گزارش♦ سينماي جهان
جهان سينما، پس از پايان جشنواره کن، انتظار جشنواره ونيز را مي کشد که کمتر از دو ماه به برگزاري آن باقي مانده است. ويم وندرس به عنوان رياست هيئت داوران انتخاب شده و فيلم تازه برادران کوئن افتتاحيه جشنواره است. هيچ فيلم ايراني هم تا اين لحظه براي نمايش در جشنواره ونيز پذيرفته نشده است.
در انتظار ونيز:ويم وندرس رئيس هيئت داوران
جشنواره ونيز در ايتاليا با آن که قدمت اش چهار سالي بيش از جشنواره کن در فرانسه است، اما همواره در مقايسه با آن جشنواره که ابعاد حيرت انگيزي دارد، در رده پائين تري قرار گرفته و نام خود را به عنوان دومين جشنواره مهم سينمايي حفظ کرده است.
جشنواره ونيز يکي دو سالي است که يک رقيب داخلي هم پيدا کرده است: جشنواره رم. جشنواره جديدالتاسيس رم، با بودجه هنگفت و دست و دلبازي هاي فراوان که حتي صداي شهردار را هم درآورده، سعي در رقابتي جدي با جشنواره ونيز دارد.
از اين رو مارکو مولر، مدير جشنواره ونيز، سعي دارد جشنواره امسال را که شصت و پنجمين دوره اش است، پربارتر از دوره قبل برگزار کند.
دفتر جشنواره به تازگي اعلام کرد که هيئت مديره بي ينال ونيز- که در بخش هايي چون سينما، هنرهاي تجسمي، موسيقي و تئاتر، برخي هر ساله و برخي دو سال يک بار در تاريخ هاي گوناگون برگزار مي شود و بدين ترتيب شهر ونيز را به عنوان شهري فرهنگي/ هنري در تقريبا تمامي طول سال مطرح مي کند- با نظر مارکو مولر براي سپردن رياست هيئت داوران جشنواره فيلم به ويم وندرس، فيلساز مطرح آلماني، توافق کرده و بدين ترتيب اين فيلمساز طراز اول، رسماً به عنوان رئيس هيئت داورن انتخاب شده است.
اين در حالي است که فيلم آخر ويم وندرس با عنوان "شليک در پالرمو" که در بخش مسابقه شصت و يکمين دوره کن حضور داشت، مورد بي مهري کامل هيئت داوران قرار گرفت.
اما ويم وندرس رابطه ديرينه اي با جشنواره ونيز دارد: اولين فيلم او با نام "ترس دروازه بان در لحظه پنالتي" در سال 1972 در اين جشنواره شرکت کرد و ده سال بعد، يعني پيش از ساختن "پاريس تگزاس" و "زير آسمان برلين"، شير طلايي يعني جايزه اول جشنواره ونيز را براي فيلم "کشور چيزها" به دست آورد.
وندرس در سال هاي 1985، 1989، 1994، 1995و 1996 نيز در بخش هاي مختلف جشنواره ونيز شرکت کرد و آخرين بار در سال 2004 در بخش مسابقه جشنواره ونيز حاضر شد.
پشت پرده جشنواره
با آن که تاکنون تنها نام افتتاحيه جشنواره ونيز رسماً اعلام شده، اما بازار اخبار پشت پرده درباره ونيز، از آخرين روزهاي برگزاري جشنواره کن داغ شده است.
افتتاحيه جشنواره ونيز، فيلم تازه برادران کوئن است؛ فيلمسازاني که با فيلم قبلي شان جوايز اسکار را درو کردند و به پر سر و صداترين موفقيت کاري خود رسيدند. فيلم تاره آنها "بعد از خواندن بسوزان" نام دارد که ونيز با فرش هاي قرمزش در انتظار ستارگان آن،براد پيت، جرج کلوني، جان مالکوويچ و تيلدا سوينتون است.
شنيده ها حاکي است که فيلم تازه رايدلي اسکات با عنوان "لاشه دروغ ها" از فيلم هاي پر سر و صدايي است که در بخش مسابقه به نمايش در خواهد آمد. در اين فيلم لئورناردو دي کاپريو و راسل کرو بازي دارند.
ستارگاني چون کيرا نايتلي و رالف فاينس هم با درام تاريخي "دوشس" در فستيوال حضور خواهند داشت.
احتمالاً فيلم تازه اسپايک لي با عنوان "معجزه در سنت آنا" که در توسکاني در دوره جنگ جهاني دوم مي گذرد نيز در بخش مسابقه حضور خواهد داشت.
دست اندرکارن سينما مي گويند کمدي تازه مايک جگر با عنوان "زنان" هم در جشنواره ونيز به نمايش در خواهد آمد. در اين فيلم مگ رايان و اوا مندز بازي دارند.
اما در صورت به موقع تمام شدن فيلم تازه باز لورمن، با نام "استراليا"، جشنواره ونيز مي تواند تحت تاثير اين ساخته اين کارگردان با استعداد قرار گيرد و حاصل همکاري مجدد او با نيکول کيدمن- پس از "مولن روژ" - مي تواند ديدني باشد. اين بار با فيلمي موزيکال روبرو نيستيم و لورمن به يک درام ماجرايي روي آورده است. علاوه بر کيدمن، هيو جکمن در اين فيلم بازي دارد.
جشنواره ونيز از 27 آگوست تا ششم سپتامبر در جزيره ليدو شهر ونيز برگزار مي شود و انتظار مي رود که امسال، جشنواره از فضاي سياست زده سال گذشته اش، کمي فاصله بگيرد.
نمايش روز♦ تئاتر ايران
چند قطعه کوتاه از ساموئل بکت به کارگرداني علي اکبر عليزاده در تهران بر صحنه است. نگاهي داريم به اين نمايش روز تهران.
انسان معاصر در تنگنا
کارگردان، مترجم و طراح: علي اکبر عليزاد. بازيگران: خسرو محمودي، ميترا گرجي، الهام قادري، زهرا رضايي، مرتضي حسين زاده، مرتضي يونسزاده و علي کيمنش.
خلاصه داستان: چهارنمايش از ساموئل بکت چهار اثر کوتاه از اين نويسنده است که به موقعيت بغرنج انسان معاصر مي پردازد. نمايش ها در ظاهر داستان خاصي را دنبال نمي کنند و بيشتر وابسته به فرم هاي اجرايي هستند.
تجربه نشان داده انها که تئوري پردازي هاي خوبي را در زمينه هنر انجام مي دهند خود عاملان خوبي براي اجراي آثار هنري نيستند. اما در زمينه هنر نمايش اين مسئله کمي متفاوت به نظر مي رسد. علم و اجرا در نمايش از يکديگر مجزا نيستند از همين روي جشنواره هاي تئاتر هاي دانشگاهي ناگهان استعداد هايي را معرفي مي کند که در هيچ جشنواره تئاتر حرفه اي نمي توان انها را سراغ گرفت.
يکي از آنهايي که ازدل همين جشنواره هاي تئاتر دانشگاهي بيرون آمد و باليد علي اکبر عليزاد بود. او که خود هم ترجمه مي کند و مي نويسد و طراحي مي کند يکي از چهره هاي قابل تامل عرصه تئوريک نيز هست. او در سن کم به مقام استادي در دانشگاه رسيد و هم اکنون مشغول به تدريس است.
عليزاد در تجربه تازه خود چهار متن کوتاه از ساموئل بکت را دستمايه قرار داده که از نويسندگان خاص در عرصه هنر هاي نمايشي است. او و هم انديشانش همچون اوژن يونسکو همواره به دنبال نمايش موقعيت هاي پوچ زندگي بشر معاصر بوده اند. بشري که در تنگناهاي مختلف قرار گرفته و همين مسئله او را از رسيدن به اصالت و وظيفه هاي ساده انساني دور مي کند. اوج اين تفکر در آثار بکت نمايشنامه مطرح در انتظار گودو ست. در ان نمايش دو جوان منتظر هستند تا يک نفر از در وارد شود و زندگي خراب آنها را سروسامان دهد و در انتها متوجه مي شوند هيچکس نخواهد آمد.
اين چهار نمايشنامه کوتاه نيز موقعيتي اينچنين دارند. جهان آثار بکت، جهاني سرد است ، خلأيي که در آن زمان و مکان مشخصي وجود ندارد، جهاني مه آلود که در آن همه چيز در هالهاي از ابهام و پرسشهاي بيپاسخ قرار دارد با شخصيتهايي که در اين خلاء به دنبال چيزي نامعلوم ميگردند، شخصيتهايي که هيچ يک کامل نيستند. جهان در اين آثار تحت تاثير جنگ هاي جهاني بر نويسنده متن ها جهاني پوچ و بي معناست. آدم ها غالبا با هم سخن نمي گويند چون حرفي براي بازگو کردن ندارند. از اين رو کمي کارگرداني اين کارها با آثار ديگر متفاوت به نظر مي رسد.
عليزاد هم در کارگرداني چهار قطعه از بکت مي کوشد بر همين نگاه و درونمايه متن وفادار بماند. بنابراين در حرکت اوليه صحنه را خالي از هرگونه آکسسوار مي کند تا بتوان به طراحي صحنه اي مجازي دست يابد. در اينجا ذهن مخاطب مي بايست با توجه به حرکات بازيگران قطعات مختلف را کنار هم گذاشته و به يک کل معين برسد. در بخشي ديگر کارگردان با توجه به متن سعي مي کند از سکون و سکوت در کارش به نحو بايسته اي استفاده کند. ادم ها در اين نمايش ها يا سخن نمي گويند و يا آنقدر حرف هاي خود را تکرار مي کنند که تماشاگر را مورد آزار قرار مي دهند.
نمايشنامه هاي بکت در يک منظر کلي تمام قواعد اجرايي را به کارگردان تحميل مي کنند. نمايشنامه ها آنقدر درست و دقيق نوشته شده که در عمل کارگردان اجازه حذف و يا اضافه نکته اي را ندارد. اما با تمامي اين اوصاف مي توان در شيوه اجرا جهان بيني کارگردان را نيز پس اين آثار مورد توجه قرار داد.
عليزاد در اين نمايش بازيگران خود را در موقعيت هايي دشوار قرار مي دهد. انها بايد به سختي در جهان بکتب زندگي کنند. اين يکي ازنقاطي به شمار مي آيد که عليزاد در آن زاويه ديد شخصي خود را وارد مي کند. بازيگران هم با اينکه اغلب آنها از دانشجويان تئاتر هستند و نه بازيگران حرفه اي تا مقدار زيادي توانسته اند از عهده اين مهم بر آيند.
عضلات منقبض و تنگنايي که انها در فضا قرار دارند نوعي فشار قبر را براي بيننده تداعي مي کند. آدم هايي که در ظاهر زنده اند اما موقعيتي شبيه به مردگان دارند. عليزاد درکنار اين فضا سعي مي کند ديدي پژوهشي را نيز بر کار خود قائل شود. او در جاهايي از الگوهايي استفاده کرده که خود بکت گهگاه در کارگرداني آثارش از آنها سود مي جسته است. به طور مثال ما در بخش هاي بسياري از نمايش حرکت را نمي بينيم. بکت خود از روي عمد براي بازيگران حرکتي را نمي نويسد. او مي داند زيبايي شناسي سکون در اين لحظه مي تواند همراه شخصيت ها باشد و به تبيين جايگاه فکري آنها کمک کند. همين نکات به عليزاد کمک کرده تا به تصويري علمي از اين نويسنده دست يابد.
گفت وگو نمایش ایران
نمایش بیژن ومنیژه نمایشی است اقتباسی که توسط دکتر محمود عزیزی به تازگی درسالن اصلی مجموعه تئاتر شهر به صحنه آمده است. با عزیزی که پیش از این هم با نمایش نامه های اسطوره ای وافسانه ای به دنیای تئاتر روی آورده بود به گفتگو نشسته ایم.
دغدغه مهاجرت
چرا اازمیان همه داستان های شاهنامه به سراغ بیژن و منیژه رفتید؟ اول اینکه این داستان همیشه برای من ویژگی و جذابیتهای خاص خود را داشته است. گذشته از آن سوالی همیشه ذهن مرا به خود مشغول می کرد به این عنوان که چرا اغالب انسان ها تمایل به مهاجرت دارند و این اتفاقی بود که درنمایشنامه من روی می داد. اینکه ضمیر نهان و آرام انسان ها با مهاجرت و سفر به دیار و ولایتی دیگر به آرامش می رسد یا نه؟
دراجرا به پاسخ سوالاتتان هم رسیدید؟ به بخشی از آنها رسیده ام ولی درطول تمرین، تحلیل و اجرا سوالات زیادتری به سراغم آمده و دغدغه های دیگری به ذهنم خطور کردند. انسان برای رسیدن به هرچیزی، چیزهای دیگری را ازدست می دهد. برای آدم های نمایش خود موقعیت فرهنگی مشخصی را برای خروج از دایره زندگی درنظر گرفتم و به این ترتیب تلاش کردم تا با اقتباسی که زاشاهنامه داشته ام به هدفم برسم.
<strong>سیر رسیدن به مدینه فاضله هریک از این شخصیت ها، باعث به وجودآمدن شیوه ای از اجرا می شود که به نظر با اصل شاهنامه تقاوت هایی دارد.</strong>درنمایش دایه ای واردقصه منی شود که مرشد منیژه می شود وآنها به اتفاق از هفت گذر عشق که همان هفت وادی عشق است می گذرند. درگذرازاین مسیر وبارسیدن به هدف وآرمان هر سه به وسیله عامل بزرگ واصلی شاهنامه که همان رستم است به آزادی دست پیدا می کنند. این مثلث عشقی خواستار این هستند که به جایی که عدالت اجتماعی باشد سفر کنند.
<strong>پروسه تمرین نمایش چه مدتی طول کشید؟</strong>پرونده این نمایش مربوط به چند سال پیش است. من درنظر داشتم نمایش را با امکانات بهتر و درزمان مطلوب تری اجرا کنم. شاید شما درنمایش شاهد اوج و فرود چندان زیادی نباشید اما به واقع تلاش شده است از منظری نو وخلاق به شاهکار فردوسی نگریسته شود.
<strong>دراقتباس شما هم تکیه به ابیات و دیالوگ هایی شده است که درشاهنامه هم با زبان کلاسیک ادبیات فارسی آمده است. فکر نمی کنید مخاطبین امروزی کمترپای این نوع دیالوگ نویسی بنشینند؟</strong>من به ادبیات کلاسیک ایرانی دینی دارم که به گمانم هر از چند گاهی فرصتی دست می دهد تا بتوانم آن را ادا کنم. سوال خوبی کردید. ما به سادگی نمی توانیم این نمایش را به زبان محاوره ای به اجرا درآوریم. احساس کردم که نیاز است یک بار دیگر زبان کلاسیک فارسی به مردم یادآوری شود. متاسفانه ما فاصله زیادی از زبان اصلی خود گرفته ایم وامروزه دررسانه های مختلف ما حتی درتئاتر کلمات وواژه هایی هجوم آورده اند که نه تنها مربوط به ما که ملیتی خاص نداریم. مثل: بپیچونیم، پیچوندم و...
<strong>درشبهای ابتدایی اجرای نمایش ما شاهد این بودیم که بازیگران با لباس های متفاوت و ناهمگون نسبت به نقشی که بازی می کردند بر صحنه حاضر می شدند. دلیل آن چیست؟</strong>بله. دردوشب ابتدایی لباس ها تغییر می کرد. ولی نباید دلیل آن را ضعف و ناتوانی طراح لباس دانست. بخشی از این کم کاری مربوط به ما است وبخشی مربوط به مسئولین مرکزهنرهای نمایشی. آنها باید خرج ومخارج خرید لباس ها و امکانات را خیلی زودتر از شب های جنرال در اختیارمان قرار می دادند که طبق معمول همیشه بی برنامگی و ناهماهنگی میان تولیدکنندگان و کارکنان اداری باعث به وجودآمدن این اتفاقات شد.
<strong>صدای بازیگران شما درهنگام اجرای نمایش بسیار پایین است. دلیل این را چه می دانید؟</strong>سالن نمایش. متاسفانه سالن اصلی تئاتر شهر از همان ابتدا مختص اجرای تئاتر ساخته نشد وامکانات صوتی آن درحد صفر است. دریک سالن آکوسنیک شما باید تفاوت صدای سکه یک ریالی و دوریالی را متوجه شوید. اینجا نه تنها اینطور نیست بلکه وجود دستگاههای خنک کننده سالن بازیگران و تماشاگران را به شدت مورد آزار قرار می دهد. حالا تصور کنید که این بهترین ویکی از بزرگترین سالن های نمایش ایران درپایتخت است.
<strong>انتخاب بازیگرا نمایش به چه صورتی بود؟</strong>اغلب بازیگران را می شناختم ودرهنگام بازنویسی و طراحی بنای اصلی نمایش آنهایی را که مدنظرم بود به ذهنم خطور می کردند.
<strong>ازآن تعداد همه به گروه پیوستند؟</strong>با یکی دو تغییر که آنها هم مشغول کار وتمرین نمایش و فیلم ها بودند همگی مدنظرم بوده وانتخاب شدند.
<strong>وضعیت تئاترایران را با این وضعیت چگونه پیش بینی می کنید؟</strong>من خودم هم نمی دانم که قرار است چه برسر تئاتری ها و اصلا هنرمندان بیاید. اما امیدواری تنها چیزی است که می تواند دربرابر ناامیدی بجنگد و حداقل تسکین را برای قشر هنری داشته باشد. امیدوارم روزی را شاهد باشیم که حداقل مشکلات برما غالب باشد وآنقدرآزادی بیان با حفظ شئونات رواج پیدا کند که کمترین دغدغه های سطحی به سراغمان بیاید.
کتاب روز♦ کتاب
<strong>7 مصاحبه استثنائي</strong>
گفت وگوهاي اوريانا فالاچي با امام خميني- مهندس بازرگان- سرهنگ قذافي- شارون- لخ والسا- راکووسکي- محمد رضاپهلوي انتخاب و ترجمه غلامرضا امامي- 219 صفحه- چاپ چهارم- نشر افق
اوريانا فالاچي دلاور زني، روزنامه نگاري يکه و مصاحبه گري استثنائي بود. چند سالي است که او در اين جهان نيست و گفت وگوهايش که ا غلب مربوط به سالهاي بسيار دورند هنوز خواننده دارد.
غلامرضا امامي، که سال هاست در ايتا ليا سکونت دارد، 7 مصاحبه استثنائي از فا لاچي را برگزيده وبه فارسي بر گردانده است. اين واقعيت که برخي از اين گفت وگوها چند بار به فارسي ترجمه شده اند، چيزي از جذابيت آنها نمي کاهد.
نامه هاي جمالزاده در كتابخانه مركزي دانشگاه تهران
به كوشش: سوسن اصيلي896ص، تهران: انتشارات سخن، 1387، چاپ اول
اين كتاب مجموعه اي از نامه هاي «سيد محمد علي جمالزاده» به دوستان و آشنايان اين نويسنده برجسته معاصر ايران و هم چنين شخصيت هاي سياسي، ادبي و اجتماعي و سازمان ها و مراكز گوناگون است. «جمالزاده» در سال هاي 1354 و 1368 خورشيدي، بخش بزرگي از مجموعه كتاب هاي چاپي، نسخه هاي خطي، دست نوشته ها و نامه هايش را به كتابخانه مركزي و مركز اسناد دانشگاه تهران هديه كرد. نامه هاي گردآوري شده در كتاب حاضر، از اين مجموعه ارزشمند انتخاب و بسياري از آنها براي نخستين بار چاپ و منتشر شده است. محتواي اغلب اين نامه ها، نقد و بررسي كتاب است. هرگاه نويسنده اي نسخه اي از اثرش را براي «جمالزاده» فرستاده، او پس از مطالعه دقيق آن اثر به بررسي و نقد آن پرداخته و اين نقد را به صورت نامه اي براي نويسنده فرستاده است. بعضي از نامه ها نيز به موضوعات سياسي و اجتماعي مي پردازد. نامه هاي «جمالزاده» شامل مجموعه اي از اطلاعات ادبي، اجتماعي و تاريخي سودمند است. از جمله نامه هاي بسيار ارزشمند اين مجموعه، دو نامه «جمالزاده» به «سيد حسن تقي زاده» است كه گزارش فعاليت هاي او در كرمانشاه – به عنوان يكي از اعضاي «كميته مليون ايران»– در طول سال هاي جنگ جهاني اول است. كتاب حاضر، شامل صد و يازده نامه است. قديمي ترين نامه موجود در اين مجموعه در سال 1291 و آخرين آنها در سال 1368 خورشيدي نوشته شده است.
احساس تنهايي و توتاليتاريسم (پژوهشي در جامعه شناسي ايران)
نويسنده: داريوش محمدي مجد144ص، تهران: انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، 1387، چاپ اول
در اين كتاب، نويسنده با اتكاء به نظريه «هانا آرنت» درباره «احساس تنهايي»، به بررسي اين مسئله در جامعه كنوني ايران و رابطه آن با توتاليتاريسم مي پردازد. عناوين فصل هاي چهارگانه كتاب عبارتنداز: 1- احساس تنهايي چيست؟ ؛ 2- عوامل مؤثر بر تجربه احساس تنهايي؛ 3- مباحث جامعه شناختي احساس تنهايي؛ 4- چه بايد كرد؟
تاريخ پانصد ساله تبريز (از آغاز دوره مغولان تا پايان دوره صفويان) نويسنده: سيد آقا عون اللهيترجمه: پرويز زارع شاهمرسي300ص، تهران: انتشارات اميركبير، 1387، چاپ اول
اين كتاب، اطلاعات ارزشمندي درباره حيات شهر تبريز در دوره اي باشكوه به خوانندگان مي دهد؛ دوره اي كه تبريز نقشي مهم در تاريخ ايران داست. در اين دوره كه حد فاصل ميان دوران قديم و جديد است، تبريز به بالاترين درجه عظمت و شكوه خود رسيد. نويسنده كتاب. پرفسور «سيد آقا عون اللهي»، از اساتيد تاريخ جمهوري آذربايجان است. اگر چه اين كتاب در زمان حكومت اتحاد شوروي نوشته شده و ديدگاه تاريخ نگاري حاكم بر شوروي در آن كاملا مشخص و مسلط است، اما اطلاعات معتبري درباره تاريخ تبريز و سير فراز و فرود آن در فاصله دوره مغول تا پايان حكومت صفوي، يعني قرن هاي سيزدهم تا هفدهم ميلادي در اختيار خوانندگان قرار مي دهد. از اين رو اين اثر را ـ كه اصل آن به زبان تركي است و عنوان «شهر تبريز در سده هاي سيزدهم تا هفدهم» را داردـ مي توان در شمار آثار قابل اعتناي پژوهشي، درباره تاريخ شهر تبريز به شمار آورد.
عباس ميرزا فرمان فرماييان (سالار لشكر)
نوشته و ترجمه و تدوين: عباس ميرزا فرمان فرماييان، منصوره اتحاديه، بهمن فرمانويراسته: مصطفي زماني نيا592ص، تهران: انتشارات كتاب سيامك، 1387، چاپ اول
اين كتاب شامل سه بخش است. بخش اول با عنوان «عباس ميرزا سالار لشكر: زمانه و كارنامه سياسي و اجتماعي»، پژوهشي است درباره زندگي و فعاليت هاي «سالار لشكر». او پسر «عبدالحسين ميرزا فرمان فرما» و از رجال نامدار ايران در اواخر دوره قاجار و اوايل عصر پهلوي بود. اين پژوهش به وسيله خانم «منصوره اتحاديه» با استفاده از اسناد و مدارك گوناگون انجام شده است. بخش دوم با عنوان «يك سال در قشون فرانسه»، نوشته اي است از «عباس ميرزا سالار لشكر». عنوان بخش سوم، «روابط ناپليون و ايران» است كه نوشته اي به صورت تاليف و ترجمه از «سالار لشكر» است. بخش عمده كتاب به زمانه و كارنامه سياسي و اجتماعي «عباس ميرزا فرمانفرماييان» اختصاص دارد. در اين بخش، با استفاده از مذاكرات مجلس، مكاتبات «سالار لشكر» و تاليفات او، تصويري دقيق از زندگي، انديشه و فعاليت هايش ارائه شده است.
جنگ انگليس و عثماني در بين النهرين و عواقب آن در ايران
نويسنده: عباس ميرزا فرمان فرماييانبه كوشش: منصوره اتحاديهتهران:384 ص، انتشارات كتاب سيامك، 1386، چاپ اول
اين كتاب، مهم ترين، ارزشمندترين و طولاني ترين بخش از تاليفات «عباس ميرزا فرمان فرماييان» يا «سالار لشكر» است، كه از تحولات سياسي، جغرافيايي و تاريخي ناشي از جنگ جهاني اول در بين النهرين، سخن مي گويد. اگر در نظر داشته باشيم كه«سالار لشكر» يكي از نخستين ايرانياني است كه در مدارس عالي نظامي اروپا تحصيل كرده و با تازه ترين اصول نظامي گري آن عصر آشنا بوده است، و اگر در نظر داشته باشيم كه او عضو دولتي بوده است كه مهاجرين و مليون ايراني، در همان ايام در صفحات غربي ايران تشكيل داده بودند، آن گاه اهميت و تازگي كتاب او بيشتر و بهتر آشكار مي شود. جنگ بين النهرين كه گزارش مفصل آن را در اين كتاب مي خوانيم، با چند حركت سريع نظامي و سياسي انگلستان و با حمايت نيروهاي هندي، در سال 1914 ميلادي، در دهانه اروند رود (شط العرب) آغاز شد و چهار سال بعد با شكست عثماني به پايان رسيد «سالار لشكر» در گزارش مفصل و دقيق خود از اين جنگ، اثرات آن را در ايران به خوبي نشان داده است.
سرگذشت كشتيراني ايرانيان (از ديرباز تا قرن شانزدهم ميلادي)
تاليف: احمد اقتداري، اميد اقتداري458ص، تهران: انتشارات اميركبير، 1386، چاپ اول
اين كتاب، ترجمه متن انگليسي «سرگذشت كشتيراني ايرانيان»، نوشته پرفسور «هادي حسن»، استاد فقيد دانشگاه عليگره هندوستان، همراه با يادداشت ها و توضيحات و حواشي مفصل است. «سرگذشت كشتيراني ايرانيان» كه در سال 1928 ميلادي براي نخستين بار در لندن و به تعداد معدودي چاپ شد، بهترين توصيف از دريانوردي ايرانيان را با دقت نظر علمي و نقد و بررسي و تحقيق در همه مباحث آن ارائه داده است. اين كتاب آنچه را كه محققان مغرض (به ويژه اعراب و انگليسيان) درباره دريانوردي و تجارت دريايي و كشتيراني جنگي ايرانيان نوشته اند، همه را به آب تحقيق شسته و نظراتي صحيح و حقايقي روشن در اين زمينه عرضه كرده است.
يادداشت هاي علم جلد ششم (56-1355)
ويراستار: علينقي عاليخاني562ص، تهران: انتشارات مازيار، 1387، چاپ اول
اين كتاب، آخرين جلد از مجموعه يادداشت هاي «امير اسدالله علم» است كه به وقايع و حوادث سال هاي 1355 و 1356 خورشيدي اختصاص دارد. اگر چه در آغاز سال 1355، آسمان سياسي ايران از ديد شاه، آبي بود و خورشيد بخت او همچنان درخشان، اما در حقيقت ايران در آستانه تحولات اجتماعي و سياسي بزرگي قرار داشت. اولين يادداشت اين مجموعه در فروردين ماه سال 1355 و آخرين آنها در مرداد 1356، كمي پس از استعفاي «علم» از مقام خود نوشته شده است.
لهستانيان و ايران
نويسنده: عليرضا دولتشاهي244ص، تهران: انتشارات بال، 1386، چاپ اول
در اين كتاب، روابط ميان دو ملت ايران و لهستان، از ابتدا تا جريان غم انگيز مهاجرت آوارگان لهستان در زمان جنگ جهاني دوم به ايران، بررسي شده است. روش نويسنده در اين بررسي، اين مجال را به خوانندگان ايراني مي دهد كه ويژگي منحصر به فرد روابط ميان ايران و لهستان را در مقايسه با روابط ايران با ديگر ممالك اروپايي دريابند. در حقيقت لهستاني ها تنها قوم فرنگي (اروپايي) بودند كه نه به خاطر منافع خاص سياسي و اعمال قدرت، بلكه از روي نياز در ايران سكني يافتند. «لهستانيان و ايران» گزارشي دقيق و ارزشمند از چگونگي حضور لهستاني ها در ابعاد مختلف زندگي ايرانيان است.
فرهنگ ضرب المثل ها (فارسي/انگليسي)
نويسنده: هنري ديويدفترجمه: فريد جواهر كلام896ص، تهران: انتشارات فرهنگ معاصر، 1387، چاپ اول
اين كتاب، شامل ده هزار ضرب المثل از فرهنگ و زبان ملل گوناگون (فارسي، فرانسه، انگليسي، عربي، آلماني و...) است كه از ميان پانزده هزار و پانصد ضرب المثل گلچين شده است. مؤلف اين كتاب كه يك فيلسوف و پژوهشگر انگليسي است، براي تدوين آن سا ل ها به كوشش پرداخته و كتاب را به ترتيب حروف الفباي لاتين تنظيم كرده است. مترجم پس از ترجمه كامل كتاب، مجموعه ضرب المثل ها را به ترتيب الفباي فارسي تنظيم كرده و ترجمه انگليسي را در مقابل متن فارسي آورده است. در اين فرهنگ، نام يا موضوعي، مثلا «آب»، عنوان شده و سپس نظر و عقيده هر قومي درباره آن به صورت ضرب المثل بيان شده است. پس از ذكر هر ضرب المثل، ماخذ آن كه از چه زباني است و به همين ترتيب نام گوينده آن يا ماخذي كه ضرب المثل از آن استخراج شده، ذكر گرديده است.
جهان سينما، پس از پايان جشنواره کن، انتظار جشنواره ونيز را مي کشد که کمتر از دو ماه به برگزاري آن باقي مانده است. ويم وندرس به عنوان رياست هيئت داوران انتخاب شده و فيلم تازه برادران کوئن افتتاحيه جشنواره است. هيچ فيلم ايراني هم تا اين لحظه براي نمايش در جشنواره ونيز پذيرفته نشده است.
در انتظار ونيز:ويم وندرس رئيس هيئت داوران
جشنواره ونيز در ايتاليا با آن که قدمت اش چهار سالي بيش از جشنواره کن در فرانسه است، اما همواره در مقايسه با آن جشنواره که ابعاد حيرت انگيزي دارد، در رده پائين تري قرار گرفته و نام خود را به عنوان دومين جشنواره مهم سينمايي حفظ کرده است.
جشنواره ونيز يکي دو سالي است که يک رقيب داخلي هم پيدا کرده است: جشنواره رم. جشنواره جديدالتاسيس رم، با بودجه هنگفت و دست و دلبازي هاي فراوان که حتي صداي شهردار را هم درآورده، سعي در رقابتي جدي با جشنواره ونيز دارد.
از اين رو مارکو مولر، مدير جشنواره ونيز، سعي دارد جشنواره امسال را که شصت و پنجمين دوره اش است، پربارتر از دوره قبل برگزار کند.
دفتر جشنواره به تازگي اعلام کرد که هيئت مديره بي ينال ونيز- که در بخش هايي چون سينما، هنرهاي تجسمي، موسيقي و تئاتر، برخي هر ساله و برخي دو سال يک بار در تاريخ هاي گوناگون برگزار مي شود و بدين ترتيب شهر ونيز را به عنوان شهري فرهنگي/ هنري در تقريبا تمامي طول سال مطرح مي کند- با نظر مارکو مولر براي سپردن رياست هيئت داوران جشنواره فيلم به ويم وندرس، فيلساز مطرح آلماني، توافق کرده و بدين ترتيب اين فيلمساز طراز اول، رسماً به عنوان رئيس هيئت داورن انتخاب شده است.
اين در حالي است که فيلم آخر ويم وندرس با عنوان "شليک در پالرمو" که در بخش مسابقه شصت و يکمين دوره کن حضور داشت، مورد بي مهري کامل هيئت داوران قرار گرفت.
اما ويم وندرس رابطه ديرينه اي با جشنواره ونيز دارد: اولين فيلم او با نام "ترس دروازه بان در لحظه پنالتي" در سال 1972 در اين جشنواره شرکت کرد و ده سال بعد، يعني پيش از ساختن "پاريس تگزاس" و "زير آسمان برلين"، شير طلايي يعني جايزه اول جشنواره ونيز را براي فيلم "کشور چيزها" به دست آورد.
وندرس در سال هاي 1985، 1989، 1994، 1995و 1996 نيز در بخش هاي مختلف جشنواره ونيز شرکت کرد و آخرين بار در سال 2004 در بخش مسابقه جشنواره ونيز حاضر شد.
پشت پرده جشنواره
با آن که تاکنون تنها نام افتتاحيه جشنواره ونيز رسماً اعلام شده، اما بازار اخبار پشت پرده درباره ونيز، از آخرين روزهاي برگزاري جشنواره کن داغ شده است.
افتتاحيه جشنواره ونيز، فيلم تازه برادران کوئن است؛ فيلمسازاني که با فيلم قبلي شان جوايز اسکار را درو کردند و به پر سر و صداترين موفقيت کاري خود رسيدند. فيلم تاره آنها "بعد از خواندن بسوزان" نام دارد که ونيز با فرش هاي قرمزش در انتظار ستارگان آن،براد پيت، جرج کلوني، جان مالکوويچ و تيلدا سوينتون است.
شنيده ها حاکي است که فيلم تازه رايدلي اسکات با عنوان "لاشه دروغ ها" از فيلم هاي پر سر و صدايي است که در بخش مسابقه به نمايش در خواهد آمد. در اين فيلم لئورناردو دي کاپريو و راسل کرو بازي دارند.
ستارگاني چون کيرا نايتلي و رالف فاينس هم با درام تاريخي "دوشس" در فستيوال حضور خواهند داشت.
احتمالاً فيلم تازه اسپايک لي با عنوان "معجزه در سنت آنا" که در توسکاني در دوره جنگ جهاني دوم مي گذرد نيز در بخش مسابقه حضور خواهد داشت.
دست اندرکارن سينما مي گويند کمدي تازه مايک جگر با عنوان "زنان" هم در جشنواره ونيز به نمايش در خواهد آمد. در اين فيلم مگ رايان و اوا مندز بازي دارند.
اما در صورت به موقع تمام شدن فيلم تازه باز لورمن، با نام "استراليا"، جشنواره ونيز مي تواند تحت تاثير اين ساخته اين کارگردان با استعداد قرار گيرد و حاصل همکاري مجدد او با نيکول کيدمن- پس از "مولن روژ" - مي تواند ديدني باشد. اين بار با فيلمي موزيکال روبرو نيستيم و لورمن به يک درام ماجرايي روي آورده است. علاوه بر کيدمن، هيو جکمن در اين فيلم بازي دارد.
جشنواره ونيز از 27 آگوست تا ششم سپتامبر در جزيره ليدو شهر ونيز برگزار مي شود و انتظار مي رود که امسال، جشنواره از فضاي سياست زده سال گذشته اش، کمي فاصله بگيرد.
نمايش روز♦ تئاتر ايران
چند قطعه کوتاه از ساموئل بکت به کارگرداني علي اکبر عليزاده در تهران بر صحنه است. نگاهي داريم به اين نمايش روز تهران.
انسان معاصر در تنگنا
کارگردان، مترجم و طراح: علي اکبر عليزاد. بازيگران: خسرو محمودي، ميترا گرجي، الهام قادري، زهرا رضايي، مرتضي حسين زاده، مرتضي يونسزاده و علي کيمنش.
خلاصه داستان: چهارنمايش از ساموئل بکت چهار اثر کوتاه از اين نويسنده است که به موقعيت بغرنج انسان معاصر مي پردازد. نمايش ها در ظاهر داستان خاصي را دنبال نمي کنند و بيشتر وابسته به فرم هاي اجرايي هستند.
تجربه نشان داده انها که تئوري پردازي هاي خوبي را در زمينه هنر انجام مي دهند خود عاملان خوبي براي اجراي آثار هنري نيستند. اما در زمينه هنر نمايش اين مسئله کمي متفاوت به نظر مي رسد. علم و اجرا در نمايش از يکديگر مجزا نيستند از همين روي جشنواره هاي تئاتر هاي دانشگاهي ناگهان استعداد هايي را معرفي مي کند که در هيچ جشنواره تئاتر حرفه اي نمي توان انها را سراغ گرفت.
يکي از آنهايي که ازدل همين جشنواره هاي تئاتر دانشگاهي بيرون آمد و باليد علي اکبر عليزاد بود. او که خود هم ترجمه مي کند و مي نويسد و طراحي مي کند يکي از چهره هاي قابل تامل عرصه تئوريک نيز هست. او در سن کم به مقام استادي در دانشگاه رسيد و هم اکنون مشغول به تدريس است.
عليزاد در تجربه تازه خود چهار متن کوتاه از ساموئل بکت را دستمايه قرار داده که از نويسندگان خاص در عرصه هنر هاي نمايشي است. او و هم انديشانش همچون اوژن يونسکو همواره به دنبال نمايش موقعيت هاي پوچ زندگي بشر معاصر بوده اند. بشري که در تنگناهاي مختلف قرار گرفته و همين مسئله او را از رسيدن به اصالت و وظيفه هاي ساده انساني دور مي کند. اوج اين تفکر در آثار بکت نمايشنامه مطرح در انتظار گودو ست. در ان نمايش دو جوان منتظر هستند تا يک نفر از در وارد شود و زندگي خراب آنها را سروسامان دهد و در انتها متوجه مي شوند هيچکس نخواهد آمد.
اين چهار نمايشنامه کوتاه نيز موقعيتي اينچنين دارند. جهان آثار بکت، جهاني سرد است ، خلأيي که در آن زمان و مکان مشخصي وجود ندارد، جهاني مه آلود که در آن همه چيز در هالهاي از ابهام و پرسشهاي بيپاسخ قرار دارد با شخصيتهايي که در اين خلاء به دنبال چيزي نامعلوم ميگردند، شخصيتهايي که هيچ يک کامل نيستند. جهان در اين آثار تحت تاثير جنگ هاي جهاني بر نويسنده متن ها جهاني پوچ و بي معناست. آدم ها غالبا با هم سخن نمي گويند چون حرفي براي بازگو کردن ندارند. از اين رو کمي کارگرداني اين کارها با آثار ديگر متفاوت به نظر مي رسد.
عليزاد هم در کارگرداني چهار قطعه از بکت مي کوشد بر همين نگاه و درونمايه متن وفادار بماند. بنابراين در حرکت اوليه صحنه را خالي از هرگونه آکسسوار مي کند تا بتوان به طراحي صحنه اي مجازي دست يابد. در اينجا ذهن مخاطب مي بايست با توجه به حرکات بازيگران قطعات مختلف را کنار هم گذاشته و به يک کل معين برسد. در بخشي ديگر کارگردان با توجه به متن سعي مي کند از سکون و سکوت در کارش به نحو بايسته اي استفاده کند. ادم ها در اين نمايش ها يا سخن نمي گويند و يا آنقدر حرف هاي خود را تکرار مي کنند که تماشاگر را مورد آزار قرار مي دهند.
نمايشنامه هاي بکت در يک منظر کلي تمام قواعد اجرايي را به کارگردان تحميل مي کنند. نمايشنامه ها آنقدر درست و دقيق نوشته شده که در عمل کارگردان اجازه حذف و يا اضافه نکته اي را ندارد. اما با تمامي اين اوصاف مي توان در شيوه اجرا جهان بيني کارگردان را نيز پس اين آثار مورد توجه قرار داد.
عليزاد در اين نمايش بازيگران خود را در موقعيت هايي دشوار قرار مي دهد. انها بايد به سختي در جهان بکتب زندگي کنند. اين يکي ازنقاطي به شمار مي آيد که عليزاد در آن زاويه ديد شخصي خود را وارد مي کند. بازيگران هم با اينکه اغلب آنها از دانشجويان تئاتر هستند و نه بازيگران حرفه اي تا مقدار زيادي توانسته اند از عهده اين مهم بر آيند.
عضلات منقبض و تنگنايي که انها در فضا قرار دارند نوعي فشار قبر را براي بيننده تداعي مي کند. آدم هايي که در ظاهر زنده اند اما موقعيتي شبيه به مردگان دارند. عليزاد درکنار اين فضا سعي مي کند ديدي پژوهشي را نيز بر کار خود قائل شود. او در جاهايي از الگوهايي استفاده کرده که خود بکت گهگاه در کارگرداني آثارش از آنها سود مي جسته است. به طور مثال ما در بخش هاي بسياري از نمايش حرکت را نمي بينيم. بکت خود از روي عمد براي بازيگران حرکتي را نمي نويسد. او مي داند زيبايي شناسي سکون در اين لحظه مي تواند همراه شخصيت ها باشد و به تبيين جايگاه فکري آنها کمک کند. همين نکات به عليزاد کمک کرده تا به تصويري علمي از اين نويسنده دست يابد.
گفت وگو نمایش ایران
نمایش بیژن ومنیژه نمایشی است اقتباسی که توسط دکتر محمود عزیزی به تازگی درسالن اصلی مجموعه تئاتر شهر به صحنه آمده است. با عزیزی که پیش از این هم با نمایش نامه های اسطوره ای وافسانه ای به دنیای تئاتر روی آورده بود به گفتگو نشسته ایم.
دغدغه مهاجرت
چرا اازمیان همه داستان های شاهنامه به سراغ بیژن و منیژه رفتید؟ اول اینکه این داستان همیشه برای من ویژگی و جذابیتهای خاص خود را داشته است. گذشته از آن سوالی همیشه ذهن مرا به خود مشغول می کرد به این عنوان که چرا اغالب انسان ها تمایل به مهاجرت دارند و این اتفاقی بود که درنمایشنامه من روی می داد. اینکه ضمیر نهان و آرام انسان ها با مهاجرت و سفر به دیار و ولایتی دیگر به آرامش می رسد یا نه؟
دراجرا به پاسخ سوالاتتان هم رسیدید؟ به بخشی از آنها رسیده ام ولی درطول تمرین، تحلیل و اجرا سوالات زیادتری به سراغم آمده و دغدغه های دیگری به ذهنم خطور کردند. انسان برای رسیدن به هرچیزی، چیزهای دیگری را ازدست می دهد. برای آدم های نمایش خود موقعیت فرهنگی مشخصی را برای خروج از دایره زندگی درنظر گرفتم و به این ترتیب تلاش کردم تا با اقتباسی که زاشاهنامه داشته ام به هدفم برسم.
<strong>سیر رسیدن به مدینه فاضله هریک از این شخصیت ها، باعث به وجودآمدن شیوه ای از اجرا می شود که به نظر با اصل شاهنامه تقاوت هایی دارد.</strong>درنمایش دایه ای واردقصه منی شود که مرشد منیژه می شود وآنها به اتفاق از هفت گذر عشق که همان هفت وادی عشق است می گذرند. درگذرازاین مسیر وبارسیدن به هدف وآرمان هر سه به وسیله عامل بزرگ واصلی شاهنامه که همان رستم است به آزادی دست پیدا می کنند. این مثلث عشقی خواستار این هستند که به جایی که عدالت اجتماعی باشد سفر کنند.
<strong>پروسه تمرین نمایش چه مدتی طول کشید؟</strong>پرونده این نمایش مربوط به چند سال پیش است. من درنظر داشتم نمایش را با امکانات بهتر و درزمان مطلوب تری اجرا کنم. شاید شما درنمایش شاهد اوج و فرود چندان زیادی نباشید اما به واقع تلاش شده است از منظری نو وخلاق به شاهکار فردوسی نگریسته شود.
<strong>دراقتباس شما هم تکیه به ابیات و دیالوگ هایی شده است که درشاهنامه هم با زبان کلاسیک ادبیات فارسی آمده است. فکر نمی کنید مخاطبین امروزی کمترپای این نوع دیالوگ نویسی بنشینند؟</strong>من به ادبیات کلاسیک ایرانی دینی دارم که به گمانم هر از چند گاهی فرصتی دست می دهد تا بتوانم آن را ادا کنم. سوال خوبی کردید. ما به سادگی نمی توانیم این نمایش را به زبان محاوره ای به اجرا درآوریم. احساس کردم که نیاز است یک بار دیگر زبان کلاسیک فارسی به مردم یادآوری شود. متاسفانه ما فاصله زیادی از زبان اصلی خود گرفته ایم وامروزه دررسانه های مختلف ما حتی درتئاتر کلمات وواژه هایی هجوم آورده اند که نه تنها مربوط به ما که ملیتی خاص نداریم. مثل: بپیچونیم، پیچوندم و...
<strong>درشبهای ابتدایی اجرای نمایش ما شاهد این بودیم که بازیگران با لباس های متفاوت و ناهمگون نسبت به نقشی که بازی می کردند بر صحنه حاضر می شدند. دلیل آن چیست؟</strong>بله. دردوشب ابتدایی لباس ها تغییر می کرد. ولی نباید دلیل آن را ضعف و ناتوانی طراح لباس دانست. بخشی از این کم کاری مربوط به ما است وبخشی مربوط به مسئولین مرکزهنرهای نمایشی. آنها باید خرج ومخارج خرید لباس ها و امکانات را خیلی زودتر از شب های جنرال در اختیارمان قرار می دادند که طبق معمول همیشه بی برنامگی و ناهماهنگی میان تولیدکنندگان و کارکنان اداری باعث به وجودآمدن این اتفاقات شد.
<strong>صدای بازیگران شما درهنگام اجرای نمایش بسیار پایین است. دلیل این را چه می دانید؟</strong>سالن نمایش. متاسفانه سالن اصلی تئاتر شهر از همان ابتدا مختص اجرای تئاتر ساخته نشد وامکانات صوتی آن درحد صفر است. دریک سالن آکوسنیک شما باید تفاوت صدای سکه یک ریالی و دوریالی را متوجه شوید. اینجا نه تنها اینطور نیست بلکه وجود دستگاههای خنک کننده سالن بازیگران و تماشاگران را به شدت مورد آزار قرار می دهد. حالا تصور کنید که این بهترین ویکی از بزرگترین سالن های نمایش ایران درپایتخت است.
<strong>انتخاب بازیگرا نمایش به چه صورتی بود؟</strong>اغلب بازیگران را می شناختم ودرهنگام بازنویسی و طراحی بنای اصلی نمایش آنهایی را که مدنظرم بود به ذهنم خطور می کردند.
<strong>ازآن تعداد همه به گروه پیوستند؟</strong>با یکی دو تغییر که آنها هم مشغول کار وتمرین نمایش و فیلم ها بودند همگی مدنظرم بوده وانتخاب شدند.
<strong>وضعیت تئاترایران را با این وضعیت چگونه پیش بینی می کنید؟</strong>من خودم هم نمی دانم که قرار است چه برسر تئاتری ها و اصلا هنرمندان بیاید. اما امیدواری تنها چیزی است که می تواند دربرابر ناامیدی بجنگد و حداقل تسکین را برای قشر هنری داشته باشد. امیدوارم روزی را شاهد باشیم که حداقل مشکلات برما غالب باشد وآنقدرآزادی بیان با حفظ شئونات رواج پیدا کند که کمترین دغدغه های سطحی به سراغمان بیاید.
کتاب روز♦ کتاب
<strong>7 مصاحبه استثنائي</strong>
گفت وگوهاي اوريانا فالاچي با امام خميني- مهندس بازرگان- سرهنگ قذافي- شارون- لخ والسا- راکووسکي- محمد رضاپهلوي انتخاب و ترجمه غلامرضا امامي- 219 صفحه- چاپ چهارم- نشر افق
اوريانا فالاچي دلاور زني، روزنامه نگاري يکه و مصاحبه گري استثنائي بود. چند سالي است که او در اين جهان نيست و گفت وگوهايش که ا غلب مربوط به سالهاي بسيار دورند هنوز خواننده دارد.
غلامرضا امامي، که سال هاست در ايتا ليا سکونت دارد، 7 مصاحبه استثنائي از فا لاچي را برگزيده وبه فارسي بر گردانده است. اين واقعيت که برخي از اين گفت وگوها چند بار به فارسي ترجمه شده اند، چيزي از جذابيت آنها نمي کاهد.
نامه هاي جمالزاده در كتابخانه مركزي دانشگاه تهران
به كوشش: سوسن اصيلي896ص، تهران: انتشارات سخن، 1387، چاپ اول
اين كتاب مجموعه اي از نامه هاي «سيد محمد علي جمالزاده» به دوستان و آشنايان اين نويسنده برجسته معاصر ايران و هم چنين شخصيت هاي سياسي، ادبي و اجتماعي و سازمان ها و مراكز گوناگون است. «جمالزاده» در سال هاي 1354 و 1368 خورشيدي، بخش بزرگي از مجموعه كتاب هاي چاپي، نسخه هاي خطي، دست نوشته ها و نامه هايش را به كتابخانه مركزي و مركز اسناد دانشگاه تهران هديه كرد. نامه هاي گردآوري شده در كتاب حاضر، از اين مجموعه ارزشمند انتخاب و بسياري از آنها براي نخستين بار چاپ و منتشر شده است. محتواي اغلب اين نامه ها، نقد و بررسي كتاب است. هرگاه نويسنده اي نسخه اي از اثرش را براي «جمالزاده» فرستاده، او پس از مطالعه دقيق آن اثر به بررسي و نقد آن پرداخته و اين نقد را به صورت نامه اي براي نويسنده فرستاده است. بعضي از نامه ها نيز به موضوعات سياسي و اجتماعي مي پردازد. نامه هاي «جمالزاده» شامل مجموعه اي از اطلاعات ادبي، اجتماعي و تاريخي سودمند است. از جمله نامه هاي بسيار ارزشمند اين مجموعه، دو نامه «جمالزاده» به «سيد حسن تقي زاده» است كه گزارش فعاليت هاي او در كرمانشاه – به عنوان يكي از اعضاي «كميته مليون ايران»– در طول سال هاي جنگ جهاني اول است. كتاب حاضر، شامل صد و يازده نامه است. قديمي ترين نامه موجود در اين مجموعه در سال 1291 و آخرين آنها در سال 1368 خورشيدي نوشته شده است.
احساس تنهايي و توتاليتاريسم (پژوهشي در جامعه شناسي ايران)
نويسنده: داريوش محمدي مجد144ص، تهران: انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، 1387، چاپ اول
در اين كتاب، نويسنده با اتكاء به نظريه «هانا آرنت» درباره «احساس تنهايي»، به بررسي اين مسئله در جامعه كنوني ايران و رابطه آن با توتاليتاريسم مي پردازد. عناوين فصل هاي چهارگانه كتاب عبارتنداز: 1- احساس تنهايي چيست؟ ؛ 2- عوامل مؤثر بر تجربه احساس تنهايي؛ 3- مباحث جامعه شناختي احساس تنهايي؛ 4- چه بايد كرد؟
تاريخ پانصد ساله تبريز (از آغاز دوره مغولان تا پايان دوره صفويان) نويسنده: سيد آقا عون اللهيترجمه: پرويز زارع شاهمرسي300ص، تهران: انتشارات اميركبير، 1387، چاپ اول
اين كتاب، اطلاعات ارزشمندي درباره حيات شهر تبريز در دوره اي باشكوه به خوانندگان مي دهد؛ دوره اي كه تبريز نقشي مهم در تاريخ ايران داست. در اين دوره كه حد فاصل ميان دوران قديم و جديد است، تبريز به بالاترين درجه عظمت و شكوه خود رسيد. نويسنده كتاب. پرفسور «سيد آقا عون اللهي»، از اساتيد تاريخ جمهوري آذربايجان است. اگر چه اين كتاب در زمان حكومت اتحاد شوروي نوشته شده و ديدگاه تاريخ نگاري حاكم بر شوروي در آن كاملا مشخص و مسلط است، اما اطلاعات معتبري درباره تاريخ تبريز و سير فراز و فرود آن در فاصله دوره مغول تا پايان حكومت صفوي، يعني قرن هاي سيزدهم تا هفدهم ميلادي در اختيار خوانندگان قرار مي دهد. از اين رو اين اثر را ـ كه اصل آن به زبان تركي است و عنوان «شهر تبريز در سده هاي سيزدهم تا هفدهم» را داردـ مي توان در شمار آثار قابل اعتناي پژوهشي، درباره تاريخ شهر تبريز به شمار آورد.
عباس ميرزا فرمان فرماييان (سالار لشكر)
نوشته و ترجمه و تدوين: عباس ميرزا فرمان فرماييان، منصوره اتحاديه، بهمن فرمانويراسته: مصطفي زماني نيا592ص، تهران: انتشارات كتاب سيامك، 1387، چاپ اول
اين كتاب شامل سه بخش است. بخش اول با عنوان «عباس ميرزا سالار لشكر: زمانه و كارنامه سياسي و اجتماعي»، پژوهشي است درباره زندگي و فعاليت هاي «سالار لشكر». او پسر «عبدالحسين ميرزا فرمان فرما» و از رجال نامدار ايران در اواخر دوره قاجار و اوايل عصر پهلوي بود. اين پژوهش به وسيله خانم «منصوره اتحاديه» با استفاده از اسناد و مدارك گوناگون انجام شده است. بخش دوم با عنوان «يك سال در قشون فرانسه»، نوشته اي است از «عباس ميرزا سالار لشكر». عنوان بخش سوم، «روابط ناپليون و ايران» است كه نوشته اي به صورت تاليف و ترجمه از «سالار لشكر» است. بخش عمده كتاب به زمانه و كارنامه سياسي و اجتماعي «عباس ميرزا فرمانفرماييان» اختصاص دارد. در اين بخش، با استفاده از مذاكرات مجلس، مكاتبات «سالار لشكر» و تاليفات او، تصويري دقيق از زندگي، انديشه و فعاليت هايش ارائه شده است.
جنگ انگليس و عثماني در بين النهرين و عواقب آن در ايران
نويسنده: عباس ميرزا فرمان فرماييانبه كوشش: منصوره اتحاديهتهران:384 ص، انتشارات كتاب سيامك، 1386، چاپ اول
اين كتاب، مهم ترين، ارزشمندترين و طولاني ترين بخش از تاليفات «عباس ميرزا فرمان فرماييان» يا «سالار لشكر» است، كه از تحولات سياسي، جغرافيايي و تاريخي ناشي از جنگ جهاني اول در بين النهرين، سخن مي گويد. اگر در نظر داشته باشيم كه«سالار لشكر» يكي از نخستين ايرانياني است كه در مدارس عالي نظامي اروپا تحصيل كرده و با تازه ترين اصول نظامي گري آن عصر آشنا بوده است، و اگر در نظر داشته باشيم كه او عضو دولتي بوده است كه مهاجرين و مليون ايراني، در همان ايام در صفحات غربي ايران تشكيل داده بودند، آن گاه اهميت و تازگي كتاب او بيشتر و بهتر آشكار مي شود. جنگ بين النهرين كه گزارش مفصل آن را در اين كتاب مي خوانيم، با چند حركت سريع نظامي و سياسي انگلستان و با حمايت نيروهاي هندي، در سال 1914 ميلادي، در دهانه اروند رود (شط العرب) آغاز شد و چهار سال بعد با شكست عثماني به پايان رسيد «سالار لشكر» در گزارش مفصل و دقيق خود از اين جنگ، اثرات آن را در ايران به خوبي نشان داده است.
سرگذشت كشتيراني ايرانيان (از ديرباز تا قرن شانزدهم ميلادي)
تاليف: احمد اقتداري، اميد اقتداري458ص، تهران: انتشارات اميركبير، 1386، چاپ اول
اين كتاب، ترجمه متن انگليسي «سرگذشت كشتيراني ايرانيان»، نوشته پرفسور «هادي حسن»، استاد فقيد دانشگاه عليگره هندوستان، همراه با يادداشت ها و توضيحات و حواشي مفصل است. «سرگذشت كشتيراني ايرانيان» كه در سال 1928 ميلادي براي نخستين بار در لندن و به تعداد معدودي چاپ شد، بهترين توصيف از دريانوردي ايرانيان را با دقت نظر علمي و نقد و بررسي و تحقيق در همه مباحث آن ارائه داده است. اين كتاب آنچه را كه محققان مغرض (به ويژه اعراب و انگليسيان) درباره دريانوردي و تجارت دريايي و كشتيراني جنگي ايرانيان نوشته اند، همه را به آب تحقيق شسته و نظراتي صحيح و حقايقي روشن در اين زمينه عرضه كرده است.
يادداشت هاي علم جلد ششم (56-1355)
ويراستار: علينقي عاليخاني562ص، تهران: انتشارات مازيار، 1387، چاپ اول
اين كتاب، آخرين جلد از مجموعه يادداشت هاي «امير اسدالله علم» است كه به وقايع و حوادث سال هاي 1355 و 1356 خورشيدي اختصاص دارد. اگر چه در آغاز سال 1355، آسمان سياسي ايران از ديد شاه، آبي بود و خورشيد بخت او همچنان درخشان، اما در حقيقت ايران در آستانه تحولات اجتماعي و سياسي بزرگي قرار داشت. اولين يادداشت اين مجموعه در فروردين ماه سال 1355 و آخرين آنها در مرداد 1356، كمي پس از استعفاي «علم» از مقام خود نوشته شده است.
لهستانيان و ايران
نويسنده: عليرضا دولتشاهي244ص، تهران: انتشارات بال، 1386، چاپ اول
در اين كتاب، روابط ميان دو ملت ايران و لهستان، از ابتدا تا جريان غم انگيز مهاجرت آوارگان لهستان در زمان جنگ جهاني دوم به ايران، بررسي شده است. روش نويسنده در اين بررسي، اين مجال را به خوانندگان ايراني مي دهد كه ويژگي منحصر به فرد روابط ميان ايران و لهستان را در مقايسه با روابط ايران با ديگر ممالك اروپايي دريابند. در حقيقت لهستاني ها تنها قوم فرنگي (اروپايي) بودند كه نه به خاطر منافع خاص سياسي و اعمال قدرت، بلكه از روي نياز در ايران سكني يافتند. «لهستانيان و ايران» گزارشي دقيق و ارزشمند از چگونگي حضور لهستاني ها در ابعاد مختلف زندگي ايرانيان است.
فرهنگ ضرب المثل ها (فارسي/انگليسي)
نويسنده: هنري ديويدفترجمه: فريد جواهر كلام896ص، تهران: انتشارات فرهنگ معاصر، 1387، چاپ اول
اين كتاب، شامل ده هزار ضرب المثل از فرهنگ و زبان ملل گوناگون (فارسي، فرانسه، انگليسي، عربي، آلماني و...) است كه از ميان پانزده هزار و پانصد ضرب المثل گلچين شده است. مؤلف اين كتاب كه يك فيلسوف و پژوهشگر انگليسي است، براي تدوين آن سا ل ها به كوشش پرداخته و كتاب را به ترتيب حروف الفباي لاتين تنظيم كرده است. مترجم پس از ترجمه كامل كتاب، مجموعه ضرب المثل ها را به ترتيب الفباي فارسي تنظيم كرده و ترجمه انگليسي را در مقابل متن فارسي آورده است. در اين فرهنگ، نام يا موضوعي، مثلا «آب»، عنوان شده و سپس نظر و عقيده هر قومي درباره آن به صورت ضرب المثل بيان شده است. پس از ذكر هر ضرب المثل، ماخذ آن كه از چه زباني است و به همين ترتيب نام گوينده آن يا ماخذي كه ضرب المثل از آن استخراج شده، ذكر گرديده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر