصلي دارد، آنتون شيگور، قاتل بي رحمي است که حتي در موقعي که ‏تحت بازداشت پليس است و به دستانش دستبند زده اند نيز خطرناک است.اولين ماس، يک جوشکار سابق است که همراه ‏همسرش در يک خانه کارواني زندگي مي کند.روزي بطور اتفاقي دو ميليون دلار پول را داخل کيفي پيدا مي کند. ‏شيگور در تلاش است تا ماس را پيدا کند و پولها را از او بگيرد. و شخصيت سوم کلانتري است که درصدد يافتن و ‏دستگيري شيگور است تا جلوي جنايتهاي بعدي او را بگيرد و... ‏



<‏strong‏>شبکه چهارم سيما‎‎
‏<‏strong‏>ترور جسي جيمز توسط رابرت فورد ترسو ‏The Assassination of Jesse James‎
محصول ٢٠٠٧ آمريکا. کارگردان: اندرو دومينيک. بازيگران: براد پيت، مري لوئيز پارکر، بروکلين پرولکس، داستين ‏بالينجر، کيسي افلک، سام راکول، سم شپرد. ‏
خلاصه : سال ١٨٨١. جسي جيمز ٣٤ ساله پس از ١٤ سال غارت قطارها، بانک ها و دليجان ها در حال کشيدن نقشه ‏سرقتي تازه و همزمان دور ماندن از تير رس جايزه بگيراني است که در صدد شکار اويند. همکار ثابت اش-برادر ‏بزرگترش فرانک- او را ترک کرده تا زندگي آرامي براي خود دست و پا کند. جسي براي سرقت آخر نياز به افرادي ‏تازه دارد، اما نمي داند به چه کسي مي تواند اطمينان کند. تنها افراد در دسترس خلاف کاراني خرده پا به نام برادران ‏فورد هستند، اما اعتماد جيمز به رابرت فورد که خود را شيفته وي اعلام مي کند، به بهاي زندگي جسي جيمز تمام مي ‏شود.‏




<‏strong‏>خون به پا مي شود ‏There Will Be Blood‎
محصول ٢٠٠٧ آمريکا. کارگردان: پل تامس اندرسون. بازيگران: دانيل دي-لويس، پل دانو، کوين جي. اوکانر، کياران ‏هيندز. ‏
خلاصه: سال ١٨٩٨، نيومکزيکو. دانيل پلينويو در معدن نقره خود سرگرم کار است. اما زماني که رگه اي از نقره مي ‏يابد، در پي سانحه اي پايش مي شکند و مجبور مي شود تا سينه خيز به شهر برود. سپس چند کارگر اجير کرده و با خود ‏به معدن مي برد. يکي از کارگران با خود کودک بي مادري همراه دارد. کار روي رگه نقره، تصادفاً منجر به کشف ‏نفت مي شود و پلينويو را از يک صاحب معدن تبديل به مردي داراي چاه نفت مي کند. هنگام حفاري پدر کودک در پي ‏سانحه اي کشته مي شود و پلينويو بچه را به فرزندي پذيرفته و تام اچ. دابليو. را به او مي دهد. ٩ سال بعد پلينويو هر ‏چند فردي موفق، اما هنوز ثروتمند خرده پا است. تا اين که يک شب پسر جواني به نام پل ساندي به محل کار وي آمده و ‏نشاني منطقه اي نفت خيز در يک ملک خصوصي در کاليفرنيا را به وي مي فروشد. پلينويو و اچ. دبليو. به آنجا مي ‏روند و زمين را در ازاي ١٠ هزار دلار از ايبل-پدر پل- خريداري مي کنند. اما ايلاي برادر دو قلوي پل تنها به شرط ‏ساختن يک کليسا زمين را قابل واگذاري مي داند. ايلاي واعظي جوان ولي پر طرفدار است و از اين راه قصد دارد تا ‏نفوذ خود را گسترش دهد. اما پلينويو اين شرط را رد مي کند. پس از استقرار کارگران و شروع حفاري، پلينويو متوجه ‏مي شود که انتقال نفت خام به دليل نبود خط آهن در محل بسيار گران تمام خواهد شد. تنها راه خريداري زمين هاي ‏اطراف و کشيدن لوله است. اما يکي از زمين داران به نام باندي حاضر به واگذاري مزرعه خويش نيست. مزاحمت ‏هاي ايلاي نيز مزيد بر علت شده و رابطه اي طوفاني ميان او و پلينويو برقرار است و کشته شدن کارگري حين حفاري ‏بر دامنه اختلافات آنها دامن مي زند. بالاخره چاه به نفت مي رسد، ولي انفجار گاز باعث مي شود تا اچ. دبليو کر شود. ‏مدتي بعد مردي به نام هنري که خود را برادر پلينويو اعلام مي کند بر در خانه وي ظاهر مي شود. اما دردسر واقعي با ‏از راه رسيدن پيشنهادي مبني بر خريد زمين و چاه هاي نفت وي به قيمت ١ ميليون دلار از سوي ديگر ثروتمندان منطقه ‏آغاز مي شود....‏



<‏strong‏>1408‏‎‎
محصول ٢٠٠٧ آمريکا. کارگردان: ميکائيل هافستروم.بازيگران: جان کيوزاک، مري مک کورمک، جاسمين جسيکا ‏آنتوني، ساموئل ال. جکسون. ‏
خلاصه: مايک انسلين، محقق و نويسنده موفق کتاب هايي درباره حوادث فراطبيعي است. آخرين کتابي که سرگرم ‏نگارش آن است به حوادث فراطبيعي رخ داده شده در هتل ها اختصاص دارد. انسلين در طول تحقيقات خود نامه اي ‏دريافت مي کند که او را براي رفتن به هتل دلفين و اقامت در اتاق ١٤٠٨ ترغيب مي کند. مايک پس از تحقيقات اوليه ‏در مي يابد که تاريخچه آن اتاق آکنده از حوادث و مرگ هاي غير طبيعي است. بنابر اين سعي مي کند تا آن اتاق را ‏توسط تلفن رزرو کند. اما متصديان هتل از اين کار خود داري مي کنند. انسلين عازم هتل شده و براي گرفتن اتاق شماره ‏‏١٤٠٨ اصرار مي کند. مدير هتل جرالد اولين با دادن پرونده اي حاوي مدارکي هراس انگيز از مرگ هاي رخ داده شده ‏در اتاق ١٤٠٨ سعي مي کند تا وي را از اقامت در آن اتاق منصرف کند. ولي انسلين قبول نکرده و مسئوليت تمامي ‏حوادث آتي را بر عهده مي گيرد. اما ساعتي پس از ورود با حوادثي روبرو مي شود که به خطرناک بودن اتاق ايمان ‏مي آورد. مايک هراسان تصميم مي گيرد تا از اتاق خارج شود، اما اين کار غير ممکن است. تمامي راه هاي خروجي ‏اتاق به نحوي اسرار آميز مسدود شده و راه به جايي ندارند. انسلين سعي مي کند تا از طريق تلفن و اينترنت با خارج از ‏اتاق، مخصوصاً همسرش که دور از وي زندگي مي کند، تماس برقرار کند. اما نيرويي که در اتاق وجود دارد، مانع از ‏اين کار شده و او را وادار مي کند تا با حقايق تلخ و ترسناکي که در گذشته اش وجود دارد رو در رو کند. کاري که ‏انسلين را به سوي خودکشي سوق مي دهد....‏



<‏strong‏>زندگي اسرارآميز کلمات ‏The Secret Life of Words‎
محصول 2005 اسپانيا. کارگردان: ايزابل کويخت. بازيگران: سارا پولي، تيم رابينز، سوره آنکر اوسدال. ‏هانا دختري که فقط با سمعک قادر به شنيدن صداست، به تعطيلاتي اجباري مي رود. در حين تعطيلات شغلي مي يابد: ‏او بايد از جوزف مراقبت کند. کسي که هنگام کار در چاه نفت دچار سوختگي شديدي شده است..‏





<‏strong‏> دنياي جديد ‏Nuovomondo‎
محصول 2006 ايتاليا. کارگردان: امانوئل کريالس. بازيگران: شارلوت گينزبورگ، وينچنزو آماتو، ائورورا ‏کواتروچي. ‏
خلاصه: سيسيل در ابتداي قرن بيستم. سالواتوره مزرعه داري بسيار فقير تصميم مي گيرد به همراه خانواده اش به ‏مهاجرت به آمريکا کند. اما با رسيدن به آمريکا در جزيره اليس وارد قرنطينه شده و روزهاي متمادي بايد صبر کنند. ‏چون اينک سرنوشت او و خانواده اش در دستان افسران اداره مهاجرت است....‏‏ ‏‏



<‏strong‏>حرفه ايتاليايي ‏The Italian Job‎
محصول 2003 امريکا. کارگردان: اف. گري گري. بازيگران: مارک والبرگ، چارليز ترون، دانالد ساترلند.‏
خلاصه: گروهي از دزدان حرفه اي که توسط چارلي کروکر هدايت مي شوند، بزرگ ترين ترافيک خياباني را در لس ‏آنجلس به وجود مي آورند تا محموله اي از شمش هاي طلا را به سرقت ببرند. آنها با اتومبيل هاي کوچک خود موفق به ‏فرار مي شوند، اما....‏





<‏strong‏>آخرين لژيون ‏The Last Legion‎
محصول 2007 آمريکا. کارگردان: داگ لفلر. بازيگران: کالين فيرث، بن کينگزلي، ايشواريا راي، پيتر مولان.‏
خلاصه: پس از سقوط امپراتوري روم رامولوس از شهر فرار مي کند و در يک سفر خطرناک به سمت بريتانيا مي ‏رود تا يک گروه از لژيون ها را با خود همراه کند و... ‏



<‏strong‏>حزن آلود ‏Alatriste‎
محصول 2006 اسپانيا. کارگردان: آگوستين دياز يانس. بازيگران: ويگو مورتينسون، الينا آنايا، اوناکس اوگالده. ‏
خلاصه: اسپانيا در قرن هفدهم. ديه گو آلاتريسته سرباز شجاع و جواني است که تحت فرمان شاه در منطقه فلاندر مي ‏جنگد. بهترين دوستش بالوآ به دام مي افتد و هنگام مرگ از ديه گو مي خواهد تا از پسرش اينيگو مراقبت کرده و او را ‏يک سرباز بار بياورد. اما الاتريسته زماني که به مادريد باز مي گردد....‏


<‏‎/strong>Anche libero va bene‏
محصول 2006 ايتاليا. کارگردان: کم روسي استورات. بازيگران: آلساندرو موراک، باربورا بوبولووا، کيم روسي ‏استوارت، مارتا نوبيلي. ‏
خلاصه: تومي يازده ساله و خواهر بزرگترش ويولا به همراه پدرشان زندگي مي کنند. آنها زندگي معقولي دارند تا اين ‏که سر و کله مادرشان پيدا مي شود. کسي که بدون هيچ ردي بارها آنها را ترک کرده بود....‏‏ ‏‏


<‏‎/strong>Gada Meilin‏
محصول 2002 چين. کارگردان: ژيانينگ فنگ. ‏


<‏strong‏>44 دقيقه<‏‎/strong‏>‏‏ ‏‏


<‏strong‏>شبکه تهران<‏‎/strong‏>‏




<‏strong‏>درست مثل بهشت<‏‎/strong‏>‏
تاريخ پخش:29/12/86. ساعت پخش: 30/13‏محصول کشور: آمريکا. کارگردان: ديويد موس نوستر. بازيگران: رزي وايدراسپون – مايک رافائلو.‏
خلاصه داستان: خانم دکتري بنام ليز با مردي به نام ديويد از بيمارستان خارج مي شود و با يک کاميون تصادف مي کند ‏و به کما مي رود بعد از گذشت دو ماه از اين حادثه ديويد اتفاقي منزل ليز را اجاره مي کند که روح دختر در آن منزل ‏حاضر شده و سعي مي کند که با وي به هويت گمشده خود پي ميبرد از طرفي خواهر ليز به نام ابي قصد دارد که با ‏اهداي اعضاي بدن او موافقت کند ديويد ليز پس از مطلع شدن از قضيه سعي دارند که اورا منصرف نمايند و......‏



<‏strong‏>مانات‎‎
تاريخ پخش: 6/1/87. ساعت پخش: 30/13‏محصول کشور: هندوستان. کارگردان: گاربين سيگ گروبال. بازيگران:جيمي شرگل- کالراج راند هاوا‏
خلاصه داستان: افسري به نيهال سينگ به دنبال يک تروريست وارد مزرعه اي مي شود و در آنجا عاشق خواهر او به ‏نام مانات شده و باوي ازدواج مي کند با اين ازدواج او به مادر دختر قول مي دهد که کسي مزاحم برادرزنش نشود ‏زمانيکه دختر حامله مي شود نيهال سينگ به کوههاي پنجاب مامور مي شود و در همين حين سينگها يکي از افسران ‏خشن که مخالف سياسيتهاي نيهال سينگ است به دنبال کارنسيل وارد منزل همسرنيهال شده و کارنسيل را به قتل ‏رساندو.....‏
‎ ‎ ‏



<‏strong‏>جان سخت ٤ ‏Live Free or Die Hard‎
محصول ٢٠٠٧ آمريکا، انگلستان. کارگردان: لن وايزمن. بازيگران: بروس ويليس، تيموتي اوليفانت، جاستين لانگ، ‏مگي کيو، کليف کورتيس، جاناتان سادوفسکي. ‏
خلاصه: جان مک لين ديگر آن آدم سابق نيست. زندگي خصوصي اش در چند سال گذشته زير و رو شده، همسرش ‏طلاق گرفته و خودش نيز مدتي گرفتار الکل بوده است. او ديگر آن کارآگاه پليس پر جنب و جوش سابق هم نيست و ‏ترجيح داده به کارهاي کوچکي چون تعقيب تبهکاران اينترنتي بپردازد. دخترش نيز که از رفتار او ناخشنود است، ‏ترجيح مي دهد تنها و دور از او زندگي کند. تا اين که يک شب، ماموريت جلب و بردن هکري جوان به نام مت فارل به ‏مک لين سپرده مي شود. کاري که در ابتدا راحت به نظر مي رسد، اما با حمله آدم کش هاي گروهي ناشناس براي از ‏بين بردن فارل همه چيز به هم مي ريزد. اين آغاز عملياتي بزرگ از سوي گروهي تبهکار به رياست فردي به اسم ‏تامس گابريل است که قصد دارد با از کار انداختن تمامي کامپيوترها و سازه هاي تکنولوژيکي که اقتصاد آمريکا و طبعاً ‏دنيا به آن وابسته است، باجي بزرگ از دولت بستاند. مک لين که حمله آدمکش ها را ناکام گذاشته و فارل را نجات داده، ‏قصد دارد تا به هر قيمتي که شده او را به نزد مامور امنيتي بلند رتبه اي به نام بومن برساند. اما گابريل و دوستانش نيز ‏بيکار ننشسته اند و قم به قدم در حال ساقط کردن سيستم تکنولوژيک و امنيتي کشور هستند و زندگي در آمريکا در حال ‏تبديل شدن به کابوسي وحشت انگيز است....‏



<‏strong‏>جدال با اژدها<‏‎/strong‏>‏
تاريخ پخش: 4/1/87. ساعت پخش:13:30‏محصول کشور:کره جنوبي. کارگردان:هايونگ رائه شيم. بازيگران: جيسون بر آماندابروکس – رابرت فورستر – ‏گريک رابينسون – اليزابت پتا.‏
خلاصه داستان: راوي فيلم جک است که يک دلال اشياي عتيقه است در ادامه کودکي به اسم اتان کندريک که تحت تاثير ‏اشعه اي قرار مي گيرد که در فروشگاه جک از يک صندوق قديمي کره اي ساطع شده است جک شرح مي دهد که روح ‏يک شاگرد جنگجوي باستاني در اتان حلول يافته است اين شاگرد جنگجو پانصد سال پيش موفق شد محبوب خويش را ‏از شر افعي هاي بد و غول آسا نجات دهد جک سپس آويز قدرتمند به اتان مي دهد و به وي مي گويد که درصدد يافتن ‏محبوب مورد نظر وي برروي شانه هاي خود تصوير يک ازدها را خالکوبي کرده است....‏




<‏strong‏>مار در هواپيما<‏‎/strong‏>‏
ساعت پخش:30/13، تاريخ پخش:28/12/86‏محصول کشور: آمريکا. کارگردان:ديود آر آليس. بازيگران:ساموئل جکسون. ‏
خلاصه داستان: پسر جواني شاهد قتل يک نفر توسط ادي کيم يکي از بزرگترين خلافکاران آمريکا مي شود آنها وي را ‏تعقيب مي کنند که وي را سر به نيست کنند که نهايتاً پليس افي بي آي او را يافته و تحت حفاظت قرار مي دهند و با يک ‏هواپيماي درجه يک با سرنشينان معروف به واشنگتن منتقل مي نمايند که در دادگاه شهادت دهد ولي عامل ادي متوجه ‏قضيه اي مي شود و محموله از انواع مارهاي سمي در هواپيما مي نمايند....‏


<‏strong‏>صليبيون ‏Crusader‎
محصول 2004 اسپانيا. کارگردان برايان گوئرس. بازيگران: اندرو مک کارتي، مايکل يورک، ريچارد تايسون، بو ‏درک. ‏


<‏strong‏>افشاگر‎‎
تاريخ پخش: 8/1/87. ساعت پخش: 30 : 13‏محصول کشور: اسپانيا. کارگردان: منودل کوربي، برايان کورز. بازيگران: اندرومک کارتي – ريچاردديتون.‏
خلاصه داستان: خبرنگاري به نام رابينسون به همراه همسرش ورونيکا باري شبکه هفت اسپانيا کار ميکنند درجريان ‏سوقصدي عليه آقاي سرت رئيس شرکت ارتباطي نوا قرار مي گيرند و نوار اين سوءقصد که منجر به قتل سرت شده ‏توسط خبرنگار جلسه کارلوس به هنگام فرار وکشته شدن به دست رابينسون مي رسد و از او ميخواهد که حقايق را افشا ‏کند رابينسون هم اين خبر را بدون اينکه نامي از تهيه کننده آن ببرد به نام خودش از شبکه پخش مي کند که منجر به ‏شهرت وي مي شود بعد از پخش اين خبر مدير اجرايي شبکه خبري آرچي بالدمگ گاورن سراغ او مي آيد و از او ‏دعوت به همکاري در شبکه اش مي کند مگ گاورن خودش در اين سوء قصد نقش داشته و از طرفي رابينسون مي ‏ترسد با اين کار سعي دارد که او را تحت کنترل داشته باشد و...‏


<‏strong‏>تهاجم <‏‎/strong‏>‏
تاريخ پخش: 14/1/87. ساعت پخش: 30 : 13‏محصول کشور: آمريکا. کارگردان: اليورهرش بيکل. بازيگران: نيکول کيدمن – دانيل کريک – جري نورتهام.‏
خلاصه داستان: زني مطلقه به نام کارول که روانپزشک است پسري به نام اوليور دارد اليور به درخواست پدرش تارکر ‏نزد وي مي رود تا مدتي را با او سپري کند کارول از دوري وي نگران است بن دوست کارول به او دلداري مي دهد اما ‏به زودي مشخص مي شود که نگراني هاي کارول واقعي است ظاهراً يک بيگانه فضايي به زمين هجوم آورده و با آلوده ‏کردن تاکر جسمش را تصاحب کرده است طولي نمي کشد که اين بيماري مرگبار همگان را مبتلا مي کند بيماري از راه ‏عطسه و آب دهان سرايت مي کند حکومت وقت اعلام کرد ه اين بيماري مسري است و اقدام به برپايي مراکز ‏واکسيناسيون مي کند اما کارول و دوستش خوب مي دانند که تنها راه براي آلوده نشدن نخوابيدن است کارول شروع به ‏جستجو براي يافتن پسرش مي کند وسعي مي کند او آلوده نشودو.....‏




<‏strong‏>هيتچر/اُتواستاپ زن ‏The Hitcher‎
محصول ٢٠٠٧ آمريکا. کارگردان: ديو مه يرز. بازيگران: شون بين، سوفيا بين، زاکاري نايتون، نيل مک دانا. ‏خلاصه: گريس و جيم دانشجو و عاشق يکديگر هستند. آنها تصميم مي گيرند تا در تعطيلات ميان ترم با اتومبيل به ‏گردش بروند. در اولين شب مسافرت، باراني سخت شروع به باريدن مي کند. آنها در طول جاده خلوت با جان رايدر که ‏به شدت خيس شده و در حال اتواستاپ زدن است، برخورد کرده و به خاطر هراس از بيگانه ها از سوار کردن او ‏خودداري مي کنند. اما در اولين توقفگاه سر راهي، با جان که توسط راننده يک تريلي به آنجا آورده شده روبرو و اين ‏بار وي را سوار مي کنند. بعد از طي مسافتي گفتار و رفتار جان مشخص مي سازد که آنها با فردي روان پريش همفسر ‏شده اند. جيم پس از درگيري کوتاهي موفق به بيرون کردن جان از اتومبيل مي شود. به نظر مي رسد که گريس و جيم ‏از دست جان خلاص شده اند، اما پس مدتي کوتاه او را سوار بر اتومبيل يک خانواده مي بينند. تلاش اين دو براي ‏هشدار دادن به خانواده سبب سانحه شده و اتومبيل خود را از دست مي دهند. وقتي به محل توقف اتومبيل آن خانواده مي ‏رسند، با اجساد آنها روبرو شده و براي کمک گرفتن به طرف اولين توقفگاه موجود به راه مي افتند. اما جان نيز در ‏تعقيب آنهاست و قصد شکارشان را دارد. قاتلي خونسرد که مي خواهد همچون گربه با موش نگون بخت قبل از خورده ‏شدن بازي کند. شروع اين بازي سبب به راه افتادن فوجي از ماموران پليس براي دستگيري جيم و گريس مي شود که به ‏غلط، مظنون اصلي کشته شدن آن خانواده و چندين مقتول ديگر در طول جاده پنداشته مي شوند...‏




<‏strong‏>اردوي روزانه بابا<‏‎/strong‏>‏
تاريخ پخش: 11/1/87. ساعت پخش: 30 : 13‏محصول کشور: آمريکا. کارگردان: فر ساواچ. بازيگران: کوباگودينگ جونيور- ريچارد گانت – لاچين مونرو – دالين ‏بويس.‏
خلاصه داستان: فصل تابستان است و مهد کودکي که چارلي و شريک اش فيل رايرسون مديريت آنرا برعهده دارند تا ‏آغاز سال تحصيلي تازه تعطيل خواهد بود چارلي و فيل قصد دارند فرزندانشان بن هينتون و ماکس رايرسون را به ‏اردوگاه تابستاني دريفت وود بفرستند اين همان اردوگاه محبوب چارلي و فيل در دوران کودکي شان است اما اردوگاه در ‏حال حاضر وضع بسيار ناگواري دارد به طوري که اکثر تسهيلات و امکانات رفاهي اش در آستانه نابودي است اين ‏اردوگاه همچنين رقيب گردن کلفتي در همسايگي اش دارد به اسم اردوگاه کانولا مدير و صاحب اردوگاه کانولا شخصي ‏بدذات است به اسم لنس دارد که در واقع يکي از همکلاسي هاي قديمي چارلي و فيل است چارلي خاطرات بسيار بدي از ‏لنس دارد زير او سي سال پيش قلدر و گردن کلفت مدرسه بود و چارلي را حسابي اذيت مي کرد سرهنگ باک هينتون ‏پدر چارلي هيز هميشه از پسر خود انتقاد مي کرد که چرا به اندازه کافي ورزيده و شجاع نيست که بتواند پوزه لنس را ‏به خاک بمالد حالا بعد از سي سال لنس مدير يک اردوگاه تابستاني است و......‏



<‏strong‏>تشابه<‏‎/strong‏>‏
تاريخ پخش: 15/1/87. ساعت پخش: 30 : 13‏محصول کشور: لهستان. کارگردان: مارچين زيبنسکي. بازيگران: ويولتا آرلاک – مادلنا سرويسنگا.‏
خلاصه داستان: دراين فيلم دو دوست به نام هاي مکس و لئو در سيسيل جزيره اي که مافيا در ارتباط است وقت خود را ‏سپري مي کند درهمين حين حوادث عجيبي در عروسي دختر يکي از مافيادر شهر تراپاني اتفاق مي افتد که باعث مي ‏شود آنها به ورشو برگردند رهبران جنايي مافيا به ويژه دون آنتونيو گامبيني که در لهستان سرگرم کارهاي خود هستند ‏بطور اشتباهي مکس و لئو را دستگير و در يک مکاني مي برد و از اين به بعد اتفاقاتي براي آنها مي افتد که....‏






















سريال روز♦ تلويزيون



نگاهي به پنج سريال تلويزيوني برتر سال 1386 ‏‎‎

جسارت کافي نيست!‏‎ ‎

‏1- ساعت شني، کارگردان: بهرام بهراميان ‏سريال "ساعت شني" درامي اجتماعي و روانشناسانه بود که با شروع پخش آن، اعتراض هاي گسترده اي به ‏راه افتاد. داستان مجموعه در ارتباط با معضل ها و مشکل هايي بود که به صورت آشکار در جامعه وجود ‏دارد. مطرح کردن ناباروري زنان و استفاده از رحم اجاره اي، زنان خياباني، اعتياد جوانان و... از اصلي ‏ترين موضوعات مطرح شده در اين سريال بود. فيلمنامه قوي مجموعه نکته قابل تامل اين سريال است، ‏کمتر ‏فيلمنامه نويسي در چند ساله گذشته در سينما و تلويزيون ايران وجود داشته که به چنين سوژه ‏هايي نزديک ‏شده باشد.البته مميزي ها و محدوديت ها هم مزيد بر علت شده تا سوژه هاي بکر و دست نخورده همچنان در ‏جامعه و در دنياي داستاني باقي بمانند. خوشبختانه با پخش "ساعت شني" اين اتفاق افتاد. مخاطب چه عام و ‏چه خاص با فيلمنامه اي روبروست که از نوآوري و جسارت فوق العاده اي چه به لحاظ ‏ساختاري و چه به ‏لحاظ محتوايي برخوردار است. در بخش کارگرداني و بازيگري هم تيمي کاملا منسجم و حرفه اي به کار ‏گرفته شده است. داريوش ارجمند، آزيتا حاجيان، بيژن امکانيان، رويا تيموريان، نسرين مقانلو، مهراوه شريفي ‏نيا و... ترکيبي از بازيگران باتجربه و پخته را گرد هم آورده بود. بهراميان هم با دکوپاژ متفاوت خود در ‏بخش کارگرداني، توانايي هاي خود را به رخ همگان کشيد. در مجموع "ساعت شني" درامي خوش ساخت و ‏جامعه شناسانه و جسورانه بود که گريزهاي ‏خوبي به معضلات اجتماع مي زد و ابايي از به نقد کشيدن بعضي ‏از مسائل غير قابل مطرح شدن نداشت. ‏نشانه و جريان مثبتي در روند توليد مجموعه هاي تلويزيوني در سالي ‏که گذشت. ‏

‏2


- مدار صفر درجه، کارگردان: حسن فتحي ‏ساختن سريال هاي تاريخي در رسانه قدرتمند و پر مخاطبي چون تلويزيون چند سالي است كه به يكي از ‏سياست هاي جدي سازمان صدا و سيما بدل شده و هر از گاهي شاهد ساختن آثاري از اين دست هستيم. شايد ‏بتوان شروع كننده ساخت اين سريال هاي تاريخي را مرحوم "علي حاتمي" دانست كه با ساخت مجموعه ‏‏"هزاردستان" گامي نو و حركتي مثبت در ساخت اين نوع از سريال ها در زمان خودش برداشت. حسن فتحي ‏قبل از اين اثر، تجربه ساخت آثار تاريخي را در کارنامه اش داشت، و با ساخت سريال " شب دهم " به ‏همگان ثابت کرده بود که توانايي هاي انکارناپذيري در اين زمينه دارد. فتحي در " مدار صفر درجه" با پيش ‏کشيدن داستان حبيب پارسا و ماجراي عاشق شدن او به سارا، دختري يهودي، به تفکيک موضوعي ديگر در ‏لفافه مي پردازد و آن هم جدا کردن صهيونيست ها و يهوديان از يکديگر است. اگر از اين منظر به مجموعه ‏بنگريم، وبا توجه به مشاور کارگردان که از سوي سازمان اطلاعات آمده، با اثري هدايت شده مواجه هستيم. ‏اما مجموعه جداي از اين تفاسير، داراي ساختار و ريتم مناسبي در گسترش داستان است. انتخاب بازيگران ‏بسيار مناسب و درست است، و مخاطب با بازي هايي قوي و کم نقص رو در روست. خصوصا شهاب حسيني ‏ايفاگر نقش حبيب پارسا. " مدار صفر درجه" هم مانند ديگر سريال هاي موفق سيما نتوانست از تيغ قيچي ‏سانسورچيان سيما فرار کند و بخش هاي زيادي از سريال حذف شد تا جايي اين سانسورها ادامه پيدا کرد که ‏موجب اعتراض شديد حسن فتحي شد. او اعلام کرد: " اگر مي دانستم که قرار است چنين بلايي بر سر ‏مجموعه بياورند هرگز آن را به پخش نمي دادم." ‏

‏3- ميوه ممنوعه، کارگردان: حسن فتحي ‏‏"ميوه ممنوعه" هم مانند مجموعه ساعت شني، اتفاقي تازه و نو در عرصه سيما به شمار مي رود. فتحي اين ‏بار در ميوه ممنوعه، به سراغ موضوعي رفت که بخش اعظمي از جامعه با آن رو در روست. و آن معضل ‏خانواده ها، سرکوب غيرمنطقي غريزه جنسي و... بود. پرداختن به اين موضوع، آن هم در سيما، شجاعت ‏خاصي مي طلبيد. زيرا هيچ فردي تا پيش از او جسارت چنين حرکتي را نداشت. داستان " ميوه ممنوعه " ‏بدين قرار بود: حاج فتوحي معتمد بازار و محل به خاطر شراکت با دختري به نام هستي دل به او مي بندد، ‏پس از اين اتفاق خانواده فتوحي دچار گرفتاري هاي بي شماري مي شود. اين بار فتحي فيلمنامه اي را دستمايه ‏کار خود قرار داده بود که خود مسئول نگارش آن نبود. علاوه بر ‏آن با فيلمنامه اي رو در روست که از چند ‏اثر بي نظير در قصه پردازي هايش وام گرفته بود که داستان شيخ ‏صنعان يکي از آنهاست. فيلمنامه از ‏ساختماني منسجم و صحنه پردازي هاي فوق العاده اي برخوردار است. ‏در واقع نويسنده همزمان چندين ‏داستان را در کنار هم به مخاطب عرضه مي کند و مخاطب در کنار پيگيري ‏داستان اصلي با داستان هاي ‏کوتاه و موثر ديگري هم مواجه مي شود که ارتباط منطقي و درستي با رويداد ‏اصلي داستان دارند. ‏نکته ديگري که باعث متفاوت بودن فيلمنامه شد، ديالوگ هاي سريال بود که با مهارت تمام توسط عليرضا ‏کاظمي پور و عليرضا نادري به نگارش درآمده بود. ترکيب بازيگران هم بسيار درخشان بود. علي نصيريان ‏ايفاگر نقش حاج فتوحي، نقطه عطفي در کارنامه بازيگري خود رقم زد و يک بار ديگرتوانايي هاي خود را به ‏رخ همگان کشيد. "ميوه ممنوعه" درامي خوش ساخت است، و نقطه عطفي در کارنامه کاري فتحي به حساب ‏مي آيد.‏



‏4- پريدخت، کارگردان: سامان مقدم ‏‏پريدخت دومين تجربه تلويزيوني سامان مقدم پس از سريال مناسبتي "همراز" محسوب مي شود. سريالي ‏تاريخي ‏که علاوه بر قصه جذابش، ستاره‌هاي زيادي را دور هم جمع کرده است. پريدخت را شايد بتوان ‏سريال ‏ستاره‌ها دانست. ليلا حاتمي و علي مصفا زوجي که حالا بعد ازسال ها دوري از تلويزيون دوباره ‏آمده‌اند. ‏زوجي که آخرين بار در "کيف انگليسي" ظاهر شدند و بعد علي مصفا کارگردان شد و ليلاحاتمي ‏بازيگر در تنها فيلم بلند علي مصفا به نام "سيماي زني در دوردست". سريال داستان زندگي پريدخت درسه ‏مقطع تاريخي است: سال 1314 که اولين مقطع زندگي اوست. بعد ‏پريدخت را در سال 1320 مي‌بينيم، زماني ‏که رضاشاه تبعيد مي‌شود، ومحمدرضا شاه جاي اورامي‌گيرد و بعد زندگي پريدخت را 14 سال بعد يعني ‏دوران بعد از کودتاي 28 مرداد در سال 1334 پي مي‌گيريم. " پريدخت " که براي پخش در ايام محرم امسال ‏ساخته شد دچارمميزي هاي فاجعه باري شد. حذف ديالوگ ها، حذف چند قسمت از سريال و... از الطاف ‏آقايان مدعي دموکراسي بود. البته با تمام اين سانسورها، استقبال مخاطبان پاسخ مناسبي بود براي آقاياني که به ‏جاي مردم هميشه تصميم گرفته اند. ريتم مناسب، بازي هاي يکدست و روان و فيلمبرداري درخشان از ويژگي ‏هاي شاخص "پريدخت" است که اين سريال را در رده مجموعه هاي برتر سال قرارمي دهد. ‏‏ ‏‎ ‎
‏5


- اغماء، کارگردان: سيروس مقدم ‏سيروس مقدم متولد 1333 آبادان و فارغ التحصيل رشته نقاشي از دانشکده هنرهاي زيباست. او از سال ‏‏1357 با سمت منشي صحنه در فيلم به نمايش در نيامده" قصه خيابان دراز" به کارگرداني محسن تقوايي ‏وارد سينما شد. بعدها دستيار کارگرداني، طراحي صحنه و لباس و فيلمنامه نويسي را نيز تجربه کرد. در ‏‏1370 با "گرگ هاي گرسنه" کارگرداني را آغاز کرد و سال بعد "شکوه بازگشت" را مقابل دوربين برد. ‏ولي ناکامي هر دو فيلم سبب شد تا به ساخت مجموعه هاي تلويزيوني رو بياورد. موفقيت و محبوبيت سريال ‏هاي وي از جمله مسافر، نرگس و ريحانه سبب شد تا براي تماشاگران تلويزيون و مديران شبکه هاي مختلف ‏چهره اي شناخته شده گردد. او يکي از پرکارترين کارگردان هاي حال حاضر تلويزيون به شمار مي رود. " ‏اغماء" يکي ديگر از آثار مناسبتي است که براي پخش درماه رمضان ساخته شد. داستان "اغماء" درباره ‏پزشک جراحي، معروف به پنجه طلايي بود که به علت بيماري همسرش بر سر دو راهي قرار مي گيرد. ‏همسرش از او مي خواهد که وي راعمل کند و دکترپس از کش و قوس هاي فراوان اين کار را انجام مي دهد. ‏ولي اتفاقات غير طبيعي و غير منتظره اي پس از آن رخ مي دهد...‏
‏"اغماء" در رده سريال هاي معناگرا و ماوراء طبيعي قرار مي گيرد که در چند ساله اخير مورد توجه ‏مسولان قرارگرفته است. مقدم در مقام کارگردان توانايي خود را در خلق اين گونه فضاها به رخ مي کشد. ‏دکوپاژ مناسب، تدوين موازي و متقاطع، ميزانسن هاي پيچيده و سکانس پلان هاي بيشمار از نکات برجسته ‏کارگرداني او به شمارمي رود. در بخش بازيگري هم، امين تارخ در نقش دکتر پژوهان بازي درخشان و ‏قدرتمندانه اي از خود بر جاي مي گذارد. تارخ از آن دسته بازيگراني ست که بسيار بر ابزار کارش مسلط ‏است. او تلفيق مناسبي از تکنيک و غريزه را در بازيگري مورد استفاده قرار مي دهد که شايد کمتر بازيگري ‏در ايران توانايي چنين کاري را داشته باشد. ديگر بازيگران- لعيا زنگنه، ايرج نوذري وحامد کميلي- هم در ‏کنار او به خوبي نقش خود را ايفا مي کنند. اغماَ مجموعه خوش ساخت و پر مخاطبي بود که نشان از قريحه و ‏حرفه اي بودن عوامل دست اندر کار آن داشت.‏
































گزارش ♦ تلويزيون

از 75 فيلم سينمايي انتخاب شده براي نمايش در ايام نوروز 28 عنوان به فيلم هاي ايراني اختصاص يافته است. در اين ‏ميان شبکه هاي سه سيما و شبکه تهران هرکدام با پخش 7 فيلم، بيشترين آمار را به خود اختصاص داده اند. بعد از اين ‏دو شبکه، شبکه هاي يک و دو هرکدام با پنج فيلم ايراني و شبکه چهار نيز با چهار فيلم از توليدات داخلي در مقام هاي ‏بعدي قرار دارند. ‏


<‏strong‏>شبکه اول سيما<‏‎/strong‏>‏
‏‏

<‏strong‏>روز سوم<‏‎/strong‏>‏
تاريخ پخش: شنبه 3/1/87‏نويسنده : مهدي سجاده چي. کارگردان : محمد حسين لطيفي. تهيه کنندگان : عليرضا جلالي، حميد آخوندي. بازيگران : ‏باران کوثري، حامد بهداد، پوريا پور سرخ، برزو ارجمند، مهدي صبائي، مجيد ياسر، شهرام قائدي، مرتضي زارع، ‏مالک سراج
خلاصه: فيلم قصه برادري است که در شرايط بسيار سخت و پيچيده اي مجبور مي شود خواهر کوچک و عليلش را زير ‏خاک پنهان کند تا بتواند شبانه او را از ميان عراقي ها که خانه او را محاصره کرده اند فراري دهد...‏



<‏strong‏>اکباتان<‏‎/strong‏>‏
تاريخ پخش: جمعه 9/1/87‏کارگردان سعيد اسدي. تهيه کننده: علي اصغر صديقي. بازيگران: عسل بديعي، اشکان خطيبي، آرميتا مرادي، افسر ‏اسدي، فقيهه سلطاني و رامتين خدا پناهي
داستان دختري به نام فريبا که براي ترجمه يک رمان به خانه دايي اش در شهرک اکباتان مي رود. فريبا در غياب دايي ‏اش که به مسافرت رفته است در خانه تنهاست که درگير ماجراي اختلاف يک زن و شوهر به نام نادر و مريم مي شود. ‏نادر و مريم هر دو مدعي هستند آن يکي تعادل رواني ندارد.‏


<‏strong‏>بر بوم زمان<‏‎/strong‏>‏
کارگردان ؟تاريخ پخش: يک شنبه 11/1/87‏




<‏strong‏>چپ دست<‏‎/strong‏>‏
تاريخ پخش: دوشنبه 5/1/87‏‏ کارگردان: آرش معيريان. تهيه کننده: داريوش بابائيان، منوچهر زبردست. بازيگران: ليلا اوتادي، حميد گودرزي، ‏رضا داودنژاد، مهدي اميني خواه، رابعه اسکويي، کاظم افرندنيا، اصغر سمسارزاده، علي صادقي، ملکه رنجبر - با ‏حضور افتخاري مجيد صالحي.‏
خلاصه داستان: اين فيلم داستان دختر جواني است که فراموشي اش مشکلات زيادي را براي او به وجود مي آورد.‏



<‏strong‏>شبکه دوم سيما<‏‎/strong‏>‏


<‏strong‏>کودک و سرباز<‏‎/strong‏>‏
تاريخ پخش: سه‌شنبه 28/12/86 ساعت 21 ‏کارگردان: سيدرضا ميرکريمي. تهيه کننده: وحيد نيکخواه آزاد. بازيگران: روح ا... حسيني-‌ مهدي لطفي- مهران ‏رجبي- صغري عبيسي- گيتي معيني‏
خلاصه: در يک پاسگاه دورافتاده نيروي انتظامي، در آخرين روز سال، به سربازي به نام بهمن امين‌پور مأموريت داده ‏مي‌شود تا کودک متهمي را به کانون اصلاح و تربيت تهران تحويل دهد. اين در حالي است که سرباز مي‌کوشد با گرفتن ‏مرخصي نيمه اول عيد نوروز، هرچه زودتر خود را به خانه‌اش که در يکي از روستاهاي ارتفاعات شمال است، ‏برساند. آن دو به راه مي‌افتند ولي در طول مسير، ‌اتفاقهاي پيش‌بيني نشده‌اي رخ مي‌دهد... ‏




<‏strong‏>دختري در قفس<‏‎/strong‏>‏
تاريخ پخش: يکشنبه 11/01/87 ساعت 15/23 ‏کارگردان: قدرت ا... صلح ميرزايي. تهيه کننده: علي واجد سميعي و عليرضا داوودنژاد. بازيگران: فريبرز عرب‌نيا- ‏مهناز افشار- پژمان بازغي- نسرين مقانلو- چنگيز وثوقي- محمدرضا داودنژاد و... ‏
خلاصه: نادر و دخترعمويش آذر كه به هم علاقه‌مندند، بر اساس نقشه‌اي كه كشيده‌اند، تاج و شمشيري كه متعلق به جد ‏خانوادگي‌شان بوده را از موزه مي‌دزدند، اما پدر آذر معتقد است براي تكميل مجموعه نيازمند مديريتي جدي و واقعي ‏هستند تا... ‏




<‏strong‏>معتاد اجباري<‏‎/strong‏>‏
تاريخ پخش: شنبه 03/01/87 ساعت 15/23 ‏تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 ‏کارگردان: مهدي مظلومي. تهيه کنندگان: اميرپروين حسيني و رضا اسدي. بازيگران: جواد رضويان- شهرام قائدي- ‏زهره صفوي- مونا فرجاد- امير غفارمنش- صديقه کيانفر.‏
خلاصه: کمال (جواد رضويان) قصد ازدواج دارد ولي به دليل آنکه بيکار است، نمي‌تواند زندگي مستقلي تشکيل دهد. از ‏طرفي با شنيدن خبري از راديو مبني بر آنکه وزرات کار و امور اجتماعي به معتاداني که ترک کرده باشند مبلغ سه ‏ميليون تومان وام مي‌دهد به فکر فرو مي‌رود که معتاد شود و بعد از آن ترک کند تا بتواند مبلغ وام را دريافت کند. در ‏اين ميان اتفاقات جالب و خنده‌داري رخ مي‌دهد که بسيار جالب توجه است... ‏



<‏strong‏>اين پرونده مختومه نيست<‏‎/strong‏>‏
تاريخ پخش: سه‌شنبه 06/01/87 ساعت 15/23 ‏کارگردان: مهرداد خوشبخت. تهيه کننده: رضا جودي. بازيگران: حميدرضا پگاه- الهام پاوه نژاد- نفيسه روشن- ‏اسماعيل سلطانيان.‏
خلاصه: دختري به نام سارا امين بعد از خروج از منزل به قصد رفتن به سر کار، مفقود مي‌شود و 24 ساعت بعد ‏جسدش در بيابانهاي اطراف تهران پيدا مي‌شود. سرگرد اميري به همراه دستيارش سروان صادقي مسئول پيگيري ‏پرونده مي‌شود و تحقيقات را از نزديکان سارا شروع مي‌کنند و تا محل کارش ادامه مي‌دهند اما به سر نخ مشخصي ‏دست نمي‌يابند تا اينکه... ‏



<‏strong‏>دهخدا<‏‎/strong‏>‏
تاريخ پخش: جمعه 09/01/87 ساعت 15/23 ‏تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 ‏تهيه کننده و کارگردان: محمدرضا ورزي. بازيگران: سعيد نيک‌پور- فلور نظري- ميرطاهر مظلومي- بهناز توکلي- ‏رضا توکلي- محمد ساربان- محمد ابهري- اميد آهنگر- محمدتقي شهيدي. ‏
خلاصه: اين فيلم داستان زندگي علامه ميرزا علي‌اکبرخان دهخدا از دوران مشروطيت را از سال 1334 خورشيدي به ‏نمايش مي‌گذارد... ‏



<‏strong‏>کسوف<‏‎/strong‏>‏
تاريخ پخش: چهارشنبه 14/01/87 ساعت 15/23 ‏تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 ‏کارگردان: حجت قاسم زاده اصل. تهيه کننده: رضا ناجي. بازيگران: اميرحسين صديق- بهناز جعفري- حمد کاوري- ‏محمد حاتمي- خسرو فرخزادي- فرشته سرابندي..‏
خلاصه: کسوف داستان آدمهايي است که حرص و طمع، زياده‌خواهي و آز چشمهاي عاطفه‌شان را کور کرده است. ‏روابط خشک و بي‌روح مادر با دختر 6 ساله‌اش و چالشهاي پيش روي آدمهاي امروزي در دنياي شلوغ شهري چون ‏تهران و... از جمله مواردي است که در اين فيلم به آن پرداخته مي‌شود... ‏



<‏strong‏>اورامان<‏‎/strong‏>‏
تاريخ پخش: پنجشنبه 15/01/87 ساعت 15/23 ‏تاريخ تکرار: روز بعد ساعت 20/14 ‏تهيه کننده و کارگردان: رضا ايرانمنش. بازيگران: ليلي نجفي- قربان نجفي- اسماعيل سلطانيان- جواد انصافي- ‏محمدرضا حق‌گو. ‏
خلاصه: دختري به نام اورامان که در دوران کودکي و قبل از انقلاب به خارج از کشور رفته و در آنجا زندگي مي‌کرده ‏پس از پيروزي انقلاب تصميم مي‌گيرد به ايران بازگردد و خانه پدري خود را بفروشد اما هنگامي که وارد کشور ‏مي‌شود متوجه مي‌شود آن خانه در اختيار پسرعمويش است که در حال حاضر جانباز شده است و... ‏




<‏strong‏>شبکه سوم سيما<‏‎/strong‏>‏





<‏strong‏>شاخه گلي براي عروس<‏‎/strong‏>‏
زمان پخش : چهارشنبه 29/12/86 – ساعت 15 : 20 ‏سال 1383. نويسنده و کارگردان : قدرت الله صلح ميرزايي.بازيگران : جواد رضويان، حديث فولادوند، مهدي اميني ‏خواه، رابعه اسکويي، زهره حميدي. ‏
خلاصه داستان : سلطان علي دل در گرو دختري به نام آزيتا دارد و هدفش ازدواج با اوست. سلطان علي در توافقي با ‏منوچهر، دايي آزيتا، قول داده اگر اين ازدواج سربگيرد در عوض زمينهايش را در روستا به منوچهر مي فروشد. از ‏طرفي آزيتا که دختري ثروتمند است، مردي بنام سعيد را دوست دارد و...‏


<‏strong‏>قلقلک<‏‎/strong‏>‏
زمان پخش : جمعه 2/1/87 – ساعت 15 : 20 ‏سال 1384. کارگردان : مسعود نوابي. بازيگران : بيژن امکانيان، رضا شفيعي جم، شقايق فراهاني، سيامک انصاري، ‏سحر ولدبيگي ‏
خلاصه داستان : داستان داوري است که جايش قبل از مسابقه با شخص ديگري عوض مي شود که اين موضوع حوادث ‏خنده داري را سبب مي شود و...‏


<‏strong‏>تقاطع<‏‎/strong‏>‏
زمان پخش : يکشنبه 4/1/87 – ساعت 15 : 20 ‏‏ سال 1384. کارگردان : ابوالحسن داوودي. بازيگران : فاطمه معتمد آريا، بهرام رادان، بيژن امکانيان، باران کوثري، ‏سروش صحت و... ‏
خلاصه داستان : دکتر مينو رحماني متخصص زنان و زايمان، شوهرش مرده است و در حالي که قصد دارد با داريوش ‏ازدواج کند، نگران تنها فرزندش امير است و... ‏




<‏strong‏>چشمان سياه<‏‎/strong‏>‏
زمان پخش : سه شنبه 6/1/87 – ساعت 15 : 20 ‏سال 1381. کارگردان : ايرج قادري. بازيگران : محمدرضا گلزار، ماه چهره خليلي، سودابه آقاجانيان، امير تاجيک، ‏رسول توکلي. ‏
خلاصه داستان: غزل دلاويز و سورنا در يک دانشکده تحصيل مي کنند و هر دو شاعرند. غزل ناراحتي چشمي دارد و ‏با شدت يافتن بيماري از تحصيل در دانشگاه انصراف مي دهد و بعد از مدتي بيننايي اش را از دست مي دهد و... ‏



<‏strong‏>علي و دني<‏‎/strong‏>‏
زمان پخش : يکشنبه11/1/87 – ساعت 15 : 20‏سال 1379. کارگردان : وحيد نيکخواه آزاد. بازيگران : مهدي لطفي، نيک رابينسون، اکبر عبدي، حسين محجوب، ‏جمشيد جمالزاده و... ‏
خلاصه داستان: دني نوجواني انگليسي که بازيگر سينماست، براي يکي از بستگانش ماجراي سفرش به اصفهان را ‏تعريف مي کند : دني که فيلمي در جشنواره کودک دارد همراه با کارگردان و چند نفر ديگر به اصفهان مي آيند و با علي ‏که او هم بازيگر است هم اتاق مي شود و... ‏



<‏strong‏>بله برون<‏‎/strong‏>‏
زمان پخش : دوشنبه 12/1/87 – ساعت 15 : 20 ‏سال 1382. کارگردان : داوود موثقي. بازيگران : جمشيد مشايخي، ثريا قاسمي، فتحعلي اويسي، سيروس گرجستاني، ‏خسرو امير صادقي و... ‏
خلاصه داستان: عزت بخشنده، پيرمرد هفتاد ساله اي است که وضع مالي بسيار خوبي دارد، صاحب پنج فرزند دختر ‏شده که دو دخترش را از دست داده و بقيه دخترانش ازدواج کرده اند. دامادهاي آقا عزت، گرچه آدمهاي باشخصيت و ‏خوبي به نظر مي رسند اما از نظر مالي شرايط ناگواري دارندو.... ‏




<‏strong‏>شبکه چهار سيما<‏‎/strong‏>‏




<‏strong‏>آرامش در ميان مردگان<‏‎/strong‏>‏
نويسنده و کارگردان مهرداد فريدبازيگران : گلاب مستعان - نيلوفر خوش خلق - نورا هاشمي - محسن حسيني
خلاصه داستان: طيبه نام پيرزني است كه سال هاست در گورستان شهر تهران زندگي مي كند...‏


<‏strong‏>اثيري<‏‎/strong‏>‏
نويسنده و كارگردان: محمدعلي سجادي. تهيه كننده: محمدعلي سجادي، منوچهر زبردست. بازيگران: خسرو شكيبايي، ‏امين حيايي، هانيه توسلي، عباس اميري، آزيتا لاچيني، علي اصغر شادروان، افسانه ناصري
خلاصه داستان: اثيري شرح كشاكش ماجرايي است كه از شب عروسي سمندر و خورشيد آغاز مي شود.‏



<‏strong‏>لاک پشت ها هم پرواز مي کنند<‏‎/strong‏>‏
تهيه کننده و کارگردان: بهمن قبادي. بازيگران: سورن ابراهيم، هيرش فيصل رحمان، آواز لطيف، عبدالرحمان کريم، ‏صدام حسين فيصل، آجيل زيباري
خلاصه داستان: چند روز مانده به شروع جنگ آ مريکا و عراق – مردمان سرگردان عراق دنبال دريافت جديدترين ‏اخبار هستند- در ميان آنها مادري 14 ساله به نام آگرين قصد خودکشي دارد.اين فيلم روايت سرگذشت آگرين است.‏




<‏strong‏>فراموشي<‏‎/strong‏>‏
کارگردان مسعود مددي. تهيه کننده: مهدي کريمي. ‏
خلاصه: بحران فراموشي گريبان خانواده اي را در سنين ميانسالي مي گيرد و زندگي آرامششان را آشفته مي کند. ‏زندگي عاشقانه و آرام اين دو به تدريج بعد از شروع بيماري زن دچار بحران مي شود. از سويي مرد که عاشقانه ‏همسرش را دوست دارد حاضر نيست او را به آسايشگاه بسپارد و از سوي ديگر ماندن در خانه برايش مخاطرات ‏بسياري به همراه دارد. مرد ناگزير مي شود تا همسرش را به آسايشگاه بسپارد و اين آغاز تجربه هايي دردناک و غير ‏منتظره براي مرد مي شود، اتفاقاتي که ريشه در گذشته اين دو دارد...‏



<‏strong‏>شبکه تهران<‏‎/strong‏>‏





<‏strong‏>عشق فيلم<‏‎/strong‏>‏
تاريخ پخش: 7/1/87. ساعت پخش: 30: 13 ‏کارگردان: ابراهيم وحيدزاده. بازيگران: فرهاد اصلاني – مريلا زاعي – سيروس ابراهيم زاده.‏
خلاصه داستان: محمود مقدم فيلمساز جوانيست که چندين سال است که فيلمي را کارگرداني نکرده است او به تازگي ‏فيلمنامه اي مي نويسد و آنرا براي تهيه کننده اي مفسد و سرمايه داري به نام رضازاده جز اعضاي شوراي فيلم سازي ‏نيز هست مقدم فيلمنامه را قدم به قدم وسکانس به سکانس براي رضازاده که قرار است تهيه کننده کارباشد مي خواند ‏ولي رضازاده که نه چيزي از فيلمنامه مي داند و نه اصولاً چيزي به نام هنر نمي شناسد دائماً نسخه هاي جديدي براي ‏فيلمنامه مقدم مي پيچد تا آنرا تبديل به فيلمي گيشه پسند نمايد مقدم گرچه در اعماق قلبش راضي به تغيير فيلمنامه نيست ‏ولي به نصيحت گر درونش که همانا مادرش است گوش مي سپارد وبراي اينکه از مشکلات معيشتي خود را برهاند ‏فيلمنامه را با نظرات رضازاده تعويض مي کند ولي درنهايت فيلمنامه اش در شوراي فيلمنامه مردود اعلام ميگردد و ‏رضا زاده که خودش جز اعضاي شواست جز دورويي و بوقلمون صفتي هيچ صفت مثبتي ندارد زير قولش مي زند ‏وعملاً کاري نمي کند و از کار مقدم تا مي تواند انتقاد مي کند مقدم که همه زندگيش در گروساخت فيلم مي داند وقتي مي ‏بيند که همه چيز تغيير يافته و فيلمنامه اش خراب شده آبروي چندين ساله اش به باد رفته کارش به بيمارستان رواني مي ‏کشد...‏




<‏strong‏>تکمچي<‏‎/strong‏>‏
تاريخ پخش: 1/1/87. ساعت پخش: 13: 30‏کارگردان: يداله صمدي. بازيگران: عاطفه نوري- نيکوخردمند- رحمان باقريان- محمود عزيزي و نبفشه صمدي.‏
خلاصه داستان: ماه گل دختر دانشجويي است که در تهران به درس و کار مشغول است پدر او تکم چي است براي ديدن ‏او به تهران مي آيد ماه گل در دانشگاه يک پروژه علمي است از حضور پدر در تهران چندان استقبال نمي کند پدر به ‏روستا بر مي گردد از طرف ديگر.....‏




<‏strong‏>هوو<‏‎/strong‏>‏
تاريخ پخش: 5/1/87. ساعت پخش: 13: 30‏تهيه کننده و کارگردان: عليرضا داودنژاد، بازيگران: رضا عطاران، محمدرضا داودنژاد، رضا داودنژاد، علي صادقي، ‏رعنا آزادي، سپيده اعلايي، مريم کاوياني، احترام السادات حبيبيان، سمير وزيريان ‏
خلاصه داستان: ماجراي فيلم بر اساس روابط هووها با همديگر بنا شده است.‏



<‏strong‏>فيلمساز کوچک<‏‎/strong‏>‏
تاريخ پخش: 2/1/87. ساعت پخش: 13: 30‏کارگردان: کاوه سجاد حسيني. بازيگران: علي دهکردي، پارسا قاسمي، بهاره رهنما، اسماعيل خلج، مهرداد فلاحتگر، ‏مونا اسکندري.........‏
خلاصه داستان: نيما به همراه پدرش که بازيگر تلويزيون و سينماست به محله اي جديد مي آيند. او با تعدادي از بچه ها ‏که تشکيل يک گروه همسال را در محل داده اند آشنا مي شود. آنها نام گروه خود را دالتونها مي گذارند و مرتب به آزار ‏و اذيت همسايه ها مي پردازند، پدر بزرگ مهرداد به خاطر رفتارهاي پسرش تصميم مي گيرد که به خانه سالمندان ‏برود، اما مهرداد و خواهرش مهسا تصميم دارند نظر پدر بزرگ را عوض کنند، آنها از دوستان خود کمک مي گيرند ‏و. به پيشنهاد نيما قرار مي شود فيلمي پيرامون زندگي سالمندان در آسايشگاه ساخته شود تا....‏



<‏strong‏>مظفرنامه<‏‎/strong‏>‏
تاريخ پخش: 3/1/87. ساعت پخش: 30/13‏کارگردان: محمدرضا ورزي. بازيگران: اکبر عبدي – بهزاد فراهاني- شقايق فراهاني – کمند اميرسليماني و...‏
خلاصه داستان: مظفرالدين شاه به فرانسه مي رود در آنجا با سينما توگراف آشنا مي شود و تصميم گيرد آنرا خريداري ‏کند هنگام بازديد از موزه لوور پاريس توسط يک آنارشيسم به نام ژوزف تررو مي شود که نافرجام مي ماند دولت ‏فرانسه به رسم عذرخواهي ضارب را به ايران تحويل مي دهد ژوزف رادر قفس کرده به زيرزميني واقع در کاخ ‏گلستان مي اندازندو دور از اوضاع اجتماع با ژورف بدرفتاري مي شود جيران دختر مظفرالدين شاه به سبب کنجکاوي ‏به ديدن ژوزف ميرود...‏




<‏strong‏>گوشواره<‏‎/strong‏>‏
تاريخ پخش: 9/1/87. ساعت پخش: 30/13‏کارگردان: وحيدموسائيان. بازيگران: اکبر عبدي- رويا تيموريان- مسعود رايگان.‏
خلاصه داستان: مهين دختر باهوش و با استعدادي است که در يک شبانه روزي خيريه که مخصوص بچه هاي با ‏استعداد فقير است درس مي خواند پدر وي که معتاد بوده سالها قبل فوت کرده و مادرش مردي به نام عباس ازدواج کرده ‏است مهين مي خواهد به تولد دوست همکلاسي اش مهتاب برود و از مادرش مي خواهد که هديه خوبي براي وي بخرد ‏مادرش با فروش گوشواره هايش براي او يک دستبند طلا مي خرد مهين نگران است که دوستش مليحه که موضوع ‏پدرش را ميداند براي بقيه دوستانش تعريف کند بالاخره او به تولد مي رود و در سراسر ميهماني نگران است و خود را ‏لايق جمع نمي داند و خرابکاري هايي هم به بار مي آورد ولي بعد از باز کردن کادوها موفق مي شود براي خود کسب ‏اعتبار نمايد موتور ناپدريش در راه خراب مي شود و بعلت باران شديد راه را گم مي کنند و پدر مهتاب که دکتر است ‏مجبور ميشود که او را برساند مهين آدرس دورغين در بالاي شهر به او مي دهد ولي دکتر......‏



<‏strong‏>يکي از همين روزها<‏‎/strong‏>‏
تاريخ پخش: 10/1/87. ساعت پخش: 30: 13‏کارگردان: راما قويدل. بازيگران: نيما رئيسي شبنم قلي خاني، پرويز پورحسيني، علي دهکردي. ‏
خلاصه داستان: مهندس جواني بنام پورياست که در آستانه ازدواج با دختر پولداري بنام ندا قراردارد، اما تفاوت طبقاتي ‏پوريا را در شرايط سختي قرار مي دهد و وسوسه هايي را در آخر زنده مي کند...‏



<‏strong‏>پنجاهمين نفر<‏‎/strong‏>‏
تاريخ پخش: 12/1/87. ساعت پخش: 30 : 13‏کارگردان: محمدرضا يوسفي. بازيگران: هادي اتابکي– پروانه معصومي- برزو ارجمند- مژگان غلامي – ميرطاهر ‏مظلومي – فرحناز منافي ظاهر.‏
خلاصه داستان: مهدي جوان دانشجويي است که از طبقه هشتم به پايين پرت مي شود سهراب تنها کسي است که در اتاق ‏حضور داشته است مهتاب خواهر مهدي مطمئن است که مهدي خودکشي نکرده و سهراب او را به پايين پرت کرده است ‏چون سهراب مي گويد که بي گناه است و هيچکس نيز شاهد نبوده است کار به قسامه مي انجامد اين مراسم ايست که 50 ‏نفر عادل سوگند بخورند که سهراب قاتل است وي را به عنوان قاتل شناخته مي شود.‏مهتاب در جستجوي پيداکردن افرادي است که در دادگاه حاضر شود مادر سهراب که مطمئن است پسرش قاتل نيست ‏سعي مي کند مهتاب را مجاب کند و...‏



<‏strong‏>مرباي شيرين<‏‎/strong‏>‏
تاريخ پخش: 13/1/87. ساعت پخش: 30 : 13‏کارگردان: مرضيه برومند..بازيگران: محمدرضا شريفي نيا- ليلا حاتمي- اميرحسين صديق.‏
خلاصه داستان: جلال پورزند پسر دانش آموزي است که يک شيشه مربا مي خرد ولي درب آنرا نمي تواند باز کند و ‏هيچکس ديگر هم حتي معلمان مدرسه قادر نيستند در شيشه را بازکنند او بعداز مدرسه سراغ فروشنده مي رود و از او ‏مي خواهد که شيشه مربا را با شيشه جديدي عوض کند که فروشنده با اکراه قبول مي کند ولي اين در اين شيشه هم باز ‏شدني نيست وقتي بچه ها اعتراض خود را به فروشنده اعلام مي دارند او نيز کنجکاو مي شود و متوجه مي شود که ‏واقعاً درب شيشه ها باز نمي شود و از شرکت توليدي مي خواهد که جنسشان را پس بگيرند کم کم اين خبر به گوش ‏ساير سهام داران مي رسد آنها افت فروش و پايين آمدن سهمشان بسيار ناراحتند و مي خواهند مديريت را به کس ديگري ‏بسپارند شمس الدين پسر کارخانه دار تصميم مي گيرد با ساخت تيزري مبني بر اينکه هرکس درب شيشه را باز کند يک ‏ماشين جايزه مي گيرد بطوري موقت موضوع را حل مي کند ولي جلال در مصاحبه اساس ساخت مربايي که دربش باز ‏نمي شود را زير سوال برده و معروف مي شود و.....‏















































صدا♦ چهار فصل

‏‏ ‏
موزيسين‌هاي ايراني که در خارج مشهور شدند‏‎‎نُت هاي آن طرف رود‏‎‎
اين مطلب قرار است درباره آن موزيسين‌هاي ايراني باشد که در دنياي موسيقي شناخته شده‌اند. بديهي است خيلي از اين ‏هنرمندان را ما و خيلي‌هاي ديگر به درستي نمي‌شناسيم و يا حتي نام آن ها را هم نشنيده‌ايم. شايد اين گزارش مقدمه‌اي ‏شود براي شناسايي بيشتر اين افراد و تهيه ليست کامل تري از موزيسين‌هاي موفق ايراني در دنيا.‏
‎‎اعظم علي‎‎
‏"اعظم علي" خواننده و آهنگساز جوان، در ايران متولد شد و از 4 سالگي به هندوستان مهاجرت کرد. زندگي 11 ساله ‏در هند، بر افکار و موسيقي او تاثير زيادي گذاشته است. اعظم علي از 16 سالگي به آمريکا رفت و در اين مدت به ‏زبان هاي فارسي، هندي و انگليسي خوانده است.‏
اعظم علي با عضويت در گروه هايي چون ‏Vas، نياز و... به اجراي موسيقي ‏New Age‏ مي‌پرداخت و هم اکنون پس ‏از ازدواج با "رامين ترکيان" (آهنگساز و سرپرست گروه ‏Axiom of Choice‏) جانشين "مامک خادم" در اين گروه ‏شده است.‏
نام اعظم علي با خواندن در فيلم "300" بيش از پيش بر سر زبان ها افتاد و همين مساله خشم و اعتراض ايرانيان ‏سراسر جهان را به همراه داشت. اما او در پاسخ به اين اعتراضات گفت که از ماجراي فيلم خبر نداشته و صحنه‌هاي ‏ابتدايي فيلم که به او نشان داده‌اند توهين‌آميز نبوده و به نظرش مسخره مي‌رسيده است! او ضمن عذر‌خواهي از کليه ‏ايرانيان گفت: "براي معرفي فرهنگ مان به ديگران، بايد کارهاي عميق تري انجام بدهيم."‏
‎‎شهداد روحاني‎‎
‏"شهداد (يا آنطور که بعد از انقلاب مي گويند: شهرداد) روحاني" يک رهبر ارکستر ايراني است که عليرغم داشتن ‏نسبت نزديک با "انوشيروان روحاني"، تا پيش از همکاري‌اش با "ياني" (آهنگساز يوناني) در ايران آنقدرها شناخته ‏شده نبود؛ اما بعد از رهبري ارکستر ياني و نواختن ويولني جنجال برانگيز در پايان برنامه "آکروپليس" يونان بود که ‏در ايران بسيار مشهور شد.‏
او هر ساله به ايران مي آيد و برنامه اي را با ارکستر سمفونيک تهران اجرا مي کند. در نظرسنجي اينترنتي هم که سال ‏گذشته براي انتخاب پرطرفدارترين موسيقيدانان در ايران انجام شد، شهداد روحاني در رده پنجم بعد از مجيد انتظامي، ‏ناصر چشم آذر، انوشيروان روحاني و کارن همايونفر قرار گرفت.‏
روحاني ساکن آمريکاست و تاکنون فعاليت هاي زياد و البته پرافتخاري را در زمينه موسيقي انجام داده است که از جمله ‏آن ها مي توان به ساخت موسيقي بازي هاي آسيايي قطر اشاره کرد. او به تازگي رهبري ارکستر سمفونيک لندن را به ‏عهده گرفت تا آلبوم "نهان مکن" عليرضا عصار را در سبک پاپ- کلاسيک منتشر کند.‏
‎‎

سامي يوسف‎‎
سال هاي سال بود که کسي نامي از خواننده مسلماني به جز "يوسف اسلام" يا همان "کت استيونس" سابق نمي‌برد. تا ‏اينکه بعد از سال ها نام خواننده ديگري که او نيز به زبان انگليسي و عربي به مضامين اسلامي توجه مي‌کرد، سر زبان ‏ها افتاد و اتفاقاً در نامش "يوسف" هم داشت! در ابتداي امر که سامي يوسف به ايراني ها معرفي شد، کسي نمي دانست ‏که ممکن است اين خواننده جوان - که تلويزيون هم کليپ هايش را نشان مي دهد- ايراني باشد، اما با انتشار بيوگرافي او ‏اين مساله عنوان شد.‏
دايره المعارف جهاني "ويکيپديا" در مورد او مي نويسد: "عده‌اي موفقيت سامي يوسف را در قبال چهره او و کليپ‌هايي ‏که از آهنگ‌هايش ساخته مي‌شود، مي‌دانند. اما بي شک مضامين اجتماعي، آرمان‌گرايانه و اعتراضي ترانه‌ها و ‏آهنگ‌هايش هم در اين موفقيت، به خصوص در موسيقي جهان اسلام، بي تاثير نيست."‏
‎‎


اردشير فرح‎‎
‏"اردشير فرح" چهل سال است که دور از ايران به سر مي‌برد و در حال حاضر تبديل به يکي از نام هاي مشهور ‏موسيقي جوانان آمريکائي شده، اما در آثارش نشانه هايي از ايراني بودن او هست. اردشير نواختن گيتار را از 12 ‏سالگي در ايران شروع کرد. ابتدا در زمينه موسيقي راک کار مي کرد، بعد براي آشنايي بيشتر با موسيقي راک به ‏مرکز اين سبک يعني انگلستان، سرزمين بيتل ها رفت. چون تمام خانواده اش در رشته راه و ساختمان تحصيل کرده ‏بودند، او هم در آنجا به تحصيل در اين رشته پرداخت و در همان حين با گروه هاي راک انگليسي هم کار مي کرد. بعد ‏از 5 سال به آمريکا رفت، ابتدا در بوستون و سپس در کاليفرنيا ساکن شد تا اينکه دانشگاه تمام و دوران زندگي حرفه اي ‏فرح در زمينه موسيقي آغاز شد.‏
همراه با (‏Jorg Strunz‏ اهل کاستاريکا) گروه ‏Strunz & Farah‏ را تشکيل دادند که برگرفته از نام خانوادگي اين دو ‏موزيسين بود. حاصل کار اين گروه تاکنون انتشار 14 آلبوم و اجراي حدود 700 کنسرت در تمام آمريکا و اجراي ‏برنامه هاي متعدد با نوازندگان معروف دنيا در سبک هاي مختلف جاز، راک و پاپ است. 25 سال از تشکيل اين گروه ‏‏- که تعدادشان از 5 تا 8 نفر متغير است- مي گذرد و برنامه هاي آن ها همراه با خواننده هاي بزرگ آمريکا، براي همه ‏علاقمندان موسيقي آشناست.‏
اما نقطه اوج اين گروه در سال 1991 بود که به خاطر ‏CD‏ پنجم شان بهترين گروه سال آمريکا شناخته شدند و آلبوم ‏شان نيز حدود 14 هفته در صدر جدول فروش آمريکا بود و حدود 47 هفته در رده هاي دوم و سوم.‏
علاوه بر اين، آلبوم بعدي آن ها در سال 1993 به نام ‏American‏ نامزد دريافت جايزه گرمي شد. به هر حال اردشير ‏فرح همراه با همکار کاستاريکايي خودش در حال ضبط پانزدهمين آلبوم شان است. آلبوم هايي که به سختي در ايران ‏يافت مي شوند. خودش در مورد اين مساله مي گويد: "متاسفانه ما در ايران کسي را نمي‌شناسيم که بخواهد کارهاي ما را ‏پخش کند. در ضمن رابطه تجاري آمريکا هم با ايران زياد قوي نيست."‏
‎‎

آرميک‎‎
‏"آرميک" يکي از آن گيتاريست هايي است که در ايران خودش و کارهايش شناخته شده اند. او علاوه بر نواختن گيتار، ‏در زمينه آهنگسازي هم با بسياري از خوانندگان پاپ ايراني فعاليت هايي انجام داده که ساخت اين قطعات به شهرت او ‏افزوده است.‏
آرميک سال هاست که در لس آنجلس زندگي مي کند و يکي از پرفروش‌ترين نوازندگان گيتار در بازار موسيقي آمريکا ‏محسوب مي‌شود. آرميک در تبريز در يک خانواده ارمني متولد شد. موسيقي در خانواده او ارثي بود، به طوري که پدر ‏و مادرش پيانو را به خوبي مي نواختند. بنابراين هميشه نواي جادويي آثار کلاسيک و گيتار آهنگسازان اسپانيايي او را ‏جادو مي کرد. او از ابتدا خود را شيفته موسيقي فلامنکو مي ديد! هنوز به هفت سالگي نرسيده بود که دائم درخواست ‏شنيدن آثار موسيقي فلامنکو را از والدينش مي کرد تا بالاخره در سن هفت سالگي ساعت زيبايي را که در تولد هفتمين ‏سال زندگي به او هديه داده بودند، با يک گيتار تعويض کرد و اين شروع کار نوازندگيش بود.‏
آرميک در کودکي با خانواده‌اش به تهران آمد و در محله دروازه ‌دولت و سپس خيابان گرگان (نامجوي فعلي) ساکن شد. ‏مادرش سرپرستار بيمارستان پارس بود. پدرش را در سه ماهگي در حادثه تصادف رانندگي از دست داد. بعدها برادر ‏او هم در حادثه رانندگي ديگري درگذشت. آرميک نواختن گيتار را از شش سالگي و نزد استاد بزرگ گيتار آن زمان ‏ايران "مجتبي ثابتي مقدم" آغاز کرد. در نوجواني به باشگاه‌هاي شبانه مي‌رفت و گيتار مي‌نواخت. در دهه پنجاه، ‏آرميک نواختن در ترانه‌هاي پاپ ايراني را آغاز کرد و با مشهورترين خوانندگان ايراني همکاري داشته است.‏
‏‏
‎‎


لي لي افشار‏‎‎
با توجه به کنسرت هاي کوچک و بزرگي که "لي لي افشار" در طول چند سال اخير در تهران و برخي شهرستان هاي ‏ايران برگزار کرده، کمتر علاقمند موسيقي است که او را نشناسد. او تازگي‌ها بيشتر از قبل به ايران سفر مي‌کند و هر ‏از گاهي ميهمان فرهنگسراي نياوران يا تالار وحدت مي شود و صداي گيتارش را به گوش طرفداران ايراني‌‌اش مي ‏رساند.‏
لي لي افشار متولد سال ۱۳۳۸ در تهران، از 9 سالگي فراگيري گيتار را نزد "داريوش افراسيابي" آغاز کرد. افشار با ‏درجه هاي ليسانس و فوق ليسانس در رشته نوازندگي گيتار از کنسرواتوار بوستون و کنسرواتوار موسيقي نيوانگلند، ‏فارغ التحصيل شد و نخستين زني در جهان است که موفق به اخذ درجه پرفسورا در نوازندگي گيتار شده. ليلي افشار ‏يکي از ۱۲ گيتارنواز بين المللي بود که براي نواختن در حضور "مائسترو آندرس سگوويا" در کلاس‌هاي پيشرفته او ‏در دانشگاه کاليفرنياي جنوبي انتخاب شدند. آن موقع بود که سگوويا پيش‌بيني کرد که او در آينده گيتاريست بزرگي ‏خواهد شد. علاقه او به موسيقي معاصر موجب شد که از نخستين اجرا کنندگان آثار مدرن "رضا والي" در کنسرت هاي ‏دور دنيايش باشد.‏
واشينگتن پست لي لي افشار را "قابل اعتنا" و "درخشان" توصيف کرده و او به عنوان بهترين گيتار کلاسيک نواز زن ‏برنده جايزه "ارويل اچ.گيبسن" شده است.‏
افشار در حال حاضر رئيس برنامه گيتار دانشگاه ممفيس بوده و تاکنون به دريافت چندين جايزه معتبر موسيقي درجهان ‏نائل آمده و آلبوم هاي متعددي منتشر کرده است.‏
‎‎


عزيز ناصري‎‎
‏"عزيز ناصري" گيتاريستي است ايراني الاصل و عضو گروه موفق "هاگارد". او علاوه بر اينکه نوازندگي و ‏آهنگسازي گروه را انجام مي‌دهد، خواندن قطعات را هم بر عهده دارد. اعضاي اين گروه آلماني، ناصري را مغز متفکر ‏هاگارد مي دانند. اين گروه در ابتدا فعاليتش را با 16 نفر شروع کرد و حالا با 12 نفر ادامه مي دهد. سبک گروه هاگارد ‏متال سمفونيک است. اما سبک هايي چون نئو متال و دث متال را هم تجربه کرده است.‏
تا به حال سه آلبوم موفق از گروه هاگارد منتشر شده که آلبوم سوم به زندگي "گاليله" اختصاص داشت. آلبوم چهارم ‏هاگارد نيز به نام ‏Tales Of Ithiria‏ در راه است که موضوع آن از يک داستان تخيلي گرفته شده.‏
‎‎


ديپ ديش‎‎
گروه "ديپ ديش" با حضور دو جوان ايراني به نام هاي "علي شيرازي نيا" و "شهرام طيبي"، نام آشنايي بين جوانان ‏ايراني است. هر دو اين دي جي ها ساکن واشنگتن آمريکا هستند.‏
آن ها از سال 1992 با استفاده از آهنگ هاي خوانندگان معروفي همچون مدونا، شر و دايدو، بيشتر روي ريتم هاي ‏رقص قطعاتي را اقتباس و اجرا مي‌کنند. ديپ ديش به تازگي قطعه‌اي را هم به افتخار "انوشه انصاري" اولين توريست ‏فضايي ايراني ساخته، که بسيار مورد توجه قرار گرفت.‏
بزرگ ترين موفقيت ديپ ديش کسب جايزه گرمي براي ريميکس آهنگ "‏Thank You‏" دايدو است.‏
‎‎


دي جي علي گيتور‎‎
‏"علي مواساط" در دهم مارس 1975 در "گوهردشت" کرج متولد شد. در 13 سالگي به دانمارک مهاجرت کرد و در ‏آنجا پيگير کار موسيقي شد و توانست در اين رشته به کسب درجه دکترا نائل شود. پس از فارغ‌التحصيلي از کالج، از ‏طريق يکي- دو دستگاه ميکسي که داشت زندگي خود را مي‌گذراند. اما از درامدش راضي نبود. تا اينکه از سوي يکي ‏از دوستانش به کلوپي در کپنهاگ معرفي شد تا بتواند درامد بيشتري کسب کند. همين ماجرا سرآغاز علاقه بيشتر او به ‏سبک هاي هاوس و... شد. علي گيتور پارسال به عنوان بهترين آهنگساز دانمارک و بهترين دي جي اروپا انتخاب شد. ‏او شهرت خود را مديون هيت ‏Whistle‏ است که آخرين بار آن را در انگلستان به همراه خوانندگاني چون پينک، بريتني ‏اسپيرز، انريکه و... اجرا کرد. اين پرو‍‍ژه تا کنون بيش از 6 ميليون نسخه در سراسر جهان فروش داشته است.‏
‎‎


سرژ تنکيان‎‎
خواننده گروه مطرح "‏System Of A Down‏"، "سرژ تنکيان" يک ارمني است که سال هاست در لس آنجلس زندگي ‏مي کند و همواره شايعه ايراني بودن او و گروهش شنيده شده. برخي حتي پا را فراتر از اين گذاشته و مي‌گويند او تا ‏همين چند سال قبل در خيابان "جلفا" زندگي مي‌کرده است.‏
‎‎


بهرام تاج آبادي‎‎
‏"بهرام تاج آبادي" متولد 1355 در تهران است. او سال هاست که در زمينه موسيقي فعاليت مي کند و اين روزها فعاليت ‏خود را صرف اپرا کرده و در اين زمينه هم يکي از موفق ترين خواننده هاي ايراني اپرا بوده است؛ تا آنجا که با ‏درگذشت پاواروتي، مسئولين موسيقي کشور ايتاليا از تاج آبادي خواستند تا در بزرگداشت او در ماه نوامبر در شهر ‏فلورانس قطعاتي از اپراي "دون کارلو" وردي را بخواند.‏
تاج آبادي سال هاست که در کشور فرانسه زندگي مي کند و پيش از سفرش به اين کشور، در گروه «سوسن اصلاني» ‏آواز مي خواند. او در زمينه اپرا جوايز بسيار زيادي را کسب کرده و دائماً در حال کنسرت دادن است.‏
‎‎


سارا دانشپور‎‎
‏"سارا دانشپور" نوازنده پيانو است. او همان دختري ست که به تازگي دانشگاه برکلي به او دکتراي افتخاري موسيقي ‏هديه کرده. سارا 18 سالش تمام نشده و چند سال پيش "لوريس چکناواريان" براي اولين بار او را به موسيقي ايران ‏معرفي کرد؛ براي او مراسمي را در سال 82 در تالار وحدت ترتيب داد که در آن "حسين عليزاده"، "کيهان کلهر" و ‏‏"شهرام ناظري" نيز حضور داشتند و در آن مراسم سارا قطعاتي از موسيقي کلاسيک را به خوبي اجرا کرد.‏
او که سال هاست در آمريکا زندگي مي کند، بسياري از جوايز مهم نوازندگي پيانو را در دنيا از آن خود کرده است.‏





























کتاب روز♦ کتاب




<‏strong‏>پرفروش ترين کتاب هاي سال<‏‎/strong‏>‏




<‏strong‏>سرخي تو از من<‏‎/strong‏>‏
نويسنده: سپيده شاملو‏375 ص، تهران: نشرمركز، 1386، چاپ چهارم
كتاب «سرخي تو از من»، از معدود رمان هاي فارسي است كه به داستان زندگي چند شخصيت روان پريش و ‏روان نجور مي پردازد. در واقع اگر چه پيش از اين نيز به ندرت شخصيت هايي از اين دست در آثار ‏نويسندگان معاصر و به ويژه «صادق هدايت» ظاهر مي شوند، اما اين بار «سپيده شاملو» به صورتي پخته ‏تر، نمايان تر و در قالب رمان به اين موضوع توجه مي كند. نويسنده در اين رمان با نگاهي فمينيستي و زنانه ‏و از زاويه ديد راوي سوم شخص كه به ذهنيات و درونيات شخصيت هايش آگاه است، واگويه هاي ذهني سه ‏زن روان پريش را با خوانندگانش در ميان مي گذارد. به اين ترتيب، رمان به داستان زندگي «نگار»، «ليلا» ‏و «فرزانه» مي پردازد و در خلال ارتباط اين زنان با يكديگر و جامعه اطرافشان، داستان به پيش مي ‏رود.«سرخي من از تو» كه در سال گذشته جايزه بخش رمان «روزي، روزگاري» را از آن خود كرد، به ‏خاطر اقبال مخاطبان در بهار 1386 به چاپ چهارم رسيد.‏




<‏strong‏>ناصر و فردين: گفت و گوي رضا كيانيان با ناصر ملك مطيعي و محمد علي فردين<‏‎/strong‏>‏
‏64 ص، تهران: نشر مشكي، 1386، چاپ دوم
اين كتاب گفت و گوي «رضا كيانيان» با دو بازيگر خوب و مردمي سينماي ايران در سال هاي گذشته، يعني ‏‏«ناصر ملك مطيعي» و «محمد علي فردين» است. اين دو بازيگر كه در ميان مردم ايران شهرت و محبوبيت ‏بزرگي داشته و دارند، در اين گفت و گو ها از زندگي خود، راه يابي به سينما و حوادث تلخ و شيرين دوران ‏بازيگري خود سخن مي گويند. گفتني است كه مصاحبه با «فردين» هنگامي منتشر مي شود كه چند سالي است ‏اين بازيگر به يادماندني سينماي ايران، روي در نقاب خاك كشيده است. ‏




<‏strong‏>آقاجان شازده<‏‎/strong‏>‏
نويسنده: شهلا سلطاني‏264 ص، تهران: انتشارات فرزان روز، 1386، چاپ دوم
اين كتاب، نوعي خاطره گويي در قالب اتوبيوگرافي است. بازآفريني گذشته خانوادگي بدون پيش داوري، ‏نمايش دقيق آداب و رسوم و باورها و اخلاقيات اشراف ايران، روايت دلنشين و تا حدي برخوردار از زيبايي ‏شناسي ادبي، و گرايش هاي بازگشت به زادبوم از طرف زني فرهيخته و پرورش يافته در فرهنگ غرب، از ‏ويژگي هاي كتاب «آقاجان شازده» است. نويسنده اين خاطرات كه از يك خانواده معروف و قديمي است، با ‏پيگيري هاي پدربزرگش، «آقاجان شازده»، در نوجواني (دهه 50 ميلادي) به انگلستان و بعدها به سويس مي ‏رود تا زير نظر نويسنده نامدار «سيد محمد علي جمالزاده» به «تحصيلات عاليه» بپردازد. و اما «آقاجان ‏شازده» يا «معتمدالدوله»، پسر دردانه «ظل السلطان»، فرزند ارشد «ناصرالدين شاه» بود. «آقاجان شازده» ‏به تحصيل فرزندان و نوه هاي خود توجه زيادي نشان مي داد و تا حد استبداد راي، آنها را به اجراي فرامين ‏آموزشي خود وا مي داشت. نكته هاي طنزآميز و شوخ طبعي راوي كتاب، آن را خواندني كرده است. نقل ‏خاطره كتك خوردن پدر نويسنده از دست زنان برهنه درون حمام و يا تغيير شكل پيشخدمت و راننده‌ «آقاجان ‏شازده» پس از مرگ، نمونه هايي از توانايي داستان پردازي نويسنده است. ‏





<‏strong‏>كيميا خاتون، دختر رومي<‏‎/strong‏>‏
نويسنده: موريل مائو فرويترجمه: مهران قاسميمقدمه: سعيده قدس، غلامرضا خاكي‏320 ص، تهران: نشر ثالث، 1386، چاپ اول
اين كتاب، سرگذشت زندگي «كيميا خاتون»، دختر «مولانا جلال الدين بلخي»، شاعر و عارف بزرگ ايران ‏است. «كيميا» كه پرورش يافته محيط و خانه «مولانا» است، در جواني و به خواسته «شمس تبريزي»، مرشد ‏و معلم «مولانا» و به خواست پدر، همسر «شمس» مي شود. عليرغم جواني و اختلاف سن زياد با «شمس»، ‏او به اين پير آگاه دل مي سپارد و بانوي خانه «شمس» مي گردد. افسوس كه «شمس» دير نمي پايد... نويسنده ‏اين كتاب، با تفحص در متون و مدارك تاريخي، داستان شگفت آور زندگي «كيميا خاتون» را از كودكي به ‏تصوير كشيده است. ‏





<‏strong‏>زناني كه با گرگ ها مي دوند<‏‎/strong‏>‏
نويسنده: كلاريسا پينكولا استسمترجم: سيمين موحد‏649 ص، تهران: انتشارات پيكان، 1386، چاپ دوم
در درون هر زني، نيروي قدرتمندي زندگي مي كند؛ سرشار از بصيرت، شور، خلاقيت و دانش بي زمان. او ‏همان «زن وحشي» است كه طبيعت غريزي زنان را نمايندگي مي كند. اما اين موجود در حال انقراض است. ‏دكتر كلاريسا پينكولا استس، در كتاب «زناني كه با گرگ ها مي دوند»، با استفاده از گنجينه غني داستان ‏هاي اساطيري، كهن الگوها، افسانه هاي پريان و قصه هاي ملل، راه اتصال مجدد به اين نيروي قدرتمند و ‏سالم طبيعت غريزي زنان را نشان مي دهد. دكتر استس در اين كتاب، براي توصيف روح و روان زنان، ‏ادبيات جديدي خلق كرده است. ‏





<‏strong‏>تيمسار شاهنشاهي در خدمت كا. گ. ب<‏‎/strong‏>‏
نويسنده: خسرو معتضد‏872 ص، جلد تهران: نشر البرز، 1386، چاپ اول
سرلشكر «احمد مقربي»، از اميران برجسته ارتش شاهنشاهي بود كه از سال هاي دهه بيست تا سال 1356 ‏خورشيدي، به جاسوسي براي «كا. گ. ب» در ايران پرداخت و اطلاعات محرمانه و طبقه بندي شده مهمي ‏را در اختيار روس ها گذاشت. او سرانجام در پاييز 1356 به جرم جاسوسي دستگير و تيرباران شد. كتاب ‏حاضر، شرح زندگي و فعاليت هاي چند جانبه اين افسر ارتش شاهنشاهي است. ‏




<‏strong‏>قلندريه در تاريخ (دگرديسي هاي يك ايدئولوژي)<‏‎/strong‏>‏
نويسنده: محمد رضا شفيعي كدكني‏656 ص، تهران: انتشارات سخن، 1386، چاپ اول
جنبش «قلندريه»، چنان كه در اين كتاب خواهيم ديد، يك جنبش چند ساحتي است. با يك نگاه منشوري مي توان ‏در آن رنگ هاي بيشماري ديد: از مزدك گرايي و آيين هاي ايراني كهن گرفته تا راه و رسم جوانمردي و ‏عياري و فتوت، تا عناصري از آيين خرم دينان تا انديشه هايي از گنوستيسيسم و عرفان اسلامي در صورت ‏مكتب ملامتيان نيشابور تا گرايش هاي قرمطيانه و شيعي و حروفي و اهل حق.«قلندريه» از يك سو با ثروت ‏هاي بزرگ و تعدد زوجات و نظام برده داري و قتل نفس و تباه كردن طبيعت مخالف بودند و از سويي ديگر، ‏و در دوراني ديگر، جز به دريوزه و گدايي، به كار نمي پرداختند. ما نمي دانيم كه مفهوم «قلندر» و ‏‏«قلندري» در تاريخ چند هزار مصداق داشته و هر كدام از اين مصاديق در درونشان چه مي گذشته و در پهنه ‏بيكران جغرافياي ايران بزرگ، و از قرن هفتم به بعد در جهان اسلام، اينان به چه آرماني دعوت مي كرده اند. ‏ما تنها از سخناني كه دشمنان ايشان درباره ايشان گفته اند آگاهي داريم كه مجموعه اي از دشنام ها و تهمت ها ‏است: خرمي گري، مزدكي گري، الحاد، كفر، زندقه و... بي گمان در بعضي از ادوار تاريخي، اينان مردمي ‏در يوزه گر و بي آبرو و منكر تمام ارزش هاي اخلاقي بوده اند و در ادواري، صاحبان اصول و قواعدي در ‏انديشه و نگاه به هستي. مرز ميان اين دو عالم را چگونه بايد ترسيم كرد؟ اسناد موجود براي اين چنين ‏پژوهشي بسندگي ندارد. با اينهمه كتاب «قلندريه در تاريخ» حركتي است براي جستجو در اين راه دراز ‏آهنگ. ‏‏ ‏‏‏




<‏strong‏>عشق در زمان وبا<‏‎/strong‏>‏
نويسنده: گابريل گارسيا ماركزمترجم: بهمن فرزانه‏542 ص، تهران: انتشارات ققنوس، 1385، چاپ دوم
اين كتاب، يكي از درخشان ترين آثار «گابريل گارسيا ماركز» است؛ رماني جذاب و تامل برانگيز كه با ‏ترجمه زيبا و روان «بهمن فرزانه»، راز جاودانگي آثار نويسنده را بار ديگر هويدا مي كند.‏





<‏strong‏>هستي و زمان<‏‎/strong‏>‏
نويسنده: مارتين هايدگرترجمه: سياوش جمادي‏942 ص، تهران: انتشارات ققنوس، 1386، چاپ اول
گفته اند كه «هستي و زمان»، مهم ترين شاهكار فلسفي قرن بيستم است. آن را به بمبي در عالم فلسفه مانند ‏كرده اند. گفته اند كه حتي منتقدانش از تاثيرش در امان نمانده اند. گفته اند كه اين كتاب استوارترين ستون هاي ‏سنت متافيزيك غرب را به لرزه در آورده است... مرجع اصلي ترجمه حاضر از اين اثر دوران ساز فلسفي، ‏چاپ هجدهم متن آلماني «هستي و زمان» است كه در سال 2001 ميلادي به وسيله انتشارات ‏Max ‎Niemeyer‏ در شهر توبينگن آلمان منتشر شده است. چه در پانوشت ها و چه در واژه نامه، در برابر اصل ‏آلماني واژه ها، معادل انگليسي آن ها نيز آمده است. ترجمه‌«هستي و زمان» از متن آلماني، با دو ترجمه ‏انگليسي آن مقابله شده است: يكي ترجمه مشترك «جان مك كواري» و «ادوارد رابينسون» و ديگري ترجمه ‏‏«جون استمبو». اين دو ترجمه هر دو بر اساس چاپ هفتم «هستي و زمان» انجام گرفته اند. ‏






<‏strong‏>تاملي درباره ايران، جلد دوم: نظريه حكومت قانون در ايران<‏‎/strong‏>‏
نويسنده: سيد جواد طباطبايي‏729 ص، تبريز: انتشارات ستوده، 1386، چاپ اول
اين كتاب، بخش دوم از جلد دوم مجموعه «تاملي درباره ايران» است كه بخش نخست آن پيش تر با عنوان ‏فرعي «مكتب تبريز و مباني تجدد خواهي» منتشر شده بود. در اين بخش نيز، نويسنده توجه ويژه اي به آشكار ‏شدن نشانه هاي بحران در نظام خودكامه، تكوين نطفه آگاهي ملي و تاريخ پديدار شدن مفاهيم نوآيين و تحول ‏آن ها كرده و كوشيده است اين وجه مهم از تاريخ معاصر ايران را كه با اصلاحات «عباس ميرزا» در ‏دارالسلطنه تبريز آغاز شده بود دنبال كند. كتاب شامل نه فصل با اين عناوين است:‌1- بحران خودكامگي و ‏بسط آگاهي نوآيين، 2- بحران آگاهي و پديدار شدن مفاهيم نوآيين، 3- نظريه اصلاح ديني، ‌4- نخستين رساله ‏در اصلاح نظام حقوقي، 5- ديدگاه هاي نو در انديشه سياسي، 6- ديدگاه هاي نو در انديشه اقتصادي، 7- ‏نظريه مشروعه خواهي اهل ديانت، ‌8- نظريه مشروطه خواهي اهل ديانت، 9- ميرزاي نائيني و نظريه ‏مشروطيت ايران. ‏





<‏strong‏>آراء و عقايد سيد احمد فرديد (مفردات فرديدي)<‏‎/strong‏>‏
نويسنده: سيد موسي ديباج‏460ص، تهران: نشر علم، 1386، چاپ اول
در اين كتاب، مجموعه اي از انديشه ها و عقايد «سيد احمد فرديد»، به وسيله يكي از شاگردان قديمي او كه ‏اكنون استاد فلسفه در دانشگاه تهران است، گردآوري و تدوين شده. «فرديد» اگر چه از تاثيرگذارترين و بحث ‏انگيزترين متفكران ايران معاصر بود و شخصيت هاي بسياري را در دوره هاي گوناگون تحت تاثير انديشه ‏هاي خود قرار داد، اما كتاب و نوشته اي در باب عقايدش، از خود به جاي نگذاشت؛ تا آنجا كه منتقدينش او را ‏‏«فيلسوف شفاهي» خواندند. درباره كتاب «آراء و عقايد سيد احمد فرديد» و انگيزه نگارش آن، نويسنده در ‏مقدمه اين اثر، اشارتي دارد كه خواندني است:[در جواني توفيق مرا يار بود تا به مدت ده سال پيوسته در ‏محضر سخن ايشان (فرديد) باشم و از ايشان بسيار فرآموزم. اين نوشته كه عصير مايه سخنان اوست حاصل ‏مصاحبت ها و مراودات و محاضرات آن زمان است… اين سخنان از زبان او به نحو ارتجالي بيان شده است ‏و پراكندگي در اظهارات وي كم نيست، بي نظم و نسق و بي هيچ هماهنگي پيشيني بيان شده است و من سعي ‏در پاسخ خواسته دانشوران و دوستان بر آن نموده ام تا اين گفتارهاي پراكنده را در ضمن مقولات مجامعي ‏فراهم آورم…]‏





<‏strong‏>و ديگران<‏‎/strong‏>‏
نويسنده: محبوبه ميرقديري‏216 ص، تهران‌: انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، 1386، چاپ چهارم
اين رمان زيبا و خواندني، برنده جايزه «مهرگان ادب»، به عنوان رمان برگزيده سال 1385 است. راوي آن ‏زني است كه براي انجام عمل جراحي زنانه در بيمارستاني بستري است. او سال ها پيش، مخفيانه با مردي ‏متاهل دوستي و رابطه مي گيرد؛ مردي كه اكنون سال ها از مرگش مي گذرد. راوي به طور اتفاقي، ‏‏«زينت»، همسر مرد محبوب در گذشته اش را در بيمارستان مي بيند و با پرس و جو از پرستاران و خدمه ‏بيمارستان در مي يابد كه «بهار»، دختر «زينت»، آبستن است. ديدن «بهار» و‌ «زينت» كه راوي را نمي ‏شناسند، براي زن، يادآور «آن مرد» و شيريني ها و بيشتر تلخي هاي گذشته است. سرتاسر رمان به صورت ‏تك گويي دروني روايت مي شود؛ تك گويي كه از لحاظ بازده زماني، يك روز پيش و چند روز پس از عمل ‏جراحي راوي را در بر مي گيرد. زن در درون خود، گاه «آن مرد» و گاه‌ «ريحانه» دوست دوران كودكي ‏اش و بيش از همه «زينت» را مخاطب قرار مي دهد و از اين طريق، روابط پنهاني خود با شوهر «زينت»، ‏شادي هاي زودگذر، دلهره هاي طولاني، حسادت ها، عقده ها و گاه خاطرات دوران كودكي اش را باز مي ‏گويد. ‏
‏ ‏

هیچ نظری موجود نیست: